حجتالاسلام مصطفی دُرّی (پژوهشگر، نویسنده و استاد سطوح عالی حوزهی علمیهی قم) تلاش میکند تا پاسخی برای پرسشهای زیر پیدا کند: بدحجابی یا بیحجابی در میان محرمات دینی، چه جایگاهی دارد؟ عالمان دینی باید نسبت به کدامیک از گناهان و واجبات شریعت، حساسیت بیشتری نشان دهند؟ حکومت اسلامی در اِعمال اجبار به ترک گناهان یا ترغیب نسبت به ترک گناهان، به چه ترتیبی باید تلاش کند؟
چرا برخورد جامعهی دینی با گناه صغیرهی بدحجابی، شدیدتر از برخورد آن با گناهان کبیرهای مانند دروغ، تهمت و رباخواری است؟
بدحجابی یا بیحجابی در میان محرمات دینی، چه جایگاهی دارد؟ بهعنوان مثال، در مقایسه بین فرد بدحجاب و فرد دروغگو، کدامیک مستوجب عقوبت بیشتری هستند؟ عالمان دینی باید نسبت به کدامیک از گناهان و واجبات شریعت، حساسیت بیشتری نشان دهند؟ حکومت اسلامی در اِعمال اجبار به ترک گناهان یا ترغیب نسبت به ترک گناهان، به چه ترتیبی باید تلاش کند؟
برای پاسخ به سؤالات فوق، ابتدا باید طبقهبندی دین نسبت به واجبات دینی و محرمات الهی را شناخت و پس از آن، نسبت به وظیفهی مردم، عالمان و مبلغان دینی و حکومت اسلامی اظهار نظر کرد.
نقطهضعفی که جوامع اسلامی در طی این سالها با آن مواجه بودهاند و در دههی اخیر، با گسترده شدن شبکههای اطلاعاتی، به پاشنهی آشیل آنها تبدیل شده است، عدم تبیین درست طبقهبندی احکام دینی است. همین تبیین نادرست و غیرعلمی احکام دینی از سوی عالمان دینی، موجب شده تا مبلغان مذهبی نیز هر یک، به فراخور سلیقهی خود، برخی احکام دینی را بزرگتر جلوه دهند و مردم را نسبت به التزام به آنها بیشتر ترغیب کنند و در این میان، حکومت اسلامی بهعنوان بازوی اجرایی شریعت اسلام، رفتار سلیقهای و دوگانهای را بروز میدهد.
در آستانهی عید نوروز و در یادداشت «شهروند درجه دو فقه» ضمن اشاره به سردرگمی در رابطه با شادی و تفریح اسلامی نوشته بودم که رفتار غیرعلمی عالمان دینی در رابطه با مصادیق شعایر دینی، موجب شده است تا برگزاری مراسم عزا و سوگواری اهلبیت علیهمالسلام با شور و گستردگی بیشتری نسبت به مراسم شادی ایشان برگزار شود، درحالیکه آنچه واجب دینی است، تعظیم شعایر الهی است، نه اینکه بزرگداشت و تعظیم، فقط در قالب مراسم سوگواری صورت پذیرد.
حال، در رابطه با برخورد با مقولهی بیحجابی و بدحجابی نیز این برخورد سلیقهای و غیرعلمی، از ناحیهی کارشناسان دینی و هم بهتبع آنها از جانب مسئولان اجرایی صورت میگیرد.
بهلحاظ علمی، بیحجابی و بدحجابی، در زمرهی گناهان صغیره قرار گرفته و غیر از برخی مبانی مانند مبنای مرحوم صاحب مجمعالبیان[۱] که همهی مناهی شریعت را گناه کبیره میدانند (که جدای از مخالفت با ظهور آیهی «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنه سیّئاتکم»، طرفداران چندانی هم ندارد)، بنا بر سایر ضوابطی که برای تشخیص گناه صغیره از کبیره بیان شده است، در زمرهی گناهان کبیره محسوب نمیشود.
مرحوم طباطبایی قدس سره در ذیل آیهی فوق از سورهی نسا، به ۹ نظریه در باب تشخیص گناه کبیره از صغیره اشاره میکنند. برخی گناهان کبیره را بنا بر روایتی که در این رابطه وارد شده است، مختص به گناهانی میدانند که در قرآن کریم بر انجام آنها وعدهی عذاب الهی داده شده است. برخی دیگر نیز گناه کبیره را گناهی میانگارند که از روی استخفاف امر الهی مورد ارتکاب قرار گرفته باشد، در مقابل گناه صغیره که به گناهی اطلاق میشود که از روی ضعف نفس و غلبهی هوا و هوس انجام شود.[۲] واضح است که با این مبانی، نمیتوان بدحجابی را گناه کبیره دانست.
مرحوم امام قدس سره نیز در ضمن شمارش گناهان کبیره، بدحجابی را در زمرهی این گناهان ذکر نمیکنند. مرحوم دستغیب قدس سره نیز که کتاب «گناهان کبیره» را به همین منظور تألیف نمودهاند، عدم پوشش مناسب بانوان را گناه کبیره ندانستهاند.[۳]
در بررسی روایاتی که بیانگر فهرست گناهان کبیره هستند نیز اثری از پوشش نامناسب بانوان بهعنوان گناه کبیره به چشم نمیخورد.[۴]
بنابراین ترک این واجب الهی، بهعنوان گناه کبیره روشن نبوده و دلیل متقنی بر آن وجود ندارد. علاوه بر آنکه حتی در صورت گناه کبیره بودن نیز قابل مقایسه با کبائری مانند رباخواری نیست که قرآن کریم، انجام آن را معادل با جنگ با خدا و رسول صلیالله علیه و آله و سلم دانسته است. این در حالی است که رفتار عالمان دینی، متدینان و حکومت اسلامی در رابطه با رباخوار، نهتنها شدیدتر از فرد بدحجاب نیست، بلکه حتی آنها را مساوی نیز ندانستهاند و برای بدحجاب، مجازاتهای سنگینتری را نیز در نظر میگیرند که مصوبهی اخیر مجلس شورای اسلامی در رابطه با جریمهی بدحجابی، تنها نمونهای از آن است.
در این میان، برخی با قرار دادن بدحجابی در ضمن عنوان «اصرار بر صغیره» تلاش میکنند تا کبیره بودن آن را اثبات کرده و برخورد شدید متدینان با آن را توجیه کنند، غافل از اینکه اگر اصرار بر این صغیره، اینچنین شدت عملی را میطلبد، پس با اصرارهای فراوان بر گناهان کبیرهای مانند دروغ، قطع رحم و مانند آن که در جامعه بهوفور یافت میشود، چه باید کرد؟! بنابراین حتی قراردادن آن در ذیل عنوان «اصرار بر صغیره» نیز رفتار شدیدتر دینداران در رابطه با مقولهی بدحجابی نسبت به مرتکبین سایر گناهان کبیره را توجیه نمیکند.
نتیجهی این رفتار غیرعلمی در رابطه با طبقهبندی احکام دینی، موجب شده است تا شوربختانه، ارتکاز متدینان -که به تبع رفتار و بیان عالمان دینی و مبلغان مذهبی شکل میگیرد- رأی به پلیدی بیشترِ بدحجابی نسبت به گناهانی مانند دروغ و غیبت بدهد؛ گناهانی که برخلاف بدحجابی، کبیره بودن آنها، اجماعی است. به دنبال این کنش غیرعلمی عالمان دینی، متدینان نیز واکنش نشان دادهاند و دختران خود را بیش از تشویق به ترک گناهان کبیرهای مانند دروغ، غیبت، تهمت و رباخواری، به ترک بدحجابی ترغیب میکنند؛ آموزشهایی که نتیجهی آن، تربیت زنانی است که در گفتوگوهای توأم با غیبت و تهمتشان با یکدیگر، آبرویی برای افراد باقی نمیگذارند، اما نسبت به حفظ حجابشان، سخت مقیدند. حکومت اسلامی که مبانی رفتارش برگرفته از تولیدات علمی عالمان دینی است نیز گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی به راه میاندازد تا با بدحجابی مبارزه کند، اما هیچگاه برای دروغگویان و تهمتزنندگان و غیبتکنندگان، کوچکترین جریمهای تعیین نکرده و حتی چشیدن طعم یک تذکر شفاهی را نیز از آنها دریغ مینماید.
باری، نگاههای تحقیرآمیز متدینان امروزی به زنان بدحجاب و آسانگیری آنان نسبت به رباخواران و غیبتکنندگان، حاصل رفتار غیرعلمی دیروز ماست. اگر امروز نیز فکری برای تبیین علمی طبقهبندی احکام شریعت و درجهی اهمیت هر یک نزد شارع مقدس نکنیم، فردا تاوان سنگینتری را خواهیم پرداخت.
پینوشت:
[۱]. فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۵ ق، ج ۵، ص ۷۰٫
[۲]. سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ج ۴، ص ۳۴۵ ـ ۳۵۵٫
[۳]. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، تهران، انتشارات جهان، چاپ ششم، بیتا، ج ۱، ص ۲۶ ـ ۲۸٫
[۴]. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، باب الکبائر.
ممنون ازشجاعت محقق عزیز و سایت اجتهاد برای انتشاراین تذکرات لازم !
ان شاءالله امام زمان عج ظهور کنند و طعم شیرین اسلام واقعی رو هممون بچشیم
چه من بی سواد چه مدعیان علم و دین !
الهی آمین
ببینید من فقط اومدم اینجا که یه چیزیو بهتون بگم
انسان های متدین!لطفا به حرفایی که میزنم بدون گارد گرفتن گوش بدید و با دقت بهش فکر کنید بعد انقدر راحت بگید نهههههه گناه کبیرست ..حالا باز گناه کبیره که هیچ من حتی متاسفانه از یه ادمی که ادعای دین و علمشم میشد شنیدم بدحجاب کافره و مقابل حکم خدا ایستاده پس مسلمون نیست و نماز روزشم قبول نیست!!
از هر نویسنده این متن یا هرکس دیگه که پیام منو میبینه خواهش میکنم بگه که ایا واقن اینجوریه ینی؟؟؟!!!!
شما نمیتونید بفهمید همین یه جمله تا چه اندازه منونسبت به انجام کارهایی که بهشون قلبن اعتقاد دارم(نماز, روزه,دوری از غیبت و…)هم سرد کرده!
من یه دختر۱۸ ساله هستم که اعتقادات دینی دارم و سعی ام هم همیشه بر عمل بر اونها بوده…هم نماز میخونم هم روزه میگیرم(نگید زحمت میکشی بخدا الان اکثر هم سن و سالهای من دیگه رنگی از اعتقاد تو زندگیشون نیست اینو از تمسخر و اینکه به هیچ کدوم از اعمالی که اسلام گفته عمل نمیکنن بخوبی میشه نتیجه گرفت)
و اینکه هیچ وقت با هیچ پسری وارد دوستیو رابطه حتی در حد چت کردن مجازی هم نشدم چون دلم نمیخواد به بیراهه برم و دنیا و اخرتمو خراب کنم از گناهای دیگم تاجایی که بتونم دوری میکنم.
واقعا خدارو دوست دارمو پشت و پناه خودم میدونم و رابطه خوبی باهاش دارم
ولی مشگل من همین حجابه!
بله حجاااااب!من یه دختر بدحجابم که کم کم این حرفایی که دارم درباره حجاب میشنوم دارن منو از خدا دور میکنن اونم قسم میخورم فقط قضیه من ..یابهتر بگم مشکل من با حجابه!البته هیچ وقت ارایش نامتعارف و تند نداشتم و لباس های ناجور و باز نپوشیدم
ولی معمولا موهام بیرونه و این آرایشی که باعث زیباتر شدن و افزایش اعتماد بنفسم میشه رو هم دوست دارم و تاکید میکنم که نمیتونم موهامو کانل بپوشونم
حال من از اونجایی بهم ریخت که داییم(نماز و خمس و..که هیچ
کسیه که اصلا دین رو چندان قبول نداره)
برگشته به من میگه کاش حجابتم مث روزه گرفتنت بود
گفتم شما هیچیو از اسلام قبول نداری و من فقط همین حجاب رو.
البته اینم بگم که اینجکری نیس که قبول نداشته باشم نه.شاید به قول این حاج اقا از ضعیف النفس بودنمه..یا به حدس خودم از کمبود اعتماد بنفسم.
حالا میخوام تکلیفمو از شمایی که درس خونده ی این مباحثید سوال کنم..آیا الله من رو همینجوری که هستم به بندگی قبول میکنه؟؟ایا من مسلمان محسوب میشم بدون حجاب؟؟
واقعا میخوام بدونم چون اگه هیچ کدوم از اعمالم پذیرفته نیستو انقدررر که رو بنرهای خیابونو تو منبر های تلویزیون تاکید دارن منه بدحجاب منفورم تکلیفمو بدونمو حداقل سر احکام دیگم تقید نداشته باشم چون من وااااقعا نمیتونم..ینی حداقل درحال حاضر نمیتونم محجبه باشم.البته شاید در اینده حجابمم تکمیل کنم ولی الان نمیشه…
ممنون میشم جواب بدید
نکته جالب توجه و ارزشمند در پست شما اشاره به واژه کلیدی و محوری است که شاید حل تمامی مشکلات بشر در همین کلمه باشه و اون کلمه چیزی نیست جز واژه زیبای بندگی…
بندگی و بنده بودن یک سری الزاماتی داره:
اول اینکه بنده و عبد معبود خودش رو قبول و اعتقاد داشته باشه؛ که خوشبختانه شما اشاره کردید که خدا را به خدایی قبول دارید. خب این مرحله یعنی بیشتر مسیر رو طی کردید.
حالا این جا دو مسئله وجود داره در مورد حجاب:
یا شما نظرتون این هست که این خدا از بنده هاش نخواسته حجاب داشته باشن و علمای دین دارن اشتباه میکنن و حجاب تو دین خدا نیست و یا این که شما قبول دارید که خدا گفته ولی شما تو این قسمت دوست ندارید به حرف خدا گوش کنید!
در مورد اول که روشن هست و دلایل و اسناد متعددی در کتاب خدا و کلام امامان و پیامبر وجود داره که حجاب به معنی پوشاندن مو وبدن به جز صورت و دستها از مچ در برابر مردان نامحرم واجب و لازم هست و اگر تمایل داشته باشید اسناد و مدارک برای شما ارسال خواهد شد.
و اما …اگر شما با این که حجاب رو قبول دارید دستور خدا هست اما به هر دلیل دوست ندارید حجاب کامل داشته باشید، خب قطعا شما کافر نیستید چون حکم خدا رو قبول دارید، ولی گناهکار هستید.
از امتیازات انسان اینه که اشرف مخلوقاته و قدرت انتخاب داره، خدا راه درست رو نشون داده اگر راه درست رو انتخاب کنیم، رستگار خواهیم شد و پس از این عمر کوتاه که معمولا در حالت خوشبینانه به ۸۰ یا ۹۰ سالگی میرسه، خوشبختی ابدی در انتظار انسان هست و اگر راه درست رو انتخاب نکنیم، خب قاعدتا باید عواقب اون رو هم بپذیریم که دوری از رحمت و رافت الهی هست.
از پاداش و عقوبتش که بگذریم نکته مهم اینه که اگر ما خدا رو به خدایی قبول داریم چرا باید در برابر خواسته هاش مقاومت کنیم؟!!! این جای سوال داره.
به نظر میاد اگر تلاش کنید به صورت تدریجی به حجاب فکر کنید و راجع به اون مطالعه کنید ان شاء الله در این ماه مبارک، راه صد ساله را یک شبه طی خواهید کرد و از خیلی مدعیان دینداری سبقت خواهید گرفت. چه این که به گفته درست شما بندگی در این عصر و زمانه بسیار دشوار است.
اول اینکه تاکید روی حجاب، بیش از اینکه به جنبۀ فردی این واجب دینی برگرده، به جنبه اجتماعی اش برمی گرده. بنابراین باید به عنوان عضوی از جامعه، هرکسی باید وظیفه خودش رو انجام بده و حتی بعضی وقتا حجاب رو هم علیرغم میل شخصیاش رعایت کنه، البته روشنه که هر عملی که به فرد یا افرادی آسیب بزنه، بر روی خود فرد هم آثار منفی خواهد داشت. درواقع فرد نمیتونه از دایرۀ سنن الهی و سنتهای حاکم بر هستی بیرون باشه!
دوم اینکه حجاب داراری مراتبی است که هرچه بهتر (البته بدون افراط) باشه، آثار مثبت فردی و اجتماعی داره و طبیعتا هرچی کمتر باشه، میتونه آثار منفی فردی و اجتماعی داشته باشه!
سوم اینکه تدین به یک دین، به معنی اختیار در انتخاب برخی بایدها و کنارگذاشتن برخی دیگر نیست! زیبایی اطاعت و بندگی خدا، تعبدی بودنشه؛ به این معنی که چون نزدیک شدن به خدا رو دوست دارم و او رو حاکم بر احوالات خودم میدونم، امرش رو اطاعت می کنم…
چهارم اینکه کامل ترین و عبدترین افراد نزد خداوند، ۱۴ معصوم هستند و بقیه در رتبه های بعدی قرار می گیرند. لذا هرکدوم از ما ممکنه توی دینداری مون مشکلات و نواقصی داشته باشیم اما مهم اینه که اولا این کاستی ها قبول داشته باشم و برای کارهامون توجیه نسازیم، دوما دوست داسشته باشم و تلاش کنیم که به اندازه توانمون، عیب هامون رو کمتر کنیم.
پنجم اینکه رشد انسان در سایۀ بسته ای از رفتارهای خوب و ترک رفتارهای غیرخوب هست و هرچه این پکیج کاملتر باشه، رشد فرد و ارتقای ابعاد انسانی او سریعتر و بهتر رخ میده؛ بنابراین باید همیشه امیدوار به رحمت خدا باشیم و ازش بخواهیم که خودش کمکمون کنه و این رو هم بدونیم که بزرگترین گناهان، ناامیدی خداست!
در این ماه عزیز که مهمون خدا هستیم، روح و جسم مون سرشار از رحمت و برکت الهی بشه، آمین!
حق با بنده خداست، بحث اصرار بر صغیره در متن جناب آقای دری اشاره شده است ولی پاسخ قانع کننده ای در کلامشان نسبت به این موضوع دیده نمی شود. بنده در طول سالیان متمادی به ندرت به مواردی برخورده ام که در جامعه برخورد شدید با بدحجابان شود. مضافا بر اینکه اگر اصرار بر صغیره از کبائر است پس چرا در بندهای قبل این قدر تاکید بر صغیره بودن بدحجابی شده است.
فکر می کنم هر دوراندیشی اگر مقداری تأمل کند می تواند به این حقیقت برسد که چرا سرمایه گذاری دشمن خصوصا ماهواره ها و سایت های ضدانقلاب بر روی تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم مقوله بدحجابی است که زمینه فساد و فحشاء است. چرا این سرمایه گذاری روی گناهانی که از نظر ایشان مهم تر هستند مثل دروغ و غیبت و ربا نشده است.
عنوان “کاش همهی گناهان، بدحجابی بودند!” عنوانی است که انسان هرگاه آن را می شنود اولین برداشتی که از آن دارد این است که گوینده ی آن یک فرد عامی است که جایگاه حکم الله را نمی داند و در کوچک شمردن گناه فردی بی باک است و اصلا به فکر آدم نمی رسد که این حرف را یک محقق دینی متعهد زده باشد و چنین مقالی در یک سایت وزین مثل سایت اجتهاد منتشر شده باشد!!! زیبنده است که مسئولان سایت اجتهاد، در نشر مطالب، دقت بیشتری کنند تا سایت از حالت علمی به حالتی که اکنون در بسیاری از سایت های زرد ( که دنبال جذب مشتری هستند و نه دنبال حرف حق و دقیق) می بینیم بدل نشود.
این عنوان مثل آن است که کسی با شنیدن حدیث ” الغیبه اشد من الزنا” چنین بگوید: ” کاش همه ی گناهان، زنا بودند” و یا با توجه به این که گناه شرک برتر از گناه لواط است چنین اعلام کند: “کاش همه ی گناهان لواط بودند” و …
اما آیا واقعا نمی توان زیباتر از این گونه، عنوان زد تا گناه کوچک شمرده نشود؟!!
بنده هم معتقدم که سایت اجتهاد باید در انتشار نظرات دقت بیشتری کند. اگر این نوشته را بدون عنوان و سایت می دیدم بعید می دانستم حاصل نوشته کسی باشد از نظر سایت اجتهادیک محقق دینی است. مطالب فوق مشابه مطالبی است که در برخی کانال های تلگرامی و غیره دیکته وار دست به دست می شود. مقایسه و تقدیم اهم فرع بر تزاحم است. اینجا تزاحمی نیست. شما بجای اینکه حجاب را گناه صغیره و کم اهمیت نسبت به برخی گناهان معرفی کنید سعی کنید اهتمام خود و دیگران را نسبت به سایر مشکلات اجتماعی نیز همچون بالا ببرید. هر چند به نظر بنده نسبت به حجاب نیز اهتمام جدی نیست.
علاوه بر اینکه اصرار بر گناه صغیره نیز از کبائر است چطور نویسنده از این نکته غافل شده است
گویا نویسنده نگاهش به مقوله بدحجابی و بی حجابی تنها از نگاه فردی بوده و از توابع و پیامدهای آن در جامعه بی خبر است.
این همه مشکلات زناشویی و طلاق ها و روابط نامشروع و قتل های ناموسی برای چیست؟ چرا برای بزرگ کردن کردن برخی گناهان به مقایسه و کوچک کردن یک گناه اجتماعی مهم روی بیاوریم؟
با اینکه با عنوان این مطلب موافق نیستم، ولی برخی دوستان انگار همین چند خط را هم با دقت نخوانده اند و ایراداتی مطرح می کنند که پاسخ آن در متن آمده است.
منصف باشیم.
حکم الله فقط حجاب هست؟
در خصوص دیگر احکام الهی مراجع چه موضعی گرفته اند؟
انقدر که حجاب حجاب گفته شد؛ چه شد؟
بابا نصف این بد حجابی ها ، برای عمل نکردن به دیگر احکام هست.
به نام خدا
نظر کارشناس فوق الذکر ظاهرا این بوده است که بیاییم و جلوی مفاسدی که گناه بزرگ تری دارد و کبیره است را بگیریم؛ اما متاسفانه مطلب را به گونه ای بیان کرده اند که پیام اصلی نظر ایشان این شده است که بابا!! این بی حجابی هم آن قدرها که علمای قبلی می گویند بزرگ نیست و به نظر خودشان دلیل هایی فقهی را هم برای این ادعای شان ردیف کرده اند؛ اما صرفنظر از مباحث فقهی، آیا بهتر نیست که افرادی مانند آقای دری در حرف زدن و اظهار نظر کردن های شان دقت بیشتری کنند تا پیام ها به صورت بالعکس منتقل نشود؟!
مسئله حائز اهمیت میزان ترتب مفسده بر عمل است. هر چند رعایت نکردن حجاب گناه صغیره است اما با توجه به وجه اجتماعی این ناهنجاری و ترتب مفاسد دیگر از قبیل نگاه های حرام، بی میلی به همسران، مد گرایی، ورود پوشاک غیر اسلامی به کشور، و…، حکومت را ملزم به برخورد جدی تر با این مقوله میکند. از طرفی جنس مواجهه با کبایری نظیر دروغ و غیبت و… با برخورد با بد حجابی بسیار متفاوت است. برخورد با بدحجابی رسانه ای تر و ملموس تر در جامعه است. ولی مثلا کار فرهنگی در زمینه مبارزه با دروغگویی زیر پوستی است. و این دلیل بر کم اهمیت تر بودن آن نیست.
به نظر شما شرع که یک گناه را کبیره معرفی کرده و دیگری را صغیره، به وجه اجتماعی این ناهنجاری توجه نداشته عایا؟
سه اشکال نظر بالا وارد است.
+
اشکال چهارم: روایات وعده عذاب برای گناه بدحجابی و متعلقاتش (بی حیایی) نداده اند؟ نگارنده محترم کمی بیشتر مطالعه کنند قبل از اظهار نظر مفید خواهد بود.
اشکال پنجم: تکرار و اصرار بر گناه، و علنی بودن گناه، جزو گناهان “کبیره” دسته بندی نمی شود؟ نگارنده گویا نظرات علما را در این “انتخابی ” گزینش می کنند.
اشکال ششم: گناه اجتماعی که در آن “حق الناس” بودن + علنی بودن + مقدمه سایر گناهان را ایجاد کردن باشد، خود دلیلی می شود بر اهتمام بیشتر در برخورد با آن. یعنی بدحجابی گناهی است که با “اشاعه فحشا” در جامعه ای اسلامی ، تناسب دارد و می توان عنوان اشاعه فحشا را نیز بر آن نهاد. در این صورت نمی توان به سادگی گفت بی حجابی گناهی صغیره است و اولویت در برخورد هم ندارد…
مطلب نگارنده محترم بسیار بسیار ضعیف تر از حدی است که انتشار یابد یا در معرض داوری افراد قرار گیرد.
با تشکر
اشکال اول- آیا در مدیریت اجتماعی (و نه رابطه فرد با خدا) بین گناه علنی مثل بدحجابی و غیرعلنی مثل غیبت از جهت اهمیت فرقی نیست؟ این مطلب خلاف بسیاری از روایاتی است که نسبت به علنی شدن گناه هشدار داده اند.
اشکال دوم- دیدگاه این کارشناس در مورد برخورد شدیدتر حکومت با رباخواری به جای بدحجابی کاملا غلط است مراجعه به مجازات رباخواری در قانون مجازات اسلامی و مقایسه با مجازات بدحجابی این حقیقت را روشن می کند.ضمن اینکه توجه داشته باشیم کثرت برخورد به معنای شدت برخورد نیست.مثلا طبیعی است که میزان برخورد حکومت اسلامی با کسانی که کمربند ایمنی نمی بندند خیلی بیشتر از کسانی است که ربا می خورند یا رشوه می گیرند و دلیل این امر به خاطر خاصیت ذاتی نبستن کمربند است که چون علنی است طبیعتا ما برخورد حکومت با آن را بیشتر می بینیم تا رشوه و ربا.
اشکال سوم- اینکه منافاتی بین حساسیت زیاد به حجاب با حساسیت زیاد به گناهان دیگر وجود ندارد.شیوه عقلا این است که از نقاط قوت برای جبران نقاط ضعف استفاده می کنند نه آنکه نقاط قوت را هم به ضعف تبدیل کنیم.مثلا اگر مردم به عزاداری امام حسین که مستحب است خیلی تقید دارند باید از این قوت برای هدایت مردم به سایر واجبات استفاده کرد نه اینکه بگوییم ای مردم شما اینقدر به عزاداری امام حسین اهتمام نکنید.