قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / استنباط نظام‌ کلان دین بر کشف نظام‌های خرد تقدم رتبی دارد/ امروز به‌طور جدی به‌منظومه‌ای مستند از عناصر دین نیازمندیم/ دورنمایی از مباحث نظام عناصر دین
استنباط نظام‌ کلان دین بر کشف نظام‌های خرد تقدم رتبی دارد/ امروز به‌طور جدی به‌منظومه‌ای مستند از عناصر دین نیازمندیم/ دورنمایی از مباحث نظام عناصر دین

حجت‌الاسلام علی‌اصغر نعیمی:

استنباط نظام‌ کلان دین بر کشف نظام‌های خرد تقدم رتبی دارد/ امروز به‌طور جدی به‌منظومه‌ای مستند از عناصر دین نیازمندیم/ دورنمایی از مباحث نظام عناصر دین

استاد حوزه علمیه قم با تاکید بر ترسیم منظومه‌ای مستند از عناصر دین؛ اظهار کرد: پس از انقلاب اسلامی، این گونه پرسش‌ها برای فعالان فرهنگی کاملا آشنا است که آیا برنامه‌‌ریزی‌های فرهنگی ما در راستای ترویج نماز باشد یا اول باید آموزه حجاب را نهادینه کنیم و بعد به سراغ نماز برویم؟ آیا اولویتی بین این دو وجود دارد؟ چه نوع ارتباطی بین این دو برقرار است؟ برای فرهنگ‌سازی تقوا در جامعه باید از کجا شروع کرد و مقدمات آن تأکید بر چه عناصری است؟ این گونه پرسش‌ها، توجه به منظومه دین را بیشتر و ضرورت استنباط نظام آن را روشن‌تر ساخته است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: ضرورت نگاه منظومه‌ای به دین، امری است که امروزه کمتر اندیشمندی در آن تردید می‌کند. توجه به برخی از ابعاد و تعالیم دینی و نادیده گرفتن ابعاد و آموزه‌های دیگری که به نحوی با موارد دیده شده در ارتباط هستند، خطری است که کمترین آسیب آن، عدم وصول به اهداف دین است. تأکید بر این نکته در سخنان بزرگان به وفور مشاهده می‌شود. شناخت جامع از دین با چگونگی دسته‌بندی معارف آن ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ زیرا دسته‌بندی‌ها بدان منظور صورت می‌پذیرند که معارف دین را در یک نمای کلی معرفی کنند و بر این اساس، بسیار مهم است که دسته‌بندی کلان معارف، جامع، دقیق و مستند باشد.

در فضای پژوهشی امروز حوزه علمیه، مطالعاتی که به این مهم بپردازند بسیار کم هستند. یکی از مراکزی که به طور تخصصی به این امر پرداخته، مرکز پژوهشی و تولید محتوای امام هادی (علیه‌السلام) است. حجت‌الاسلام دکتر سیدعلی هاشمی معاون پژوهشی این مرکز در بخش اول به معرفی طرح پژوهشی «نظام عناصر دین» پرداخت (اینجا بخوانید). اینک به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اصغر نعیمی از اساتید حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران مرکز امام هادی (علیه‌السلام) رفتیم تا زوایای دیگر این طرح را بررسی نماییم.

اجتهاد: در مصاحبه قبلی بیان شد که «نظام عناصر دین» عنوان طرحی پژوهشی است که به دنبال کشف نظام روابط میان عناصر معارف دین به شکل جامع و مستند است. آیا چنین مسأله‌ای در زمان‌های قبل مطرح نبوده و افرادی به استنباط چنین نظامی نپرداخته‌اند؟

نعیمی: در همان قرون اولیه اسلام، با گسترش مباحث و مدارس دینی، نیاز به دسته‌بندی آموزه‌های دینی مورد توجه قرار گرفت. دسته‌بندی تعالیم دینی کار فهم و آموزش را آسان می‌کرد. یکی از اولین دسته بندی‌هایی که انجام شد دسته‌بندی تعالیم دین به عقاید، فقه و اخلاق بود. در کتب روایی نیز دسته بندی روایات با توجه به موضوعات مورد بحث در آن‌ها، ریشه‌ای دیرین دارد. در کتب اربعه می‌توان این تقسیم بندی‌ها را به وضوح مشاهده کرد. به عنوان مثال در کتاب کافی، مرحوم کلینی روایات را ذیل عناوینی مانند «کتاب العقل و الجهل‏»، «کتاب فضل العلم‏»، «کتاب التوحید»، «کتاب الحجه»، «کتاب الایمان و الکفر»،«کتاب الدعاء»، «کتاب فضل القرآن» و… دسته‌بندی کرده است. در دوره معاصر به تناسب نیازهای علمی، موضوعات جزئی‌تری مثل مباحث خانواده، تربیت، اقتصاد، مدیریت، محیط زیست، فضای مجازی، پزشکی و… در دسته‌بندی‌های آموزه‌های دینی جای داده شده است.

اما ارائه این گونه دسته‌بندی‌ها در موضوعات خرد و کلان دینی، ارائه نظام آموزه‌های دین به معنای اصطلاحی آن به شمار نمی‌آیند؛ زیرا معنای دسته‌بندی با معنای نظام متفاوت است. مراد ما از «نظام»، مجموعه‌ای از اجزاء است که در راستای تحقق یک هدف مشخص به طوری با هم هماهنگ هستند که آثار آن منظومه متأثر از آن نظم تا حدی متمایز از آثار اجزاء بدون نظام باشد؛ اما در دسته‌بندی‌های موضوعی، رعایت ارتباط بین اجزاء، ضروری نیست؛ بنابراین دسته‌بندی‌های یاد شده، تخصصا از پیشینه این پژوهش خارج است.

نظام‌مندی تعالیم دین و تلاش برای کشف نظام آن از مباحثی است که در حدود یک قرن اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این توجه دلایل مختلفی داشته است از جمله آن که در فضای مقابله با اندیشه‌های مارکسیستی یا جریان مدرنیته غرب، نیاز به شناسایی و معرفی مبانی اسلام، اصول و نظام تعالیم آن بیش‌تر احساس شد. با توجه به این گونه ضرورت‌ها، متفکران جهان اسلام به معرفی اسلام در قالب‌های نظام‌مندتری اقدام کردند؛ یعنی مبانی، اصول و تعالیم دین را با نگاهی جدید بازخوانی، تنظیم و ارائه کردند. به نظر می‌رسد این نگاه از مرحوم سید جمال‌الدین شروع شد و اولین تقریرهای نظام‌مند از تعالیم دین توسط شاگردان و نسل‌های بعد از او ارائه شد. سید قطب، اندیشمند مصری، تحت تأثیر دیدگاه‌های سید جمال، ویژگی‌های تعالیم اسلامی را این گونه می‌شمرد: ربانی بودن، ثبات، جامعیت (شمول)، توازن (دوری از افراط و تفریط)، حرکت آفرین بودن (ایجابیه)، واقع‌نما بودن و محور بودن توحید. او در مباحث سیاسی، با تأکید بر چند عنوان جاهلیت، جهاد، حاکمیت و عبادت، طرحی نظام‌مند ارائه کرده است. سید قطب وضعیت زمان خود را دوره جاهلیت می‌دانست که از طریق اصلاح حاکمیت باید به هدف اسلام یعنی عبودیت رسید. او جهاد را راه رسیدن به حاکمیت دین بر جامعه و حاکمیت را وسیله تشکل جامعه آرمانی که در آن خداوند در تمام ابعاد بندگی می‌شود، معرفی می‌کرد. این مباحث را می‌توان ارائه یک نظام در حوزه مباحث سیاسی دانست.

ابوالاعلی مودودی، اندیشمند برجسته پاکستانی، معاصر سید قطب و تأثیرگذار بر اندیشه‌های او بود. از دیدگاه مودودی، اسلام مجموعه‏اى از مناسک یا مسائل نیست، بلکه نظام کاملى است که تمام شؤون زندگى بشرى را فرا مى‏گیرد و براى تمامى پرسشها پاسخ آماده دارد. اسلام در اندیشۀ مودودی، نظامی جامع، کامل و فراگیر است که به تمام شئون زندگی بشر نظر دارد. او نیز مانند سید قطب، نظامی از تعالیم اسلامی از تعالیم اسلام ارائه کرده است.

دکتر شریعتی (۱۳۵۶ش)، شهید صدر (۱۳۵۹ش)، علامه طباطبایی، مرحوم صفایی حائری، آیت‌الله مصباح، استاد میرباقری، استاد هادوی تهرانی و… هر یک تلاش‌های ارزشمندی برای ارائه نظام‌ تعالیم دین ارائه کرده‌اند. در چند دهه اخیر بحث از نظام‌های مضاف مانند «نظام اقتصادی اسلام»، «نظام سیاسی اسلام»، «نظام تربیتی اسلام»، «نظام حقوقی اسلام»، «نظام قضایی» و «نظام خانواده» نیز در همین راستا و با درک ضرورت ارائه نظام‌مند تعالیم دین انجام شده است. در سال‌های اخیر، مباحث «فقه نظام» نیز مورد توجه قرار گرفته است. البته در معنای فقه و نظام، میان پژوهش‌گران این حوزه اختلافاتی وجود دارد؛ اما هدف اغلب آنان، کشف تکلیف مکلفان با رویکرد فقهی است؛ خواه مکلف فرد باشد یا جامعه یا هر دو.

در طرح‌هایی مانند «سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴هجری شمسی»، «سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، «نقشه مهندسی فرهنگی کشور»، «نقشه جامع علمی کشور» و «سند چشم انداز حوزه‌های علمیه» نیز تلاش شده با توجه به مبانی، اهداف، اصول، روش‌ها و آموزه‌های دینی، راهبردها و راهکارهای تحقق اهداف دین در موضوعات خرد و کلام مرتبط با هر کدام، شناسایی و ارائه شود.

اجتهاد: با توجه به چنین سابقه‌ای طرح «نظام عناصر دین» با طرح‌های مشابهی که در حوزه استنباط نظام معارف دین ارائه شده، چه تمایزی دارد؟

نعیمی: تمایز این طرح را با طرح‌های مشابه می‌توان در سه محور عمده بیان کرد:

یک: اکثر قریب به اتفاق طرح‌هایی که برای معرفی نظام تعالیم دین ارائه شده‌اند، به استنباط «نظام مسائل دین» پرداخته‌اند؛ اما این طرح به دنبال کشف «نظام موضوعات مسائل دین» است که از آن به عناصر دین یاد می‌کنیم. کشف نظام موضوعات (عناصر) دین نسبت به کشف نظام مسائل دین آسان‌تر و دقیق‌تر است. آسان‌تر به دلیل آن صدها و هزاران مسأله دینی داریم که یافتن روابط بین آن‌ها بسیار دشوار است؛ اما کشف روابط بین موضوعات آن‌ها آسان‌تر است؛ مثلا ده‌ها حکم و آموزه درباره موضوعاتی مانند خداوند، انسان، نماز، زکات، تقوا، هدایت و… وجود دارد. پرداختن به تمام تعالیم موجود درباره هر یک از این موضوعات، کاری دشوار است؛ اما کشف رابطه بین خود این موضوعات (عناصر) به دلیل تعداد کم‌تر آن‌ها آسان‌تر است.

دقیق‌تر بودن کشف نظام عناصر نسبت به نظام مسائل دین بدان جهت است که تمرکز بر این عناوین و اصطلاحات و پرهیز از عنوان‌سازی در کشف نظام معارف دین، ذهن ما را از دقت‌های وحیانی موجود در این عناوین بهره‌مند ساخته، از جهت‌گیری‌ها و غفلت‌های بشری آن می‌کاهد؛ مثلا در برخی طرح‌های یاد شده، برای معرفی ارکان یک نظام از عناوینی مانند «مبانی، اهداف، روش، اصول و آموزه‌ها» استفاده شده یا معارف دین در قالب‌هایی مانند «خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان شناسی و…» سامان‌دهی شده است. قالب این نظام‌ها ـ هر چند مفید و مورد تأیید عقل یا روش‌های عقلایی است ـ اما باعث می‌شوند، ذهن انسان با زاویه دید خاصی به سراغ معارف دین برود و جامعیت و دقت‌های عناوین وحیانی را از دست بدهد. نظامی که از کشف مبانی، اهداف، اصول و آموزه‌ها به دست می‌آید، مبتنی بر همین دسته‌بندی‌ها است که معقول، اما متمایز از نظامی است که در متن آیات و روایات مشاهده می‌شود. چنان که توجه به آیات از منظر خداشناسی و…، ذهن انسان را متمرکز بر این عناوین کرده و ابعاد دیگر تعالیم دین را از محل توجه پژوهشگر خارج می‌سازد؛ بنابراین کشف نظام مسائل دین بر اساس دسته‌بندی‌ها غیروحیانی هر چند مفید است؛‌ اما لوازم خاص خود را داشته، به نگاه انسان‌ جهت خاصی می‌دهد؛‌ در حالی که ـ مطابق این طرح‌ ـ می‌توان با تمرکز بر عناوین وحیانی موضوعات مسائل دین و کشف نظام سببی بین آن‌ها نظامی را کشف کرد که جامع لحاظ‌های مختلف بوده و انتساب آن به دین، موجه‌تر است.

دو: تمایز دیگر این طرح با پژوهش‌های مرتبط با کشف نظام تعالیم دین، این است که بسیاری از آن‌ها به کشف «نظام اقامه دین (مقام اثبات)» می‌پردازند؛ اما این پژوهش به کشف «نظام عناصر دین در مقام ثبوت» می‌پردازد؛ زیرا کشف نظام مقام اثبات متوقف بر کشف نظام تعالیم دین در مقام ثبوت و رعایت شرایط اقامه آن تعالیم از حیث زمان، مکان، مخاطب و دیگر شرایط است. این پژوهش با توجه به ابتنای مقام اثبات بر مقام ثبوت، به کشف نظام تعالیم دین بر اساس مقام ثبوت و بدون در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار بر اجرای آن‌‌‌ها می‌پردازد. این تفاوت چنان ظریف است که گاه مورد غفلت قرار گرفته است. نظام اقامه یا اثبات دین، از تنظیم دوباره جایگاه و روابط اولیه بین عناصر دین (نظام ثبوت) بر اساس عوامل ثابت و متغیر تأثیرگذار در مقام اجرا به دست می‌آید.

دو نظام ثبوت و اثبات (پایه و اقامه)، اشتراکات و تمایزهایی دارند. بخشی از مباحث این دو نظام با هم مشترک است؛ اما گاهی لحاظ مقام اجرا، در نظم ثبوتی تأثیرگذار بوده و نظامی متناسب با شرایط زمان، مکان و مخاطب را ایجاد می‌کند؛ مثلا در نظام ثبوت، از خداوند شروع کرده و به مخلوقات او می‌رسیم؛ زیرا وجود خداوند تقدم علّی بر مخلوقاتش دارد؛ اما در مقام آموزش معارف دینی ـ که بخشی از نظام اقامه است ـ گاهی لازم است بر عکس عمل ‌کنیم؛ یعنی از نشانه‌های خداوند (آیات) که مخلوقات او هستند شروع کرده و به خداوند برسیم. چنان که مشاهده می‌شود ابتدا و انتهای سیر در این دو مقام متفاوت است و دلیل آن تفاوت لحاظ‌های دو مقام است که یکی بر اساس روابط علّی و دیگری بر اساس اقتضائات اجرائی تنظیم شده است.

 روشن است که چنین تغییری در جایگاه و روابط عناصر، به معنای وجود تعارض بین دو نظام‌ یاد شده نیست؛ زیرا تعارض در صورتی پیش می‌آید که موضوعات با یک لحاظ، دو جایگاه مخالف هم داشته باشند؛ اما اگر حیثیت‌ها متفاوت باشد، تعارضی در کار نیست. مقام اثبات به دنبال پیاده کردن همان نظام ثبوتی است و نمی‌خواهد جایگاه‌های عناصر را تغییر دهد؛ بلکه با لحاظ شرایط و قیود مقام اقامه، قواعد و راه‌کارهایی را ارائه می‌کند.

درست است که هدف نهایی تمام پژوهش‌های دینی از جمله این پژوهش، تحقق و اقامه دین است؛ اما نظام ثبوت، پایه و مقدمه کشف نظام تحقق دین است. این تفکیک، برای فهم دقیق‌تر تعالیم دین و دوری از برخی خطاها لازم است؛ زیرا بین اجزاء دین، با صرف نظر از قواعد مقام اقامه نیز رابطه‌ای ثابت و پایه برقرار است که بدون شناخت آن، برداشت‌های ما به لحاظ مقام اجرا هم دقیق نخواهد بود؛ زیرا لحاظ مقام اقامه، ذهن ما را در فهم تعالیم دین جهت می‌دهد؛ مثلا ممکن است با استخراج قواعد مقام اقامه دین به این نتیجه برسیم که برای اقامه توحید ـ که به لحاظ نظام پایه مقدم بر امامت است ـ ابتدا باید دیدگاه مردم به امامت را اصلاح کنیم؛ یعنی آشنایی مردم با توحید باید از طریق اصلاح دیدگاه آنان در موضوع امامت باشد. این قاعده، مربوط به مقام اقامه است؛ اما بدون شناخت جایگاه اولیه توحید و امامت، شناخت دقیقی از دین نخواهیم داشت. کسی که نمی‌داند که جایگاه توحید (در نظام پایه) مقدم بر امامت است، دین را درست نشناخته و ممکن است در مقام فهم یا عمل گرفتار انحراف و خطا شود.

سه: یکی دیگر از تمایزهای این پژوهش با پژوهش‌های یاد شده، بررسی «نظام کلان دین» است؛ یعنی به بررسی «خرده نظام» خاصی محدود نشده است. توضیح آن که قلمرو برخی طرح‌های یاد شده، ارائه نظام تمام تعالیم دین و قلمرو برخی دیگر موضوعات محدود‌تری مثل اقتصاد، سیاست و جامعه یا رویکردهای خاصی مثل رویکرد فقهی (ناظر به عمل مکلّفان) است.

بررسی خرد‌ه‌‌نظام‌ها ـ برخلاف طرح‌های کلان ـ با ورود به جزئیات و با دقت‌های خاصی همراه است؛ اما اشکال آن‌ها غفلت از رابطه آن خرده‌ نظام‌ها با سایر بخش‌های نظام کلان دین است؛ زیرا این نظام‌های خرد، در سطح کلان با هم مرتبط بوده و بخشی از نظام کلان دین هستند. توجه به بخشی از آن نظام کلان بدون آگاهی از روابط آن بخش با بقیه منظومه دین، همان مشکل جزء نگری را دارد که بررسی‌های پراکنده و غیرنظام‌مند در سطحی گسترده‌تر داشتند؛ بنابراین استنباط نظام‌ کلان دین بر کشف نظام‌های خرد تقدم رتبی دارد.

هیچ‌یک از طرح‌های یاد شده به دنبال استنباط نظام جامع ثبوتی موضوعات مسائل (عناصر) دین نبوده‌اند. بسیاری به کشف نظام مسائل دین ـ نه موضوعات آن ـ پرداخته‌اند؛ برخی در جستجوی خرده‌نظام‌های خاص مثل نظام اقتصادی اسلام بوده و نگاه بسیاری از آن‌ها هم به نظام مقام اقامه متمرکز شده است.

اجتهاد: با توجه به اهمیت کشف چنین نظامی، چرا خود معصومان (علیهم‌السلام) آن را بیان نکرده‌اند و با توجه به عدم ورود معصومان به این موضوعات، آیا اساسا چنین اجتهادهایی مجاز است؟

نعیمی: اولا، باید توجه داشت که قرآن و روایات همانند متون درسی نیستند که مطالب بیان شده در آن‌ها، قالبی ساده و صریح داشته باشند. به دلایل و حکمت‌های مختلف، معارفی بی‌نهایت در قالب الفاظ محدود قرآن و روایات گنجانده شده است که عالمان هر دوره به فراخور نیاز و توان علمی خود از آن بهره‌ می‌برند. در قرآن و روایات، تعالیم دین در حوزه‌های اقتصاد، سیاست، اجتماع، عقاید، احکام، اخلاق و… بیان شده است؛‌ اما این متون مقدس، کتاب متعارف اقتصاد، سیاست، اجتماع، عقاید و… نیستند؛ بلکه سبک بیان حکیمانه خاص خود را دارند؛ بنابراین در موضوعات مختلف مثل این بحث، نیازها را به این متون عرضه کرده، پاسخ‌های مناسب را استنباط می‌کنیم.

استنباط نظام‌ کلان دین بر کشف نظام‌های خرد تقدم رتبی دارد/ امروز به‌طور جدی به‌منظومه‌ای مستند از عناصر دین نیازمندیم/ دورنمایی از مباحث نظام عناصر دین

ثانیا، علما از دیرباز طرح‌هایی را برای دسته‌بندی‌معارف دینی یا کشف نظام معارف آن ارائه کرده‌اند که به بخشی از آن‌ها اشاره کردیم؛ بنابراین نمی‌توان گفت که آنان چنین ضرورتی را احساس نکرده بودند؛ البته ـ به طور طبیعی ـ نیازها و پاسخ‌ها در بستر تاریخ با تجربه‌ها و نقدها، روشن‌تر و پخته‌تر می‌شوند. در دوره‌های گذشته، علما و اندیشمندان مسلمان، برداشت‌های ارتکازی یا طرح‌های اولیه از ارتباط بین اجزاء دین داشتند و نیاز بیش از آن را احساس نمی‌کردند. زندگی‌ها و به تبع آن نیازها و برداشت‌های دینی در آن زمان‌ها ساده‌تر بود. با تطور علوم، تنوع نیازها و دقیق‌تر شدن برداشت‌های دینی در زمان ما، دیگر نمی‌توان به آن برداشت‌های اجمالی و دسته‌بندی‌های اولیه از رابطه بین عناصر دین اکتفا کرد. امروزه به طور جدی به منظومه‌ای مستند از عناصر دین نیازمندیم. پس از انقلاب اسلامی، این گونه پرسش‌ها برای فعالان فرهنگی کاملا آشنا است که آیا برنامه‌‌ریزی‌های فرهنگی ما در راستای ترویج نماز باشد یا اول باید آموزه حجاب را نهادینه کنیم و بعد به سراغ نماز برویم؟ آیا اولویتی بین این دو وجود دارد؟ چه نوع ارتباطی بین این دو برقرار است؟ برای فرهنگ‌سازی تقوا در جامعه باید از کجا شروع کرد و مقدمات آن تأکید بر چه عناصری است و با پیگیری چه روابطی می‌توانیم به آن برسیم؟ و… این گونه پرسش‌ها، توجه به منظومه دین را بیشتر و ضرورت استنباط نظام آن را روشن‌تر ساخته است.

اجتهاد: آیا روش این پژوهش کاملا نقل محور است یا از عقل هم به عنوان یکی از منابع معرفت بهره می‌برد؟

نعیمی: حجیت متعاضد عقل و نقل در استنباط از مبانی این پژوهش است. نقش کارکردی و منبعی عقل ـ البته در محدود خاص خود ـ مورد پذیرش است. به دلیل وحیانی بودن عناوین موضوعات قرآنی، عناوین را از آن‌جا انتخاب کرده‌ایم؛ اما در تحلیل ماهیت و روابط بین عناصر از عقل و نقل به طور متعاضد استفاده می‌شود.

اجتهاد: با پذیرش اصل حجیّت فی الجمله ادراکات عقلی ممکن است این سوال پیش بیاید که حجیّت و اعتبار فهم عقل تا جایی است که دست انسان را به وحی برساند؛ اما وقتی که انسان به ساحت قدسی وحی باریافت دیگر جایی برای عقل و تحلیل‌های خطاپذیر عقلی نیست. باید در محضر معارف وحیانی زانو زد؟

نعیمی: ادله حجیت شناخت‌های عقلی قبل از رسیدن به وحی و بعد از آن ـ هر دو را ـ شامل می‌شود. با رسیدن به وحی، عقل تعطیل نمی‌شود؛ بلکه در پرتو وحی رشد می‌کند. وحی نیامده که عقل بشر را تعطیل کرده، جای آن را بگیرد، بلکه آمده تا آن را کمک کرده و رشد دهد. هدف بعث پیامبران در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نقل شده است: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ؛[۱]رسولان خود را پى در پى به سوى آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آن‌ها مطالبه کنند و نعمتهاى فراموش‏شده الهى را به آنان یادآورى نمایند و با ابلاغ دستورات او حجّت را بر آن‌ها تمام کنند و گنجهاى پنهانى عقل‌ها را براى آن‌ها آشکار سازند».

مطابق این کلام صریح امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با آمدن وحی، کارکرد عقل افزایش می‌یابد و عقل در پرتو وحی، رشد می‌کند.

تعابیری مانند «أَ فَلا تَعْقِلُون‏»[۲]و «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون‏»[۳]بارها در آیات قرآن کریم تکرار شده است. اگر فهم عقل بعد از تشریع وحی، حجیّت نداشت، تأکید‌های این گونه بر عقل‌ورزی جایی نداشت و لغو بود.

البته روشن است که استنباط‌های عقلی باید شرایط حجیت را داشته باشد. از جمله این شرایط، پذیرش محدودیت‌های عقل و نیازمندی آن به راهنمایی‌های وحی است.

اجتهاد: می‌توانید دورنمایی از مباحث نظام عناصر دین را ترسیم کنید تا نتایج آن برای مخاطبان روشن‌تر شود.

نعیمی: تمام موضوعات مسائل دین در این طرح از متن آیات و روایات، استخراج و سپس عناصر اصلی از فرعی به شیوه‌ای مشخص تفکیک می‌شود. سپس ماهیت عناصر اصلی و روابط بین آن‌ها استنباط می‌شود و سپس ماهیت و روابط بین عناصر فرعی ذیل آن‌ها کشف می‌شود و این سیر تا کامل شدن نظام عناصر ادامه می‌یابد.

با توجه به این که از طرفی محور روابط مورد نظر در نظام عناصر، روابط سببی است و از طرف دیگر، خداوند و صفات او، سبب خلقت و تحولات آن است، اسماء و صفات خداوند نقطه شروع نظام عناصر دین است. بین خود اسماء و صفات نیز نظامی برقرار است مثلا اگر گفته می‌شود، عالم بودن خداوند معلول موجود بودن او است، بدان معنا است که تا وجود خداوند اثبات نشود، واقعا نمی‌توان از علم او سخن گفت؛ زیرا علم بدون وجود، معنا ندارد. یا اگر گفته می‌شود خالقیت خداوند سببت ربوبیت است، بدین معنا است که نوعی ترتب واقعی بین معنای خالقیت و ربوبیت وجود دارد. تا خالقیت نباشد، موضوع ربوبیت فراهم نمی‌شود؛ بنابراین ربوبیت خداوند نتیجه خالقیت است. این گونه مثال‌ها نشان می‌دهد که ما از نوعی رابطه واقعی سخن می‌گوییم نه از اموری صرفا ذهنی و اعتباری؛ البته آشنایی این نوع رابطه واقعی از دریچه الفاظ و تحلیل معانی آن‌ها میسر می‌شود. درک این نوع علیت نیازمند دقت زیادی است، زیرا نه روابط الفاظ به تنهایی بررسی می‌شود و نه روابط مصادیق جدای از الفاظ.

با توجه به این که تمام حقایق هستی، ذیل اسماء و صفات الهی تدبیر می‌شوند، نظام اسماء و صفات الهی، جامع‌ترین نظام هستی است که خداوند و مخلوقاتش همه را معرفی کرده و رابطه بین آن‌ها را مشخص می‌کند؛ بنابراین با بررسی مجموعه اسماء و صفات خداوند و کشف روابط سببی بین آن‌ها می‌توان نظام سببی تمام هستی را در قالب اسماء و صفات الهی مشاهده کرد. البته خرده‌نظام‌های مختلفی مثل نظام خلقت، نظام ربوبیت، نظام هدایت، نظام عبودیت و… را می‌توان در میان عناصر دین یافت که همه آن‌ها ذیل نظام اسماء و صفات و بخشی از آن هستند. نظام اسماء و صفات برای خرده‌نظامی‌های ذیل آن، حکم نظام مادر را دارد که آن‌ها را در مرتبه بالاتر شامل می‌شود.

مرور بر آیات و روایات، نشان می‌دهد که دو خرده نظام مهم ذیل نظام جامع اسماء و صفات قرار دارد: نظام خلقت و نظام ربوبیت. توجیه این مطلب آن است که نظام اسماء و صفات الهی، از اسماء ذاتی شروع شده و به اسماء‌ فعلی مانند «الخالق»، «المالک»، «الرب»، «الهادی» و… می‌رسد. صفت خالقیت خداوند اقتضای پدید آمدن مخلوقات را دارد. ذیل این صفت، هستی مخلوقات ظهور می‌یابد؛ البته خداوند متعال پس از خلقت بندگانش با صفاتی مانند «المالک»، «الرب»، «الرازق»، «الهادی» و… به تدبیر آنان می‌پردازد. آفرینش مخلوقات، نظام سببی خاصی را گزارش می‌کند که از آن به نظام خلقت یاد می‌کنیم. در این نظام، ترتیب و ترتب‌های سببی آفرینش مخلوقات از اولین مخلوق تا مخلوقاتی مانند عرش، کرسی، آسمان‌های هفتگانه، زمین، انسان و… بررسی می‌شود. تدبیر مخلوقات با اسماء «الرب، الولیّ، الرازق، الهادی و…» نظام ربوبیت را پدید آورده است. این نظام ذیل نظام خالقیت و لازمه آن است. ذیل هر یک از این دو نظام، خرده‌نظام‌های متعددی را می‌توان کشف کرد که دو نظام هدایت و عبودیت از مهم‌ترین خرده‌نظام‌های ذیل نظام ربوبیت است. نظام هدایت، نظام عناصر ذیل هدایت مانند فطرت، ولایت، ابلاغ، تعلیم، تزکیه و… است و نظام عبودیت، جایگاه و روابط بین عناصری مانند علم، تقوا، ایمان و عمل صالح را بررسی می‌کند که در مجموع نظام بندگی را معرفی می‌کنند.

این که از خرده‌نظام‌های متعدد سخن می‌گوییم به دلیل آن است که علاوه بر نظام کلان، روابط بین عناصر فرعی نیز نظام‌مند است و نظام‌های خرد ذیل نظام‌ کلان را تشکیل می‌دهد و این سیر تا جزئی‌ترین عناصر ادامه می‌یابد. البته شورانگیزتر آن است که هر خرده‌نظامی همچنان که ذیل یک نظام کلان‌تر قرار می‌گیرد، با خرده‌نظام‌های دیگر از طریق آن نظام یا نظام‌های کلان مرتبط می‌شود؛ همانند شاخه‌های فرعی یک درخت که از طریق شاخه‌های اصلی به هم مرتبط می‌شوند.

اجتهاد: در پایان بفرمایید مخاطبان این طرح چه کسانی هستند و نتایج این پژوهش در چه قالب‌های ارائه می‌شود؟

نعیمی: نتایج این پژوهش برای گروه‌های مختلف قابل استفاده است. نخستین مخاطبان این پژوهش، اساتید و فضلای حوزوی هستند. برای آن که این پژوهش از اتقان کافی برخوردار شود، نسخه‌ی اول آن در قالب ادبیات تخصصی رایج در علوم حوزوی و مبتنی بر استدلال‌های فنیِ متداول در این عرصه، ارائه می‌شود تا در معرض نقد بزرگان و اساتید قرار گیرد. این ظرفیت وجود دارد که نتایج این پژوهش پس از بررسی‌های کارشناسانه، در گام‌های بعدی برای مبلغان دینی، فرهنگیان، دانشجویان و سایر اقشار مردم در قالب‌های مختلف کتاب، مقاله، درس‌نامه و تولیدات چندرسانه‌ای متناسب عرضه شود.

توجه به این نکته نیز ضروری است که چنین کاری به طور طبیعی، کاری دشوار و همراه با لغزش‌های علمی عادی است. برای کمتر شدن چنین لغزش‌هایی، انجام این پژوهش، به صورت گروهی برعهده‌ی جمعی از اساتید و فضلای حوزه که توان اجتهاد در این موضوع را دارند، گذاشته شده است؛ همچنین از راهنمایی‌ و مشورت اساتید برجسته حوزه با تخصص‌های مختلف استفاده می‌شود.

—————————————-

[۱]. امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (نهج البلاغه (للصبحی صالح)، خ۱، ص۴۳.

[۲] . بقره:۴۴، ۷۶؛ آل‌عمران: ۶۵؛ انعام: ۳۲؛ اعراف:۱۶۹؛ یونس:۱۶؛ هود:۵۱؛ یوسف:۱۰۹؛ أنبیاء:۱۰، ۶۷؛ مؤمنون: ۸۰ و…

[۳] . بقره:۷۳ و ۲۴۲؛ آل‌عمران: ۱۵۱؛ یوسف:۲؛ نور:۶۱؛ غافر:۶۷؛ زخرف:۳؛ حدید:۱۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics