شبکه اجتهاد: اخیراً در مجتمع قضایی ارشاد تهران، احکامی در خصوص بانوان بیحجاب، صادر شده که بسیار سختگیرانه و به دور از ظرافت قضائی و جنبههای تادیبی است. با توجه به این که چندین سال در دستگاه قضائی در خدمت مردم و بیش از نیمقرن در حوزه علمیه قم با فقه و معارف اسلامی، سروکار داشته و اخیراً هم کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی را که مربوط به «تعزیرات» است مطالعه کردهام، معتقدم احکام صادره اخیر، سختگیرانه و هیچ تناسبی با روح شرع و قانون و معیارهای دینی و انسانی ندارد. الزام یک فرد که مرتکب گناه شده به مرده شویی یا محرومیت دو ساله از رانندگی و توقیف یک ساله خودروی او، ابطال گواهینامه، ممنوع الخروجی یا نظافت در بیمارستان، تناسبی با هم ندارد.
مگر نه این است که مجازات باید با جرم ارتکابی و نیز با خصوصیت متهم، متناسب باشد؟! آیا مجازاتی مثل رفتن اجباری ماهانه بر سرِ قبرِ شهدای مدافعان حرم به مدت دو سال، چه تادیبی جز ایجاد کینه و نفرت از شهدا دارد؟!
حتی اینگونه کیفرهای شدید، بعضاً دور از شان انسانیت و مخالف با رحمانیت اسلام است؛ آیا فکر میکنند این احکام بسیار نامتناسب، که ثمرهای جز تولید کینه ندارد، برای ترساندن بیحجابان مفید خواهد بود و آنان را محجبه خواهد کرد؟! یا آنها را به گریز از دین و نظام و کینهورزی هم خواهد کشاند و گناه آن به عهده قضاتی است که این احکام را میدهند.
این گونه احکام نه تنها سختگیری به شخص متهم است بلکه ظلم به کسانی است که مشغول به آن مشاغل هستند، چون فکر خواهند کرد که شغل آنان آن قدر پست است که کیفر گناه واقع شده است.
تکرار میکنم این گونه احکام، با روح شریعت و قانون، سازگار نیست و هرگز در دایره تغزیر نمیگنجد؛ زیرا تعزیر هم در لغت به معنای “تادیب” است و هم در بعضی روایات به جای کلمه تعزیر، “تادیب” آمده است.
درست است قضاتی که این گونه احکام را صادر میکنند به بند “د” از ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی و آیین نامه اجرایی ماده ۷۹ قانون مجازات اسلامی تمسک میکنند، ولی مرده شویی از مصادیق آن ذکر نشده است.
به این نکته نیز باید توجه شود که قصد و غرض تصویب کنندگان این قوانین و آئین نامهها تادیب و بازدارندگیِ شخص از ارتکاب جرم است. حال آن که اگر فردی به این نوع احکام صادره خشن و تند محکوم شود، آیا تادیب میشود یا حیثیتش بر باد میرود؟ آیا اگر دو سال کسی از شغلش محروم شود تادیب میشود یا وادار کردن او به تکدیگری و یا وادار کردن او به درآمدهای آلوده به گناه است؟ آیا حکم به توقیف یک ساله اتومبیل بیحجابان، تادیب است یا فرسودگی و نابودی وسیله آنها؟ آیا کسی را بالاجبار به روان پزشک ارجاع دهند، این تادیب است یا توهین به فردی سالم؟
حضرت آقای محسنی اژهای، این احکام صادره از برخی قضات، مرا به یاد اوائل انقلاب میاندازد که افراد بیسواد و تندرو هنگام گزینش افراد، از آنها سوال میکردند: نماز میت چند تکبیر دارد یا کفن میت چند تکه است یا غسل میت چگونه است و… ! همان ایام تا جایی که برایم مقدور بود اعتراض میکردم که چرا باید شخصی که مثلا بخواهد خلبان یا نماینده مجلس یا استاد دانشگاه شود، باید از غسل و کفن و نماز میت آگاهی داشته باشد.
در ضمن آیا اگر کسی روزهخواری علنی کرد یا نماز را عمدا ترک کرد، که گناهش از بیحجابی بیشتر است، آیا او را نیز به عنوان تعزیر به مرده شویی یا کار نظافت در بیمارستان و یا یک سال بیکار و توقیف اتومبیل و ابطال گواهینامه محکوم میکنند؟!
همین جا به اشاره میگویم و تفصیل آن را به وقت دیگری وا میگذارم که برخی مواد یا تبصرههای کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی که درخصوص “تعزیرات” است، احیاناً سختگیرانه یا یک بعدی تنظیم شده و به جنبههای تادیبی مجازات و حیثیت و شخصیت متهم، کمتر توجه شده است، و لذا قضات با سابقه قطعاً به این ظرافتها توجه خواهند داشت.
برای توجه بیشتر به این نکته، به عنوان نمونه یادآور میشوم که در روایات داریم، اگر کسی تعزیر میشود، به مشکل او هم رسیدگی شود تا سبب و علت ارتکاب گناه برداشته شود؛ چنان که امیرمومنان علی علیهالسلام جوانی را که مرتکب خود ارضایی شده بود با دو ـ سه ضربه به پشت دستش او را مجازات کرد و سپس دستور داد با خرج بیتالمال برای او همسر انتخاب کنند.(وسائل الشیعه، ج ۲۸، ص ۳۶۳، باب ۳ الحدود و التعزیر، ح ۱ و ۲)
ریاست محترم قوه قضائیه، از این که بارها اعلان کردهاید هر کسی اعتراضی یا سخن و مطلبی دارد ما گوش شنوا داریم ممنونم و میخواهم تقاضا کنم پرونده این افراد که دهن کجی به حجاب میکنند را به قضات با تجربه و دارای سعه صدر بسپارید که با گفتگو و رافت اسلامی آنها را به حجاب دعوت کنند، که مطمئناً تاثیر مطلوب خواهد داشت که خود تجربه اینگونه برخوردها را دارم.
در پایان خواهشم این است که نگذارید بعضی قضات که بدون توجه به روح اسلام و قوانین تعزیر و تادیب، احکام سختگیرانه و خشن میدهند، بیش از این مردم را از اسلام و دین فراری دهند و به حیثیت قضات متدین و خدوم لطمه وارد رسانند.