پژوهشگر و محقق حدیث، انتساب غلو به جابر جُعْفی را به علت بیپروایی وی در بیان برخی مسائل عنوان کرد و گفت: برخی روایات در مورد کرامت امام(ع) داریم که بیان آن هم میتواند در انتساب غلو مؤثر بوده باشد ولی از آنجا که روایات ایشان از صافی محدثان قم عبور کرده و وارد شیعه شده است، غالیانه نیست.
به گزارش شبکه اجتهاد، مصطفی حقانی فضل، پژوهشگر حدیث، در نشست علمی «جابر جُعْفی و پدیده غلو» گفت: جابر جُعْفی به نظر بنده شخصیت جالبی دارد زیرا با وجود این همه روایت یک بعد او به غلو خورده و بعد دیگر هم پرروایتی او است تا جایی که هم شیعه و هم سنی از او نقل روایت دارند و به همین دلیل هم به این شخص پرداختم.
وی افزود: اواخر قرن یک و اوایل قرن دوم گروهی به نام غلات پیدا شدند که جابر جعفی از سران این جریان محسوب میشود و او معروفترین فرد در این زمره است. یکسری مطالب که در مورد فضایل و شأن ائمه(ع) بیان شده فقط از طریق این افراد داریم؛ همچنین برخی افراد غلات(اعم از شیعه و سنی) سخنان خودشان را به جابر نسبت دادهاند. منظور اینکه بستر برای اینکه یکسری افراد خودشان را به جابر بچسبانند، فراهم بوده است یا اینکه از طریق ایشان باورها و نظرات خود را در آثار امامیه بگنجانند.
حقانی فضل بیان کرد: برای شناخت بیشتر در این زمینه چند منبع وجود دارد از جمله منابع فرق و مذاهب، که شرح حال افراد و جریانات بیان شده و دیگری روایاتی است که هر شخصی دارد، از جمله جابر که روایات زیادی دارد و گفته شده است که ۵۰ هزار روایت را به کسی نگفته است و شاید به خاطر اینکه صاحب سرّی نیافته بود.
این پژوهشگر با بیان اینکه روایاتی که یک شخص بیان میکند، در مواردی که مخصوصاً سؤال خود فرد از امام است، بیانگر گرایشات عقیدتی و خط فکری او است، اضافه کرد: هیچ کدام از آثار جابر جعفی، به صورت مستقل به دست ما نرسیده است و میتوان از مجموعه روایات و لابلای برخی منابع و کتب حدس زد که مربوط به چه کتابی بوده و او چه خط فکری داشته است. مبنای نقد محتوایی روایت هم بر اساس سیره عقلا است.
وی افزود: چون جابر راوی دو تا سه امام است، چند دلیل بر ضرورت نقد محتوایی روایات وی افزوده میشود؛ اول وجود تغییر در پاسخهایی که ائمه به اصحاب میدادند زیرا ائمه یک پاسخی را به یک فرد میدادند ولی در همان مسئله پاسخ دیگری به فرد دیگر و همین باعث اختلاف بوده است لذا نقد محتوایی برای پذیرش روایت درست لازم است.
چرا برخی سخنانشان را به ائمه(ع) منتسب میکردند
حقانی فضل با بیان اینکه پاسخهای متفاوت گاهی به خاطر تقیه و گاهی به خاطر تفاوت در درک و فهم اصحاب بوده است، اضافه کرد: غالیان برای مقبولکردن سخنانشان آن را به ائمه(ع) نسبت میدادند، تا خریدار بیشتری پیدا کند و گاهی برای بدنام کردن اصحاب هم از آن استفاده میکردند. شاهد این مطلب، آن است که فردی نزد امام صادق(ع) رفت و قصد داشت درباره جابر از امام بپرسد ولی قبل از این که چیزی بپرسد، امام فرمود خدا جابر را رحمت کند که راست میگفت و خدا مغیره را لعنت کند که بر ما دروغ میبست.
وی افزود: شاهد دیگر در دوره غیبت هم در آثار شیخ طوسی داریم که نقل از ضعفا خللی به اعتبار وثوق نمیزند زیرا اصحاب روایات قرین به صحت را میپذیرفتند بنابراین ملاک پذیرش یک روایت متن بوده است. ما براساس این واقعیت، روایات جابر را مورد بررسی قرار دادیم. یعنی وثاقت راوی تابع وثاقت آثار او بوده است.
این پژوهشگر تصریح کرد: جابر از نژاد عرب و از خاندان جعفی بوده که اصلاً یمنی هستند. در مورد زمان تولد و زمان و مکان وی چیزی در منابع بیان نشده است، دوره زندگی وی را میتوان سه بخش تقسیم کرد؛ ابتدا سفر به مدینه، سپس ۱۸ سال در مدینه نزد امام باقر(ع) و دائماً در حال شنیدن و یادداشت حدیث و آموزش از امام بوده است که ظاهراً در بین سالهای ۹۶ تا ۱۱۴ بوده است. بعد هم به کوفه برگشت و مکتب درس و نماز جماعت داشته و ارتباط با امام را از طریق سفر حج حفظ کرده است، در مورد سال وفات وی هم ۱۲۸ مشهورتر از نقلهای دیگر است و در کوفه هم دفن شد.
وی اضافه کرد: وی از فقهای اواخر دوره اموی بود و بعد از برگشت به کوفه شاگردان زیادی از شیعه و سنی داشته است که روایات او را نقل میکردند. برخی علمای اهل سنت ایشان را از افراد برجسته شیعه در آن زمان میدانستند. گزارشی هم داریم که آنقدر جایگاه داشت اهل سنت هم در نماز جماعت او حضور مییافتند.
نقل زیاد روایات مهدوی
حقانی فضل بیان کرد: روایت دیگری داریم که وقتی عیسی بجلی در کوفه قضاوت میکرد، وی به او کمک میکرد؛ در مورد ارتباط با حکومت، موضعگیری وی نشان میدهد به چند دلیل در معارضه بوده است از جمله اینکه در روایات وی، بحث مهدویت زیاد مطرح است؛ این مباحث نشان میدهد او از فضای حکمرانی دوره خود ناراحت است و آرزوی ایجاد حکومت مهدوی را دارد. احتمال دارد حضور وی در کنار قاضی کوفه به خاطر نظارت بر قضاوت او بوده است تا ظلمی در حق شیعیان صور ت نگیرد چون باور وی این بود که حکومت ظالم است.
حقانی فضل گفت: براساس یک گزارشی میبینیم که جابر خود را به دیوانگی میزد، نقل شده که در سفری با جابر بودیم و پیکی از امام باقر(ع) آمد و در آن نوشته بود «ج» و او فهمید که باید خود را به جنون بزند و بعداً فهمیدیم که هشام بن عبدالملک فرمان قتل جابر را صادر کرده بود ولی والی کوفه وقتی جابر را در این وضع دید، گفت او دیوانه شده است و از قتل او منصرف شد.
مقام والای جابر
وی ادامه داد: جابر از امام صادق(ع) هم روایت دارد، ولی در مقایسه با روایات امام باقر(ع) بسیار اندک است و احتمالاً در ایام حج امام را دیده و از ایشان نقل روایات داشته است؛ کلینی و قطب راوندی هر کدام یک روایت از امام صادق(ع) به نقل از جابر دارند ولی برقی و شیخ طوسی جابر را از اصحاب امام سجاد(ع) نمیدانند. نزدیکی او به امام باقر(ع) به قدری بود که ابن شهرآشوب را باب امام باقر(ع) معرفی کرده و برخی او را نماینده تام امام در کوفه میدانند. روایاتی هم وجود دارد که مقام جابر در نزد امام باقر(ع) مانند مقام سلمان در نزد پیامبر(ص) است.
وی ادامه داد: سفیان ثوری از جمله شاگردان فراوان او بوده است؛ سفیان او را از راویان ثقه و صادق در حدیث دانسته و شعبه هم او را از راستگوترین مردم میداند و ابن جراح هم گفته است که اگر در چیزی بتوانم شک کنم، شک در وثاقت جابر ناروا است.
این پژوهشگر گفت: در مورد تضعیف وی هم روایاتی وجود دارد، از جمله از امام صادق(ع) در مورد جابر پرسیدند و امام(ع) فرمود من او را یکبار بیشتر در نزد پدرم ندیدم ولی این روایت در تعارض با روایات دیگر است و مرحوم مامقانی گفته احتمالاً این کار برای حفظ جان جابر بوده است.
وی افزود: اختلاط در نفس و عقل هم برای تضعیف او به کار رفته است که ظاهراً اشاره به جنون وی دارد، البته کلینی و صدوق از او نقل روایت دارند که وثاقت او را تقویت میکند. گزارشاتی که در مورد اختلاط وجود دارد، اگر تصدیق هم شود مقطعی بوده و ظاهراً برای حفظ جان صورت گرفته است. حتی برخی قائل هستند اگر اختلاط در عقیده هم صورت گرفته باشد، نمیتوان روایات وی در دوره عدم اختلاط را زیر سؤال برد.
حقانی فضل گفت: نجاشی بیان کرده روایات وی در حلال و حرام کم است ولی کمبود روایت دلیلی بر ضعف وی نیست، زیرا شاید کمتر به جنبه فقهی توجه داشته است و مهمترین جنبه تضعیف وی همان انتساب به غلات در تشیع است که باز اهل سنت بیشتر به آن پرداختهاند.
انتساب دروغ و غلو به جابر
وی افزود: برخی دروغگویی را به او نسبت دادهاند که قابل پذیرش نیست و البته بیشتر اهل سنت این را بیان کردهاند که ممکن است به خاطر شیعه بودن وی بیان شده، ضمن اینکه با برخی روایات دیگر خود اهل سنت که راستگویی او را مورد تأکید قرار دادهاند، ناسازگار است. بحث جادوگری و شعبدهبازی او هم مطرح است که باز نشان میدهد تواناییهایی داشته که برخی آن را حمل بر فریب و نیرنگ کردهاند.
وی تأکید کرد: در مورد انتساب غلو به ایشان سخنانی مطرح است که ممکن است به علت بیپروایی وی در بیان یکسری مسائل باشد. برخی روایات در مورد کرامت امام(ع) داریم که بیان آن هم میتواند در انتساب غلو مؤثر بوده باشد. روایاتی که از جابر در این باره وارد فضای شیعه شده، غالیانه نیست زیرا تصفیه شده است و از صافی محدثان قم عبور کرده است و اگر قرینه برای صحت آن نبوده، کنار گذاشتهاند./ ایکنا