اختصاصی شبکه اجتهاد: نشست «مبانی و محدوده حجاب شرعی»، روز چهارشنبه ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۶ در محل مؤسسه فهیم و با حضور دکتر حسین سوزنچی، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و امیرحسین ترکاشوند، نویسنده کتاب معروف «حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص)» برگزار شد. در این نشست که با حضور پرشور اندیشمندان، دانشجویان و طلاب حوزه علمیه قم برگزار شد، ابتدا ترکاشوند به ارائه بحث پرداخت و سپس سوزنچی، نقد خود را بیان کرد.
بیان مقدمه توسط رئیس موسسه فهیم
در آغاز استاد کاظم قاضیزاده رئیس موسسه فهیم از میهمانان حاضر در جلسه تشکر کرد و گفت: موسسه فهیم یکی از موسسات نظریهپردازی خصوصی در شهر مقدس قم است؛ که این ۲۸۸ مین جلسه نظریهپردازی علمی ماست. در حقیقت با همکاری و اشراف تعدادی از اساتید حوزه علمیه قم و بعضی از دوستان دانشگاهی، این موسسه را تاسیس کردیم و نگاهمان هم این بود که بالاخره باید در حوزه علمیه قم، بخشی باشد که یک نوع نگاه پیشرو به مباحث دینی داشته باشد، احیاناً بحثهای جدیدی را مطرح کند و در بعضی از موارد هم نیاز به دفاع یا رد بعضی از دیدگاهها هست، آنها را هم در دستور کار قرار دهد. ما در آنواع جلساتی که داشتیم، سعی کردیم که در سه قالب ارائه نظریه، قالب نقد و بررسی کتاب و قالب مناظره علمی بحثهایی را سامان بدهیم و جلسات پرشور و خوبی هم داشتیم. نگاه در این موسسه، نگاه علمی است. در این جلسات متعددی که داشتیم، بیش از هشتاد تا صد نفر از اساتید دانشگاه و حوزه را دعوت کردیم که بحثهای خود را ارائه کردهاند.
در باب حجاب دو نکته به عنوان پیش زمینه مورد توجه است. یکی اینکه نسبت به اصل حجاب به عنوان یک دستور دینی، میان کسانی که در حوزه اندیشه اسلامی هستند، اختلافی نیست و لذا کسی نیست که حجاب و به تعبیر دقیقتر «ستر» را در حوزه اندیشه دینی نپذیرد. لذا بحث ما در مورد ضرورت بحث حجاب به عنوان یک امر دینی نیست و این بخش، از طرفین مورد مناظره، مورد بحث نیست. مطلب دوم این است که ما با توجه به مجموعه شرایطی که یک مناظره باید داشته باشد، سعی کردیم از موضوع وظیفه دولت در باب حجاب هم سخن نگوییم. اینکه حجاب، اجباری است یا اجباری نیست و مباحث مربوط به قوانین جمهوری اسلامی و مباحث حقوقی، در این مناظره مطرح نمیشود. البته هر یک از این مباحث، جای بحث و بررسی را دارد؛ اما آنچه که در این جلسه مورد بحث است، بحث مبانی و محدوده حجاب است؛ یعنی به عنوان یک متفکر دینی، بحث شود که چه دلایل و مبانی دینی برای امر حجاب وجود دارد و بعد از اینکه بحث مبانی حجاب، مطرح شد، بحث مورد اختلاف که همان محدودهی حجاب است، مطرح خواهد شد. چون در مورد محدودهی حجاب واجب، اختلافهای زیادی وجود دارد و نظریهپردازان معاصر نیز، بعضاً دیدگاههای جدیدی داشتند.
این مناظره، صرفاً یک بحث علمی است و ما در مقام فتوا نیستیم
قاضیزاده سپس افزود: به عنوان نکته آخر، بحث در اینجا، بحث آکادمیک و علمی است و فتوا نمیدهیم. مردم مسلمان و معتقد به مکتب حقه اثنی عشری از لحاظ عملی، احکام خود را از مراجع تقلید میگیرند. بحث ما، فقط یک مبحث نظری است. اگرچه گاهی اوقات، بحثهای نظری، میتواند مقدمهای در حوزه فتوا هم باشد. در طول تاریخ، گاهی اوقات بعضی چیزها خیلی مسلم بوده و در دوره بعد از تسالم خارج شده و خلاف آن مورد اتفاق و اجماع فقهای ما قرار گرفته است و یکی از مصداقهای روشن این مسئله این است که فقهای قبل از مرحوم علامه معتقد بودند، آب چاه در اثر وجود مردار در آن، نجس میشود ولی مرحوم علامه فتوا به عدم نجاست داد و بعد از مرحوم علامه همه فقها معتقد هستند که آب چاه در اثر ورود مردار به آن، نجس نمیشود. نظیر این مساله در جاهای دیگر هم وجود دارد. بحث ما، کاملاً بحث علمی و نظری است و شاید پایایی موسسه فهیم هم به خاطر این است که سعی کرده است در تندبادهای حوادث سیاسی-اجتماعی، مسیر علمی خود را حفظ بکند و بتواند به صورت جدی در این مسیر پیش برود.
آیا برهنگی امر شایعی بوده است؟
در آغاز مناظره علمی دکتر حسین سوزنچی دانشیار دانشگاه باقرالعلوم با اشاره به نظرات ترکاشوند در کتاب «محدوده حجاب شرعی در عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله» گفت: کتاب آقای ترکاشوند در سه بخش تالیف شده است. بخش اول بررسی وضعیت پوشش در جامعه عرب پیش از بعثت است. بحث دوم درباره آیات قرآن با توجه به این گزارش تاریخی که انجام شده، میباشد و بخش سوم هم بحث در اقوال فقها است. به نظر ما، دو قول کاملاً جدید در این بخش ادعا شده است. مساله اول این است که آیا حجاب شرعی به این صورت که همگان، فهمیدهاند، امکان دارد یا خیر؟ خلاصه مدعا این است که ایشان بر حسب تتبع تاریخی که انجام دادهاند مدعی هستند که وضعیت پوشش و خانهها و جامعه به نحوی بوده که اصلاً امکان ندارد حجاب به معنای امروزی که ما میفهمیم، در آن جامعه رعایت شود. به تبع این ادعا، ایشان معنای جدیدی از کلماتی که در آیات و روایات آمده، ارائه میکنند و بعد هم مدعی هستند که این دیدگاه ایشان در بین فقها، سابقه دارد.
به نظر من، محور اساسی کتاب آقای ترکاشوند که در مواقع مختلف کتاب از آن استفاده میکند، دو مطلب است. یکی برهنگی و دوخته نبودن لباسها، که ادعا شده امر شایعی بوده است، و دوم وضعیت دستشویی و حمامهای جامعه آن زمان است، و ادعا شده که این مکانها بهگونهای بوده که رعایت حجاب امروزی که فقها میگویند، در آن زمان و در آن جامعه، امکانپذیر نبوده است.
اثبات برهنگی در عصر قبل از اسلام، ممکن نیست
سوزنچی سپس افزود: نظر من در مورد بحث اول و ادعای برهنگی در جامعه عرب، خلاف نظر ایشان است و در مطلب دوم، سوال این است که در جامعهای که حمام و دستشویی تعریف نشده باشد و افراد، بیمبالات نسبت به این جهت باشند، آیا وضع حجاب، ممکن نیست. نمیخواهم وارد مطلب دوم بشوم و فقط در حد چند جمله اشاره میکنم که در همین عصر کنونی، در بعضی از کشورها، دستشویی و حمام به معنایی که در ذهن ماست، وجود ندارد و معذلک میتوان در چنین کشورهایی، قانون حجاب را وضع کرد. این مطلب بستگی به تصور ما از برهنگی در جامعه دارد. به نظر میرسد بحث اصلی ایشان در اثبات برهنگی و دوخته نبودن لباسها، در آن زمان است. سیر بحث کلی من این است که از سویی در گزارش ایشان، واقعیات تاریخی متعددی، نادیده گرفته شده است و از سوی دیگر، ادلهای که برای اثبات این مدعا به کار گرفته شده، ادعای ایشان را ثابت نمیکند.
اما واقعیتهایی که نادیده گرفته شده این است: یکی اینکه رواج برهنگی در یک قوم، اصلاً در تاریخ سابقه دارد تا ما این مطلب را در مکه بررسی کنیم. دوم بر فرض که اثبات کنیم که چنین چیزی سابقه دارد، آیا ممکن نیست عرب جاهلی، برهنگی کامل داشته باشد؟ و سوم بر فرض که چنین چیزی رخ داده باشد، آیا ممکن است چنین تحلیل از دینی در هزار سال قبل، رخ داده باشد، که حجاب به معنای امروزی نیست و امروز، عدهای متوجه این مطلب شده باشند. این سه اشکال بنده به بحث برهنگی است. لذا به نظر ما واقعیتهای تاریخی مورد توجه قرار نگرفته است.
در مورد ناصواب بودن ادله نیز از چهار زاویه بحث خواهم کرد: یکی اینکه آیا فهم متون تاریخی، در این کتاب، درست بوده است؟ نکته دوم اینکه آیا استنادات تاریخی در این کتاب، استنادات قابل اعتنایی است که با آنها بخواهیم تاریخ را شناسایی کنیم؟ سوم اینکه در این کتاب، ما با پدیده فضاسازی، مواجه نیستیم؟ یعنی مطالب به گونهای کنار هم چیده شده که مطلبی به مخاطب القاء شود که اگر به گونه دیگری چیده میشد، اصلاً مخاطب چنین چیزی را برداشت نمیکرد. آخرین مطلب هم در مورد فهم متون تخصصی است.
هیچ مورخی، پدیده برهنگی را متعارف نمیداند
وی اضافه کرد: در مورد رواج پدیده برهنگی در جوامع بشری، سه شاهد مهم وجود دارد که حتماً باید آقای ترکاشوند، پاسخ بدهد. یکی تحقیقات مورخان است. هیچ کتاب تاریخی، به متعارف بودن پدیده برهنگی در میان جوامع بشری اشاره نکرده است. البته در قرن بیستم افرادی به عنوان «طبیعتگرا» دور هم جمع میشوند و کلاً برهنه میشوند. ولی این مطلب، مربوط به قرن بیستم است. حتی یکی از مورخین غربی کتابی نوشته که در گذشته غریزه جنسی را به شدت سرکوب میکردند و یکی از راههای این سرکوب، پوشش بوده است. لذا در جوامع بدوی، بحث حریم گذاشتن، یک بحث بسیار جدی بوده است و جامعه انسانی با پدیدهای به نام ممنوعیت ارتباط با محارم، از حیوانات شناخته میشود و اولین راه این ممنوعیت، همان پوشش است. شاهد دوم این است که در قرآن کریم هم بعد از خلقت آدم و حوا، مهمترین مسئله، بحث پوشش بوده است که در قرآن با تعابیر مختلفی، این بحث مطرح شده است و اصلاً بحث پوشش انسانها، جزء مسلمات تمام ادیان آسمانی است. البته ممکن است کسی بگوید، عرب بدوی، اینچنین بوده است که برهنگی امری شایع بین آنان بوده. در پاسخ میگوییم، اصلاً چنین ادعایی ممکن نیست. در ادعاهای تاریخی، باید مستندات، کامل باشد. دکتر پاکتچی مقالهای در این باره نوشته که از ۱۷۲ منبع استفاده کرده. ایشان به چند زبان مسلط است و لذا در این مقاله خود، از کتابهای آلمانی زبان و انگلیسی زبان هم استفاده کرده است. ایشان در آن مقاله میگوید اولین گزارش از حجاب، گزارشی از یک شخص آلمانی است که متوفای ۲۲۰ میلادی است؛ یعنی ۳۰۰ سال قبل از پیغمبر بوده است. او میگوید: پوشش عرب جاهلی به گونهای بوده که همه جای خود را میپوشانده و فقط یک چشم خود را بیرون میگذاشته است. اگر این مقاله، با کتاب دکتر ترکاشوند مقایسه شود، معلوم میشود که کتاب آقای ترکاشوند در چه حد از اعتبار است. همچنین دکتر محمد عشایری منفرد، مقالهای نوشته که از ۶۲ منبع استفاده کرده و لغات مربوط به حجاب را از کتب تاریخی و لغتنامهها استخراج کرده و ثابت کرده که ۶۹ لغت در لغات عرب وجود دارد که دال بر وجود پوشش در عرب جاهلی بوده است. آیا در جامعهای که نزدیک به ۷۰ لغت در مورد حجاب وجود دارد، میتوان پذیرفت که فرهنگ رایج بین آنان، برهنگی بوده است؟
نکته سوم این است که یک وقت در مورد یک قبیله آمازونی صحبت میکنیم و یک وقت در مورد جامعه مسیحی صحبت میکنیم که شاهراه تجاری بوده است و مهمترین تجارت آنها پارچه بوده است. مهمترین تجارت مدینه، پارچه بوده است و این در تاریخ از مسلمات است. آن وقت میشود ادعا کرد که شهری که مهمترین تجارت آن پارچه بوده است، مردم آن عموماً برهنه بودهاند؟
کلمات فقها در کتاب آقای ترکاشوند، اشتباه ترجمه شده است
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم ادامه داد: نکته دیگر این است که مهمترین شاهد ایشان بر مدعای خود، بحث طواف عریان است. طواف مربوط به مکه بوده است؛ در حالیکه آیات حجاب در مدینه نازل شده است. حتی بر فرض که اینچنین هم نبوده باشد، آیا میتوان گفت در طول قرون متمادی، هیچ فقیهی این مطلبی را که آقای ترکاشوند ادعا کرده نفهمیده باشد و فقط ایشان به این مطلب رسیده باشد؟ بحث حجاب مثل نماز جزء ضروری دین است؛ یعنی هیچ یک از فرق اسلامی در تاریخ اسلام، منکر اصل حجاب نبودهاند. شیعه و سنی، مترصد این بودند که بر سر یک واقعه با هم نزاع کنند. با این حال، همه فقها اعم از شیعه و سنی، اجماع قاطعی دارند که اصل حجاب از مسلمات دین است. آقای ترکاشوند با اشتباه ترجمه کردن کلام بعضی از فقها، خواسته مدعای خود را ثابت کند. نکته دیگر، روایات فراوانی است که این همه سوال فقهی از ائمه علیهمالسلام در حرمت نگاه و پوشش اهل کتاب و پوشش مجنون و پوشش زن در برابر غلام خودش، استثنائات مریض و پوشش زن در نزد پسر نابالغ و همچنین پوشش دختر نابالغ در مقابل مرد نامحرم و عناوین اینچنینی وارد شده است که در کتاب آقای ترکاشوند به این روایات، اصلاً توجهی نشده است.
علاوه بر اینکه حکومتهای عیاش عباسی و اموی، با بیحجابی موافق بودند اما با این وجود، هیچ فتوایی، حتی از فقهای سنی درباری، مبنی بر جواز بیحجابی وجود ندارد. با اینکه آنها برای لواط، حدیث درست کرده اند. پس در کتاب ایشان بسیاری از مسلمات تاریخی نادیده گرفته شده است.
ترکاشوند در فهم لغات، غیر روشمند عمل کرده است
دکتر سوزنچی افزود: نکته دیگر در فهم لغات و جملات است. ما یک بحث وضع و یک بحث استعمال داریم. دکتر کدیور که در این موضوع کار کردهاند، مقالهای شبیه به کتاب آقای ترکاشوند نوشتهاند. وی گفته است: «آنچه مسلم است این است که از نیمه اول قرن اول هجری بحثی نیست که حجاب، امری مستقر بوده است؛ اما بحث ما در قبل از آن است» با این وجود آقای ترکاشوند تمام بحث خود را در بعد از نیمه اول قرن هجری برده که در اینجا از لغاتی استفاده کرده که به اشتباه ترجمه شده و سپس ادعای خود را بر این ترجمههای اشتباه مبتنی کرده است. اولین گام در فهم مراد متکلم، رعایت تناسب حکم و موضوع است. این مسئله در کتاب ایشان، به هیچ وجه رعایت نشده و به همین دلیل، ترجمههای اشتباهی صورت گرفته است. یکی از استدلالات ایشان مبتنی بر استفاده عموم از کلمه «رجل» است که ایشان رجل را هم شامل مرد و هم شامل زن میداند. در حالیکه این مطلب در صورت نبود قرینه درست است؛ اما در بسیاری از موارد قرینه وجود دارد که مراد فقط مردان است و ایشان به این قرائن، توجه نداشته است.
دفاع ترکاشوند از نظریهی ادعایی خودش
در بخش دوم جلسه امیرحسین ترکاشوند، مؤلف کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» گفت: موضوع جلسه، مبانی و محدوده حجاب بود و در مورد نقد و بررسی کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نبود اما چون هیچ کار جدی در این زمینه صورت نگرفته، ایشان به سراغ نقد این کتاب رفتند. میخواهم بگویم چه چیزی باعث شد که من به دنبال تألیف این کتاب بروم؟ به نظر من در کلام فقهای سنتی و احکام سنتی مربوط به حجاب، اشکالاتی وجود داشت که باعث شد من این کتاب را تألیف کنم. تأکید اصلی در چرایی حجاب از نظر فقهای سنتی، علاوه بر اینکه امری از جانب مولاست و باید توسط مکلفین مطرح شود، بحث عدم مفسده است؛ یعنی اولین عامل جدی که در کلام فقها در مورد حجاب مطرح شده، گرچه به صورت غلیظی در متون رسمی نیامده است، بحث جلوگیری از فحشاء و مفاسد است. پس جلوگیری از فحشا و مفسده، به عنوان یکی از ارکان اصلی در فلسفه حجاب، در نگاه سنتی است که البته قابل درک است. نکته دیگر در کلام فقها، این است که وجوب حجاب به سبب احترامی است که خداوند متعال، برای زنان مسلمان قرار داده است و لذا بر زنان غیر مسلمان، رعایت حجاب و روسری پوشیدن لازم نیست. به این دو فلسفه، میتوان نکتهای دیگر هم اضافه کرد که اساساً حجاب به نوعی ریشه در فطرت انسان نیز دارد که میتوان آن را از داستان حضرت آدم(علیهالسلام) نیز فهمید که وقتی در اثر نافرمانی از امر الهی، برهنه شدند درصدد برآمدند تا دامان خود را بپوشانند. لذا مساله پوشش، قدمتی طولانی دارد که از زمان خلقت آدم شروع میشود.
حال از اینجا به بعد به نقد این نگاه سنتی خواهم پرداخت. قدمای ما برای رسیدن به این اهداف و نیات خوب یعنی ستر و پوشش، از روی خیلی از موارد و مسائل خوب رد شدند و آن را لگد کردند که یکی از آن موارد، غفلت از کارکرد زیباییمحورانه لباس بوده است.
وظایف لباس از منظر قرآن
ترکاشوند با بیان وظایف حجاب از نظر قرآن گفت: قرآن برای لباس سه وظیفه و کارکرد، تعریف کرده است:
۱- اینکه انسان را در برابر تابش شدید گرما و سرما محافظت کند. این خاصیت، قابل درک است و حتی اگر بیان هم نمیشد، ملموس بود.
۲- خاصیت دیگر لباس که کارکرد شرعی دارد، این است که عورت انسان را بپوشاند که پوشش شرعی و وظیفه اخلاقی انسان است. اولین وظیفه شرعی که قرآن بیان کرده است، پوشاندن کانونیترین نقطه بدن، یعنی اندام تناسلی بوده است.
۳- سومین وظیفه تعریف شده در قرآن که با تعبیر «ریشا» بیان شده این است که لباس، مایه آراستگی، زیبایی و ارجمندی انسان است. از آنجاکه انسان به دنبال تکمیل کارهای خداوند است، لذا وظیفه دارد بر این زیبایی که خداوند متعال به انسان عنایت کرده، بیفزاید؛ و این افزودن زیبایی، توسط لباس انجام میگیرد. به عبارت دیگر، کارکرد جدی لباس ایجاد آراستگی و زیبایی در فرد است؛ یعنی قرآن پوشاندن کانونیترین نقطه بدن یعنی پائین تنه را و بیشتر از آن را مایه آراستگی دانسته است که این کارکرد حقیقتاً در مورد مردان رعایت شده و میشود و خواستی قرآنی است.
حال همان کارکرد زیبایی محورانه را در مورد زنان بررسی میکنیم. اندازه حجابی که برای بانوان در حجاب ایدهآل و مطلوب فقه سنتی تعریف شده، حجاب زنان دوره قاجار یعنی چادر مشکی با روبند است و نمایانی صورت نیز در دورههای اخیر ذکر شده است؛ اما در آن زمان، چهره را نیز می پوشاندند. یک زن مسلمان دوره قاجاری در کشور ایران را در نظر بگیرید. چه زیبایی برای او وجود دارد؟ آیا این نوع زیبایی و آراستگی به ضد زیبایی تبدیل نشده است؟
رأی تمام قدما در مورد زنان، حبس در خانه است
وی افزود: دومین چیزی که در آراء فقها نادیده گرفته شد بحث تمامیت زن بود. چون رأی اصلی و قطعی درباره زن این است که باید در خانه حبس شود و زنان اساساً اجازه خروج از منزل را ندارند و بابت طرح این مسئله هیچ تعارفی هم وجود ندارد. در کتب یک قرن پیش، این مسئله وجود دارد؛ در واقع حجاب زن، همان خانه اوست و «البیت جلبابها» و اگر برای ضرورت، زن میخواست بیرون بیاید، باید خیمهوار بیرون بیاید؛ یعنی همان خیمه و چادر بر روی او باشد و با نقاب و چادر بیرون بیاید. حتی رأی اکثریت قاطع فقها مبتنی بر این است که نماز خواندن زن در خانه خود، اولی از نماز خواندن در مسجد است.
البته به برکت تحولات سیاسی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و اجرای احکام، یک به یک، احکام چالشی بازخوانی و به آراء دیگری رسیدهاند و حرفهای دیگری بیان شده است که روند درستی هم هست، اما ما امروز تاوان نگاه تعبدی به برخی متون هزار ساله را میدهیم. حتی محدودیت در رفتن به نماز جمعه و جماعت و تشییعجنازه و … توسط قدمای ما ذکر شده است و رأی اکثریت قاطع فقها، عدم حضور زن در این گونه مراسم است؛ در مورد اعتکاف نیز شرکت در آن را جایز میدانند، اما چون مقدمه آنکه بیرون رفتن از خانه است، مفسده دارد، لذا اعتکاف را دارای اشکال میدانند. بسیاری از قدمای ما حضور زن در نماز عیدین (فطر و قربان) را هم دارای ایراد میدانستند و گفتهاند برای پیرزن اشکال ندارد و کسانی که جواز دادهاند نیز دلیل آن را طلب رزق مینامیدند که شاید بخت آنان باز شود؛ چون زن در خانه محبوس بوده و کسی او را نمیدیده است.
در فقه سنتی، شخصیت مردان، مراعات نشده است
ترکاشوند گفت: سومین مسئلهای که در آراء قدما له شد شخصیت مردان بود؛ اینکه دیوار ضخیمی میان زن و مرد کشیده شود تا همدیگر را نبینند، چون تحریک و دچار هیجانات جنسی میشوند؛ باعث تخریب شخصیتی مردان میشود. هرقدر این دایره محدود شود، مردان، بیظرفیتتر و بیشخصیتتر میشوند. لذا کسانی که به سوریه میرفتند، میگفتند ما فقط روز اول، به بیحجابها نگاه میکردیم؛ اما روزهای بعد، دیگر عادی شده بود.
موضوع دیگری که در آراء قدما نادیده گرفته شد اختلاف فاحش میان حجاب زن و مرد است. برای زن، حجاب نزدیک به صددرصد در نظر گرفته شد؛ فقهای عامه پوشش سرتاسری را بیان میکنند مگر برخی از فرق و در فقهای شیعه نیز برخی صددرصدی به پوشش قائل هستند و برخی نیز وجه و کفین را بلااشکال میدانند و حتی ترجیح ایشان آن است که همین مقدار نیز پوشیده شود. پس حجاب تقریباً برای زنان صددرصد است. در حالی که حجاب مردان، نزدیک به صفر درصد است. برای مردان فقط پوشاندن عورت جلو لازم است و شرمگاه عقب، به وسیلهی نشیمنها پوشانده میشود. حال آیا این پوشش بین زن و مرد، اختلاف فاحشی ندارد؟
آیا قانون فقهی حجاب، شخصیت مردان را له کرده است؟
پس از سخنان ترکاشوند، دکتر سوزنچی عنوان کرد: ایشان در کتاب خود نوشتهاند پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، در فضای عمومی و باز، قضای حاجت کردند. در حالیکه مراد از قضای حاجت، در آن روایت، برآورده شدن حاجت و دعای حضرت بوده است. با این جور اطلاعات اگر بخواهیم فقه را بازخوانی کنیم، نتیجهاش همین کتاب موجود میشود. ایشان گفت: با این قانونی که فقها مطرح کردهاند، شخصیت مردان، زیر سوال رفته است. حال، من چند قانون فقط در دانشگاه آکسفورد انگلستان را برای شما می خوانم تا صحت و سقم حرف ایشان معلوم شود:
«در دانشگاه آکسفورد استفاده از لباس باز، بدننما و مدلهای افراطی ممنوع است. مو باید رنگ طبیعی داشته باشد و بلند گذاشتن و مدلهای غیر متعارف موها مجاز نیست. ریشها نیز باید کوتاه و مرتّب باشند. از مدل های افراطی پرهیز شود. هرگونه خالکوبی ممنوع است و با خاطیان برخورد میشود. اعضای دانشگاه باید پوشش رسمی دانشگاه که معاون دانشگاه بعد از مشاوره با دیگر مسئولین و اعمال صلاحدیدها مصوّب میکند را رعایت نمایند. مردان باید ظاهر مناسب و تمیز داشته باشند از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید ساده، کراوات و جوراب استفاده نمایند. ریشبزی، گوشواره و دیگر موارد مشابه غیر قابل پذیرش است و همچنین خالکوبی مجاز نیست و در صورت وجود باید پوشیده باشد. لباس زنان در دانشگاه نباید پشتباز و یا آستین کوتاه باشد. دامن و شلوارک نباید بالاتر از زانو باشد. هرگونه آرایش نامتعارف ممنوع است. زنان نیز باید دامن تیره یا شلوار و بلوز سفید بپوشند. دانشجویانی که خواستار شرکت در مراسم فارغ التّحصیلی خود هستند بایستی صرفاً لباس و پوشش مصوّب دانشگاه را داشته باشند. لباس بلند، گشاد و روپوشهای رنگی مصوب دانشگاه و از فارغالتحصیلی دانشجویانی که بدین موضوع توجه نداشته باشند جلوگیری میشود». پس اینکه قانون حجاب، باعث توهین به شخصیت افراد است، حرفی غیر منطقی و غیر عقلائی است.
کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، فاقد اعتبار علمی است
سوزنچی اضافه کرد: آقای ترکاشوند گفتند کتاب من ارزشمندترین و تنهاترین کتاب موجود در این زمینه است. این حرف درست نیست. آقای آذرتاش آذرنوش گفته من اگر میخواستم کتاب شما را بنویسم، در ۷۰ صفحه مینوشتم. آیا ایشان اغراق کرده است؟ خیر. چون دکتر پاکتچی در مقاله خود همین مطالب را در ۷۰ صفحه نوشته است؛ بنابراین از لحاظ بنده این کتاب، ارزش علمی چندانی ندارد. کتاب آقای ترکاشوند، پر از ارجاعات تکراری است؛ اما اینکه چرا کتاب آقای پاکتچی مطرح نشده؛ چون ایشان اهل جنجال و فضاسازی نیست. من خواستم نشان دهم، این کتاب بیاعتبار است لذا سراغ این اثر رفتهام ضمن اینکه محقق نباید ذهنخوانی از آراء فقها داشته باشد در حالی که آقای ترکاشوند چنین کرده است. به لحاظ حجم کتابی که ایشان نوشته، این کتاب با مطالب بیوجه مطول شده است و تنها یک شعر را ۳۲ بار تکرار کرده است؛ همچنین به مباحث بیارتباط در این کتاب پرداخته شده است که ربطی به حجاب ندارد.
طواف برهنگان در هند، یک مراسم آئینی بوده است
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم ادامه داد: مهمترین مبنای بحث ایشان آن است که اکثر مردم عریان بودهاند و تنها شاهد ایشان طواف برهنگان هند است که همه گفتهاند یک مراسمی آئینی بوده که غیر از رسوم عادی و رایج مردم است. یکی از دوستان دانشجوی من به هند رفت. او میگفت: در هند معبدی وجود داشت که در آن، آلت میپرستند. مرشد اعظمشان، بالای مجلس نشسته بود و یکیک افراد، تبرک میکردند و صددرصد افراد هم برهنه بودند. حال آیا این مراسم، به معنای این است که عموم مردم هند، برهنه هستند؟ چنین تعمیمی باطل است. همچنین احادیث را نادرست برداشت کرده است. ایشان احادیث زیادی آوردهاند در مورد نهی از عورت همجنس و حکایت اصحاب سفه و اینکه مراد از خمار، لنگ است و … که نوع ترجمهها، اشتباه صورت گرفته است و معلوم میشود که روش تحقیق ایشان غیرعلمی است. ایشان گفته در آن زمان، صنعت پارچه دوزی و خیاطت، وجود نداشته و تمام احادیثی که در این رابطه آمده را حمل بر جعل و دروغ کردهاند. آیا این کار علمی است؟ ایشان با استدلالهای غلط، میخواهند اثبات کنند که جامعه عریان بوده است. ایشان قواعد اولیه فهم متن را رعایت نکرده است.
حجاب فقط برای قضای حاجت، نیاز بوده است
سوزنچی سپس افزود: ایشان از یک روایت ضعیف نتیجه گرفته است که حکم جلباب مقید به آزار جنسی است؛ یعنی زنان وقتی میخواستهاند، شب هنگام دستشویی بروند و چون ممکن بود ایذاء شوند، حجاب برای آنان لازم بود وگرنه نیازی به این کار نیست. در مورد نماز عیدین نیز در بیان علمای ما گفته شده که باعث افزایش رزق است، ولی ایشان این رزق را به شوهر پیدا کردن دختران نسبت داده است که واقعاً معلوم نیست از کجا چنین مطلبی استفاده شده است. آیا با این استدلالها، میتوان تاریخ را بازخوانی کرد؟ آیا با این مقدار اطلاعات، میتوان فقها را متهم به غفلت کرد.
پوشش و ستر موجب رعایت حرمت و کرامت انسان است و به خصوص امروز حجاب تبدیل به نماد اجتماعی مسلمین شده و وقتی در رسانههای داخل و خارج میخواهند یک زن مسلمان را نشان دهند با همین نماد نشان داده و وجه تمایز ایشان در این است. همچنین استثنائاتی مانند پوشش بردگان، زنان یائسه و اهل کتاب و … نیز که در سخنان ارائه دهنده مطرح شد تماماً به شرط عدم تحریک جنسی است ضمن اینکه این گروهها جزء شهروندان درجه دوم در جامعه مطرح بودهاند بنابراین در این حکم استثناء شدهاند.
حجاب امروز به نماد مسلمانی تبدیلشده است
دکتر سوزنچی گفت: آیا پوشش همین چند نکتهای است که ایشان گفته است؟ آقای دکتر پاکتچی در مقاله حجابشان بحث جالبی دارند که پوشش یا پوشاننده محور است یا پوشیده محور است. پوشاننده محور یا برای مخفی کردن است یا برای حفاظت کردن از سرما و گرما و یا حفاظت از جامعه است. جامعه یا به خاطر جنگ یا به خاطر آسیبهای معنوی، پوشاننده محوری صورت میگیرد. حجاب به خاطر اقدام فرهنگی مثل حیاء و احترام گذاشتن و فخرفروشی و … انجام میگیرد. حجاب گاهی پوشیده محور است؛ یعنی نماد، موضوعیت دارد. حجاب امروز به نماد مسلمانی تبدیل شده است که در ۲۰۰ سال قبل اینطور نبود؛ جامعه امروز تصویر محور است لذا وقتی در رسانههای دنیا، بحث از یک زن مسلمان باشد، با حجاب بودن او مدنظر است. لذا حجاب در ذهن همه، مهم است. لذا اول باید ببینیم، تاریخ، درست گزارش داده شده و بعد اگر درست گزارش شده بود، به سراغ قول فقها برویم که ببینیم چرا چنین حکمی کرده بودند. اگر خدا حجاب را گذاشته است، مردم را به بهانه آراء فقها علیه خدا نشورانیم؛ حجاب فقهی، اسلامی و قرآنی است و محدوده آن نیز در آثار همه علمای اسلامی بیان شده و سر و گردن نیز جزء آن است. خلاصه ایشان، برداشت درستی از متون نداشته است و در بسیاری از موارد دچار اشتباه شده است.
فرهنگ عموم مردم برهنگی نبوده است
پس از سخنان سوزنچی، ترکاشوند گفت: به نظر من اشتباهی رخ داده و بر اساس آن اشتباه، نقدهایی وارد کردند. ایشان گفتند که در کتاب من، ادعا شده در دوران جاهلیت، مردم همه لخت بودهاند و بعد چند شاهد بر ضد این مطلب آوردهاند. در حالی که بنده به هیچ وجه چنین ادعایی نکردهام. در ابتدای کتاب در سه بخش بحث کردهام. یکی برهنگی و یکی لباسهای بلند اشرافی و یکی هم لباسهای مردم معمولی. من میخواستم به خواننده القاء کنم که در آن زمان، پدیده برهنگی وجود داشته است؛ اما در مورد جامههای بلند اشرافی، الآن وجود ندارد و نمیشود ادعا کرد که همه مردم آن زمان، چنین لباسی داشتند. خلاصه ادعای من این است که مردم فقیر که تعداد زیادی از مردم را تشکیل میدادند، یا برهنه و یا نیمه برهنه بودند. از این دو حالت خاص که بگذریم کم و کیف در مورد عموم مردم بیان شده است. در کتاب گفتهام که پوشاک عمومی جامعه دو حالت داشته است: یا از دو قطعه پارچه استفاده میکردند که یکی را دور کمر و یکی را بر روی شانه میآویختند. یا اینکه وقتی به سن بلوغ میرسیدند، پارچهای را از وسط میبریدند و آن را بر روی سر دختر میانداختند. لذا در مورد جامههای عموم مردم، مفصل توضیح دادهام و بر اساس این ترسیمی که از جامههای عموم مردم به دست میآوردم میخواستم به سراغ قرآن و رهنمودهای پیامبر صلی الله علیه و آله رفتهام.
آیا الآن کسی قائل به جهاد ابتدایی هست؟
ترکاشوند سپس گفت: دومین مطلبی که دکتر سوزنچی در مورد کتاب بیان کردند، این بود که استنباطهای دکتر ترکاشوند را هیچ کس نگفته است. آیا کسی غیر از ایشان، مطلب را نفهمیده است؟ خلاصه نتایج شما در محدوده حجاب، سابقه نداشته است. در پاسخ به این سوال میگوییم همه فقها، بالاتفاق، قائل به جهاد ابتدایی هستند؛ یعنی سالی یکبار باید به بلاد کفر حمله کنیم و پرچم اسلام را در آن کشور بالا ببریم؛ اما امروزه حتی برخی از مراجع سنتی ما، میگویند جهاد ابتدایی از آیات و روایات استفاده نمیشود. لذا اینکه کسی نگفته، دلیل بر این نمیشود که حرف من باطل باشد. الآن فقهای ما که درون دینی بحث میکنند، حرفهای متفاوت میزنند. مثلاً کیفر ارتداد یا سنگسار، الآن دیگر قابل اجرا نیست. خود دکتر سوزنچی، در مقالهای بحث کردهاند که لفظ «علی حکیم» مراد حضرت علی علیهالسلام است. در حالیکه هیچ کس این حرف را نزده است. آیا من حق دارم به شما اشکال کنم که هیچ کس این حرف را نزده است؟ این اشکال صحیحی نیست. ما نباید در بحثهای علمی، مقاومتهای بیخود و سرسخت، نشان دهیم. مثلاً دستگاه ویدئو که در اوائل انقلاب حرام بود، بعد از مدتی به صورت قسطی فروخته میشد.
سومین اشکال ایشان به بنده، فهم غیر صحیح از متون بوده است. من در این کتاب انواع اقوال و آراء متعددی از افراد مختلف آوردهام. حرفهای من در بخش اصلی کتاب با حرفهای من در مقامهای فرعی که برای توجیه بعضی از اقوال، گفته شده نباید خلط شود. مثلاً در توجیه قول ابن جنید که حجاب زن را همانند حجاب مرد میداند، بیاناتی آوردهام اما این به این معنا نیست که خودم هم قائل به رای ابن جنید هستم. تمام مواردی که ایشان ذکر کرده و بنده را متهم به عدم فهم صحیح از متون کرده قابل جواب است و برای هر کدام از این موارد استدلالهای کافی وجود دارد.
قانونگذاری تابع کسر و انکسار در مصالح است
پس از سخنان ترکاشوند، دکتر سوزنچی بخش پایانی سخنان خود را این گونه بیان کرد: آیا با این نوع استدلالات باید به بازخوانی فقه و تاریخ بپردازیم؟ ایشان هر جایی که روایت، مخالف نظرشان وجود دارد، اشکال سندی میکند. مثلاً در مورد دوخته شدن لباس، هشت صفحه، حدیث میآوردند و بعد میگویند همه این روایات جعلی بوده است. از کاهای ایشان، فضاسازی برای همراه کردن مخاطب با خودشان است. ایشان در کتاب خود مباحث غیر علمی، مطرح کرده است و حتی بعضی از مباحثی که در این کتاب مطرح شده است، توهین به حضرت رسول صلی الله علیه و آله است. ایشان گفته آخرین باری که عورت پیامبر مکشوف شد، در ۲۵ یا ۳۵ سالگی بوده است. آیا اگر همین جمله را در مورد آقای ترکاشوند بگوییم، توهین به ایشان محسوب نمیشود؟ ارجاعات نادرست، فهم ناصحیح از متون و مشکلات اینچنینی، از اشکالات این کتاب است. ایشان ادعا کرده که برهنگی، در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله، رایج بوده است. کسی که مقداری فقه خوانده باشد، متوجه فهم غیر صحیح ایشان میشود. رد دلیل، عموماً به معنای رد مدعا نیست. اگر شما یک دلیل را خدشه کردید و در همه اقوال خدشه کردید، دلیل بر این نیست که مدعا، اشکال دارد. پس ایشان در واقعیتهای تاریخی، به شدت کوتاهی کردهاند. علاوه بر اینکه ایشان در این کتاب به شدت، فضاسازی کردهاند. در بخش فهم متون دینی هم اگر همین جملات به یک طلبه عادی، نشان داده شود، معلوم میشود که چقدر در ترجمه متون اشتباه صورت گرفته است. آقای ترکاشوند، قضایا را وارونه، جلوه میدهد و میگوید شخصیت مردان در آراء قدما زیر سؤال رفته است؛ آیا قانون گذاشتن و رعایت مصالح اجتماعی توهین به زنان و مردان است. قانونگذاری تابع کسر و انکسار مفاسد و جمعبندی آنها است. حرامی مانند دزدی را همه میفهمند که بد است و حرمت دارد، ولی برخی قوانین تابع سنجش مصالح و مفاسد و کسر و انکسار مفاسد است بنابراین نباید قوانین را تک عنصری، تحلیل کنیم.
عورت بیان شده در روایات، جسد و بدن است و نه سر به بالا
ترکاشوند در سخنان پایانی خود گفت: اینکه گفته شده که در لغات عرب، هفتاد کلمه آمده است، تمام این واژهها را تک به تک بررسی کردهام؛ اما با ضرس قاطع معتقدم که این لغات، ارتباطی به بحث نداشته و لذا من آنها را بیان نکردهام.
ایشان گفتند که در کتاب، مواردی که نشانگر برهنه بودن بوده را استخراج کردید. این حرف درست است و من این کار را کردهام. چون من نمیخواستم گزارش تاریخی از وضعیت پوشاک آن زمان به دست بیاورم بلکه من برای رسیدن به حجاب واجب شرعی مهم بوده، و به رسم فقها، مواردی را که مبیّن برهنگی بوده بیان کردهام. آنچه که امروزه محل بحث است، موی سر است. من میخواهم بگویم، روسری وجود داشته اما این روسری کارکرد شرعی و اخلاق و جنسی نداشته است. دلایل من مبنی بر عورت نبودن مو و سر را مطرح میکنم. به نظر من، عورت بیان شده در روایات جسد و بدن است و نه سر به بالا (گردن و سر)؛ و پوشش سر که در صدر اسلام هم وجود داشته است تشریفاتی، رسومی، عرفی بوده و ریشه شرعی و اخلاقی و جنسی نداشته و مرتبط با فحشا و مفسده نبوده است. آزادی کنیزان در نپوشاندن سر، معاف بودن زنان یائسه که از حیض فارغ شدند و دیگر بچهدار نمیشوند، از رعایت حجاب سر و گردن، مو پریشان کردن زنان عزادار در جمع نامحرم و معاف بودن زنان ذمی و اعرابی از پوشاندن موی سر از جمله شواهدی است که در روایات مورد توجه است و میتواند استدلالی برای این مسئله باشد که سر و گردن جزء حجاب شرعی نیست. اگر سر و گردن، جزء حجاب شرعی بود زنانی که کنیز بوده و مسلمان شدند و موظف بودند همه احکام اسلامی را اجرا کنند باید این مسئله را هم مراعات کنند؛ زنان ذمی و اهل کتاب نیز باید برای جلوگیری از مفسده اجتماعی در جامعه اسلامی چنین کاری را انجام دهند؛ بنابراین موی زن در نصوص، موضوعیت ندارد و ستر اجمالی سر، موضوعیت داشته است. علاوه بر این مواردی که مطرح شد، استثناهای دیگری هم در روایات مطرحشده که در کتاب خود بحث کردهام.
با تشکر از موسسه فهیم امید است اینگونه مسائل چالشی و به همت همه حوزویان و دانشگاهیان برگزار شود تا طراوت و سرزندگی در محیط های علمی برقرار باشد