قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ابن طاووس و سرنوشت کتابخانۀ او/ محمد خراسانی
 ابن طاووس و سرنوشت کتابخانۀ او/ محمد خراسانی

میراثِ دانشمندی مسلمان در سده‌های میانی؛

ابن طاووس و سرنوشت کتابخانۀ او/ محمد خراسانی

اختصاصی شبکه اجتهاد: این مقاله، به یک یادداشتِ بیانگر وقف می‌پردازد که تنها اثر برجای‌مانده از کتابخانۀ مشهورِ دانشمندِ شیعه، علی بن موسی بن طاووس (۶۶۴ق/۱۲۶۶م – ۵۸۹ق/۱۱۹۳م) است. این یادداشت، بینش جدیدی نسبت به کتاب‌هایی که وی در اختیار داشته، ارائه می‌دهد و چارچوب قانونی‌ای را که این کتاب‌ها طی آن به نوادگانِ او منتقل شده‌اند، روشن‌تر می‌سازد. هم‌چنین در این مقاله، تاریخچۀ مفصل‌تری دربارۀ این نسخۀ خطی از انتقال آن از دمشق تا استانبول ترسیم می‌شود و راهکارهایی برای ردیابی چنین یادداشت‌هایی که اغلب عامدانه نابود ‌شده‌اند، مطرح می‌شود.

پیش‌گفتار

مترجمِ این مقاله هنگامی که به تورّقِ یکی از مجله‌های پویا در بررسی نسخه‌های خطی اسلامی مشغول بود، توجهش به یکی از مقاله‌ها[۱] جلب شد که در عنوانِ آن، سخن از کتابخانۀ سید بن طاووس و سرنوشتِ آن به میان آمده بود. این موضوع، موضوعی جالب توجه به نظر می‌رسید؛ اما از آن جا که پیش‌تر، اتان کلبرگ در پژوهش دربارۀ این کتابخانه سنگ تمام گذاشته بود،[۲] مترجم تا اندازه‌ای تردید داشت که چندان مطلبِ تازه‌ای در این مقاله یافت شود. اما با نگاهی گذرا، روشن شد که این مقاله کاملا مستقل از پژوهش کلبرگ است، بلکه پرده از دست‌نوشته‌ای بسیار ارزشمند بر ‌می‌دارد که به خطِ شریف سید بن طاووس نگاشته شده است. ابن طاووس این یادداشت را در حاشیۀ یک نسخۀ خطی نگاشته و در ضمن آن، بیان کرده که این کتاب را برای فرزندان خود وقف نموده است.

رویارویی با این دست‌خطِ شریف کافی بود تا انگیزۀ سرشاری در مترجم پدید آورد و او را وادار به ترجمۀ این مقاله نماید و بدین وسیله، خوانندۀ فارسی‌زبان را نیز از این یافتۀ پر ارج آگاه نماید.

در این راستا -چنان که سزاوار یک ترجمۀ استوار است- مترجم در نظر داشته که در عین رعایتِ امانت، از ترجمۀ تحت‌اللفظی خودداری و به برش و افزایش واژه‌های مورد نیاز بپردازد تا معنای عبارت‌ها به آسانی به خواننده منتقل گردد. و افزون بر آن، تلاش کرده است تا خوانشِ نویسنده را نیز از این یادداشت تا اندازه‌ای کامل‌تر نماید.

متن مقاله

می‌توان به روش‌های گوناگونی به بررسی یادداشت‌های موجود در نسخه‌های خطی پرداخت. گاهی برای این کار باید کوچک‌ترین و –به معنای واقعیِ کلمه- کم‌اهمیت‌ترین یافته‌ها را به‌کار گرفت تا به ساختِ تصویری بزرگ‌تر کمک کند. از آن‌جا که این یادداشت‌ها، اغلب پراکنده، پاره‌شده یا به طور عمدی محوشده‌ هستند، یافتنِ سرنخ‌هایی به این کوچکی در بیش‌تر موارد کاملا تصادفی است. یادداشتِ وقفی که در ادامه می‌‌آید نیز، چنین وضعیتی دارد.

یادداشت‌های بیانگرِ وقف، اغلب از ریخت و طرّاحی یکسانی پیروی می‌کنند و در نتیجه، محو نمودنِ برنامه‌ریزی‌شدۀ آن‌ها آثار شک‌برانگیزی در نسخۀ خطی به جا می‌گذارد. یکی از روش‌هایی که از روزگاران کهن برای بیانِ وقف به کار گرفته ‌شده است، این بوده که یک تعبیر سادۀ بیانگرِ آن، چندین بار در تمام نسخۀ خطی، در بالای متن تکرار شود. این تعبیر گاهی تنها دربردارندۀ واژۀ «وقف» بود و گاهی نیز طولانی‌تر شده و نامِ شخص یا مؤسسۀ وقف‌کننده را نیز دربر‌داشت. حتی در هنگامی که این تعبیر محو شده باشد، هم‌چنان واژۀ «وقف» با حرفِ «ف» پایانیِ آن به صورت یک خط افقیِ کشیده،[۳] در بیش‌ترِ موارد به خاطر شکلِ خاصش، با دقت قابل تشخیص است. [اما] کسانی بوده‌اند که می‌خواسته‌اند حتی این اثرات باقی‌مانده‌ را که استفاده از تیغ برای محو کردن این گونه یادداشت‌ها می‌توانسته به جای گذارد، نیز حذف کنند. یک قطعه مستطیل بریده‌شده یا چسبیده‌شده، در حاشیه‌های بالای متن و در فاصله‌های منظم در نسخه، بایستی شکّ و تردید را در یک محققِ هشیار برانگیزاند. و با این تلنگر، خواننده‌ای که علاقه‌مند به تاریخِ کتابش است، باید همۀ صفحه‌ها را به امید یافتن اثری از آن یادداشتِ محوشده ورق بزند تا شاید بالأخره بتواند قطعه‌های کوچکی را بیابد که با ادغامِ آنها یک یادداشتِ منسجم از سوی شخص یا مؤسسۀ وقف‌کننده –که روزگاری آن جلد از کتاب را در اختیار داشته است- تشکیل شود. این‌جا جایی است که اگر بخت یار باشد، آن دستی که همۀ یادداشت‌های دیگرِ وقف را در سراسرِ کتاب پاک نموده، فقط این بار به اندازۀ کافی بی‌دقت می‌شود تا یک یادداشتِ نسبتاً واضح را باقی گذارد.

تمام این مؤلفه‌ها با هم‌دیگر در نسخۀ کُپرولو فاضل احمد پاشا ۱۰۴۷ -که اکنون در کتابخانۀ سلیمانیه در استانبول نگهداری می‌شود[۴]- وجود دارد و چیزی را که تا کنون تنها اثر باقی‌مانده از کتابخانه‌ای مشهور است، آشکار می‌نماید.

این نسخۀ خطی ۲۵۵ ورقه‌ای، پاره‌ای از یک تاریخِ متعلق به اوایل دوران خلافت اسلامی است که سال‌های ۶۳ق تا ۹۷ق هجری را پوشش می‌دهد. این قطعه، مدت‌هاست که به عنوان بخشی از تاریخ جامعِ محمد بن جریر طبری (۲۲۴ق/۸۳۹م–۳۱۰ق/۹۲۳م) تاریخ الرسل و الملوک شناخته شده است. پیش از این، ام جی گوئج[۵] و ایگنازیو جویدی[۶] از این مجلد برای کار خود بر روی دومین بخش از تصحیحِ این تاریخ استفاده کرده‌اند که بین سال‌های ۱۸۸۱م و ۱۸۹۸م در لیدن به چاپ رسیده است.[۷]

یادداشتی که از آن سخن می‌گوییم، بر روی ورقۀ ۲۵ (صفحۀ سمت راست) یافت شده و این گونه خوانده می‌شود:

«وقف علی بن موسى بن طاووس على … أولاده ما تناسلوا…»

شخص یادشده در این یادداشت، رضی الدین علی بن سعد الدین موسی بن جعفر بن طاووس (زادۀ ۱۵ محرم ۵۸۹ق/ ژانویۀ ۱۱۹۳م؛ درگذشتۀ ۵ ذی القعده ۶۶۴ق/ آگوست ۱۲۶۶م) است. وی در یک خاندان برجستۀ شیعی در حِلّه زاده شده بود و در هنگامی که در بغداد، حلّه، نجف و کربلا مسکن گزیده و مشغول به فعالیت بود، در فضای فکری -و گاهی- فضای سیاسی تا اندازه‌ای دارای نفوذ بود. او تنها یک دانشمند شناخته‌شده نبود، بلکه به طور برجسته‌ای به عنوان نقیب الاشراف نیز -نخست در بغداد و سپس در همۀ عراق- در اوایل دوران حکومت مغول خدمت نمود. کتابخانۀ او نیز به طور فوق‌العاده‌ای مورد پژوهش قرار گرفته است. خودِ ابن طاووس فهرستی از کتاب‌هایش گردآوری کرده [و نامِ آن را کتاب سعد السعود گذاشته است] و این‌ فهرست همراه با ارجاعات بیش‌تری که وی در آثار دیگرش به کتاب‌های خود داده است، به عنوان پایه‌ای برای یکی از بهترین نمونه‌های کتابشناسی در حوزۀ ما، یعنی کتابِ A Medieval Muslim Scholar at Work نوشتۀ اتان کلبرگ مورد استفاده قرار گرفته است.[۸]

تنها شمار اندکی از نسخه‌های خطیِ اصیل متعلق به آن روزگار کهن بدون آسیب برجای مانده‌اند. از این رو، طبیعی است که کلبرگ [چندان دسترسی مستقیمی به نسخه‌‌‌های کتاب‌های ابن طاووس نداشته و در نتیجه به ناچار] تنها بر روی منابعی کار کرده که نام کتاب‌های ابن طاووس را نقل کرده‌اند. اما [با این وجود] شرحی که ابن طاووس دربارۀ کتاب‌های خود [در سعد السعود] آورده است، به کلبرگ این امکان را داد که فهرستی دقیق از عنوان‌های کتاب‌های وی بازسازی نماید و بدین وسیله، کارِ کلبرگ [بر پایۀ توصیفِ خودِ شخص از کتاب‌ها و کتابخانۀ خود استوار گردید و] از کارهای دیگر که وابسته به گفته‌های این و آن دربارۀ کتابخانۀ فردی دیگر بود، متمایز گردید.

اما با تمام شایستگی‌ها، برخی پرسش‌ها بودند که کلبرگ و منبعِ وی [سعد السعود] نتوانستند به آن‌ها پاسخ دهند. به عنوان مثال، هنوز هم علاقه‌مندان به تاریخِ کتابخانه‌ها سردرگم‌اند که این کتابخانه بر پایۀ چه ساز و کار قانونی‌ای سامان یافته بوده است؟ و مالکِ آن چه گام‌هایی را برداشته است تا از طولانی‌تر نمودنِ عمر این کتابخانه اطمینان حاصل نماید؟ اخیراً هیرسچلر[۹] در پژوهش بنیادیِ خود در The Written Word in the Medieval Arabic Lands  بیان داشته است که «کلبرگ در پژوهشِ موشکافانۀ خود نشان داده است که علامه ابن طاووس یک مجموعۀ شخصی را در بغداد نگهداری می‌کرده که دربردارندۀ حدود ۱۵۰۰ عنوان کتاب بوده است، اما در این مورد و موردهای دیگر روشن نیست که آیا این نسخه‌های خطی وقف شده بوده‌اند یا خیر».[۱۰]

اما باید گفت این مطلب چندان درست نیست؛ البته نادرستیِ آن را می‌توان به این خاطر دانست که کلبرگ در به‌کارگیریِ اصطلاحاتِ خود دچار دوگانگی بوده است. توضیح این‌که کلبرگ دستِ کم یک یادداشت دربارۀ ابن طاووس دارد که به روشنی به این مطلب اشاره دارد که چگونه ابن طاووس یک کتاب را برای پسرانش وقف نموده بود. وی می‌گوید ابن طاووس دربارۀ کتابی «وصیت کرده بود که به پسرانش برسد (وَقَفْناها)».[۱۱] [در این‌جا، کلبرگ به صراحت تعبیر عربیِ «وقفناها» را نقل کرده است، اما با این وجود از آن به «وصیت» یاد می‌کند]؛ بنابراین واضح است هنگامی که کلبرگ سخنِ ابن طاووس را بازگو می‌کند که «وی تصمیم گرفت تا وصیت نماید[۱۲] تمام کتاب‌های دیگرش به پسرانش و فرزندانِ ذکورِ آنها برسد[۱۳]»،[۱۴] منظور کلبرگ از «وصیت»، در واقع، همان وقف است. و این کاربرد نادرست اصطلاحاتِ در سخن کلبرگ –و شاید فهمِ نادرست وی از ماهیتِ وقف- است که «وقف» را تبدیل به «وصیت» نموده و باعث شده تا این حقیقت از خوانندگانش پنهان شود.[۱۵]

آنچه اکنون در یادداشتِ موجود در بالای متنِ نسخۀ کُپرولو ۱۰۴۷ نمایان است، این است که نه تنها بر مبنای یک مدرکِ مستند، وقفی بودنِ کتاب‌های ابن طاووس را واضح‌تر می‌سازد، بلکه نسخه‌ای دیگر را نیز به عنوان کتاب‌هایی که تا کنون جزو کتابخانۀ ابن طاووس شناخته می‌شدند، می‌افزاید.

کلبرگ، نمونه‌های فراوانی از ارجاعات ابن طاووس به تاریخ طبری نقل نموده است –البته وی همیشه تنها از نام کتاب طبری یاد نموده و هیچ گاه از آن نقلِ قول نکرده است- اما به هیچ وجه روشن نبوده که وی در واقع این اثر را در مجموعۀ خود داشته است.[۱۶]

مزیت دیگرِ شناسایی یک نسخه از کتابخانۀ ابن طاووس این است که بر پایۀ آن، می‌توان سرنخ‌های بیش‌تری دربارۀ تاریخچۀ آن در نقل و انتقال‌های بعدی به دست آورد. انگار نخستین باری که این نسخه وقف شد، فقط آغازی بود برای نقل و انتقال‌ها و وقف‌های بعدی؛ هم‌چنان که سرنوشتِ بسیاری از نسخه‌ها چنین بوده و این نسخه یک استثنا نیست. در بسیاری از موارد، سیر جابجاییِ یک نسخۀ خطی می‌تواند به صورت یک مسافرت توصیف شود، مسافرتی نه تنها در میان وقف‌ها و مؤسسه‌های دیگر، بلکه به صورت یک نقل و انتقال همیشگی بین «وقف» و «مالکیتِ شخصی».

در همین راستا دربارۀ نسخۀ کُپرولو ۱۰۴۷ نیز باید گفت که این نسخه بر روی ورقۀ ۸ صفحۀ سمتِ راست، یادداشتِ وقف دیگری نیز در بردارد که این چنین خوانده می‌شود: «وقف بالضیائیه». این یادداشت به مدرسۀ ضیائیه در دمشق اشاره دارد. این نهاد که به مدتی طولانی به عنوان مهم‌ترینِ کتابخانۀ این شهر مورد تحسین بوده، دزدی‌ها و تصاحب‌های فراوانی را به خود دیده است (این دزدی‌ها ثبت‌شده‌ و مستندند) و از سویی دیگر، منابع دربارۀ سرگذشتِ این کتابخانه بین سدۀ ۱۶ تا ۱۹ میلادی تقریباً ساکت‌‌اند؛[۱۷] [بنابراین دور از انتظار نیست که نسخه‌های خطی آن سر از جایی دیگر درآورند، چنان که این نسخه نیز چنین سرنوشتی داشته است.]

آخرین مقصد قابل شناسایی در سفرهای نسخۀ کُپرولو ۱۰۴۷ دوباره یک وقف است؛ این بار در پایتختِ امپراتوری عثمانی. نسخۀ ابن طاووس سر از مجموعه‌ای ارزشمند درآورد که با نام وزیر اعظم، فاضل احمد کُپرولو پیوند یافته است. این مجموعه پس از درگذشت وی، در سال ۱۰۸۸ق/۱۶۷۷م پایه‌گذاری شده و به نخستین کتابخانۀ مستقل در قلمروی عثمانی بدل گشته است.[۱۸] در این‌جاست که این نسخه سرانجام باقی مانده است.

از بغداد تا دمشق و پس از آن تا قسطنطنیه (استانبول)، این نسخه شاهد مسافرتی در قلمرو امپراطوری‌های گوناگون و در سده‌های مختلف بوده است. در حال حاضر نمی‌توان برآورد کرد که چه مقدار از کتاب‌های ابن طاووس سرگذشتی مانند این نسخه داشته‌اند. گرچه با درنگ در بقایای ضعیف و کم‌رنگِ یادداشت‌های وقف، گردآوری سازمان‌یافتۀ آن‌ها، و نیز اندکی یاریِ بخت و اقبال، می‌توانیم امید داشته باشیم که به آن‌ها پی ببریم.

نکتۀ پایانی مترجم

نویسندۀ مقاله بخش مهمی را از یادداشت وقفی که به قلم مبارک ابن طاووس نگاشته شده، خوانده است. با این حال، برخی از واژه‌های آن مبهم مانده‌اند. در این‌جا، مترجم آن‌چه را که در تکمیل خوانشِ این یادداشت، سودمند دانسته، بیان می‌کند.

به نظر می‌آید در این عبارت، واژۀ پیش از «أولاده»، «ذُکور» است و احتمالا دو واژۀ پایانی نیز، «من الذکور» باشند و در نتیجه، شاید بتوان یادداشت را این گونه دانست:

«وقف علی بن موسی بن طاووس علی ذکور أولاده ما تناسلوا من الذکور»

البته مترجم دربارۀ این‌که آخرین واژه «الذکور» باشد، تردید جدّی دارد؛ زیرا چندان با شکل حرف‌ها در واژۀ پایانی هم‌خوانی ندارد؛ گرچه به نظر می‌رسد مناسب‌ترین واژه با معنای این عبارت همین واژه است. یک قرینۀ خارجیِ بسیار مهم نیز این خوانش را تقویت می‌کند و آن سخنی از خود ابن طاووس در سعد السعود است که دقیقا به همین مطلب اشاره دارد:

«…فی أن أُصنّف کتابا أسمّیه سعد السعود للنفوس منضود من کتب وقف‏ علی بن موسى بن محمد بن طاووس، أذکر فیه من کل کتاب و[۱۹] وقفته بالله جل جلاله على ذکور أولادی و ذکور أولادهم…»[۲۰]

احتمال دیگری که شاید مطرح شود، این است که واژۀ پایانی «الأولاد» باشد، اما این نیز با شکل این واژه سازگار نیست، به ویژه که در همین عبارت قبلا به صورت واضحی «أولاده» آمده و شکل این واژۀ پایانی با آن متفاوت است. گذشته از آن که به قرینۀ سخنِ ابن طاووس در سعد السعود، وی به دنبال وقف برای نوادگانِ ذکور خود بوده است؛ بنابراین واژۀ «الأولاد» که پسر و دختر را دربرمی‌گیرد، در خور این معنا نیست.[۲۱] از این رو، باید گفت در عمل، واژۀ پایانی ناخوانا باقی می‌ماند، گرچه شاید بتوان احتمال «ذکور» را دستِ‌کم به عنوانِ یک احتمال مطرح نمود.[۲۲]

نگاره‌ها

نگارۀ شمارۀ ۱: استانبول، کتابخانۀ سلیمانیه، نسخۀ کُپرولو فاضل احمد پاشا ۱۰۴۷، ورقۀ ۲۵ (صفحۀ‌سمت‌چپ). این صفحه تنها یادداشتِ بیانگرِ وقفی را حفظ نموده که نام «علی بن موسی بن طاووس» در آن هم‌چنان خوانا است [نکـ: خط کم‌‌رنگ در بالای صفحه].

نگارۀ شمارۀ ۲: استانبول، کتابخانۀ سلیمانیه، نسخۀ کُپرولو فاضل احمد پاشا ۱۰۴۷، ورقه‌های ۸ (صفحۀ سمت راست) و ۹ (صفحۀ سمت چپ). یک یادداشتِ وقف برای مدرسۀ ضیائیه بر روی ورقۀ ۸ وجود دارد [نکـ: بالای صفحۀ سمت راست].

نویسنده: بوریس لیبرنز[۲۳]

مترجم: محمد خراسانی[۲۴]

———————————————–

[۱] این مقاله در مجلۀ Journal of Islamic Manuscripts- Brill ، سال ۲۰۱۸م، ش۹، صص۲۱۸-۲۲۴ انتشار یافته است. عنوان اصلی مقاله چنین است: “A Medieval Muslim Scholar’s Legacy; Ibn Tawus and the Afterlife of his Library”

[۲] این کتاب A Medieval Muslim Scholar at Work. Ibn Tawus and his library نام دارد که سال‌ها پیش به خامۀ آقایان رسول جعفریان و علی قرایی با عنوانِ کتابخانۀ ابن طاووس و احوال و آثار او ترجمه شده است.

[۳] مترجم: این گونه: «وقف»، چنان که در نگارۀ۱ که در ادامه می‌آید، می‌توان دید.

[۴] این نسخۀ خطی در این جا ثبت شده است: فهرس مخطوطات مکتبه کپرولو/ Catalogue of Manuscripts in the Köprülü Library، رمضان شِشِن و سیوات اِزجی و جمیل اَکبینار، ج۱، ص۵۴۰. این فهرست، تاریخِ آن بخشی از نسخه را که دربردارندۀ یادداشتِ وقفِ ابن طاووس می‌باشد، متعلق به سدۀ ۸ق دانسته است. [مترجم: بنابراین روشن می‌شود که اگر این یادداشت به راستی، متعلق به سید بن طاووس باشد، این تاریخ‌گذاری نادرست است؛ زیرا سید بن طاووس درگذشتۀ ۶۶۴ق است، پس این نسخه دستِ‌کم باید متعلق به میانۀ سدۀ۷ق، یعنی اواخر زندگی سید بن طاووس باشد].

[۵] M.J. de Goeje

[۶] Ignazio Guidi

[۷] Annales quos scripsit Abu Djafar Mohammed Ibn Djarir at-Tabari. Secunda Series, ed. M.J. de

Goeje et al., 3 vols. (Leiden: Brill, 1881–۱۸۸۹).

نسخۀ خطی ما که دربارۀ آن سخن می‌گوییم، در این تصحیح، از جلد ۱، صفحۀ ۳۰۵ آغاز می‌شود.

[۸] Etan Kohlberg, A Medieval Muslim Scholar at Work. Ibn Tawus and his library (Leiden: Brill,

۱۹۹۲).

[۹] Hirschler

[۱۰] Konrad Hirschler, The Written Word in the Medieval Arabic Lands. A social and cultural history

of reading practices (Edinburgh: Edinburgh University Press, 2012), p. 136

[۱۱] Kohlberg, A Medieval Muslim Scholar, p. 77.

[۱۲] این واژه مبهم است.

[۱۳] یعنی در کنار چهار قرآن برای چهار دخترش.

[۱۴] همان، ص۱۷.

[۱۵] افزون بر سردرگمی اصطلاحات در این مورد، کلبرگ در برخی موارد از تعبیرِ «donated» (یعنی «اهدا نمودن») نیز برای کتابخانه‌‌های وقفیِ دیگری استفاده کرده است. برای نمونه، نکـ:

Kohlberg, A Medieval Muslim Scholar, p. 80.

[۱۶] Kohlberg, A Medieval Muslim Scholar, pp. 361–۳۶۲, #۶۰۹.

[۱۷] دربارۀ این مجموعه که اکنون در کتابخانه‌هایی در سراسر دنیا پراکنده است، نکـ: شمس الدین محمد بن طولون، القلائد الجوهریه فی تاریخ الصالحیه، تصحیح محمد احمد دهمان، ج۱، صص۷۷-۷۹؛

Youssef Éche, Les bibliothèques arabes publiques et semi-publiques en Mésopotamie, en

SyrieetenÉgypteauMoyenAge (Damascus: Institut Français de Damas, 1967), pp. 217–۲۳۵,

۲۹۵, ۲۹۷; Boris Liebrenz, Die Rifāʿīya aus Damaskus. Eine Privatbibliothek im osmanischen

Syrien und ihr kulturelles Umfeld (Leiden: Brill, 2016), pp. 176–۱۷۸.

[۱۸] دربارۀ این کتابخانه که در واقع، حاصل تلاش و اهداهای مشترکِ چندین نسل از کپرولوها است، نکـ:

Ismail E. Erünsal, Ottoman Libraries. A survey of the history, development and organization of Ottoman foundation libraries (Cambridge, Mass.: The Department of Near Eastern Languages and Literatures, Harvard University, 2008), pp. 43–۴۴.

[۱۹] به نظر می‌رسد که «و» در این‌جا زائد و تصحیف باشد. اما از آن جا که در چاپِ سعد السعود چنین آمده است، در این‌جا آورده شد.

[۲۰] ابن طاووس، سعد السعود، ص۳.

[۲۱] این‌که سید بن طاووس، تعبیرِ «ذکورِ أولاده» را آورده و به «أولاده» بسنده نکرده است، بیش‌تر واضح می‌سازد که کاربردِ «أولاده» در این عبارت، اصلا نمی‌تواند به معنای پسران بوده باشد.

[۲۲] برای آگاهی بیش‌تر از چالش‌های پیش‌ رو در خوانشِ نسخه‌ها و تصحیف‌های رخ‌داده در آن‌ها و آشنایی با برخی نمونه‌های عینی، نکـ: عبدالسلام محمد هارون، تحقیق النصوص و نشرها، صص۷۴-۸۲. نگارندۀ این سطور نیز در تحقیق نسخه‌ای خطی از زیدیۀ یمن به برخی از این نمونه‌ها اشاره نموده است. نکـ: خراسانی، مقدمۀ أحادیث أمیرالمؤمنین علی ع بروایه عبدالعظیم الحسنی و بإملاء القاضی جعفر بن أحمد الیمانی، ص۴۸ـ۵۵.

در پایان، گوشزد این نکته نیز شایسته است که مقالۀ کنونی (ترجمه) بازنویسیِ مقاله‌ای است که نگارندۀ این سطور در مجلۀ میراث شهاب، ش۱۰۱ـ۱۰۲، ص۵۱ـ۶۰ منتشر نموده است، اما پس از آگاهی از برخی لغزش‌ها و ناپختگی‌ها در ترجمۀ خویش، برآن شد که آن را با استوارسازی و درنگی دوباره در این‌جا بازنشر نماید.

[۲۳] Boris Liebrenz.  Saxon Academy of Sciences and Humanities, Leipzig. آکادمی دانش‌ها و علوم انسانی، ساکسون، لایپزیگ، آلمان.

[۲۴] طلبۀ سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics