نظریه اجتهاد بر این نکته تأکید دارد که فهم دین اسلام از منابع دینی، یعنی قرآن و سنت و عقل، به صورت روشمند ممکن است و میتوان به فهم صحیح و سقیم آنها دست یافت.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه پژوهشگر فلسفه دین و رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، طی یادداشتی پیرامون «منطق فهم اسلام» آورد: پس حقانیت نبوت و امامت و اثبات بعثت حضرت ختمی مرتبت(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اثبات ولایت و امامت ائمه اثناعشر(علیهمالسلام) و حقانیت قرآن و سنت پیامبر و اهلبیت به عنوان مهمترین منابع اسلام، این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان منابع اسلامی را فهمید؟ آیا منطقی برای فهم دین اسلام و روششناسی معینی برای کشف مراد شارع مقدس و خداوند متعال وجود دارد؟
متفکران اسلامی و غربی در این زمینه به دو دسته تقسیم میشوند. گروهی به منطق فهم دین اعتقاد داشته و دسته دیگری، منکر وجود چنین منطقی شدند.
دسته نخست در تاریخ علم اسلامی، به نظریه اجتهاد و دسته دوم، به نظریه تاریخمندی فهم یا نظریه قرائتهای مختلف از دین، شهرت دارند.
تبیین نظریه اجتهاد:
اجتهاد، مبالغه جهد و جهد(به ضم و فتح) در لغت، به معنای تلاش توأم با رنج است. این واژه در اصطلاح، به معنای کوشش وسیع برای تحصیل احکام و حجت شرعی از دلایل و مدارک شرعیه و همچنین به معنای ملکه اقتدار برای استنباط حکم شرعی بهکار رفته است. اهل سنت، گاهی واژه اجتهاد را به معنای نظر شخصی میگیرند. غزالی در کتاب «المستصفی» به نقل از ابوبکر مینویسد: «من درباره کلاله بر طبق رأی خودم حکم میکنم، اگر درست باشد از خداست و اگر نادرست باشد؛ از من و شیطان است و خدا و پیامبرش از آن بریّ و برکنارند».
محمدبنادریس شافعی (وفات ۲۰۴ق)، اجتهاد را همان «قیاس» میداند و مینویسد: «قیاس و اجتهاد، دو اسم برای یک معنا میباشند».
شهید صدر در تبیین تاریخ اجتهاد مینویسد: «واژه اجتهاد، نخستین بار در مسائل فقهی برای بیان یک قاعده، در بعضی مدارس فقه سنی بهکار میرفته است؛ آن قاعده عبارت بود از این که اگر فقیهی بخواهد یک حکم شرعی را استنباط کند و نصی از قرآن یا سنت نیابد؛ میتواند به جای نص، به اجتهاد متوسل شود؛ در اینجا، اجتهاد به معنای تفکر شخصی و فردی است… و مسالهای را که در اندیشه خود به آن دست یافته، همچون یک قانون الهی میپذیرد. میتوان به اینگونه استنباط شخصی، نام رأی نیز نهاد». «همه علمای شیعه از اجتهاد به معنای عمل و فتوا دادن بر اساس رأی و استحسان و قیاس، منع میکنند … اجتهاد به این معنا، نزد شیعه، قطعاً باطل است.»
همه متفکران شیعی از جمله، سید مرتضی و شیخ طوسی و ابنادریس بر اساس توصیه ائمه اطهار(ع)، به نقد چنین اجتهادی پرداختند. امام صادق (ع) در روایات متعددی بر اجتهاد روشمند تأکید کرده و در روایات دیگری با اجتهاد مخالف با نص دینی مخالفت فرمودند.
محقق حلی (متوفای ۶۷۶ هجری)، نخستین شخصیتی است که در کتاب معارجالاصول به بحث از حقیقت اجتهاد پرداخته و گفته است: «اجتهاد در عرف فقها، عبارت از کوششی برای استخراج احکام شرعی است. بنابراین، استخراج احکام از ادله شرعی، اجتهاد محسوب میشود؛ زیرا استخراج احکام براساس یک سلسله اعتبارات ذهنی و نظری است و همیشه از طریق نصوص به دست نمیآید… براین اساس، قیاس هم یکی از اقسام اجتهاد است.
حال، آیا امامیه هم، اهل اجتهاد است؟ بله، همینطور است. ولی در اینکه قیاس(فقهی)، نوعی اجتهاد محسوب میشود؛ ابهام وجود دارد و شیعه از راههای نظری، به استثنای قیاس، اهل اجتهاد هست».
اجتهاد به معنای تلاش روشمند، در فقه [علم به احکام شرعیه فرعیه از دلایل تفصیلی] بهکار میرود. شهیدصدر، علم فقه را علم استنباط احکام شرعی و علم عملیات استنباط دانسته است. امام خمینی در رساله اجتهاد و تقلید، بعد از بیان شئونات فقیه میفرماید: «مجتهد و فقیه کسی است که قوه استنباط احکام و یا امکان آن را از ادله بالفعل دارد؛ اگرچه چیزی را بالفعل استنباط نکند».
مقصود نگارنده از نظریه اجتهاد در بحث منطق فهم دین، تفقه روشمند- به معنای عام- در دین اسلام است و شامل همه عرصههای دینی اعم از اصول و فروع دین اسلام میشود. نظریه اجتهاد بر این نکته تأکید دارد که فهم دین اسلام از منابع دینی، یعنی قرآن و سنت و عقل، به صورت روشمند ممکن است و میتوان به فهم صحیح و سقیم آنها دست یافت. فهمنده، باید تلاش کند تا به کشف مراد مؤلف برسد.
در نتیجه آشکار میشود که قرآن و سنت، منابع نقلی و عقل، منبع استدلالی دین اسلام به شمار میآیند؛ پس باید به صورت جداگانه، به تبیین روششناسی تعقل و روششناسی فهم متون اسلامی پرداخت.