استاد محمد سند با بیان اینکه شعائر دینی اعلام و اعلانِ است و فرهنگ دینی را نشان میدهد و آن را تبلیغ میکند و محیطی دینی و فرهنگی پدید میآورد و از این حیث، با غضّنظر از موضوع و متعلق، از ارکان دین محسوب میشود، اظهار کرد: شعائر دینی، معارف دینی و فرهنگ دینی را به دیگران مینمایاند و از این جهت، بنیان و بنیاد اسلام و ایمان بر آن پایه استوار است بهطوری که اگر مراسمات دینی نباشد، معارف دینی به دیگران، خصوصاً به نسل بعدی منتقل نمیشود و اساس دین ازبین میرود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، استاد شیخ محمد سند در پاسخ به این سوال که آیا مانند آیتالله خوئی (ره) معتقدید که شعائر دینی رکن دین است؟ توضیح داد: «شعائر» جمع «شعیره» (آئین و مراسم) است و بهلحاظ معنی و مضمون و موضوعش درجات مختلفی دارد. برخی امور از شعائر نماز و برخی از شعائر حج و برخی از شعائر صوم و برخی شعائر ولایت و… هستند. برخی شعائر از برخی شعائر برتر است و برترین و بزرگترین شعائر شعائرِ ولایت است. همانطوری که امامت و ولایت از دیگر ارکان دینی برتر است، شعائر ولایت نیز از دیگر شعائر برتر است.
این استاد خارج فقه حوزه علمیه نجف اشرف گفت: شعائر دینی (مراسمات مذهبی) اعلام و اعلانِ [دین و معارف دینی] است و فرهنگ دینی را نشان میدهد و آن را تبلیغ میکند و محیطی دینی و فرهنگی پدید میآورد و از این حیث، با غضّنظر از موضوع و متعلق، از ارکان دین محسوب میشود. شعائر دینی معارف دینی و فرهنگ دینی را به دیگران مینمایاند و از این جهت، بنیان و بنیاد اسلام و ایمان بر آن پایه استوار است بهطوری که اگر مراسمات دینی نباشد، معارف دینی به دیگران، خصوصاً به نسل بعدی منتقل نمیشود و اساس دین ازبین میرود.
وی افزود: به علت اینکه اساس دین -به توضیحی که گذشت- به شعائر دینی و مراسمات مذهبی وابسته است، میبینیم که حضرت امام هادی (علیهالسلام) مردم را به زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) ترغیب میفرمود در حالی که حکومت وقت به زیارت ایشان حساس بود و خوف جان زائران میرفت. به سخن دیگر، با اینکه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) در دورۀ حضرت امام هادی (علیهالسلام) مخاطرهآمیز بود، حضرت هادی (علیهالسلام) مردم را به زیارت ایشان ترغیب میکرد.
استاد سند خاطرنشان کرد: نهتنها زیارت اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) برای زائران خطر جانی داشت، بلکه موجب شد که مضجع شریف ایشان را دو یا سه بار خراب کنند و افزون بر آن، موجب شد قبر مبارک حضرت را نبش کنند، ولی این موارد موجب نشد که حضرت امام هادی (علیهالسلام) از زیارت حضرت منع کند یا به زیارت حضرت ترغیب نکند. با تمام این شرائط، امام هادی مؤمنان را بهشدت به زیارت اباعبدالله ترغیب میکرد.
این استاد عالی حوزه علمیه اضافه کرد: شرائط یادشده قبل از دورۀ امام هادی، در دوران حضرت امام صادق (علیهالسلام) نیز وجود داشت و باز حضرت امام صادق (علیهالسلام) بهشدت و با تأکید زیاد به زیارت اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) ترغیب میفرمود و به شاگردان بزرگش ــ که از فقهای بزرگ دوران بودند و به علت وجودِ افراد مسلح در جادهها، به زیارت امام حسین (علیهالسلام) نمیرفتند ــ عتاب میکرد و آنها را به علت ترک زیارت حضرت و بیاعتنایی به آن، بازخواست میکرد. یعنی با اینکه افراد مسلح در راهها و جادههای منتهی به کربلا مستقر شده بودند و با کسانی که به زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) میرفتند برخورد میکردند، باز حضرت امام صادق (علیهالسلام) این را دلیل موجهی برای ترک زیارت نمیدانستند و به شاگردان بزرگشان که از فقهای بزرگ و مطرح آن دوران بودند، عتاب میکرد!
استاد حوزه علمیه نجف افزود: شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی (قدس الله اسرارهم الزکیه) و برخی شاگردان بزرگ ایشان، مانند ابنقولویه و ابنبراج و سلار و… (رحمهمالله)، شهادت ثالثه (شهادت به ولایت) را در اذان و تشهد نماز میگفتند و از فتنۀ نواصب و نفوذ و قدرت آنها در شهر بغداد ترس و واهمهای نداشتند. آن بزرگان شهادت ثالثه را در اذان و اقامه و تشهد نماز میگفتند و شیعیان را نیز مکلف میکردند که شهادت ثالثه را در اذان و نماز بگویند در حالی که گفتن شهادت خطر جانی و مالی برای مؤمنان داشت. در طول بیش از سه قرن، بسیاری از مؤمنان به علت گفتن شهادت ثالثه در اذان و نماز، از جان و مال و آبروی خود گذشتند. روشن است که اگر گفتن شهادت ثالثه در اذان و تشهد نماز امری مستحب یا حتی واجب، ولی واجبی عادی و معمولی، بود، بذل جان و مال و آبرو برای گفتن آن جایز نمیبود. در نگاه آن بزرگان (رحمهمالله)، شهادت ثالثه رسم و آئینی بود که رکن و اساس ایمان را تشکیل میداد و مایۀ ماندگاری ایمان بود و برای همین، رفعید از آن جایز نبود.