استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با بیان اینکه روششناسی اجتهاد امروزه به سمت خوبی پیش نمیرود و گفتمان و تخصص لازم دارد، اظهار کرد: گاهی فصلنامهها و کتابها، مطالبی به نام روششناسی مطرح میکنند که درست نیست. متاسفانه در حوزههای علمیه، روششناسی، کارتنخواب است و ردیف بودجه ندارد؛ روششناسی باید حداقل در زندگی علمی ما از کارتنخوابی بیرون بیاید.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد ابوالقاسم علیدوست در نشست علمی «روششناسی اجتهاد»، گفت: همیشه در مکاسب این پرسش برایم مطرح بود که چرا شیخ انصاری روش خاصی در اجتهاد ایجاد کرده است که البته منتقدانی هم داشته و دارد. روش شیخ این است که با تجمیع ظنون به اطمینان و یا بهترین راه ممکن میرسد؛ این روش در برابر روش مدرسهای و صناعتمحور و ریاضی و صغری کبری است که قهرمان این روش در دوره معاصر آیتالله خویی است. ایشان چون تفکر مدرسهای دارد، شهرت را جابر ضعف سند و دلالت نمیداند ولی شیخ آن را روا میدارد.
روششناسی در حوزه کارتنخواب است
وی با بیان اینکه روششناسی در دنیای امروز امر مرسومی است، گفت: متاسفانه در حوزههای علمیه، روششناسی، کارتنخواب است و ردیف بودجه ندارد؛ روششناسی باید حداقل در زندگی علمی ما از کارتنخوابی بیرون بیاید زیرا ما اختیار حوزه را نداریم ولی اختیار مطالعات خودمان را که داریم.
استاد سطح خارج فقه و اصول تصریح کرد: تصور نکنیم اجتهاد فقط در فقه و احکام است، بلکه هر دانشی که با متن کار دارد ولو اینکه اسلامی هم نباشد، نیازمند اجتهاد است بنابراین معارف و تفسیر ما هم به اجتهاد نیاز دارد و یک قاضی هم باید مجتهد در قانون باشد. الان سه نوع روششناسی استنباط داریم، یکی این است که بحثکننده، روش شخص و گروهی را مدنظر قرار داده و شناسایی میکند و کیفیت استنباط آنها را مشخص میکند، مانند روش اجتهاد امامیه و اهل سنت یا بین دو نفر فقیه شیعه مانند شیخ اعظم و شیخ عبدالکریم حائری و … .
وی افزود: گونه دیگر این است که انسان اجتهاد را به عنوان فرایند شناسایی کرده و عملیات آن را فرا بگیرد؛ مثلا ابتدا بیان موضوع داشته باشد و موقعیت فقهی و شرعی مسئله و مناسبات را ببیند و تاسیس اصل کند. گونه سوم هم بایستهشناسی اجتهاد است یعنی چه اموری در اجتهاد معتبر است. در این گونه، خبره فن قصد دارد اسباب اجتهاد یعنی باستهها و نابایستهها را شناسایی کند. تفاوت بین گونه دوم و سوم هم در این است که گونه دوم فرایند اجتهاد و گونه سوم بایستههای آن را بررسی میکند.
علیدوست با تاکید بر اینکه ما به هر سه گونه نیاز داریم تا به مدیریت اجتهاد برسیم، تصریح کرد: در گونه اول، شناسایی و رصد، تحلیل و نقد درست آراء مجتهدین صورت میگیرد تا مبنای طرف مقابل را بدانیم، مانند روش شیخ که عرض شد رسیدن به اطمینان یا راه بهتر است از طریق تجمیع ظنون. بیشترین اثر برای این گونه آن است که انسان در نقض و ابرامها صحیح عمل کند. کارکرد گونه دوم هم اتقان و سرعت در کار و در واقع مدیریت اجتهاد است و کارکرد گونه سوم هم رسیدن به اطمینان و اعتماد در استنباط فقهی است.
دوگانگی در برخی روشهای فقهی
وی ادامه داد: ما بزرگانی داریم که فاقد قرار هستند یعنی در یک جا انسدادی هستند و در جای دیگر انفتاحی، در جایی مقاصدی هستند و در جای دیگر ضد مقاصدی هستند، یک جا پیامدگرا و در جای دیگر عکس آن عمل میکنند؛ مثلا به بحث ربا که میرسند محکم میایستند که مگر حرمت آن شوخی است لذا به حیل ربا هم اعتقادی ندارند ولی در خیار غبن طور دیگری رفتار میکنند؛ به عنوان نمونه شیخ انصاری معتقد است که اگر فردی در فروش خانه دچار غبن شود و قصد فسخ داشته باشد میتواند بلافاصله فسخ کند ولی اگر در همین فرصتی که مغبون میخواهد دنبال فسخ قرارداد برود خریدار (غابن) آن را به دیگری اجاره ۵۰ ساله بدهد، مغبون باید ۵۰ سال صبر کند تا قرارداد خریدار با مستاجر سر آید و این فرد به مال خود برسد و در طول ۵۰ سال هم اجاره برای خریدار ملک است ولی محقق کمپانی وقتی به نقد این حکم میرسد آن را حکم بشیعی میداند البته امام(ره) معتقد است شیخ انصاری خلاف قاعده حرف نزده است. فقیه یا باید در همه جا قانونگرا باشد یا به مقاصدالشریعه توجه کند.
وی به حکمی از فقهای اهل سنت اشاره کرد و گفت: ابوحنیفه فتوا داده است فردی که زکات بر عهده او هست میتواند قبل از آن که موعد زکات فرا رسد آن را به همسرش ببخشد یعنی از زکات دادن فرار کند، البته این نوع فتاوا را گاهی ما هم داریم، غزالی که فقیهی مقاصدی و اخلاقی است در نقد این فتوا گفته است که این نوع فقه برای دنیا خوب است ولی فقه آخرت نیست؛ بنابراین داشتن قرار در استنباط بسیار مهم است.
استاد سطح خارج حوزه علمیه تصریح کرد: روششناسی اجتهاد امروزه به سمت خوبی پیش نمیرود، گفتمان و تخصص لازم دارد، گاهی فصلنامهها و کتابها، مطالبی به نام روششناسی مطرح میکنند که درست نیست.
بنابر گزارش ایکنا استاد علیدوست در ادامه به ذکر مثالهای بیشتری در مورد گونههای ذکر شده پرداخت و گفت: شیخ انصاری در بحث غنا میگوید؛ فی الجمله حرام است به ضرورت اسلام و اجماع شیعه و سنی، در ادامه غنا را معنا میکند سپس سراغ ادله و روایات رفته و از فیض کاشانی و سبزواری نقل کرده و مستثنیات غنا را آورده است، از او میپرسیم که در غنا، محتوا مهم است یا نه میگوید نه، میخواهد آیه قرآن باشد یا غیر آن؛ میگوییم غایت چطور؟ میگوید فرقی ندارد برای عزاداری باشد یا غیر عزاداری، بپرسیم به چه ثمر و قصدی باز برای او تفاوت ندارد؛ حالا اگر کسی غایتگرا باشد غنا را در ذیل آیه «و من النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ» در این آیه سخن از لهوالحدیث است و نه حرمت صوت، بحث آیه روی محتواست و در ادامه آیه، به سمت غایتگرایی رفته است؛ بنابراین روش در استنباط بسیار مهم و در نتایج آن هم تاثیر زیادی دارد.