آثار فقه مقارنی که پس از اثر مرحوم زنجانی منتشر شدند و حالت تعلیقه بر کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه داشتند، مقید بر آوردن آرای مشهور امامیه نبودند. مثلاً مرحوم مغنیه غالباً نظرات فقهای معاصر مانند مرحوم خویی و یا حتی آرای خودش را آورده است. در حالی که مرحوم زنجانی مقید به آوردن آرای خودش نبوده و چه بسا بعضی آرایی که در این کتاب آورده با آرای خودش در کتابهای دیگرش موافق نباشد؛ اما چون نظر مشهور بوده، آورده است.
شبکه اجتهاد: کتاب «آراء الامامیه أو الفقه علی المذاهب الخمسه» از آثار مرحوم آیتﷲ حاج سید احمد زنجانی، والد آیتﷲ سید موسی شبیری زنجانی، به تازگی توسط مرکز فقهی امام محمد باقر (علیهالسلام) تحقیق و منتشر شده است. «آراء الامامیه»، از اولین آثاری است که در دورۀ معاصر، مسائل فقهی را با نگاه فقه مقارن بررسی میکند. از همین رو بر آن شدیم تا در اینباره، پای سخن یکی از اعضای گروه تحقیق کتاب، حجتالاسلام و المسلمین سید عبدالحسین آل یاسین بنشینیم. آقای آل یاسین از محققین مرکز فقهی امام محمد باقر علیهالسلام و استاد سطح عالی حوزۀ علمیه قم است.
برای شروع بحث اگر ممکن است قدری از ویژگیهای روشی (اسلوبی) کتاب آراء الامامیه و انگیزههای مرحوم مؤلف برای تألیف آن بفرمایید.
آلیاسین: مرحوم آیتﷲالعظمی سید احمد حسینی زنجانی اعلی ﷲ مقامه الشریف تألیفات بسیار زیادی داشتند؛ که به بیش از شصت عنوان کتاب و رساله میرسد و این، جدای از بعضی متفرقاتی است که شاید نتوانیم آنها را در قالبهای کتاب و رساله دستهبندی کنیم. ذوق خوب و استفاده از اسلوبهای بدیع در ارائه مطلب، از ویژگیهای مهم تألیفات مرحوم زنجانی است. قالبهایی که تا قبل از ایشان بینظیر یا کمنظیر بوده است. کسانی که با آثار ایشان آشنا هستند، این ویژگی را بهخوبی درک میکنند. مثلاً کتاب بین السیدین که قضاوت یا محاکمهای است بین سید یزدی در عروه و سید ابوالحسن اصفهانی در تعالیق بر عروه.
دغدغهمندی، افق فکری بلند و نگاه جامع نیز از دیگر نکاتی است که در آثار مرحوم آیتﷲ زنجانی به چشم میخورد؛ یعنی اینطور نبود که صرفاً در تألیفات فقهی و اصولی رایج متمرکز باشد. دغدغه حل مسائل و مشکلات را داشت و محصور در مکان یا زمان خاصی هم نبود. بسیاری از تألیفات ایشان در راستای پاسخ به تألیفات دیگری است که مثلاً جنبه تخریبی نسبت به اعتقادات داشتهاند. مثلاً کتاب ایمان و رجعت ردیهای است بر کتاب اسلام و رجعت تألیف شریعت سنگلجی یا فرید تنکابنی (تألیف این کتاب را به هردو نفر نسبت میدهند) و اثبات عقیده رجعت؛ به عبارت دیگر کتاب اسلام و رجعت در رد یا تشکیک عقیده رجعت نوشته شد و مرحوم زنجانی برای پاسخدادن به آن احساس وظیفه کرد. یا مثلاً کتاب الرد علی القمیصی که آن را در رد تألیفی از قمیصی (شامل نفی برخی عقاید شیعه) نوشت و به قاهره فرستاد.
همچنین تألیفاتشان محصور به داخل کشور و حتی منطقه نبوده و بنایشان این بوده که با خارج از کشور و مذاهب دیگر هم مرتبط باشند. همین نگاه جامع و فرامنطقهای انگیزه یا دلیل اصلی نگارش کتاب آراء الامامیه (نام دیگر کتاب: الفقه علی المذاهب الخمسه) است.
دغدغۀ اصلی ایشان در کتاب آراء الامامیه چه بود؟
آلیاسین: داستان تألیف کتاب آراء الامامیه این است که وقتی کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه توسط وزارت اوقاف مصر تألیف شد ـ که کتابی بود بسیار جامع، مشتمل بر آرای مذاهب چهارگانه اهل سنت در ابواب مختلف فقه[۱] ـ و در محافل علمی منتشر گردید، بسیاری از علما و اهل تحقیق آن را پسندیدند. پس از جا افتادن این کتاب در محافل اهل سنت، علمای شیعه هم کتاب را دیدند و پسندیدند؛ اما متأسف بودند که چرا جای آرای امامیه در کتاب خالیست. مرحوم آیتﷲ زنجانی هم پس از دیدن این خلأ و به جهت همان دغدغهمندی و نگاه جامع فرامنطقهای تصمیم گرفتند از ابتدا تا انتهای فقه، آرای مشهور امامیه را هم بهصورت تعلیقه به آن کتاب اضافه کنند. بهعبارت دیگر کتاب آیتﷲ زنجانی شبیه تعلیقهای بود بر کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه. البته مرحوم زنجانی به دو شکل کتاب را تألیف کردهاند: شکل جدولی و شکل تعلیقهای. متأسفانه شکل تعلیقهای کتاب ـ جز چند صفحهاش ـ مفقود است؛ بنابراین محققان مرکز فقهی امام محمد باقر(ع) برای تحقیق و چاپ کتاب مذکور، از نسخه جدولی استفاده کردند.
نکته بسیار مهم کتاب، «مقارَن» بودن است. نوشتن «فقه مقارن» کار راحتی نیست؛ زیرا شما وارد عرصهای میشوید که قرار است در آن یکسری آرای متشتت را جمعآوری کنید. اختلاف نظر در این حوزه بسیار زیاد است. اساساً اختلاف نظر و رأی حتی در درون خود یک مذهب بعضاً بسیار زیاد دیده میشود. حتی یک عالم هم ممکن است در آثار مختلفش آرای مختلفی داشته باشد. مثلاً کراراً دیده شده که مرحوم علامه حلی یا مرحوم شیخ طوسی که کثیرالتألیف بودند، در آثار مختلفشان آرای مختلفی دارند. حالا هرچه مقیاس کار بیشتر شود (چند نفر یا چند مذهب) طبعاً اختلافات هم بسیار زیاد میشود و ما در نوشتن اثری با رویکرد فقه مقارن باید تمام این اختلافات را درنظر بگیریم. بله، اگر اختلاف در ابواب فقهی جزئی و تنک باشد ـ مثلاً هفت یا هشت اختلاف ـ کار زیاد شاقی نیست؛ اما اینجا حجم اختلافات بسیار زیاد است و ورود به اینگونه جمعآوری، کار هرکسی نیست و تسلط زیادی میطلبد. پس کسی که فقه مقارن مینویسد باید بسیار مسلط باشد. مرحوم زنجانی هم با توجه به تسلط بالایی که نسبت به آرای مختلف شیعه داشتند ـ همچنانکه معاصرین ایشان، مانند مرحوم اراکی و مرحوم امام از تسلط ایشان تعریف میکردند ـ توانستند چنین اثری را تألیف کنند؛ یعنی ما با اثری جامع مواجهیم؛ آن هم با قلم بسیار روان و سلیس مرحوم آیتﷲ زنجانی.
فایدۀ تألیف فقه مقارن چیست؟
آلیاسین: این کار فواید فراوانی دارد؛ از جمله پیبردن به مشترکات مذاهب. گاهی ممکن است انسان نسبت به مذاهب دیگر احساس ضدیت پیدا کند و بگوید اینها هیچ اشتراکی نسبت به یکدیگر ندارند؛ بنابراین دیدن همین مشترکات میتواند در بحث تقریب مذاهب بسیار مؤثر باشد.
نکته یا فایده دیگر نوشتن فقه مقارن این است که در بسیاری مواقع، حقیقت از خلال همین تضارب آرا و اصطکاک اقوال مختلف راحتتر هویدا میشود. گاهی انسان فقط یک مطلب را میشنود و ممکن است احساس کند حقیقت همین است؛ اما گاهی حرف مخالف را هم میشنود و طبعاً بهتر میتواند قضاوت کند که کدام به حقیقت نزدیکتر است و ایجاد مقارنه بین آرای مختلف چنین ثمری دارد. به همین خاطر از قدیم بزرگان ما ـ مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و طبرسی ـ نیز به فقه مقارننویسی نظر داشتند. البته یک دوره فترتی هم داریم در این زمینه؛ یعنی از زمان خود شیخ انصاری و بعد از او ما اثر بارزی در زمینه فقه مقارن نداشتیم؛ تا زمان مرحوم سید احمد زنجانی. حتی کتابهای فقه مقارنی که ذیل آن کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه نوشته شدند ـ مانند الفقه علی المذاهب الخمسه مرحوم مغنیه یا الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت(ع) ـ نیز مربوط به بعد از کتاب مرحوم زنجانی است.
به عبارت دیگر، این کتاب نسبت به آثار مشابه، «فضل تقدم دارد».
آلیاسین: بله. البته متأسفانه کتاب مرحوم زنجانی چون تا الآن به زیور طبع آراسته نشده بود، طبعاً مجامع علمی با آن آشنایی نداشتهاند؛ اما همانطور که گفتید به لحاظ قدمت، کتاب ایشان نسبت به آثار مشابهِ معاصر اصطلاحاً فضل تقدم دارد.
اما درباره انگیزه نگارش کتاب، فرزند ایشان مرجع عالیقدر آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی تعریف میکنند که وقتی که کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه در مصر چاپ شد و به شهرت رسید و به ایران آمد و مورد استفاده و توجه علمای ایران هم قرار گرفت (از جهت واقفشدن به آرای اهل سنت)، خیلی از بزرگان تأسف میخوردند که چرای جای آرای امامیه خالی است. از جمله این علما، مرحوم آیتﷲ سید صدرالدین صدر بود که با همین دغدغه به مرحوم آقای زنجانی توصیه کرد که اگر شما میتوانید این کار را انجام دهید. خود مرحوم زنجانی هم که از قبل چنین دغدغهای داشت. لذا دو عامل یعنی توصیه مرحوم سید صدرالدین صدر و دغدغه خود مرحوم آقای زنجانی انگیزههای اصلی نگارش کتاب بود. همچنین از آنجایی که این کتاب قرار بود بیانگر نظرات مشهور امامیه باشد و آن زمان هم زعیم شیعه مرحوم آیتﷲ بروجردی بود، نمیشد تألیف چنین کتابی بدون امضا و تأیید ایشان باشد؛ بنابراین پس از تألیف کتاب، خدمت آقای بروجردی رفتند و نسخهای از آن را به ایشان دادند. آقای بروجردی هم که به جهت کثرت اشتغال خودشان فرصت نمیکردند شخصاً کتاب را بررسی کنند، لجنهای را تشکیل دادند برای تأیید کتاب. قرار بود در صورت تأیید آن لجنه، کتاب را به مصر بفرستند. متأسفانه آن کمیته متشکل از اشخاصی بود که اولاً قدرت علمی چندانی نداشتند و از آن مهمتر به غرضِ آقای زنجانی از تألیف کتاب واقف نبودند. لذا ایرادات بسیار سطحی از کتاب میگرفتند.
مثلاً چه ایراداتی؟
آلیاسین: یکی از ایرادات این بود که چرا در این کتاب از کلمه «قمح» (بهمعنای گندم) استفاده شده؟ در حالی که در کتابهای امامیه از کلمه «حنطه» استفاده شده. ایراداتی از این دست. حال آن که آیتﷲ زنجانی به این نکات عنایت داشته و جایی در اوایل کتاب تذکر داده که ما تا حد امکان سعی کردیم از اصطلاحات کتب عامه استفاده کنیم. چرا که این کتاب قرار است تعلیقهای باشد بر کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه. اساساً این نکات در برابر آن غرض و هدف اصلی (انعکاس آرای مشهور امامیه در مجامع علمی جهان) اهمیت چندانی ندارد. اشکال دیگری که میگرفتند این بوده که میگفتند حتماً باید نظرات خود آقای بروجردی هم در کتاب مد نظر قرار بگیرد. در حالی که غرض مرحوم آیتﷲ زنجانی معرفی آرای مشهور امامیه از قدیم بوده.
چنین مواجههای از طرف لجنه مذکور باعث شد که مرحوم آقای زنجانی کتاب را پس بگیرند؛ و الا قرار بود از طریق مرحوم بروجردی و ایشان از طریق مرحوم میرزا محمد تقی قمی (نماینده آقای بروجردی و دبیر دارالتقریب در مصر) کتاب مذکور را به مصر بفرستند تا از این طریق به مجامع علمی سایر مذاهب جهان معرفی شود که فرصت بسیار مغتنمی بود. در آن دوران دارالتقریب (که با همکاری آیتﷲ بروجردی وشیخ محمد شلتوت ـ شیخ وقت الازهر ـ و به واسطه میرزا محمدتقی قمی تأسیس شده بود) از نظر نشاطات تقریبی ظرفیت خوبی داشت؛ اما متأسفانه این مسیر مسدود شد و مرحوم زنجانی نتوانست ایدهاش را عملی کند.
البته این احتمال هم هست که مرحوم زنجانی یا خودشان از طریق بیت مرحوم سید صدرالدین صدر اقدام کرده باشند یا اینکه خود مرحوم صدر بنا داشتند این کار را به سرانجام برسانند. به این دلیل که حدود سهچهار سال قبل، آقای خسروشاهی مدیر سابق حوزه علمیه تهران، نسخهای از قالب جدولی این کتاب را در کتابخانه امام موسی صدر در بیروت پیدا کرده بود. نسخه نفیسی که با جوهر چاپی و خطی زیبا نگارش شده. خطاط اثر هم شخصی بهنام غفرانی است. ناگفته نماند که خود مرحوم زنجانی هم بسیار خوشخط بودند. حالا این که چرا این نسخه سر از بیروت در آورده احتمالاً به این دلیل بوده که میخواستند از طریق امام موسی صدر آن را چاپ کنند.
شما به آن نسخه هم دسترسی داشتید؟
آلیاسین: بله. البته ما ابتدا از نسخه دیگر کتاب که در کتابخانه مرحوم آیتﷲ سید احمد زنجانی موجود است استفاده کردیم برای تحقیق و تدوین. بعداً آن نسخه بیروتی توسط آقای خسروشاهی به این مرکز داده شد و برای تکمیل تحقیقات از آن هم استفاده کردیم. موارد اختلاف نسخه را نیز در پاورقی توضیح دادیم.
علیای حال اگرچه ـ به دلایلی که اشاره شد ـ در آن زمان غرض مرحوم زنجانی از تألیف کتاب حاصل نشد، اما با کوششهای محققین مرکز فقهی امام باقر(ع) این اثر ارزشمند به زیور طبع آراسته گردید. امیدواریم با تبلیغات مناسب تا حدی هدف مرحوم مؤلف تأمین و کاستیهایی که در آن زمان اتفاق افتاد جبران شود.
با آن نگاه تقریبی مرحوم بروجردی چنین مواجههای از طرف لجنه مذکور عجیب بوده.
آلیاسین: بله. بهویژه که مرحوم زنجانی به یکی از آن فواید نوشتن فقه مقارن ـ که اشاره شد ـ یعنی استخراج اشتراکات عنایت داشته و در بسیاری موارد، پس از آوردن آرای مشهور امامیه مینویسد: «وفاقاً للمالکیه»، «وفاقاً للحنابله» و…؛ به عبارت دیگر مترصد این است که بگوید اینطور نیست که فلاننظرِ مشهور امامیه حرف جدیدی باشد که هیچکدام از مذاهب عامه آن را بیان نکردهاند. این کار کمک بسیاری به جاافتادن مذهب امامیه میکند. چون به فرموده حضرت امیر علیه السلام مردم دشمن آن چیزی هستند که بدان جهل دارند: الناس أعداء ما جهلوا، یکی از هجمهها همین است که فکر میکنند شیعیان آرای خاصی دارند؛ نظراتی که فقط خودشان به آن قائل هستند و هیچ مذهب دیگری از مذاهب اسلامی تا کنون چنین حرفی نزده. حال آن که در بسیاری مسائل فقه ـ از ابتدا تا انتهای ابواب مختلف ـ مشهور امامیه همان حرفهایی را میزنند که دست کم یک یا دو مذهب عامه هم گفتهاند. لذا با خواندن چنین اثری آن استبعاد از بین رفته و معلوم میشود که شیعه هم مذهبی است مثل دیگرمذاهب اسلامی و همانطور که خیلی از مذاهب با هم اختلاف دارند، اینها هم در مسائلی اختلاف دارند و در بسیاری مسائل هم با دیگرمذهب مشترکاند. مرحوم زنجانی با عنایت به همین موضوع در جایجای کتاب از واژه «وفاقاً» استفاده کرده و در مقابل، کلمه «خلافاً» را خیلی کم بهکار برده و کم میبینیم (شاید به عدد انگشتان یک دست) که نوشته باشد خلافاً لفلان مذهب؛ بنابراین کتاب علاوه بر ارزش علمی، ارزش تقریبی زیادی هم دارد.
در همین رابطه مرجع عالیقدر آیتﷲ شبیری زنجانی میفرمودند مرحوم شیخالشریعه اصفهانی ادعا میکردند که ما هیچ مسألهای را نداریم که علمای امامیه در آن اجماع داشته باشند و علمای اهل سنت برخلاف آن اجماع داشته باشند! یعنی دست کم تعدادی از علمای اهل سنت موافقاند با مسألهای که علمای شیعه در آن اجماع دارند.
علاوه بر فضل تقدم، کتاب مرحوم زنجانی چه امتیاز دیگری نسبت به آثار مشابه دارد؟
آلیاسین: یکی دیگر از امتیازات این اثر، انعکاس آرای مشهور است. بعضی آثار فقه مقارنی که پس از اثر مرحوم زنجانی منتشر شدند و حالت تعلیقه بر کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه داشتند، مقید بر آوردن آرای مشهور امامیه نبودند. مثلاً مرحوم مغنیه غالباً نظرات فقهای معاصر مانند مرحوم خویی و یا حتی آرای خودش را آورده است. در حالی که مرحوم زنجانی مقید به آوردن آرای خودش نبوده و چه بسا بعضی آرایی که در این کتاب آورده با آرای خودش در کتابهای دیگرش موافق نباشد؛ اما چون نظر مشهور بوده، آورده است.
با توصیفاتی که فرمودید بهنظر میرسد کتاب آراء الامامیه برای آن دسته از دانشگاهیان علاقهمند به این حوزه هم مفید است. در اینباره اگر توضیحی هست بفرمایید.
آلیاسین: بله؛ ویژگی مقارنبودن کتاب نه فقط برای حوزویان که برای دانشگاهیانی که با این حوزه پژوهشی مرتبطاند ـ مثل رشتههای ادیان، الهیات و حقوق ـ نیز میتواند مفید باشد. مثلاً یکی از مسائل احتمالاً جذاب برای دانشجویان این است که عدهای، بعضی از روایاتی که با مسلمات شیعه همخوانی ندارد را حمل بر تقیه میکنند و میگویند حضرات معصومین علیهم السلام، این روایات را از باب تقیه و مخالفتنکردن با آرای عامه بیان کردهاند. شناختن آرای عامه به ما کمک میکند که بتوانیم در این مسائل بهتر عمل کنیم و ببینیم در چه جایی میتوانیم ادعا کنیم روایتی ظرفیت حمل بر تقیه را دارد. یا مثلاً مباحث مربوط به محاکم قضایی و شهادات و حدود و دیات (که در جلد دوم به آنها پرداخته شده) برای پژوهشگران رشته حقوق میتواند مفید باشد؛ چون خیلی از قوانین در نظام اسلامی شیعه براساس آرای فقهی مشهور امامیه وضع شدهاند.
————————
شایان ذکر است برای تهیۀ دورۀ دو جلدی اثر مذکور میتوانید با انتشارات مرکز فقهی امام محمد باقر(ع) (۰۲۵۳۷۷۴۳۸۶۹) تماس حاصل فرموده، یا از اینجا اقدام به خرید کنید.
[۱]. کتاب مذکور پنججلدی است. جلد اول کتاب به همت لجنهای متشکل از علمای متعددی از مذاهب مختلف عامه و با حمایت وزارت اوقاف مصر تألیف شد؛ اما جلدهای بعدی را شخصی بهنام عبدالرحمن جزیری تألیف کرد.
منبع: مباحثات