اختصاصی شبکه اجتهاد: در سالروز قیام نوزدهم دی، امسال مردم قم، توفیق شرفیابی محضر رهبر معظم انقلاب را داشتند. در این دیدار، در بیانات ایشان، یک مطالبه آشنایی که چندباره تأکید شده است:
یکی این مسئلهی «جهاد تبیین» که حالا بارها و بارها بنده تکرار کردهام، باز هم تکرار میکنم. دشمن در رأس نقشههایش تبلیغات است؛ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجرههای مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛ تبیین. وسوسهای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند، آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند. این مطلب اوّل. جهاد تبیین را جدّی باید گرفت. همه، در حوزه، در دانشگاه، در صداوسیما بالخصوص، در مطبوعات، در هرجایی که شما ایستادهاید و یک شعاع پیرامونیای دارید و میتوانید روی آن اثر بگذارید، باید تبیین انجام بگیرد؛ تبیین درست، تبیین صحیح.
چیستی جهاد تبیین
تبیین از «بین» و به معنای روشن و نمایان کردن است.[۱] جهاد از «جهد» گرفته شده است و به معنای تحمل سختی و مشقت است. «جاهَدْتُ العدو مُجَاهدهً» به معنای قتال و جنگ با دشمن است.[۲] درنتیجه جهاد، صرف نیرو براى دفع دشمن و راندن او یا همان جنگیدن است. این جنگ میتواند عرصههای مختلف ازجمله راندن او در عرصه فرهنگی، داشته باشد.
جهاد تبیین، عنوانی بیانشده و مطالبهشده از سوی حضرت آیتالله خامنهای است. ایشان بیان داشتهاند: «جهاد تبیین یک فریضه است. جهاد تبیین یک فریضه قطعی و یک فریضه فوری است و هر کسی که میتواند و حالا عرض خواهم کرد که مسئولین در این زمینه بیشتر موظّفاند» (۱۴۰۰/۱۱/۱۹). نیز در توضیح فرمودهاند: «جهاد یعنی تلاشی که هدفگیری در مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد… شما [اگر] … تبیین کنید برای خنثی کردن وسوسه دشمن، میشود جهاد!» (۱۴۰۰/۱۱/۳).
بنابراین، در نگاه ایشان، جهاد تبیین همان روشنگری در مقابله با جنگ شناختی دشمن است و فریضهای است که مسئولان نسبت به آن وظیفهای افزون دارند. این در مقابل دیدگاهی است که کارگزاران را در قبال این فعالیتها مسئول نمیدانند و حتی ممکن است با جنگ شناختی دشمن همراهی کنند و آن را جهانی شدن بدانند.
کارهایی که در این سالها شده
پیشینه خاص، شامل پژوهشها و نگارشهایی که به بررسی جهاد تبیین از جهاتی پرداختهاند. ازآنجا که مسئله این رساله فقهی است، پیشینه عام، پژوهشهای فقهی بودهاند که هرچند به بررسی جهاد تبیین نپرداختهاند؛ اما به نزدیکترین ابعاد به موضوع انتخابی پرداختهاند.
الف) پیشینه خاص
نخستین اثر، کتاب «جهاد تبیین در اندیشه آیتالله العظمی خامنهای» اثر سعید صلح میرزایی است. این اثر با بهرهگیری از بیانات حضرت آیتالله خامنهای به ابعاد مختلف جهاد تبیین چون: کلّیّات، بحث الزامات و برخی روشهای جهاد تبیین پرداخته است.
کتاب «مفاهیم، تکنیکها و مهارتهای جهاد تبیین بر پایه مدل ساختاری و مفهومی»، اثر عباس نصیری فرد. این کتاب به مفاهیم و ماهیت، آسیبشناسی تحقق جهاد تبیین، جبههشناسی در جهاد تبیین، ساختارشناسی جهاد تبیین، روشهای جهاد تبیین در فضای مجازی، پرداخته است.
برخی پایاننامهها در مقطع ارشد نیز به این مسئله پرداختهاند ازجمله:
«تحلیل جهاد تبیین در سیره امام علی (علیهالسلام)»، نوشته فروغ السادات، در مقطع کارشناسی ارشد علوم حدیث.
«تأثیر جهاد تبیین بر مقابله با جنگ شناختی با رویکرد تاریخی در سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام»، نگاشته رقیه افشاری در مقطع کارشناسی ارشد علوم حدیث.
«بررسی نقش جهاد تبیین در ارتقاء و رشد شاخصهای معنوی، اجتماعی و سیاسی جامعه»، نگاشته حجت سالاری مکی در سطح سه حوزه علمیه خراسان، گرایش تربیت و اخلاق عمومی.
«مؤلفههای سیاسی جهاد تبیین بر اساس نهجالبلاغه»، نوشته بهمن امیری، در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآنی ـ مستشرقان.
«گونهشناسی مصادیق جهاد تبیین در نهجالبلاغه»، سیدعلی موسوی، در مقطع کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی ـ علوم قرآنی.
«جهاد تبیین در مقابله با جنگ شناختی در سیره پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)»، نوشته نرگس عصمتی، سطح سه حوزه علمیه خراسان، گرایش رشته تفسیر و علوم قرآن مراکز تخصصی.
«مواجهه ائمه (علیهمالسلام) با عملیات شناختی امویان علیه اهلبیت (علیهمالسلام)»، نگاشته رضا مهرزاد سلاکجانی، مقطع کارشناسی ارشد مدرسی معارف اسلامی ـ تاریخ و تمدن اسلامی.
«تبیین وظائف فرهنگی حاکم اسلامی از دیدگاه روایات معصومین (علیهمالسلام)»، حسین محمدهاشمی، کارشناسی ارشد علوم پایه.
اما همانگونه که از عناوین روشن است، آنها تنها به بررسی جهاد تبیین و بیان ابعاد آن برپایه منابع مختلف پرداختهاند و پرداختی فقهی نداشتهاند؛ یعنی اگر حتی از منابع روایی نیز بهره بردهاند، از روش استدلال فقهی برای برداشت حکم تجویزی، استفاده نکردهاند و به ترسیم مفاهیم و روشها، اکتفا کردهاند. درنتیجه لازم است، به این کمبود پرداخته شود.
ب) پیشینه عام
جهاد تبیین، عنوانی جدید است؛ اما اگر بخواهیم پیشینه فقهی برای آن بیان کنیم، نزدیکترین عنوان به آن، قاعده فقهی «ارشاد جاهل» است.
در متون و منابع فقهی، از قاعده ارشاد جاهل با تعبیرهای مختلفی یادشده است؛ مانند «تذکره الغافل و إرشاد الجاهل»[۳]؛ «تنبیه الغافل و إرشاد الجاهل»؛[۴] «تنبیه الغافل و إرشاد الجاهل و هدایه الضال»[۵]؛ «ارشاد الجاهل بالحکم»[۶]. فقها از این قاعده در بابهای مختلفی استفاده کردهاند؛ همچون «اجتهاد و تقلید»؛ «صفات قاضی»؛ «اخذ اجرت بر واجبات»؛ «طهارت و نجاست». البته ارشاد جاهل معنایی عام نسبت به جهاد تبیین مورد نظر دارد و همه ابعاد آن در جهاد تبیین، کارآیی ندارد.
از سویی، بررسی وظایف کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، موردتوجه فقهی بوده است؛ اما تنها نگاشت و تحقیق فقهی نزدیک به مسئله مورد نظر این رساله، جلد بیست و ششم مجموعه فقه تربیتی، وظایف نهادهای تربیتی ۲ (حکومت)، اثر استاد علیرضا اعرافی است. این کتاب به بررسی فقهی نهاد حاکمیت در تعلیم و تربیت پرداخته است. در این کتاب، وظیفهمندی ویژه حاکم و فروع آن، برپایه قواعد و ادله فقهی، بررسی فقهی شده و احکام و گزارههای فقهی آن بیان شده است. این اثر به دایره موضوعی عامتری از جهاد تبیین پرداخته است.
درنتیجه میتوان گفت، بررسی جهاد تبیین و بهطور خاص، بررسی فقهی وظایف کارگزاران و مسئولان نظام در قبال آن، دارای پیشینهای نیست.
کاری که نشده است
ازآنجاکه این مطالبه و فریضه از سوی ولیفقیه مطرح شده است، پرسش این است که این وظیفهمندی مسئولان دارای چه ادله و پشتوانه فقهی است؟ این ادله چه حکم و وظیفهای را برای کارگزاران اثبات میکند؟ این وظیفه نوعی وظیفه ایمانی بهمثابه یکی از مؤمنان جامعه است یا برپایه ادله شرعی، عنوان کارگزاری در حکومت اسلامی، وظیفهای ویژه را به وجود میآورد. از سویی از ادله شرعی، چه محورهایی در عمل به این وظیفه، قابل برداشت است؛ مانند ورود مستقیم یا تسهیلی، زمینهسازی یا مستقیم، درونسازمانی یا برونسازمانی، اجرایی یا نظارتی، وظایف مدیریتی یا شخصی. همچنین این وظایف درکدام مرحله مدیریت کارگزار است: کنترل، رهبری، سازماندهی، سپردن کارها به افراد.
گفتنی است منظور از کارگزاران، به خلاف تصور ابتدایی، تنها مسئولان فرهنگی نیستند؛ بلکه مطلق کارگزاران مورد نظر است. درنتیجه لازم است اگر در وظایف انواع کارگزاران اجرایی، برنامهریز، دولتی و غیردولتی و فرهنگی و غیرفرهنگی، تفاوتی لازم نیز بیان شود.
برپایه نکات و پرسشهای مطرح شده و با توجه به پیشینه بیان شده، آنچه انجام نشده است بررسی فقهی، وظیفهمندی کارگزاران جامعه اسلامی نسبت به جهاد تبیین است. به بیانی دیگر از منظر فقه اسلامی کارگزاران جامعه اسلامی نسبت به جهاد تبیین چه وظیفهای دارند؟
برای حل این مسئله لازم است ادله موافق و مخالف این وظیفهمندی بررسی، جمعبندی و نتیجهگیری شود و بر اساس آن، حکم برآمده استنباط گردد.
مسئله محوری، بررسی فقهی وظیفهمندی مسئولان در قبال جهاد تبیین است که خود یک مسئله اجتهادی ـ پژوهشی است؛ اما لازم است با هدف کاربردی بودن، محورهای و عناوین وظایف دستگاهها و مسئولان دستگاهها از ادله بیان گردد.
این کار فواید زیر را دارد:
* عمل به وظایف انقلابی در راستای بست گفتمان ولیفقیه؛
* تبیین نظاممندی و فقاهتی و فقهی بودن مطالبه جهاد تبیین؛
* تبیین، راهگشا بودن و عملیاتی بودن فقه و اجتهاد در حل مسائل مهم جامعه؛
* بیان محورهای و عناوین راهکارهای مهم جهاد تبیین در راستای کمک به تحقق آن.
مقام معظم رهبری در سخنان دو سال اخیر، بر جهاد تبیین تأکیدی ویژه داشتهاند و فرمودهاند «جهاد تبیین را جدّی بگیرید» (۱۴۰۱/۰۵/۵). در برابر مطالبه رهبر انقلاب، هر دستگاه و نهادی، وظیفهای دارد؛ از حداقل وظایف حوزههای علمیه در برابر این مطالبه، تبیین فقهی ابعاد آن است؛ اما تابهحال، نگاشت فقهی منسجمی دراینباره تولید نشده است. درنتیجه از حداقل وظایف حوزههای علمیه، انجام گسترده پژوهشهای فقهی و فقاهتی برای روشن کردن ابعاد این مطالبه است.
از سویی، صرف تأکید و زنده نگاهداشتن مطالبات رهبری جامعه اسلامی، خود از وظایف حوزه انقلابی است.
مقام معظم رهبری بر دو بعد تقابل تبیینی با دشمن و وظیفه ویژه مسئولان تأکید داشتند که باید هر دو موردتوجه کافی قرار گیرد.
————————————–
[۱]. الباء و الیاء و النون أصلٌ واحدُ و هو بُعْدُ الشَّئ و انکشافُه… و بانَ الشَّىءُ و أبَانَ إذا اتَّضَحَ و انْکشَفَ؛ و فلانٌ أبْیَنُ مِنْ فلانٍ، أى أوضَحُ کلاماً منه. (احمدبن فارس، معجم المقاییس اللغه، ج۱، ص۳۲۷)
[۲]. «الجَهْد: ما جَهَدَ الإنسانَ من مرض، أو أمر شاق … و جاهَدْتُ العدو مُجَاهدهً و هو قتالک إیاه» (فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۳۸۶). الْجِهَادُ و الْمُجَاهَدَهُ: استفراغ الوسع فی مدافعه العدو» (راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن؛ ص۲۰۸)
[۳]. فضل اللّه بن عباس نورى، رساله فی قاعده ضمان الید، ص ۱۵؛ جعفر سبحانی، تذکره الأعیان، ص ۴۲۰.
[۴]. ملا حبیب الله شریف کاشانى، تسهیل المسالک إلى المدارک، ص ۲۴.
[۵]. سید محمد حسینی شیرازی، الفقه القواعد الفقهیه، ص ۱۹۶.
[۶]. على صافى گلپایگانی، ذخیره العقبى فی شرح العروه الوثقى، ج ۴، ص ۲۶۷.