شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین حمید درایتی، علاوه بر اشتهار به داوری مسابقات کشوری و بینالمللی حفظ قرآن و نهجالبلاغۀ، از اساتید به نام خارج فقه و اصول حوزه علمیّه مشهد است. تأسیس سایت «شیعه سرچ» به همراه تدوین درسنامه رسائل و کفایهالأصول (که این دومی به چاپ نیز رسیده است)، بخشی از این تلاشهاست. استاد، خسته از بیتوجّهی مدیران و کمکاریِ فضلای حوزه در عرصه تولید متن درسی، از بایستههای تحوّل در متون آموزشی و متن درسی معیار گفت.
به باور او، تحوّل در متون آموزشی اگرچه امری لازم است، لکن وقتی داعیهداران تحوّل، هنوز متنی را به عنوان جایگزین کتب فعلی به نگارش درنیاوردهاند، هم صحبت از تحوّل بیفایده است و هم نمیتوان نسبت به برتری یا کاستی متون جایگزین نسبت به متون فعلی، به درستی قضاوت کرد. به نظر ایشان، راه حلّ مطلوب در شرایط فعلی، چیز دیگری است.
اجتهاد: به نظر حضرتعالی، تحول در متون آموزشی حوزه، امری بایسته است یا صرفا شایسته؟
استاد درایتی: یکی از ارکان آموزش در مقطع سطح، متن آموزشی است. متن آموزشی چون محور طرح مباحث است، در حقیقت هم تنگناها و هم فراخناهائی را برای ارائه بحث ایجاد میکند. استاد با توجه به اینکه قرار است یک متن را توضیح بدهد و تفهیم کند، در کیفیّت ارائه و حتی تطبیق مباحث، محدود به متن آموزشی بوده و عموماً فراتر از آن متن نمیتواند صحبت کند.
از این جهت، ضعفها و قوتهای متن، خودش را در مسائل آموزشی به خوبی نشان میدهد، خصوصاً آنکه محور ارائهی مباحث از سوی استاد، کیفیّت انتقال بحث و تنظیم بحث، همهی اینها براساس همان متن ارائه شده است و مطالبات آموزشی و ارزیابی هم براساس متن صورت میگیرد. از این جهت، متن آموزشی یکی از اساسیترین ارکان آموزش در مقطع سطح است.
از طرفی، با توجه به اینکه سطوح عالی هم زمان زیادی را به خودش اختصاص داده، و تقریباً بانشاطترین فرصتهای طلبهها معطوف به همین سطوح عالی میشود، لذا بررسی مباحث متن آموزشی دارای اهمّیّت ویژهای است.
اجتهاد: تلاشهای صورت گرفته برای تغییر در متون درسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
استاد درایتی: آنچه که باید به آن توجّه داشت این است که سخن گفتن از تحول، تغییر و اصلاح نباید به گونهای باشد که نسل حاضر را نسبت به آنچه که میخوانند، دلسرد کند. طرح مباحث تحوّل در مقاطع پایینتر، جز فقدان انگیزه و کاهش نشاط علمی و تحرّک، نتیجهای را در برندارد. بلکه این مباحث باید تنها در گروههای تخصّصی، آن هم در یک سطوح خاصّ علمی طرح گردد. بسط و توسعهی این مباحث در همهی سطوح حوزه و برپائی این گونه برنامهها و جریانهای همگانی و عمومی به نظرم نتیجه مثبتی را به دنبال ندارد؛ زیرا طلبههایی که در این سطح مشغول به تحصیل هستند، با بیان اینگونه ضعفها و کاستیها، عملاً نسبت به تحصیل و پژوهش دلسرد میشوند. علاوه بر این، به نظر میرسد بخشی از این مباحثی که در ارتباط با تحوّل متون آموزشی مطرح شده، از آنجا که بیشتر جنبه شعاری و عمومی داشته، نه تنها دارای نتایج مثبتی نبوده، بلکه آثار منفیای نیز در پی داشته است.
البتّه این نکته نیز میبایست مورد توجّه قرار گیرد که هیچ کس ادعا نمیکند متون آموزشی فقهی، متون بینقصی است. ولی سوال این است که آیا متن بهتری نسبت به متون موجود، وجود دارد؟ کسانی که قائل به تحوّلاند میگویند: میباید متن درسی با معیارهای مشخّص نوشته شود؛ امّا به نظر میرسد پیش از آن که بر تغییر متون درسی فعلی اصرار کنیم، بهتر است به فکر متون جایگزین باشیم. بلکه حتّی نباید برای هر کتاب فعلی، تنها به فکر یک متن جایگزین باشیم، بلکه میبایست متون متعدّد و مختلفی را به عنوان جایگزین داشته باشیم تا قدرت انتخاب میان آنها بالا رود. وضعیّت فعلی امّا این گونه است که تنها از تحوّل به عنوان امری ذهنی و بدون مابهازای خارجی سخن گفته میشود، لکن اقدامات عملی زیادی برای نگارش متون جایگزین صورت نمیگیرد. البتّه نمیگویم هیچ متن جایگزینی وجود ندارد، لکن همانطور که عرض کردم، میبایست متون متعددّی را به عنوان جایگزین داشته باشیم، نه صرفا یک یا دو متن.
از همینرو، نظر من این است که کسانی که داعیه دار تحوّل در متون آموزشی هستند، ابتدا شروع به نوشتن متون آموزشی کنند، سپس بیایند و به صورت عینی بگویند که این متن آموزشی در مقایسه با متون آموزشی سابق،دارای این مزایا و فاقد این ضعفها است. در این صورت، میتوان تصمیم گرفت که حقّ با کدام است. وگرنه در شرایط فعلی که تنها کلّیات گفته میشود و به صورت عینی، مصداقی برای متن آموزشی معیار وجود ندارد، امکان مقایسه بین متون جدید و قدیم میسّر نبوده و لذا بحث از آن نیز بی فایده خواهد بود.
اجتهاد: پیشنهاد شما برای آغاز مسیر تحوّل در متون آموزشی چیست؟
استاد درایتی: به نظر من میباید به سوی نگارش مکمّلهای آموزشی رفت. ما میتوانیم به جای جایگزین کردن و بحث از جایگزینی، بحث از مکمّلهای آموزشی را مطرح کنیم. اگر فکر میکنیم که کتابهای فعلی دارای نقاط ضعف هستند، میتوانیم کتابهائی را به نگارش درآوریم که این ضعفها را پوشش دهند تا طلبهها بتوانند در کنار این متنهای آموزشی، به آنها هم مراجعه کرده و ضعفهای آن کتب را پوشش دهند. به نظر میآید حرکت به سمت نگارش مکمّلهای آموزشی برای این مقاطع، به واقعیّت و عینیّت نزدیکتر است تا اینکه کسی بخواهد یکباره متنی همسنگ کفایه و با همان مختصّاتی که کفایه را کفایه کرده است به نگارش درآورد.
ارائه این مکملها نیز از جهتی دیگر، سبب دلسرد شدن دانشوران این عرصه میشود، چراکهمعایب کتب موجود را نمایان کرده و انگیزه تعلّم آنها را از ایشان میگیرد.
لزومی ندارد که مکمّلها جزئی از نظام آموزشی باشند، بلکه میتوانند در کنار نظام آموزشی، به مدد متون آموزشی آمده و نقاط ضعف آنها را پوشش دهند. البتّه منظور من از مکمّل، تنها شرح و تفصیل نیست. چون شرح به اندازه کافی بر این کتابها نوشته شده و در این ناحیه کمبودی احساس نمیشود. آن چیزی که برای ما مهمّ است این است که این کتابهای آموزشی کهبه لحاظ ویژگیهای متن آموزشی، دارای نواقصی هستند، از طریق کتب مکمّل، تکمیل شوند، نه اینکه خودِ این متون مکمّل، کم کم به متون رسمی و درسی تبدیل شوند. چنین کتابهائی میتواند هم محلّی برای رجوع اساتید باشد و هم جائی برای مراجعه دانش پژوهشان.
اجتهاد: پس به هر حال، نقصان متون آموزشی را قبول دارید.
استاد درایتی: کسی نمیگوید این متنهای آموزشی بینقص است. کار بشر بینقص نمیشود و حتماً کاستیها و ضعفهائی دارد. امّا از طرفی باید به این واقعیّت نیز اذعان کرد که امروزه، متنی که بتواند جایگزین این کتب شود وجود ندارد. دلیل آن نیز همانطور که عرض شد، این است که داعیهداران این عرصه، متنی را ننوشتهاند تا بتوان برتری یا کاستی آن نسبت به متون فعلی را قضاوت کرد. البتّه کتاب «دروس فی علم الأصول» شهید صدر، کتاب قابل توجّهی است، امّا به نظر من نمیتواند جایگزین این متون فعلی شود، بلکه تنها به عنوان یک کتاب مکمّل خوب و مفید است. بنابراین مناسب است بیشتر به جنبه تکمیلی آن توجّه شود تا جایگزینی آن نسبت به متون فعلی.
اجتهاد: به نظر حضرتعالی، ویژگیهای متنی که بتواند جایگزین متون فعلی از قبیل رسائل، مکاسب و کفایه باشد چیست؟
استاد درایتی: هر متن آموزشی ابتدا میبایست به تمام مسائل علم، مانند علم اصول، به صورت کافی و وافی بپردازد. علاوه بر آن، میبایست روش حلّ مسأله و تمام مسائل و اموری که یک متعلّم در طول عملیّات استنباط با آنها مواجه است را نیز به وی بیاموزد.
نکته سوم هم اینکه نوع نگارش کتاب نباید به گونهای باشد که رابطه طلبهها را با میراث کهنشان قطع کند. اگر قرار باشد سبک نگارش آنقدر ساده و روان و نوین باشد، ممکن است که بعد از مدتها، طلبهها دیگر نتوانند از میراث فقهی و اصولی گذشته خودشان بهره ببرند.
بنابراین لازم است این سه شاخص کلّی در متون آموزشی لحاظ گردد. البتّه در کنار همه اینها، میبایست عمق پرداخت به مسائل و مطالب هم مطلوب باشد. به عنوان مثال، متنی که به عنوان جایگزین کفایه میخواهد مطرح باشد، میباید به همان عمقی که مرحوم آخوند به مسائل میپردازد، آنها را مطرح کند.
اجتهاد: چرا تغییر در متون آموزشی با مقاومتهای درونی از جانب برخی اساتید و طلّاب حوزههای علمیّه روبرو است؟
استاد درایتی: البتّه بخشی از مقاومتها به جهت تعلّق خاطر و عادت کردن حوزویان سنّتی به متون گذشته است، لکن بخشی دیگر نیز به جهت عدم نگارش متون جایگزین و ضعف علمی برخی سردمداران تحوّل است، امری که باعت میشود قشر سنّتی حوزه نسبت به مسأله تحوّل بدبین گردد.
یکی از اساتید در جایی فرموده اند:
جالب است که برخی از فضلا، هیچ یک از متون فعلی را (حتی شاهکار آموزشی نابغه اصولی: شهید صدر، یعنی حلقات) در حد جایگزین کفایه نمی دانند (حتی به صورت تخییری و آزاد!)
اما خود در محافل دوستانه، مدعی توان نگارش چنین متنی هستند!
و برخی از ایشان که کتابی دارند، فقط همان را برتر از متون فعلی می دانند!
به نظرم، تناقض واردی بر جناب آقای درایتی است!
همچنین فرموده اند:
کسانی که داعیه دار تحوّل در متون آموزشی هستند، ابتدا شروع به نوشتن متون آموزشی کنند.
جواب:
قابل توجه شما استاد عزیز، بسیاری از داعیه داران این عرصه متن آموزشی بلکه متون آموزشی جایگزین نوشته یا متون جایگزینی پیشنهاد می دهند. اما کسی حاضر نیست حرف این عزیزان را بشنود تا بعد بیاییند قضاوت کنند خوب است یا نه؟ ( و در این جا مراد از شنیدن این است که بدون لحاظ رنگ و اندازه لحیه و میزان عمر فسیل شده در حوزه، صرفا برای مطلب آنها ارزش قائل شوند و منصفانه مطالعه کنند و …)
تصور می کنید با درسنامه ای که خود شما برای رسائل و مکاسب نوشته اید چه برخوردی خواهد شد؟؟
وقتی حلقات اصول اندیشمند بزرگ قرن، علامه شهید صدر رو به عنوان جایگزین رسائل و کفایه قبول نمی کنن، توقع دارید از کی قبول کنن؟؟ ( هرچند حقیر با همه اراداتی که نسبت به شهید صدر دارم، حلقات ایشون رو از حیث تغییرات ساختاری لازم در اصول، بسیار عقب تر مطلوب تحول می دونم)
فرموده اند: سخن گفتن از تحول، تغییر و اصلاح نباید به گونهای باشد که نسل حاضر را نسبت به آنچه که میخوانند، دلسرد کند. طرح مباحث تحوّل در مقاطع پایینتر، جز فقدان انگیزه و کاهش نشاط علمی و تحرّک، نتیجهای را در برندارد. بلکه این مباحث باید تنها در گروههای تخصّصی، آن هم در یک سطوح خاصّ علمی طرح گردد.
جواب:
الان سال هاست که داریم با همین تفکر غلط عمر طلبه ها رو ضایع می کنیم. چرا بنده باید بعد از ۸-۹ سال درس خوندن در حوزه تازه متوجه بشم که در یک سیستم آموزشی فشل درس می خوندم و عمرم ضایع شده؟؟ تازه این هم به برکت فهم و دقت خودم بوده و اساتید محترم در این زمینه نقش چندانی نداشتن.
الان چه کسی جواب گوی عمر ضایع شده بنده و امثال من است؟؟
و این فقط حال بنده نیست. اکثر طلبه هایی که دغدغه انقلاب و جامعه و مردم دارند احساس خسران می کنند.
چرا اجازه نمی دهیم طلبه از همان ورود به حوزه با نقدها آشنا شود و اگر حرف را منطقی دید یا از این حوزه فشل برود یا این که خود به فکر چاره ای باشد و متکی به سیستم نماند؟؟
همیشه گفته اند بحث تحول باید در مجامع در بسته و خصوصی مطرح شود؟؟ بعد از ۲۰ سال که حضرت آقا فریاد تحول زده اند، آقایان در این مجامع خصوصی و دربسته چه کرده اند؟؟ اگر قرار بود آبی از این دیگ گرم شود تا به حال شده بود. حقیقت این است که این خصوصی سازی تنها حربه ای برای سد راه تحول است.
مدام تکرار می کنند طلبه دلسرد و سر خورده می شود. خوب بشود. بگذارید دل سرد شود تا خود به فکر بی افتد و تا فرصت دارد به گونه ای جبران کند. ما را به خیر شما اساتید امید نیست.
مسئولین سایت لطف کنید برا مطلبی که نوشته شده ارزش قائل شید و منتشر کنید.
برادر عزیز
به نظر میرسد یا جنابعالی اساتید خوبی نداشته اید یا درس را با جدیت دنبال نکرده اید
امکان ندارد کسی طلبه درس خارج باشد یعنی: شرح لمعه، اصول فقه، رسائل مکاسب و کفایه را درس گرفته و مطالعه دقیق و مباحثه کرده باشد و بعد بگوید: «عمر ضایع شده است»
وقتی متخصصین واقعی فقه و اصول از منظر تخصصی صحبت از تحول متون میکنند منظورشان جایگزینی متنی است که «مکمّل» کتابهای موجود باشد تا این کتابها از حد «لازم» به حد «کافی» برای آمادگی درس خارج تبدیل شود. به شما توصیه میکنم مقدمه مرحوم شهید صدر به حلقات را با دقت مطالعه بفرمایید تا عرض حقیر معلوم شود.
بله تنها نکته ای که شاید بتوان تا حدودی قبول کرد این است که مطالب مفید مطرح شده در این کتب در بعضی قسمتها میتواند مختصرتر مطرح شود تا مثلاً به جای ۹ سال (به قول شما) همین مقدار اطلاعات و عمقِ فهم در ۸ سال بدست آید.
مقام معظم رهبری فرمودند دوره سطح بشود ۵-۶ سال و این زمانی است که سطح ۱۰ ساله بود
اما شما می گویید ۹ سال بشود ۸ سال یعنی ۱۲ سال بشود ۱۰ سال و نیم.
واقعا خنده داره …
باز هم انگ بی سوادی
تنها کاری که بلدین
فرموده اند: استاد با توجه به اینکه قرار است یک متن را توضیح بدهد و تفهیم کند، در کیفیّت ارائه و حتی تطبیق مباحث، محدود به متن آموزشی بوده و عموماً فراتر از آن متن نمیتواند صحبت کند.
سوال: چرا استاد نمی تواند فراتر از متن صحبت کند؟ به عکس استاد حاذق کسی است که متن را در کلاسش نقد کند. کاستی ها و معایبش را باین کند. توجه کنید صحبت از متن برای پایه های ۷ به بعد می باشد یعنی برای طلبه ای که یک دوره اصول موضعه اصول فقه را خوانده است و الان قرار است نظرات مختلف را ببیند و نقد کند.