قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نمی‌توانیم غنا را بدون ملاحظه مقارنات مورد بررسی قرار دهیم/ اختلافات ناشی از موضوع‌شناسی و مبانی فقهاست/ سه دیدگاه عمده پیرامون غنا
نمی‌توانیم غنا را بدون ملاحظه مقارنات مورد بررسی قرار دهیم/ اختلافات ناشی از موضوع‌شناسی و مبانی فقهاست/ سه دیدگاه عمده پیرامون غنا

در گفتگویی با دوتن از کارشناسان مطرح شد:

نمی‌توانیم غنا را بدون ملاحظه مقارنات مورد بررسی قرار دهیم/ اختلافات ناشی از موضوع‌شناسی و مبانی فقهاست/ سه دیدگاه عمده پیرامون غنا

در نشست «فقهِ موسیقی» ضمن اشاره به سه نظر عمده فقها پیرامون حرمت و حلیت غنا تصریح شد که به غنا بماهو غنا عنوان شرعی تعلق نگرفته، بلکه غنا به واسطه بعضی از متغیرها مثل محتوا و کاربرد غنا موضوع حکم شرعی واقع می‌شود.

به گزارش شبکه اجتهاد، موضوع غنا و موسیقی یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در حوزه فرهنگ و اجتماع است که سال‌هاست به موضوعی مورد مناقشه در محافل فرهنگی و حوزوی بدل شده است و گاه و بی‌گاه هم در رسانه‌ها درباره آن اظهار نطراتی گفته و شنیده می‌شود.

به همین جهت نشستی با عنوان «فقهِ موسیقی» با حضور دو کارشناس این حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین حجت‌الله بیات، مدیر موسسه موضوع‌شناسی احکام فقهی و حجت‌الاسلام والمسلمین رضا همت‌آبادی، کارشناس و پژوهشگر فقه موسیقی از سوی «ایکنا» برگزار شد که بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانید؛

ما در طول چهل سال بعد از انقلاب اسلامی مسائل فقهی متعددی داشتیم که برای جامعه ما مطرح بوده است که یکی از آنها موسیقی است. جامعه به سمت موسیقی گرایش زیادی دارد ولی در شرایط حاضر عده‌ای از فقها و مراجع به طور مطلق موسیقی را جایز نمی‌دانند، عده‌ای موضع میانه دارند و برخی انواع موسیقی را حرام و برخی را جایز می‌دانند. عده‌ای از فقها هم رویکرد گشوده‌تری دارند و حتی یکی از علما گفته بود که برخی آثار موسیقی را گوش می‌دهم. از نظر شما دو بزرگوار، با چه رویکردی می‌توانیم به این مساله بپردازیم و در جهت حل این مشکل گام برداریم.

همت آبادی: بحث غنا و موسیقی از مباحث پرچالش ماست. تا الآن رساله‌های متعددی از سوی فقها در این رابطه نوشته شده است ولی باز هم در بحث موضوع‌شناسی غنا چالش داریم و به نتیجه مثبت و نهایی نرسیدیم. موضوع غنا و موسیقی یک موضوع عرفی است. از این جهت باید در دو جهت بحث کنیم. اولین جهت این است که معنای عرفی غنا را استخراج کنیم. در این زمینه فقها با چالش مواجه هستند. علتش هم این است وقتی به کلمات لغت‌شناسان مراجعه می‌شود، می‌بینیم آنها پراکنده صحبت کرده‌اند و معانی مختلفی برای غنا بیان کردند. برخی به اجمال به معنای غنا اشاره کردند و برخی به تفصیل. این اجمال و تفصیل و پراکندگی آرای لغویان، فقها را از جهت معنای عرفی و لغوی غنا دچار ابهام کرده است. در مجموع آنچه از کلام لغوییون و معنای عرفی کلمه غنا استفاده می‌شود این است که غنا به معنای صوت و صدای موزون و لذت‌بخش انسانی است. این یک معنای کلی است که به دست می‌آید. در عین حال ما نمی‌توانیم در این بحث به نتیجه واحدی دست پیدا کنیم.

جهت دیگری که در آن باید بحث کنیم این است که متن روایات را نکاه کنیم. درست است این موضوع عرفی است ولی باید ببینم آیا موضوع عرفی مقیده است و این معانی عرفی در لسان روایات آمده یا نیامده است. این دو بحث کلی است که باید مورد بررسی قرار دهیم. جهت دیگر بحث حکم‌شناسی است. در بحث حکم شرعی غنا و موسیقی، اختلافی در اصل حرمت نیست. این امر به خاطر کثرت روایاتی است که در باب غنا و موسیقی وجود دارد. پس اشکالی در اصل حرمت غنا وجود ندارد و همه بحث در موضوع‌شناسی است و اینکه چه کیفیتی از غنا و موسیقی مورد حرمت واقع شده است. همه بحث در این قسمت متمرکز شده است. اگر بخواهیم روایات و کلمات فقها را درباره کیفیت غنا و موسیقی دسته‌بندی کنیم، می‌توانیم سه قول را اتخاذ کنیم. از بعضی از کلمات فقها استفاده می‌شود غنا در روایات فی نفسه موضوع حکم شرعی واقع شده است و غنا بماهو غنا مورد حکم شرعی حرمت قرار گرفته و حرمت روی خود عنوان غنا قرار گرفته است.

قول دومی که می‌توانیم از کلمات فقها استفاده کنیم این است؛ برخی غنا را به طور مشروط و مقید حرام اعلام کردند. مثل قول معروف شیخ انصاری که بعد از ایشان بسیاری فقها از آن تبعیت کردند. ایشان گفتند غنایی که حالت لهوی داشته باشد حرام است. قول سوم این است که غنا فی نفسه حرام نیست. محقق سبزواری این قول را اخذ می‌کند. از نظر این گروه اگر غنا مقدمه‌ای برای بعض امور حرام باشد حرام است یا اگر مقارن و ملازم با امر حرام دیگری واقع شود حرام است.

از میان کلمات فقها می‌توانیم این سه قول را احصا کنیم. بر این سه قول ثمراتی بار می‌شود. بنا بر قول اول باید بگوییم بر هر چیزی که عرفا عنوان غنا صدق کند حرام است. این قول بطلان مطلق غنا است. بیشتر فقها این رویکرد را دارند که غنا مطلقا حرام است. بنا بر قول دوم و سوم غنا به صورت مشروط و مقید حرام است یا اگر غنا مقدمه امر حرام دیگری واقع می‌شود حرام است. بر این اساس غنا به دو قسم حلال و حرام تقسیم می‌شود. این کلیتی از حرف فقهاست.

آقای همت‌آبادی دسته‌بندی خوبی داشتند و سه دیدگاه عمده را درباره غنا مطرح کردند. خصوصا دیدگاه سوم که جنبه مقدمیتی به غنا داشت می‌تواند راهگشاتر باشد. ما می‌توانیم رویکردهای مختلفی به مسئله داشته باشیم. می‌توانیم از نگاه فقه مقاصدی نگاه کنیم، می‌توانیم نگاه تاریخی به مسئله غنا داشته باشیم یا اینکه دیدگاه قرآن را مد نظر قرار دهیم. آقای بیات، با این توصیف و مقدمه‌ای که بیان شد به نظر شما چگونه می‌توانیم درصدد حل این مشکل برآییم؟ خصوصا که آقای همت‌آبادی اشاره کردند در خود موضوع غنا هم اختلافات جدی وجود دارد. نظر شما در این رابطه چیست؟

بیات: ابتدا باید چند نکته مقدماتی عرض کنم. اولین نکته این است که موضوع غنا در زمان معصوم پیچیدگی‌هایی که در زمان ما پیدا کرده را نداشته است. موضوعی که در زمان معصوم جزء ساده‌ترین موضوعات بوده است امروز به دلایلی به یکی از پیچیده‌ترین موضوعات بدل شده است. ما در حوزه‌های فقهی دو عنصر داریم، یکی حکم و دیگری موضوع. وقتی می‌گوییم غنا حلال یا حرام است یک موضوع داریم و یک حکم و حکم روی موضوع قرار می‌گیرد و متفرع بر موضوع است. ویژگی موضوع این است که حکم ثابت است و آنچه تغییر می‌کند موضوع است. من می‌خواهم عرض کنم باید به بحث موضوع‌شناسی غنا با دقت بیشتری ورود کنیم و آن را موشکافی کنیم.

اختلافات ناشی از موضوع‌شناسی یا مبانی

اختلاف نظری که در موضوع غنا در میان فقها می‌بینیم ممکن است از دو جا ناشی شده باشد، یکی از جهت اختلاف مبانی فقها است و دیگری از جهت موضوع‌شناسی. هر فقیهی مبانی برای خود دارد که بر اثر اختلاف مبانی، نظرات نیز مختلف می‌شود. اگر اختلافات ناشی از موضوع‌شناسی باشد، اگر به صورت علمی و روشمند وارد شناخت موضوعات از جمله غنا شویم، این روش می‌تواند به وحدت فتوایی منتهی شود. اساسا اختلاف نظر در حوزه اجتهاد امری طبیعی است ولی یکبار اختلاف میان فقها ناشی از مبانی فقهی آنها است ولی گاهی اختلاف نظر ناشی از موضوع‌شناسی است.

پس تا اینجا روشن شد اختلاف نظر فقها در بحث غنا یا ناشی از مبانی فقهی است یا ناشی از برداشت‌های مختلف از موضوع واحد. مثال دیگر برای این موضوع مساله مسافت شرعی است. فقها اختلاف دارند که هشت فرسخ چقدر است. اگر روش علمی و مورد اعتنایی در مورد محاسبه هشت فرسخ ارائه کنیم، نظرات تغییر می‌کند کما اینکه کاری در این زمینه در موسسه موضوع‌شناسی صورت گرفت و موجب تغییر فتوای برخی فقها شد. پس چون موضوع متغیر است، به حسب تغییر موضوع، حکم هم تغییر می‌کند.

ما باید در حوزه غنا توجه کنیم غنا چه موضوعی است. آیا موضوع مقید شرعی است، یعنی در نصوص ما درباره غنا قیودی آوردند و شارع در موضوع غنا تصرفی کرده است. این کار فقیه است که قیود و تصرفات شارع را پیدا کند. پس یکی از گلوگاه‌های مهم که منشا اختلاف نظر فقها شده این است که غنا چه نوع موضوعی است.

مسئله دومی که منشا اختلاف نظر درباره حکم غنا و موسیقی است این است که اساسا خود غنا بماهو غنا بدون لوازم و جوانب آن عنوان مستقلی است که حکم شرعی به آن تعلق گرفته است یا نه. شاید گفته شود راسا حکم شرعی به خود غنا تعلق گرفته است. من این نظر را قبول ندارم. ما از غنای حلال و غنای حرام صحبت می‌کنیم. مگر می‌شود یک موضوع هم حلال باشد و هم حرام. پس به غنا بماهو غنا عنوان شرعی تعلق نگرفته است بلکه غنا به واسطه بعضی از متغیرها مثل محتوا و کاربرد غنا، موضوع حکم شرعی واقع می‌شود.

حکم شرعی به غنا تعلق نگرفته است

تجربه تاریخی ما در غنا نشان می‌دهد غنا در زمان‌های گذشته محدود به رده‌های بالای جامعه بوده است و فقط برای عیش و نوش مورد استفاده قرار می‌گرفته. پس امور این چنینی است که غنا را ذیل عنوان قول باطل و قول زور می‌برد والا خود غنا عنوانی نیست که حکم شرعی به آن تعلق گرفته باشد. پس نمی‌توانیم غنا را بدون ملاحظه مقارنات مورد بررسی قرار دهیم. بر این اساس ممکن است یک زمان غنا کاربرد مفسده‌انگیز داشته باشد، ممکن است یک زمان کاربرد مصلحت‌انگیز داشته باشد.

پس ما باید به این واقعیت توجه داشته باشیم و تصور نکنیم یک موضوعی در یک مقطعی حرام بوده و الآن حلال شده است تا بعد سوال کنیم آیا حلال خدا حرام شده یا حرام خدا حلال شده است. خیر، احکام ثابت است. مثلا خون نجس است و به دلیل نجاست و نداشتن منفعت بیع و شراء آن حرام است. اگر همین خون نجس منفعت عقلایی داشته باشد، خرید و فروش آن حلال و صحیح می‌شود. آیا حکم خدا تغییر کرده است؟ نه، احکام تابع موضوعات هستند. یک زمان به دلیل ضعف دانش بشر منفعتی بر خون مترتب نبود، ولی الآن خون بند ناف یکی از ارزشمندترین منابع برای استخراج سلول‌های بنیادی است لذا خرید و فروش آن هم جایز است.

غنا هم در یک شرایط و در یک موقعیت خاص می‌تواند دارای مفسده باشد، ولی همین غنا در شرایط و موقعیت خاصی جزء مصالح قرار می‌گیرد. نتیجه بحث اینکه غنا یک موضوع عرفی صرف است. همچنین بحث موسیقی منصوص نیست و باید نسبتش را با غنا مشخص کنیم. مطلب بعد اینکه حکم شرعی روی خود عنوان غنا نرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics