در نشستی که پیرامون امر به معروف و نهی از منکر برگزار شد، ضمن بازخوانی قیام امام حسین(ع) با توجه به کتاب حماسه حسینی، بیان شد: با توجه به نصوص دینی اصول دینی زمانی در جامعه اجرا میشود که امر به معروف و نهی از منکر اجرا شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «امر به معروف و نهی از منکر به مثابه امر سیاسی ـ حماسه حسینی» امروز، با سخنرانی فرجالله قنبری، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم سیاسی و مدیر همکاریهای علمی – بینالمللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگزار شد.
وی بیان کرد: موضوع امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر اینکه یک موضوع اخلاقی و فقهی است، میتواند در قالب فقه سیاسی و اندیشه سیاسی مورد تحلیل قرار گیرد و اگر مروری بر اندیشههای سیاسی مسلمانان از مستشرقان داشته باشیم، میبینیم که متأسفانه به این مسئله که میتواند در قالب فقه سیاسی مورد تحلیل قرار گیرد، غفلت شده است. قرآن به عنوان اولین مرجع و مأخذ مطالعات است که آیات امر به معروف و نهی از منکر در آن وجود دارد. در کتاب کشفالآیات، زمانی که مسئله امر را جستوجو میکنیم، میبینیم که ۲۴۹ بار واژه امر و در ۲۲۷ آیه این عبارت ذکر شده است و منکر و مشتقات آن نیز ۳۷ بار، در ۲۶ سوره آورده شده است. برای اینکه دقیقاً واژه امر، معروف و منکر بررسی کنیم، خوب است به با رجوع به کشف الآیات، آیات مربوط را استخراج کنیم.
نظر شهید مطهری
قنبری در ادامه افزود: زمانی که ادبیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر را استخراج میکنیم، میتوانیم از این آیات استفاده کنیم و ویژگیهای امر به معروف و نهی از منکر را نیز میتوان با توجه به نصوص روایی و کتبی که نگاشته شده احصا کرد. امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است در کنار ایمان به مبدأ و معاد، همسان نماز و زکات و اصلی است که احکام دیگر در برابر آن همچون قطرهای در برابر اقیانوس است. اصلی است که هدف تمامی ادیان بوده، مایه قوام شریعت و مورد اجماع همه عقلا و حتی مورد ستایش امم قبل بوده است. شریفترین فرائض و قطب اعظم دین دانسته شده و آیات و روایاتی که در این باب وارد شده، چنان است که کمر آدمی را میشکند. این تعبیر در مقالهای از شهید مطهری است. ایشان در این مقاله که در باب امر به معروف است، اشاره دارند که روایاتی داریم که کمر آدمی را میشکند و او اگر این اصل در جوامع اسلامی رعایت شود، دیگر اصول نیز رعایت میشود. انتقاد شهید مطهری این است که چرا این اصل به اندازه دیگر احکام در میان مردم رواج ندارد و همیشه از آن به عنوان اصل فراموششده یاد میکنند.
وی تصریح کرد: در بسیاری از کتب فقهی نیز این اصل مورد طرح نیست، در حالی که در آیات و روایات به صراحت در مورد آن بحث شده و بر اساس متون معتبر، امنیت جادهها و حلال بودن کسبها به آن وابسته است و ترک آن موجب از بین رفتن برکات و سلطه اشرار بر نیکان دانسته شده است. حتی در تحلیلی اگر بخواهیم که موضوع اندرزنامهنویسی را تبارشناسی کنیم که در ادبیات سیاسی جوامع مختلف وجود دارد، در حقیقت میبینیم که امر به معروف و نهی از منکر همواره از اصول مهم و زیربنایی بوده است. در کتاب مقدس و تورات و انجیل نیز اشارات زیادی به وعظها و سخنرانیهایی است که حضرت عیسی(ع) به افراد خود دارد و حواریون را گسیل میدهد تا مردم را امر به معروف کنند؛ لذا یک موضوع فطری است که در تمام جوامع وجود داشته و در تبارشناسی اندرزنامههای سیاسی میبینیم که امر به معروف جایگاه مهمی دارد که از طرف مستشرقان و نویسندگان کتاب اندیشه سیاسی در اسلام مورد غفلت قرار گرفته است.
قنبری در ادامه بیان کرد: در روایات داریم که در مورد خصوص اهمیت این موضوع و ویژگی آن بحث زیادی شده است. در یک جستوجوی مختصر در کتب روایی مانند کافی میبینیم که روایات زیادی وجود دارد؛ برای نمونه دو روایت از اصول کافی نقل میکنم که به نحوی در نهجالبلاغه نیز ذکر شده است. امام علی(ع) میفرمایند: خدا را به خدا و رسول را به رسالتش و صاحبان فرمان را به دادگری بشناسید. بعد تفسیر میکنند که منظورشان از این که خدا را به خدا بشناسید، یعنی به سبب امتیازاتی که خدا دارد او را بشناسید. چون شأن خداوند این است که او جسم نیست و اگر خدا را به سبب امتیازاتش شناختیم، او را به الوهیتش شناختهایم و فرمود پیامبر(ص) را نیز باید به امتیاز پیامبریاش شناخت. از سوی دیگر اشارهای است که پیامبر(ص) را باید با لحاظ بشر بودنش شناخت و در موردش غلو نکرد، اما در مورد امام و صاحب فرمان میگویند که با امر به معروف و اقامه عدل و احسانش است که باید امام و ادعای او را تشخیص دهیم.
امر به معروف؛ یکی از شعب جهاد
وی تصریح کرد: در روایت دیگری داریم که امام علی(ع) در مورد ایمان فرمودند خدای عزوجل ایمان را بر چهار پایه صبر، یقین، عدالت و جهاد قرار داده است. صبر، به اشتیاق، ترس، زهد و مراقبت تقسیم میشود. یقین نیز به زیرکی و روشنبینی و رسیدن به حقیقت و عبرتشناسی تقسیمی میکنند. در ادامه عدالت را به فهم امر مشکل، رسیدن به حقیقت دانش، روشنی حکم و داوری و شکیبایی و خرمی شکیبایی تقسیم کرده است. بخش چهارم که در مورد جهاد است اینکه امر به معروف و نهی از منکر را بخشهایی از جهاد معرفی کردهاند. جهاد چهار شعبه دارد؛ امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی و دشمنی با بدکاران. پس هرکه امر به معروف کند مؤمن را یاری کرده و هرکس نهی از منکر کند بینی منافق را به خاک مالیده است. هرکه راست گوید وظیفهای که بر او بوده را انجام داده و هرکه با بدکاران دشمنی کند برای خدا خشم کرده و این ایمان و پایههای آن است.
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی در ادامه بیان کرد: بحثی در مورد مصیبت کربلا در ادبیات وجود دارد. با توجه به بحثی که در مورد امر به معروف و نهی از منکر کردیم دو ادبیات متضاد وجود دارد؛ برای نمونه اهل سنت اعتقاد دارند که امام حسین(ع) در برابر یک حکومت مستقر قیام کرده و بر این اساس طبق فقه اهل سنت در حقیقت امام حسین(ع) در مقابل فتنهای که وجود داشت، جان خود را از دست داد. چراکه در اهل سنت اندیشه سیاسی بر این است که هر حکومتی که مستقر است مشروعیت دارد، حتی اگر آن حکومت ظالم باشد. تنها وظیفه مردم نیز این است که در مقابل این حاکم اطاعت کنند، اما دعا کنند تا اصلاح شود. در مقابل این دیدگاه، طیف دیگری داریم که در تشیع است و میگوید امام حسین(ع) بر اساس تقدیری که خدا مقدر کرده بود، باید به کربلا برود و کشته شود. اگرچه امام علمش را داشت، اما این را به عنوان یک دستور الهی اجرا کرد. از این دو طیف افراطی یک تحلیلی را شهید مطهری در سخنرانیهای خود دارد که تحت عنوان حماسه حسینی منتشر شده است.
تصریح کتاب حماسه حسینی به امر به معروف
وی تصریح کرد: در مورد این موضوع امر به معروف و نهی از منکر و قیام امام حسین(ع) تنها کتابی که صریحاً به این موضوع اشاره کرده همین کتاب حماسه حسینی است. بحثی که شهید مطهری در مورد حادثه کربلا ذکر میکنند اشاره به دو چهره این حادثه است. چهرهای که بیشتر معطوف به مرثیه است که صحبت میکنند از اینکه در آنجا جنایتی انجام شده و امام حسین(ع) مظلوم است که به هر ترتیب حاصل آن شعرهایی است که در جامعه رواج دارد. اما بخش دیگر حماسه امام حسین(ع) است. اشاره میکنند که ما در ادبیات گونههای مختلف اعم از ادبیات رثایی، تعلیمی، غنایی و … داریم. همچنان که حماسههای مختلفی هم داریم. تعریف میکنند که کلمه حماسه به معنای شدت، صلابت و شجاعت است، چنانکه در ادبیات فارسی و عربی شعر و نثر حماسی داریم. حادثه و شخصیت حماسی نیز هست و شخصیت امام حسین(ع) صبغه حماسی دارد. شخصیتهای حماسی جنبه نژادی دارند، اما در مورد امام حسین(ع) یک ویژگی خاصی وجود دارد که او یک شخصیت حماسی است و حماسه او حماسه بشریت است و نه حماسه قومیت که بعد جهانی دارد. عمل و سخن امام حسین(ع) حماسهای فوقالعاده دارد.
قنبری در ادامه بیان کرد: سپس شهید مطهری میگویند که امام حسین(ع) با این قیام به جامعه اسلامی حیات جدیدی دادند و بعد از رحلت پیامبر(ص)، جامعه اسلامی آن روحیه و عزت خود را از دست داده بود و توسط خلفای ظالم تحقیر شده بود و این باعث شده بود که امام حسین(ع) دین اسلام را زنده کرد. میگوید امام حسین(ع) درس بردباری و صبر را به مردم داد، پس اینکه میگویند حسین(ع) چه کرد که دین زنده شد جوابش این است که روح تازهای دمید و ترس مردم را ریخت و همان مردم ترسو تبدیل به یک عده مردم دلاوری شدند؛ لذا میگویند باید نهضت امام حسین(ع) را مورد تحلیل قرار داد تا به جامعیت اسلام پی برد. از نظر دیگر، میگوید این قیام جنبههای مختلفی دارد که امام نسبت به مخالفان خود نیز تأسف میخورد که اینها چه سرنوشتی خواهند داشت. بحث دیگری که شهید مطهری در مورد مسئله نهضت امام حسین(ع) میکند این است که مروری بر ادبیات دارند. اشاره میکنند که برخی تأکید دارند که حکومت یزید فاسد بوده و لذا حکومت یزید مظهر هر فسادی بود و اینکه خلافت موروثی را بسط میداد و خود شخصیت او نیز فردی بود که اهل منکرات بود؛ لذا تأکید دارند که انگیزهای که موجب قیام امام حسین(ع) شد، شخصیت یزید و حاکمیت او بود. ادبیات دیگری که در علل قیام اشاره میکند، نیز مسئله کوفه و دعوت آنها است که امام(ع) مجبور بود که به این ندای مردم پاسخ دهد. مسئله سوم که شهید مطهری روی آن تأکید دارد نیز امر به معروف و نهی از منکر است که با توجه به وصیتنامه امام(ع) این را مطرح میکنند.
وصیت به محمد حنفیه
وی با اشاره به بخشهایی از وصیت امام تصریح کرد: امام(ع) به محمد حنفیه وصیت میکنند و میگویند که این وصیت حسین بن علی به برادرش محمد است حسین به توحید خدا گواهی میدهد و گواهی میدهد که برای خدا شریکی نیست و محمد فرستاده او است و شهادت میدهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا به وقع میپیوندد و خداوند انسانها زنده میکند و من برای خوشگذرانی و از روی خودخواهی و برای ستم و فساد خروج نکردم. بلکه هدف من اصلاح فسادهایی است که در امت جدم به وجود آمده و من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سنت جدم و پدرم عمل کنم پس هر کس این حقیقت را از من قبول کند راه خدا را قبول کرده است و هر کس از من پیروی نکند من راه خود را پیش میگیرم تا خدا میان من و این مردم داوری کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مراتب امر به معروف و نهی از منکر اشاره و گفت: مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارت از انکار به قلب، اظهار ناراحتی، اظهار به زبان و برخورد فیزیکی است و شهید مطهری اشاره میکند که به علت این که مسئله برخورد فیزیکی باعث میشود که بی نظمیهایی ایجاد شود، لذا در حکومتها یک دیوان و یا یک نهادی تحت عنوان دیوان حسبه ایجاد شده و محتسب مامور به این کارها بوده است. بحث جهاد نیز چهار بخش داشت که دو بخش آن امر به معروف و نهی از منکر است و شهید مطهری با توجه به این روایت همین مسئله را مطرح میکنند. همه این موارد مراحل امر به معروف و نهی از منکر است، اما مراتب دیگری در روایات ذکر شده که جهاد را در بر میگیرد. انواع جهاد از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. در اینجا ممکن است افراد در انجام این فریضه کاری انجام دهند که مظلومانه شهید شوند و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) نیز موجب احیای دین شده است. شهید مطهری همچنین در مورد ماهیت قیام امام حسین(ع) میکند که بر اساس سخن امام، ایشان به دنبال زنده کردن سیره رسول خدا(ص) و امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
امر به عنوان یک موضوع سیاسی
قنبری در بخش پایانی سخن خود بیان کرد: موضوع ادبیات آیین حکمرانینویسی، در کلیه ملل وجود داشته، اما در اسلام اگر بخواهیم تحت عنوان تبارشناسی مسئله اندرزنامهنویسی را واکاوی کنیم، به اعتقاد بنده یکی از مبانی مهمش نه در اسلام بلکه در کلیه ادیان امر به معروف و نهی از منکر است. خداوند نیز در قرآن به امتهایی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند اشاره میکند؛ لذا در تبارشناسی امر به معروف و نهی از منکر باید بدانیم که یک موضوع سیاسی است. امر سیاسی به عنوان یک موضوع و مسئله سیاسی مطرح است که زیربنای تمام دستورالعملهای سیاسی را شکل میدهد که هر انسانی در مقابل سایر افراد جامعه مسئول است؛ لذا امر به عنوان یک موضوع سیاسی مطرح میشود. ایکنا