چهاردهمین شماره از مجله مطالعات فهم حدیث به صاحب امتیازی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) منتشر شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، در این شماره از مجله مطالعات فهم حدیث، مقالاتی با عناوین «احادیث مربوط به وجه تسمیه زنان: نقد محتوا با مبنای ریشهشناسی»، «احادیث نهی بکاء بر میّت در میانه فهم جهانشمول و بافتمدار»، «بررسی کیفیت افتراق روایات مکان و سبب نزول سورهی انسان در تفاسیر الدرّ المنثور و نور الثقلین»، «بررسی و تحلیل ادراج متنی احادیث در کتاب جواهر الکلام»، «تاریخ گذاری روایات إختفاء سرّ و نقش غلات در آن»، «تحلیل تأثیر روایات اسرائیلی بر آراء فقهی مفسران تا پایان قرن ۵ (با تأکید بر خلقت حواء در سفر پیدایش)»، «تحلیل فقهالحدیثی روایات رجم در منابع اهل سنت و نقش «ابن شهاب زهری» در تثبیت آن»، «شناخت اهل باطل بر مبنای تحلیل محتوای نامه امام صادق (ع) به أصحاب»، «گونه شناسی تدبّر در قرآن، در احادیث معصومین (ع)»، «مبانی فقه الحدیثی فی ظلال الصحیفه السجادیه در سنجه الگوی هرمنوتیک عینیگرای بتی و هرش»، «نقد و بررسی دلالت عبارت «کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَهُ سُورَهٍ بِمَکهَ کُتِبَتْ مَکیهً …» بر پیدایش آیات مستثنیات» و «واکاوی معنای «ایطاء الفُرُش» در روایات نبوی (ص)» منتشر شده است.
احادیث مربوط به وجه تسمیه زنان: نقد محتوا با مبنای ریشهشناسی
در چکیده مقاله «احادیث مربوط به وجه تسمیه زنان: نقد محتوا با مبنای ریشهشناسی» آمده است: در مروری بر گونههای مختلف حدیثی، یکی از گونهها، احادیث وجه تسمیه است که بخشی از آن به نامهای خاص ـ مانند نام پیامبران و شخصیتهای قصصی ـ و بخشی دیگر به دایره واژگان مربوط میشود. به خصوص این گونهی اخیر، از آنرو پر اهمیت است که امکان آزمون محتوای آن با روشهای ریشهشناسی وجود دارد. مقاله حاضر در پی آن است که سه لفظ مربوط به زن ـ یعنی «مرأه» به معنای انسان مادینه، «نساء» به معنای جمعِ آن و نام خاص «حواء» به عنوان نخستین زن را از حیث ریشهشناسی بکاود و نشان دهد احادیث وارد شده درباره وجه تسمیه به این الفاظ چگونه ارزیابی میشوند؟ هدف از این پژوهش در سطح محدود؛ نقد محتواییِ این بخش از روایات مربوط به ارزشگذاری جنسیت زن و در سطح گسترده؛ گشودن باب جدیدی از کاربرد زبانشناسی تاریخی در نقد محتوایی حدیث است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، ریشهشناسی با الگوهای معمول در زبانشناسی تاریخیِ سامی است و به تناسب بحث، در سطح محدود از مقایسه محتوای روایات با متون مقدس ادیان پیشین نیز استفاده شده است. از حیث دامنه، محور بحث به طور خاص احادیثی به نقل از امام جعفر صادق (ع) است که در آنها از سه وجه تسمیه مورد اشاره، سخن آمده است. البته در متون غیرِ امامیه نیز مضامین مشابهی نیز از ابنعباس نقل شده که در مقام مقایسه بررسی شده است.
احادیث نهی بکاء بر میّت در میانه فهم جهانشمول و بافتمدار
نویسنده مقاله «احادیث نهی بکاء بر میّت در میانه فهم جهانشمول و بافتمدار» در طلیعه نوشتار خود آورده است: گریستن، نخستین واکنش طبیعی انسان در بدو تولد و یکی از فرآیندهای احساسی بشر بهشمار میرود؛ بیشترین و دردناکترین گریه آدمی، زمانی است که همنوعی از دست دهد که نسبت بدو رابطه عاطفی داشته است. برخی ادیان نسبت به این رفتار هیجانی، دستوراتی دارند؛ از جمله در اسلام، روایاتی وجود دارد که از گریه نهی کرده و در پارهای دیگر، آن را جایز شمرده است. در دسته نخست با تعابیری چون عذاب شدن درگذشته، از نوحه بر میت نهی شده اما در روایات دیگر، گریستن موافق فطرت و از آن به «رحمت» یاد شده است. در سنت اسلامی تلاشهای فراوانی برای حل این تعارض ارائه شده که بیشترین آنها، باور به نسخ است؛ بیآنکه دلیل آن به اندازه کافی بررسی شود. مطالعه حاضر میکوشد ضمن گونهشناسی فهمهای سنتی، خوانشی تاریخی متناسب با بافت صدور این دسته از روایات بهدست دهد. نتایج نشان میدهد دستور اولیه مبنی بر حرمت، ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ پیشا اسلامی ساکنان شبه جزیره عربستان از جمله تفاخر و تکاثر در مراسم سوگواری و باور به تناسخ داشته است؛ از اینرو برحذر داشتن از گریه، راهکاری برای میراندن آن باورها بوده است. اثربخشی شرایط سیاسی و گفتمان قدرت نیز به عنوان یک فرضیه، طرح شده است.
بررسی کیفیت افتراق روایات مکان و سبب نزول سوره انسان در تفاسیر الدرّ المنثور و نور الثقلین
در چکیده مقاله «بررسی کیفیت افتراق روایات مکان و سبب نزول سورهی انسان در تفاسیر الدرّ المنثور و نور الثقلین» میخوانیم: افتراق روایات مکان و سبب نزول سورهی انسان، شکاف تفسیری را بین پژوهشگران فریقین ایجاد کرده و آنان را به انفعال و عدم استفاده از روایات یکدیگر واداشته است. تفسیرپژوهان برای تشخیص درستی و صحت روایات مربوط به این سوره به بررسیهای متعدد سندی و متنی اقدام کردهاند. با این وجود، این سؤال مطرح میشود که چه روشی برای ارائه تفسیری مطابق با واقع در جهت تشخیص کیفیت افتراق مناسب است. در این مقاله با مقایسه روشهای مختلف، روش مقایسه و تحلیل روایات به عنوان یکی از روشهای مناسب برای تشخیص کیفیت افتراق و ارائه تفسیری مطابق با واقع انتخاب شد. از اینرو، این نوشتار در مقام چنین رویکردی، به دنبال مهمترین تفاسیر مأثور فریقین، نور الثقلین و الدرّ المنثور بوده است تا زمینهی بهرهبرداری بیشتر از تفاسیر روایی شیعه و اهل سنت را فراهم کند. با بررسیهای انجام شده چنین به نظر میرسد که افتراقی از نوع تعارض در روایات کتاب الدرّ المنثور مطرح بوده، چنانکه روایات نور الثقلین همسو با یک طرف قضیه است، اما پس از حل این مسئله در کتاب الدرّ المنثور، نتیجهی آن همراستا با روایات نور الثقلین خواهد بود. این تحقیق به اشتراک در باب مکان و سبب نزول در دو تفسیر معتقد است و روایات نزول این سوره در مکه را بر اساس جو سیاسی و فشارهای حاکم بر راوی میداند. تفاوت سببهای نزول ارائه شده نیز از باب بیان مصادیق آیه، تسامح در لفظ نزول و همزمانی و همراهی اصحاب با پیامبر (ص) در هنگام نزول آیات است.
بررسی و تحلیل ادراج متنی احادیث در کتاب جواهر الکلام
نویسنده مقاله «بررسی و تحلیل ادراج متنی احادیث در کتاب جواهر لکلام» در طلیعه نوشتار خود آورده است: روایات، سنّت معصومان را که بیانگر کلام خداوند است برای ما گزارش میکند اما در گذر زمان دچار آسیبهای متعدّدی شده که یکی از آنها پدیده ادراج است. برطرف کردن این آسیب جز با استفاده از تجربیات حدیثپژوهان خبره ممکن نیست. مخزن جواهر فقه اهل بیت (ع) که در دسترس ماست، میتواند در این جهت راهگشا باشد. نوشتار پیشرو که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته در صدد است که حجیّت حدیث مُدرَج، عوامل ادراج و قراین کشف آن را از نظر صاحب جواهر مورد بررسی قرار دهد. یافتههای این جستار نشان میدهد که از نظر ایشان، حدیث مُدرَج تنها به صورت مویّد قابل استفاده است، عواملی همچون شرح و تفسیر روایات، آمیخته شدن اجتهادها با احادیث، ادخال روایتی در روایت دیگری و اشتباه راوی یا ناسخ باعث پیدایش پدیده ادراج در روایات شده است و قراینی مانند گزارش متخصّصان حدیث، سنجش حدیث با دیگر روایات، ناسازگاری با کلام اهل لغت، عدم تناسب با سیاق واژگان متن حدیث و اسلوب کلام میتواند در کشف و شناسایی این آسیب موثّر باشد.
منبع: ایکنا