شبکه اجتهاد: مروجان مرام امام موسی صدر بیش از هر چیز، نیازمند یک بینش تاریخی و روش اجتهادی هستند و هنوز نتوانستهاند از کمند احساسات نوستالوژیک و جمود و تکرار سخنان و رفتار او، فراتر روند. پیروان حقیقی موسی صدر کسانی اند که با شناخت دقیق شرایط و تفکیک میان مواضع و مواقف و با آگاهی از کیدها و کلیدهای زمان، به امتداد اهداف او در قالب راهبردهای جدید و تاکتیکهای تازه بیاندیشند.
۱- امام موسی صدر در یک زمان و مکان خاص به عرصه آمد و داوریهای ما هم باید به همان قلمرو محدود شود. اگر او در رسالت خویش توفیق یافت-که خواهم گفت این توفیق بزرگ و اما نسبی بود- به قیاس با شرایط واقعی او باید سنجیده شود. آری، امام موسی صدر بزرگ بود، چون اقتضائات زمان خود را شناخت و دیگران نیز باید فرزند زمان و نیازها و بایستههای عصر خویش باشند.
۲- همه ظرفیت موسی صدر، جامعه شیعیان لبنان بود که شکلگیری و استمرار این هویت مذهبی و اجتماعی مرهون تلاشهای شخصیتهائی چون شهیداول، شهیدثانی، نبطی بیاضی و ….سید شرف الدین بود که با پایمردی، سر و قلم بر راه مکتب گذاشتند و با اثبات و نقدهای جدی، راه روشن امروز را ساختند. براستی اگر امثال سید عبدالحسین شرف الدین و المراجعات و النص و الاجتهاد او(در جنوب) و شیخ حبیب آل مهاجر ومواجهههای مذهبی و مکتبی او (در بقاع) نبود، معلوم نیست که اساسا ظرفیتی در لبنان بود تا امام موسی صدر به میدان خدمت بیاید
۳- از یاد نبریم که امام موسیصدر یکی از شیعیترین کارهای تاریخ لبنان را پیریزی کرد و از شیعیان پراکنده و محروم، یک حزب تام و تمام در مقابل سنیان و مسیحیان ساخت. اگر موسیصدر همچون روشنفکران ما میخواست مدارای مطلق در پیش گیرد، نباید به لبنان میرفت و یا اگر میرفت نباید حزبسازی مذهبی را در پیش میگرفت. عصر موسی صدر در لبنان عصر درگیریهای سیاسی و نظامی میان گروههای رقیب بود و او هم با همین منطق به کارزار مقابله آمد. زمان و مکان امام موسی صدر به گونه بود که با تعامل فعال با جریانهای رقیب و ایجاد فضای تعامل، به اهداف خود میرسید و بیگمان او اگر در شرایطی قرار داشت که رسانههای وهابی و کانالهای تبشیری و حلقههای مخفیانه و اندیشههای فسونگر و آداب فسادگر صوفیانه در بین شیعیان لبنان به تخریب میپرداخت، همان روح انتقادی شرف الدین و آل مهاجر نیز در او بیدار میشد.
۴- امام موسی صدر اولویت خویش را کار سیاسی و نظامی گرفت و هر چند خود به صورت فردی در عرصه فرهنگی حضور یافت، اما پروژه اصلاح فرهنگ شیعی در لبنان و تربیت نسل مکتبی و فرهیخته را در حاشیه داشت. همین کم توجهی سبب شد که در دوستان و پیروان ایشان، سیاست بر دین و فرهنگ غلبه یابد و میراث صدر به یک تشکیلات سیاسی و اقتصادی فروکاهد و نمادهای آن در اصول مکتب، کممایه و کماثر و در التزامات دینی، سست و کمبنیه شدند.
۵- مروجان مرام امام موسی صدر بیش از هر چیز، نیازمند یک بینش تاریخی و روش اجتهادی هستند و هنوز نتوانستهاند از کمند احساسات نوستالوژیک و جمود و تکرار سخنان و رفتار او، فراتر روند. پیروان حقیقی موسی صدر کسانی اند که با شناخت دقیق شرایط و تفکیک میان مواضع و مواقف و با آگاهی از کیدها و کلیدهای زمان، به امتداد اهداف او در قالب راهبردهای جدید و تاکتیکهای تازه بیاندیشند.
آری، صدر هنوز هم حتی در میان یارانش تنهاست، چون نگاه او در ذهن تاریخی اصحاب و مبلغان او جا مانده و به جای اجتهاد در بازگشت روح اندیشه او، در جهد برای یافتن جسم او هستند.