عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تفکیک میان دو مکتب قم و نجف را در حال حاضر سخت دانست و گفت: مبادلات علمی و تضارب آراء بهویژه بعد از سقوط صدام به شکل خوبی بین دو مکتب انجام گرفته و روبه رشد است و آینده منزلت مرجعیت در گرو رفتارهای مراجع تقلید، مردم، اقتضائات جهانی و حاکمیت میباشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، پیرامون مکتب قم و ویژگیهای آن به شفقنا گفت: سخت است که بتوانیم دو مکتب بهنامهای نجف و قم را از هم تفکیک کنیم. اگر پنجاه سال پیش این مسأله تا حدی موجه بود، بعد از جریانی که در آن صدام بسیاری از علمای نجف را بیرون کرد و به قم فرستاد، این تفکیک سخت شده است چون قم پس از این ماجرا پر شد از علمایی که در نجف تربیت شده بودند یا بالعکس بسیاری از علمای تربیت شده قم به نجف سفر کردند.
مبادلات علمی بین اساتید قم و نجف رو به رشد است
این استاد حوزه در مورد تعامل دو مکتب قم و نجف گفت: امروز بسیاری از درسنامهها و رسانههای ما نظریات اساتید نجف را منعکس میکنند و بالعکس بسیاری از مجلات نجف، افکار اساتید قم را منعکس میکنند. علاوه بر این بسیاری از اساتید را داریم که در نجف مقیم شده و درس میگذارند یا بسیاری از اساتید و دانش آموختگان نجف سفرهای علمی به قم دارند و خوشبختانه این مبادلات علمی رو به رشد است.
تمایز میان مکتب نجف و قم در روش فقاهتی است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مکتب قم و نجف را مکمل یکدیگر دانست و اظهار داشت: آنچه امروزه به عنوان تمایزات فقاهت قم و نجف مطرح است، روش فقاهتی است که عالمان این دو مکتب دارند که البته امروز به قدری به هم آمیخته اند که تفکیک آنها از یکدیگر سخت است. این درآمیختگی فکری باعث شده تفکیک جغرافیایی و اقلیمی این دو جریان از هم سخت شود چراکه بسیاری از کسانی که در قم حوزه موفقیت داشتند و دارند، از دستپروردگان مرحوم آیتالله خویی هستند.
او در مورد ویژگیهای مکتب قم بیان داشت: فقاهت قم در استنباطات فقهی ـ بهویژه در بخش غیر عبادات ـ بهعرف و بنای عقلا توجه بیشتری میکند؛ به تاریخ صدور روایات و آیات نگاه جدیتر و مؤثرتری دارد؛ به اهل سنت در فقه و حدیث مقارن نیمنگاهی دارد؛ دادههای دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار میدهد؛ به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه میکند؛ کمتر بهصورت ریاضی فکر میکند؛ در استنباطاتش مجموعهای از ظنون را در نظر میگیرد؛ به قرآن و مقاصد توجه میکند؛ نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ از نصوصی که در موارد خُرد وارد شدهاند گاه میتواند به یک قاعده کلان برسد؛ شهرت را در نظر میگیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت میانگارد و بر قلهی آن نیز آیتالله بروجردی و شاگردان ایشان ایستادهاند.
علیدوست در مورد ویژگیهای مکتب نجف نیز بیان کرد: فقاهت نجف بیشتر نص پسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است؛ نمیگویم عام را انکار میکند؛ ولی بیشتر ترجیح میدهد دنبال روایت خاص باشد؛ شاید بتوان گفت بسیار ریاضیوار فکر میکند؛ اصول آن از حد لازم بسیار فربهتر شده است و فقهِ آن، در مواردی فقهِ کشف نیست؛ بلکه فقهِ عذر است (ابتنای بیشتری بر اصول عملیه دارد).
برخی از آقایان در نجف هستند؛ ولی برونداد کارشان قمی است
وی گفت: هرکه در شهر نجف زندگی میکند الزاماً دارای چنین رویکردی نیست مثلاً مکتب شیخ انصاری به فقاهتی که «مکتب قم» نامیده میشود، نزدیکتر است؛ ولی خود شیخ بزرگشدهی نجف است (هرچند او در ایران هم تحصیل کرده؛ ولی اوج رشد و بالندگیاش در نجف بوده است) یا مثلاً صاحب جواهر شاید اصلاً قم را ندیده باشد، ولی فقاهت او به مکتبی که مکتب قم نامیده میشود خیلی نزدیکتر است یا مرحوم آیتالله تبریزی در قم زندگی میکرد اما فکرش کاملاً نجفی بود یا برخی از آقایان در نجف هستند؛ ولی برونداد کارشان قمی است.
از نظر پژوهشی به حوزه نمره ۱۰۰ نمیدهم
عضو اتاق فکر انجمنهای علمی حوزههای علمیه و مدیریت حوزه، در مورد وضعیت و ظرفیتهای پژوهشی حوزه علمیه قم بیان داشت: اینکه بگوئیم با توجه به رسالتی که حوزه علمیه قم برای خود تعریف کرده از ساحت علمی فراتر رفته است و آن را کاملا موفق بدانیم و یک نمره ۱۰۰ بدهیم، به نظرم قضاوت جانبدارانه کردهایم اما اینکه بگوئیم موفق نبوده و نمره پائین بدهیم، این هم منصفانه نیست.
او در عین حال نمره خوبی به حوزه در زمینه فعالیتهای علمی و پژوهشی داده و بیان داشت: نوعی حجاب معاصرت در زبان و افکار برخی است که فعالیتها را نمیبینند و دائم از حوزه انتقاد میکنند لذا کسانی این سخنان انتقادآمیز را میزنند از حوزه و فعالیتهای علمی و پژوهشی آن خبر ندارند.
نباید اجتهاد را تنها به ساحت خاص تنزل داد
علیدوست در مورد خروجیهای حوزه به عنوان مجتهد در آینده گفت: نباید اجتهاد را تنها به ساحت خاص تنزل داد، به طور کلی دانشهای حوزوی نیازمند اجتهاد به معنی اعم هستند یعنی برای یک مفسر، یک متکلم، یک فیلسوف، کسی که در معارف دین ولو غیر از احکام شرعی میخواهد کار کند، اجتهاد معنا پیدا میکند.
ظهور مجتهدان و بزرگان در آینده مشروط به این است که بر این تراث چوب حراج نزنیم و حجاب معاصرت غالب نشود
او ادامه داد: اکنون هم مجتهدانی به معنی اعم و اخص داریم و در آینده هم خواهیم داشت منتها به شرط اینکه بر این تراث چوب حراج نزنیم، حجاب معاصرت غالب نشود، برخی ناراحتیها که از جای دیگر داریم سر حوزه خالی نکنیم. در عین اینکه باید توجه داشت اجتهاد مقوله و فرآیند سختی است.
استاد حوزه علمیه قم در عین حال تاکید کرد: ظهور بزرگان در رشتههای مختلف فلسفه، تفسیر، کلام و…. در آینده به شرطی است که از ظرفیتها و نیروهای علمی خود استفاده کرده و حجاب معاصرت را کنار بگذاریم.
او ادامه داد: مَثَل ما مثل کشاورزی است که میوه تولید کرده اما نمیتواند یا نمیخواهد یا نمیگذارند میوههایش را به بازار بیاورد یا اینکه اگر میآورد به موقع نمیآورد. ما از برخی رسانه و شخصیتها گلایه مندیم که چرا نیروهای تربیت شده و نخبه خود را معرفی نمیکنند و البته این منحصر به حوزه نیست بلکه در دانشگاه هم مبتلابه هستیم بنابراین اگر به ضرورت کار پی ببریم و آنچه تولید شده معرفی کنیم، مشخص میشود که امروز هم بزرگانی داریم.
کسی مخالف ورود حوزه به ساحتهای جدید یا مراکز تخصصی جدید نیست اما
علیدوست در مورد ورود حوزه به عرصههای جدید علمی و گسترش تنوع علوم در آینده ابراز داشت: کسی مخالف ورود حوزه به ساحتهای جدید یا مراکز تخصصی جدید نیست اما باید کنترل شده باشد یعنی اینگونه نباشد که جریان غالب حوزه را که فقه و اصول تشکیل میدهد غافل شویم یا عناوین انتزاعی را درست کنیم، اما اگر عقلای قم در سطح معقولی یک بسط منطقی دهند کار صحیحی است.
او درباره معرفی مراجع جایگزین هم گفت: چون هنوز برخی معرفی شدگان حیات دارند و برخی آرام آرام معرفی شدهاند و در جامعه دارای نفوذ کلمه هستند لذا نیازی به معرفی مراجع تقلید جدید نبوده است.
آینده منزلت مرجعیت در گرو رفتارهای مراجع تقلید، مردم، اقتضائات جهانی و حاکمیت است
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عین حال ابراز داشت: در طول تاریخ شیعه، مراجع به طور طبیعی مطرح میشده و اینگونه نبوده که دستوری و بخشنامهای باشد لذا فکر میکنم یکی از علل این باشد هنوز کسانی که توسط علما و نخبگان معرفی شدند، حیات دارند.
علیدوست آینده منزلت مرجعیت را در گرو رفتارهای مراجع تقلید، مردم، اقتضائات جهانی و حاکمیت دانست و گفت: به نظرم این منزلت میتواند روبه رشد برود حتی اصلاحاتی نسبت به وضعیت امروز صورت گیرد یا حتی عقب گردهایی صورت بگیرد لذا معتقدم منزلت مرجعیت تا حد زیادی بستگی به رفتارهای چهار نهادی که ذکر شد، دارد.