عناوین در جامعه ما چه عناوین حوزوی و چه عناوین دانشگاهی و حتی غیر اینها نشاندهنده میزان اعتبار اجتماعی افراد است. به همین جهت افراد نسبت به برخی از عناوین اقبال نشان میدهند و نسبت به برخی ممکن است علاقهمندی نشان ندهند؛ و محدودیتهای بزرگ اجتماعی که درست میشود بهتناسب این القاب اجتماعی اتفاق میافتد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: در سالهای اخیر آنچه در جامعه حوزوی به روشنی نمایان است، رغبت بسیاری از حوزویان به استفاده از القاب دانشگاهی مانند دکتر و … به جای عناوین حوزوی یا در کنار این عناوین است. به همین مناسبت و در رابطه با علل این گرایش، گفتگویی با حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پیروزمند، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم انجام دادیم. قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی معتقد است دلیل گرایش حوزویان به استفاده از القاب دانشگاهی، عدم شناخت نظام استخدامی کشور نسبت به عناوین حوزوی است. مشروح گفتگو با این استاد حوزه علمیه قم، از نگاه شما می گذرد.
اجتهاد: دلیل گرایش برخی حوزویان به تعنون به عناوین دانشگاهی چیست؟
پیروزمند: یکی از مسائل مهمی که در جامعه ما و هر جامعهای، زیربنای چنین موضوعی را فراهم میکند این است که اعتبارات اجتماعی چگونه در جامعه تنظیم، تعیین و تقسیم و شناخته میشود. عناوین در جامعه ما چه عناوین حوزوی و چه عناوین دانشگاهی و حتی غیر اینها نشان دهنده میزان اعتبار اجتماعی افراد است. به همین جهت افراد نسبت به برخی از عناوین اقبال نشان میدهند و نسبت به برخی ممکن است علاقهمندی نشان ندهند. محدودیتهای بزرگ اجتماعی که درست میشود به تناسب این القاب اجتماعی اتفاق میافتد. به همین جهت، عنوان معلم، استاد دانشگاه، کارمند، تاجر و… عناوینی هستند که هرکدام بار خاصی در جامعه دارند و افراد متناسب با همان، اقبال پیدا میکنند که از آن عناوین استفاده کنند یا حرفه و کسب خود را متناسب با آن کنند تا از این عناوین بتوانند استفاده کنند. در مسئله القاب علمی هم این مسئله مصداق دارد و حوزه و دانشگاه دو مرکزی هستند که القاب علمی را در جامعه صادر میکنند. منتها در جامعه قبل از انقلاب، این مسئله وجود داشته که اعتبارات اجتماعی به سمت عناوین دانشگاهی با محوریت عناوین دانشگاهی شکل میگرفته است. این در بعد از انقلاب هم جریان پیدا کرده است و آنچه این وضعیت را تقویت کرده این است که در نظام استخدامی کشور، عناوین حوزوی را کمتر به رسمیت میشناختند و عناوین دانشگاهی را بیشتر به رسمیت میشناختند و ثانیاً در مجامع علمی هم بهنوعی در بیرون محیط حوزه و در محیطهای دانشگاهی بهویژه اگر حوزویان میخواستند حضور یابند عناوین حوزوی کمتر تأثیرگذار بود و افراد میتوانستند جایگاه حوزویان را با القاب حوزوی معرفی کنند و تصدیق کنند.
این از طرف نظام ارزشگذاری اعتبارات اجتماعی در جامعه اولاً و نظام ارزشگذاری علمی در جامعه علمی بهویژه دانشگاهی ثانیاً. از آنطرف هم اینکه حوزه علمیه باید چه القابی استفاده کند که بتواند اعتبار علمی لازم را استفاده کند و برخوردار باشد هم بهنوعی جدی نگرفته و مهم نشمرده نشده است. نتیجه این شده است که یا حوزویانی که میخواستند در محافل بیرونی حوزه یا محافل تخصصی دانشگاهی ازیکطرف و نظام اداری و استخدامی از طرف دیگر حضور پیدا کنند، گرایش پیدا میکردند که از عناوین دانشگاهی استفاده کنند که البته این عناوین دانشگاهی مهمتر است. لذا فرد برای که بتواند از این عنوان استفاده کند میبایست در مسیر مدارج دانشگاهی خود را قرار میداد تا بتواند از این عناوین استفاده نماید.
اجتهاد: آیا عدم انضباط کامل در القاب حوزوی امری مطلوب است؟
پیروزمند: الآن انضباط تا حدودی در القاب حوزوی وجود دارد، هرچند میتواند دقیقتر از وضع فعلی شود. منتها انضباط نسبی که دارد و ریشه در سنت حوزوی هم دارد این است که مراجع معظم و افرادی که به مرحله مرجعیت میرسند طبیعتاً از لقب آیتاللهالعظمی استفاده میکنند. برای کسانی که مجتهد هستند اما مرجع نیستند عنوان آیتالله استفاده میشود. فضلایی که درس خارج رفتهاند از لقب حجتالاسلاموالمسلمین استفاده میشود. برای طلابی که در دوره سطح بوده و در این دوره مشغول تحصیل هستند هم حجتالاسلام استفاده میشود. قبل از این از لقب ثقهالاسلام هم برای طلاب مبتدی استفاده میشده است، اما الآن دیگر از آن استفاده نمیگردد. لذا یک چنین عرفی برای القاب جامعه روحانیت استفاده میشده و میشود. البته معنایش این نیست که تخلف از آن اتفاق نمیافتد و همه رعایت میکنند بلکه ممکن است برخی از افراد سراغ آن عناوین بروند و زودتر از مقطع علمی و شرایط اخلاقی و روحی که باید پیدا کنند به سمت آن بروند. اینگونه نیست که اگر در مراحل ابتداییتر استفاده کنند مورد تعقیب و توبیخ قرار گیرند. ولی به نظر میآید در مراحل بالاتر در درجه اجتهاد و مرجعیت باید مراقبت بیشتری در خصوص استفاده از عناوین صورت گیرد ولی در مراتب مادون آن ما بحرانی نداریم که نگران باشیم افرادی که حائز این عناوین نیستند از آن استفاده کنند. ولی آن چیزی که باید به آن توجه کرد و نسبت به آن سرمایهگذاری کرد، مسئله نظام اعتبارات اجتماعی است.
اجتهاد: واکنشهای اجتماعی در رابطه با روحانیونی که اصرار یا علاقه به استفاده از القاب دانشگاهی دارند را چطور ارزیابی میکنید؟
پیروزمند: درصد طلابی که اینچنین اشتیاقی را دارند و اهلیت آن را ندارند یا کمتر دارند درصد بالایی نیست و غالب طلاب حتی معمولاً خودشان را از مدارج علمی که دارند پایینتر معرفی میکنند؛ خصوصاً در مواجهه با سایر اندیشمندان خودشان را کمتر مطرح میکنند و با عناوین کمتری معرفی میکنند. بنابراین در شرایطی که صحبت میکنیم به نظر نمیآید که این مسئله در جامعه روحانیت باشد و درصد قابلتوجهی از روحانیت را شاهد باشیم که بهصورت تصنعی بخواهند از عناوین دانشگاهی استفاده نمایند. ولی اگر درصد کمی هم اتفاق بیفتد شایسته و برازنده نیست. طبیعتاً اگر مردم متوجه شوند فردی دارای عناوین دانشگاهی نیست و از این عناوین استفاده میکند نگاه مثبتی به او هم ازنظر اخلاق علمی و هم ازنظر مدارج علمی و سواد و وزانت علمی ندارند؛ و قضاوتشان این است که آن روحانی بهصورت تصنعی میخواهد برای خود یک وجاهت علمی را درست کند.
البته میتوان گفت درصد کمی هستند که از عناوین دانشگاهی ممکن است استفاده کنند و شرایط استفاده از این عناوین را نداشته باشند. باز درصدی از آنها که درصد کمی نیستند غالباً خودشان از این عناوین استفاده نمیکنند و دیگرانی که میخواهند آنها را معرف کنند از این عناوین استفاده میکنند. این هم خودش یک پدیدهای است. فرض کنید فرد فاضلی در یک واحد علمی میخواهد مشغول خدمت شود و خودش هم انگیزهای مبنی بر استفاده از این عناوین ندارد اما میزبانان آن جلسه برای اینکه بتوانند مخاطبین خود را بهتر به خود جلب کنند و اعتماد جلب کنند آن افرادی حوزوی را با عناوین دانشگاهی معرفی میکنند که گاها فضلای حوزوی اطلاع هم ندارند یا رضایت هم ندارند.
در هرصورت اولاً نظام اعتبارات اجتماعی اگر درست اصلاح شود ثانیاً حوزههای علمیه عناوین علمی متناسب با خود را طوری تعریف کنند و انتخاب و معرفی به جامعه کنند که نیازی به وزنکشی علمی نباشد که مدارج علمی حوزه با نظام دانشگاهی مقایسه شود و اعتبار خود را بهصورت غیرمستقیم از مدارج دانشگاهی بگیرد طبیعتاً این پدیده بهطور طبیعی رفع خواهد شد.