اما در رابطه با بازیهای فکری، از آنجا که تحرک عضلانی در آنها صورت نمیپذیرد، عنوان «لعب» از اساس صادق نیست، بلکه به قول عربها، «ترفیه» (از ماده رفاه) یا «تسلیه» (از ماده آسایش) است. من در بحث «فقه بازیهای رایانهای» نتوانستم این مطلب را بپذیرم، ولی به هر حال، اگر کسانی این مطلب را بپذیرند، مسابقات علمی، از معنای قمار خارج خواهد شد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: مسابقه «برنده باش» با فتوای یک مرجع تقلید و سخنان رهبر معظم انقلاب، به محاق تعطیلی رفت. در فتوای آیتالله مکارم، بر روی قمار بودنِ آن تأکید شده بود و در سخنان رهبری، مخالفت آن با تولید نشان گرفته شده بود. در روزهای اخیر اما موافقان و مخالفان این برنامه به مصاف آمده اند. در گفتگو با استاد محمدعلی خادمی کوشا، مدیر گروه دانشهای وابسته به فقه پژوهشکده فقه و حقوق، به بررسی ابعاد فقهی این مسأله پرداختیم. به باور این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، بسیاری از نزاعهای موجود در قمار، ناشی از عدم تنقیح دقیق موضوع آن است. مشروح این گفتگو، به قرار زیر است:
اجتهاد: آیا اینکه عده ای برای حضور در یک مسابقه علمی، رقابت کنند و در حین رقابت، احیانا مبلغی را نیز برای تسریع در برنده شدن هزینه کنند و در پایان به نفرات اول، از همان مبلغ، پولی پرداخت شود، به لحاظ شرعی اشکال دارد؟ چرا؟
خادمی کوشا: موضوع قمار یکی از عناوینی هست که در روایات و منابع دینی ما به آن تصریح شده است، هم در بین شیعه و جوامع روایی شیعه و هم در بین اهل سنت. این مسلم است که قمار جزء محرمات است. در قرآن واژه قمار را نداریم بلکه از واژه میسر استفاده شده است، ولی در روایات زیاد داریم. به همین دلیل چون این عنوان در روایات، موضوع حکم واقع شده و از طرفی هم تعریف خاص شرعی برایش بیان نشده، باید برای فهم معنای آن به عرف و لغت مراجعه کنیم. پرسش این است که اوّلاً قمار در لغت و عرف عصر تشریع چه معنایی داشته است و ثانیا! آیا روایات نسبت به این معنا تضییق یا توسعهای دادهاند یا نه؟
اگر این مسیر را طی کنیم کاملاً موضوع قمار و حکم آن مشخص میشود. حکم حرمت قمار، از مسلمات دین است، لذا نزاع بیشتر در موضوع شناسی آن است. برای این امر، باید به عرف زمان تشریع مراجعه کنیم و لذا متون لغوی قدیمی خیلی تعیین کننده خواهد بود.
در لغت، عمده لغویها قمار را طوری تعریف کردند که دارای سه رکن اصلی است: بازی (لعب)، بردوباخت (مغالبه) و وجود مالی در بین (مراهنه). این سه اگر اتفاق بیفتد قمار محقق است.
وقتی میگوییم مراهنهای باشد، یعنی طرفین با همدیگر رهن را گذاشته باشند. یعنی دو طرف با هم میخواهند زورآزمایی کنند.، پولی را وسط میگذارند، میگویند ده تومان من، ده تومان تو، با هم بیست تومان شد. این را وسط میگذاریم، هر کسی برنده شد این بیست تومان را برمیدارد. این بیست تومان، ده تومانش برای خودش است، ده تومانش را هم از طرف مقابل برده است. دراینجا مراهنه شکل گرفته است. یعنی دو طرف با همدیگر رهن گذاشتند. این قطعاً قمار است. مصداق قطعی قمار که در موارد قدرمتیقن به آن تمسک میکنند همین است.
اما اگر یک طرف فقط پول را بگذارد و بگوید: من با تو بازی میکنم، اگر بردی پول را بردار برو و اگر باختی هیچی نمیدهی، در این صورت، هم فقها و هم لغویون تصریح کردهاند که قمار نیست؛ زیرا بردوباخت ندارد، بلکه فقط باخت دارد.
صورت سوم این است که شخص ثالثی وسط میآید و میگوید من پولی را وسط میگذارم و هر کس که برنده شد، آن را بردارد. در اینجا نیز چون مراهنهای از ناحیه طرفین انجام نشده است، قمار صادق نیست.
حتی در مسابقات اسب سواری هم که از قمار استثنا شده است، فقها گفتهاند که نباید رهن از ناحیه دو طرف باشد، بلکه باید یک محلل داشته باشند. تعبیر به محلل هم در فقه سنی است و هم در فقه شیعه. میگویند اگر دو نفر اسبسوار میخواهند با همدیگر مسابقه بدهند باید یک نفر سومی را هم وسط بیاورند که آن نفر سوم دو شرط دارد: یکی اینکه پولی وسط نگذارد و شرکتی در آن وجه و جایزه نداشته باشد. دوم اینکه امکان برنده شدن داشته باشد؛ زیرا امکان دارد این دو نفر که میخواهند با همدیگر مسابقه بدهند برای اینکه کلاه شرعی بگذارند بگویند یک نفر دیگر را هم میآوریم که به هیچ عنوان امکان برنده شدن ندارد، مثلاً اسبش چلاق است یا خودش بلد نیست. این صورت را گفتهاند که مشروع نیست. اینکه در روایت گفتند «من ادخل فرساً بین الفرسین»، مراد همین محلل است.
حال همین نکته را در مورد بازیهایی پرسش و پاسخ پیاده میکنیم. این گونه بازیها، اگر از نگاه عرفی، یک جلسه علمی به حساب میآید که قمار نیست و حکم حرمت ندارد.
اجتهاد: پس دلیل اینکه آیتالله سیستانی معتقد است چون مسابقه را علمی است اشکالی ندارد، همین است؟
خادمی کوشا: ریشهاش همین است. اینکه بعضی از فقها فرق گذاشتند بین علمی و غیر علمیاش، سرّش این است که اگر یک بحث علمی باشد دیگر به آن بازی نمیگویند، بلکه جلسهای علمی و سبکی در علم آموزی است. خیلیها برای ایجاد انگیزه در علمآموزی این کار را میکنند.
به عنوان مثال، معلمی برای انگیزه بخشی به دانش آموزان میگوید: فردا نفری ده تومان با خود بیاورید. از همه سوال میپرسم، هرکس پاسخ داد، پولش را برمیدارد، ولی هر کس پاسخ نداد، پولش را بین کسانی که پاسخ صحیح دادند تقسیم میکنیم.
در اینجا اگر از عرف بپرسیم، خواهد گفت که این «بازی» نیست بلکه روشی برای علم آموزی و ایجاد انگیزه برای طلب دانش است. بنابراین اگرچه مراهنه و مغالبه صادق است، اما چون «لعب» صدق نمیکند مصداق قمار نیست.
این امر البته به معنای حلال بودنِ پول حاصل از این عمل نیست؛ زیرا در اینگونه مسابقات، یک بحث این است که به لحاظ فعلی حرام هستند یا خیر. اما در صورت عدم حرمت، باز بحث در این است که مالی که از این طریق کسب میشود حلال است یا نه.
اما اگر این مسابقات را مصداق بازی بدانیم، باز برخی گفته اند که در واژه لعب در عربی، نوعی تحریک عضلانی نهفته است، مثال مسابقات فوتبال، دو، اسب سواری و … . اما در رابطه با بازیهای فکری، از آنجا که تحرک عضلانی در آنها صورت نمیپذیرد، عنوان «لعب» از اساس صادق نیست، بلکه به قول عربها، «ترفیه» (از ماده رفاه) یا «تسلیه» (از ماده آسایش) است. من در بحث «فقه بازیهای رایانهای» نتوانستم این مطلب را بپذیرم، ولی به هر حال، اگر کسانی این مطلب را بپذیرند، مسابقات علمی، از معنای قمار خارج خواهد شد.
در این صورت، باز هم «لعب» عربی صادق نیست و لذا مصداق قمار نمیباشد.
اجتهاد: آیا قوام قمار، به مراهنه است یا به بازی بودن؟
خادمی کوشا: قمار سه رکن دارد و با فقدان هر رکن، منتفی میشود. البته برخی وجود آلات خاص را نیز در مفهوم قمار داخل کردهاند که نادرست است.
حال در رابطه با مسابقاتی نظیر «برنده باش»، باید دید اولا نوعی آموزش علمی است یا بازی؟ اگر اولی است که قطعا حرام نیست. اما اگر بازی است، قطعا در آن مغالبه وجود دارد. اما در رابطه با صدق مراهنه، اگر همه شرکت کنندگان پولی بدهند، مراهنه است، اما اگر این گونه نباشد و از همه پول نگیرند یا شخص سومی، تهیه جوائز را به عهده بگیرد، مراهنه صادق نیست.
اجتهاد: بیشتر سئوالات برنامه برنده باش علمی نیست، بلکه از این قبیل است که مثلا رئیس جمهور سوم اتریش کیست؟ فلان نویسنده اهل کدام کشور است؟ و …
خادمی کوشا: هر آگاهی علم است؛ زیرا مراد از علم، قطعا آن علم مذکور در برخی روایات در مقابل «فضل» نیست، بلکه آن روایات، در مقام بیان علم نافع و مفید است، درحالی که در اینجا، مراد، مطلق علم و آگاهی است.