اختصاصی شبکه اجتهاد: از جمله رویدادهای مهمی که در تاریخ ایران از جایگاه والایی برخوردار است، سفر امامرضا(ع) به ایران و استقرار ایشان در مرکز خلافت، یعنی مرو(خراسان) در جایگاه ولایتعهدی است. هر چند این سفر با اصرارهای مأمون، خلیفه وقت عباسی صورت پذیرفت، اما در عمل دارای آثار و پیامدهای درخشانی است.
آنچه در این مقاله مورد بررسی و دقت قرار گرفته، جغرافیای تاریخی، سیاسی و اجتماعی شهرهایی است که حضرت رضا(ع) به دستور مأمون از آن جا عبور کرده و یا در آن جا توقف داشته است. مبدأ این خط سیر مدینه و مقصد آن مرو بود. مسیری که مامون تاکید داشت حضرت رضا(ع) را از آن عبور دهد، یکی از راههای متداول آن زمان به شمار میرفت و آن از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز(اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان ایالتهای فارس و خراسان میگذشت و به مرو ختم میشد.
راه دیگری که در آن زمان متداول بود از مدینه به سمت کوفه و مدینه الاسلام (بغداد) میرفت و سپس از آن جا به سمت ری، قم و خراسان و بالاخره به مرو منتهی میشد. این مسیر در نقشه با رنگ زرد مشخص شده است و چنانکه ملاحظه میشود این مسیر در ابتدا تا معدن نقره و از نیشابور تا انتها (مرو) با مسیر اول مشترک است. ولی در نقد مسیر دوم میتوان به این مطلب اشاره کرد: عبور از سه شهر کوفه، بغداد و قم، از این سه شهر کوفه و قم مرکز تجمع شیعیان در آغاز قرن سوم اسلامی بود و عبور امامرضا(ع) از این دو شهر میتوانست به قدرتمندی شیعیان این نواحی و شورش احتمالی آنان بیانجامد. و شهر سوم یعنی بغداد و مرکز تجمع و قدرت عباسیان که از ولایت عهدی امامرضا(ع) خشمگین بودند و آن را انتقال قدرت از آل عباس به آل علی(ع) قلمداد میکردند، پس در هر دو صورت این مسیر و انتخاب آن به زیان مامون بوده است، بنابراین دلایل عقلی و منطقی علاوه بر دلایل و مستندات تاریخی بر مسیر اول مرتبت است. از این رو مسیری که مامون برای انتقال امامرضا(ع) از مدینه به مرو انتخاب کرده بود، از دیدگاه جغرافیای طبیعی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی بسیار حساب شده و زیرکانه بود. سفر امامرضا(ع) از مدینه تا مرو را در ۵ بخش زیر میتوان دسته بندی کرد:
۱- از مدینه تا بصره
۲- از بصره تا فارس
۳- از فارس تا یزد
۴- از یزد تا خراسان
۵- امامعلیه السلام در خراسان
۱- از مدینه تا بصره:
دو تن از ماموران مامون به نامهای رجاءبنابی ضحاک و یاسر خادم به همراه نامهای مامور انتقال امام از مدینه به مقر حکومت وی بودند. رجاءبنابی ضحاک و یاسرخادم به منزل امام رفتند و نامه مامون را به حضرت تسلیم کردند.۲۸ امام با فرستادگان مامون سخنی نگفت و با کراهت نامه را خواند و به ناچار پیشنهاد مامون را پذیرفت و آماده سفر شد و در اولین گام قبل از آغاز سفر به سوی مرو، امام دست به اقداماتی زد که ماهیت پذیرش ولایت عهدی را آشکار ساخت. امامرضا(ع) با دست زدن به اقداماتی نظیر وداع با مرقد مطهر رسول اکرم(ص) که همراه با گریستن بود ۲۹، تعیین جانشین و اعلام امامت امامجواد(ع)۳۰ و وداع با خانواده خویش که به آنان گفت اطراف ایشان گرد آیند و برای وی بگریند، با این کار نشان دادند که ولایت عهدی ظاهری آراسته و مجلل بر چهره تبعید و نفی بلد است.۳۱ منابع اولیه و سایر تواریخ معتبر آغاز حرکت امامرضا(ع) را از مدینه به سوی بصره ذکر کردهاند.۳۲ با این وجود برخی از منابع به خصوص تذکرههای متاخر مینویسند: حضرت، ابتدا به مکه رفته و در این سفر امامجواد(ع) نیز همراه ایشان بوده است، امامعلیه السلام با خانه خدا وداع کرده و سپس از مکه به سفر ادامه دادهاند. بنا به گفته آقای عرفان منش گزارش منابع مختلف درباره سفر امامرضا(ع) از مدینه به مکه سپس به بصره متناقض و نامشخص است. برخی امامجواد(ع) را همراه پدر بزرگوارشان(ع) در مکه دیده اند، برخی نامهای از امامرضا(ع) در مکه دریافت داشته، برای امامجواد(ع) به مدینه بردهاند، اینگونه اقوال از نامشخص و متناقص بودن سفر امامرضا(ع) به مکه حکایت دارد. علاوه بر این، اوضاع مکه در آن زمان چندان آرام نبود. بنابراین سفر امامرضا(ع) به مکه… به لحاظ سیاسی مغایر سیاست مامون و دستور وی به فرستادگانش است. به همین دلیل نمیتوان سفر امامرضا(ع) از مدینه به مکه و سپس به مرو را دارای حجتهای آشکار تاریخی دانست و به احتمال زیاد باید بر این باور بود که در سفر از مدینه به مرو امامرضا(ع) به مکه سفر نکردهاند.۳۳ اما باید متذکر شد که امام را به سمت شهری میبردند که از قدیم طرفدار عثمان بودند(بصره) و از اینجا ماهیت دعوت مأمون و از اینکه این راه را انتخاب کرده بر ما مشخص میشود و امام و مأموران مأمون پس از گذر از بیابانهای عربستان خود را به نباج میرسانند و در نباج(بروزن کتاب) که در۶ منزلی بصره است، توقف میکنند و پس از استقبال شیعیان آن منطقه عازم بصره میشوند.
۲– از بصره تا فارس:
۲-۱ ازبصره تا سوق الأهواز:
از دیار عرب(عراق) تا خوزستان دو راه وجود دارد، یکی از بغداد به واسط و از واسط به خوزستان و راه دیگر از بصره به خوزستان که کوتاهترین راه و فاصله میان ایران و عراق آن روز محسوب میشد.
راه بصره. اهواز در آن زمان بر اساس نوشتههای جغرافیدانانی همچون جیهانی، اصطخری و ابن حوقل ۹ منزل و سی و شش فرسنگ بود، به ترتیب ابله، بیان، حصن مهدی، باستیان، خان مزدویه، دورق، قریه دایرا، آسک و ارجان.۳۴ ولی از نامهای قدیم منازل این مسیر در نقشههای امروزین اثری نمانده است، از این رو به سختی میتوان مسیر حرکت امام را مشخص کرد. امامرضا(ع)از بصره به اهواز حرکت کرد، ولی از جزئیات مسیر حرکت امام و منزلگاههایی که حضرت در آن توقف فرمود، منابع هیچ گزارشی ارائه نکردهاند. با ورود امامرضا(ع) به اهواز، امامعلیه السلام مریض میشوند. منابع دلیل بیماری امامعلیه السلام را هوای بسیار گرم و مرطوب این شهر بیان میکنند، امامعلیه السلام در زمان بیماری طبیبی خواسته برایش فراهم میکنند. با آمدن طبیب به بالین حضرت، امامعلیه السلام از وی گیاهی را همراه با نیشکر طلب میکند، با توجه به اینکه فصل نیشکر نبوده، طبیب میگوید هر دو یافت نمیشود، چون نیشکر زمستان درو میشود، ولی امام میگوید بگردید هر دو یافت میشود، پس از قدری گشتن و با راهنمایی خود امامعلیه السلام هر دو را مییابند.۳۵
چنانکه از نقشه برمیآید از اهواز دو خط زرد رنگ به شوشتر و دزفول ترسیم شده که بیانگر مسیراحتمالی امامعلیه السلام است. سه بقعه به نام امامرضا(ع) در شوشتر، دو بقعه به نام شاخراسون(شاه خراسان) در دزفول و شوشتر و دو بقعه دیگر به نامهای امام ضامن وجود دارد که بایستی با نظری نقادانه به آن نگریست. این بناها(یادبود امامرضا(ع)) که تعدادشان قریب به ده بنا میرسد اگر چه از حیث کثرت، گذر امامرضا(ع) را در ایندو شهر قوت میبخشند، اما به لحاظ اعتبار، متزلزل و مبهم هستند. سه بقعه امامرضا(ع) دیمی که دو تای آن در شوشتر و یکی از آنها در دزفول که عوام آن را محل توقف حضرت رضا(ع) میدانند، وجود دارد.۳۶علاوه بر بقاع امامرضا دیمی بقعهای بنام بقعه شاخراسون(شاه خراسان) یکی در دزفول و دیگری در شوشتر وجود دارد که با توجه به برخی نوشتهها خالی از شک نیست۳۷.
تاریخهای محلی سفر امام به این دو شهر را تائید نمیکنند. همچنین با توجه به نقشه و موقعیت جغرافیایی شوشتر و دزفول گذر حضرت رضا(ع) را از این دو شهر دور از واقع نشان میدهد؛ چرا که امام بایستی راه رفته به شوشتر را بازگشته و سپس به دزفول میرفتند که این سفر عقلانی نیست.
۲-۲ از اهواز تا فارس:
درباره ادامه مسیر حرکت امامعلیبنموسیالرضا(ع) به فارس منابع توضیحی نمیدهند که حضرت از کدام راه به سمت فارس و از آن جا به خراسان عزیمت کرده است و ما تنها از طریق اتصال نقاط جغرافیایی روشن که در منابع ذکر شده میتوانیم جزئیات مسیر حرکت حضرت(ع) و منازل بین راه را به دست آوریم و یا حدس بزنیم، زیرا مسیر راه خوزستان به فارس منحصر به یک راه نیست. از اهواز به فارس ۲۴ منزل و در مجموع ۱۰۲ فرسنگ راه بوده است که معروف ترین منازل این راه که از ارجان شروع میشود، به این شرح است: بندق (بندک)، خان حماد، نوبندگان(نوبنجان)، کرکان، خراره، خلان، خلار، و جویم (گویم).۳۸ احتمال دارد حضرت(ع) در سفر تاریخی خود به مرو از راه ارجان، رامهرمز گذشته باشند، زیرا نسبت به ابتدا و میانه این راه گزارشهایی از عبور آن حضرت در دست داریم.
درباره خروج امامعلیه السلام از اهواز خبر دقیقی وجود دارد که امامعلیه السلام از پل اربق یا اربک عبور کردهاند و این خود کلیدی برای حل این معماست. در ادامه مسیر پل اربک (اربق) در شهر ارجان قدیم(بهبهان) قدمگاهی است موسوم به قدمگاه امامرضا(ع).۳۹ وجود این قدمگاه در این مکان مسیر امامعلیبنموسیالرضا(ع) را روشن میکند. قدمگاه بعدی که در منابع تاریخ محلی به تناوب از آن یاد شده شهر ابرقو یا ابرکوه است که در منتهی الیه جاده شمالی شیراز به شهر یزد است.۴۰ منابع تاریخی اطلاع میدهند که امامرضا(ع) از اهواز و از طریق فارس و نه شهر شیراز به سمت خراسان رفتهاند. از ورود حضرت علیبنموسیالرضا(ع) به شیراز در منابع گزارش موثقی ثبت نشده است و در منابع محلی تاریخ این شهر هیچگاه قدمگاه و یا بنای یادبودی به آن حضرت منسوب نیست.۴۱ این موضوع احتمال عبور حضرت رضا(ع) را از راه باستانی اهواز به پاسارگاد که بعد از ارجان از طریق راههای کوهستانی منطقه کهگیلویه به جلگه مرودشت اصطخر میپیوست، قوت میبخشد.
۳– از فارس تا یزد:
ابن بلخی منازل شیراز به یزد را ۹ منزل و مسافت میان این دو شهر را ۵۴ فرسنگ یاد کرده است.۴۲ در آن روزگار یزد نه شهر مهمی به قاعده امروز بلکه از توابع شهر اصطخر و نام قدیم شهر یزد، کثه بوده است.۴۳ در این منطقه چند قدمگاه و بنای یادبود امامرضا(ع) وجود دارد: از جمله قدمگاه خرانق (مشهدک)۴۴ و قدمگاه ده شیر فراشاه که نامش را احتمالاً از شیرکوه گرفته است.۴۵ با توجه به تاکید منابع به عبور آن حضرت از راه کویر به سوی مرو، بر اعتبار این قدمگاهها افزوده میشود، ولی چنانکه گفته شد یزد در قرن دوم اسلامی نه یک شهر که یک منطقه بیابانی بوده است، بنابراین از عبور حضرت رضا(ع) از یزد در منابع اولیه به صراحت نامی به میان نیامده است و تنها به ذکر عبور آن حضرت از یک کویر و یا بیابان اشاره کردهاند.۴۶
برخی بر این باورند که امام ر ضا(ع) در طی مسیر وارد شهر قم شده و در منزل یکی از اهالی این شهر منزل کردهاند که این مکان امروزه به مدرسه رضویه یا ماموریه شهرت یافته است.۴۷ ولی باید اذعان کرد که مامون گذر امام از شهرهای محل تجمع شیعیان را ممنوع کرده بود. بنابراین حضور امامعلیه السلام در این شهر سند محکم ندارد، از سوی دیگر در مورد توقف حضرت در قم منابع تاریخ محلی نیز آن را تائید نمیکند. تاریخ قم که از قدیمیترین منابع تاریخ محلی است(۳۷۸ ق، نوشتهی حسن قمی) هیچگونه اطلاعی از عبور حضرت رضا(ع) از شهر قم نمیدهد. کلینی نیز در کافی مینویسد: مامون آن حضرت را از بصره و شیراز(که شیعیانش کمتر بودند) به مرو حرکت داد.
۴– از یزد تا خراسان:
به طور کل تعیین خط مسیر دقیق سفر امامرضا(ع) به واسطه گزارشهای متعدد و گاه متناقض منابع دشوار است. به همین سیاق تعیین مسیر حرکت امامرضا(ع) از یزد تا خراسان نیز با دشواری همراه است. تنها نقطه روشن که در این مسیر از منابع اولیه به دست میآید، اشارهای است که شیخ صدوق و سایر منابع معتبر به مسیر راه کویر و ورود آن حضرت به نیشابور کردهاند. با توجه به نقشه در خرانق و رباط پشت بادام نشانههایی دال بر عبور امامرضا(ع) از این مناطق وجود دارد. برخی معتقدند که امامعلیه السلام از رباط پشت بادام به دامغان سپس به نیشابور رفته(مسیر آبی و سپس زرد رنگ) و برخی منابع معتقدند که امامعلیهالسلام با گذر از جناح شرقی کویر لوت به نیشابور وارد شدهاند. از آن جا که دامغان به لحاظ جغرافیایی در خط سیر حرکت حضرت رضا(ع) واقع شده، گذر آن حضرت از این منطقه محتمل به نظر میرسد.
۵- امام در خراسان:
خوشبختانه از ورود امامرضا(ع) به نیشابور گزارشهای متعدد و مستندی وجود دارد به ویژه حدیث سلسله الذهب که امام در این شهر ایراد فرمودهاند، خود به قوت گزارشهای ورود امام به نیشابور افزوده است. در مورد چگونگی ادای حدیث سلسله الذهب گفته شده است که چند تن از عالمان شهر گرد آن حضرت جمع شدند و از ایشان خواستند تا حدیثی از پدران بزرگوارش بیان کنند.
حضرت پس از فراخواندن حضار به سکوت حدیثی که اسناد آن را از امام موسی کاظم(ع) تا رسول خدا متصل کرد. از قول خداوند متعال فرمود: کلمه لا اله الا الله دژ من است. هرکس به دژ من وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود. پس از آن مرکب امام به حرکت در آمد. حضرت سر مبارکشان را از کجاوه بیرون آورد و خطاب به مردم فرمودند: بِشُروطِها و أنا مِن شُروطِها (البته شروطی دارد که من از شروط آن هستم).۴۸ این حدیث به دلیل ناب بودن سلسله اسنادش به سلسله الذهب معروف است. مهمترین و معتبرترین گزارشی که از توقف حضرت رضا(ع) در نیشابور ضبط شده است. روایت عبدالسلامبنصالح ابوصلت هروی است که حدیث مشهور و معروف سلسله الذهب را از امامرضا(ع) در نیشابور نقل میکند.
امامرضا(ع) اساسیترین پایه ایمان به یگانگی خداوند متعال پذیریش امامت خود که به معنای پذیریش امامت سایر امامان نیز هست، معرفی کرده است.۴۹
گفته شده است امام هنگام ورود به نیشابور در محله فرد، فرود آمدند که در آن چشمهای جاری است که معروف به چشمه کهلان که امام در آن غسل کرده و در کنار حوض آن به نماز ایستادهاند.۵۰ مردم تا به امروز به آن چشمه میروند و به آب آن چشمه استشفا میکنند؛ بنا بر آنچه مورخان معاصر ذکر کردهاند، این چشمه بعد از مدتی به حمام رضا(ع) معروف شد و همچنان در شهر نیشابور وجود دارد و همچنین قدمگاه نیشابور در ۲۶ کیلومتری آن شهر یکی از یادگاریهای مستند و مستدل حضور امامرضا(ع) در این شهراست. پس از حرکت از نیشابور در راه به چشمه آبی رسیدند و در کنار آن چشمه تخته سنگی بود که امام بر روی آن ایستاد و نماز خواند که بعدها بر روی ان بنای یادبودی ساختند که تا به امروز وجود دارد.۵۱ باید توجه داشت که نیشابور در آن زمان از شهرهای آباد و بزرگ خراسان به شمار آمده و ابرشهر نامیده میشد، از این رو بعید نیست که مکان فعلی قدمگاه نیشابور که اینک در جاده نیشابور به مشهد واقع شده است، آن زمان در خود شهر نیشابور و یا در حومه آن بوده باشد. امامرضا(ع) پس از نیشابور به طوس، ده سرخ و کوه سنگی سفر کردهاند داستانهای مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور امامعلیه السلام در این منطقه است.
در ده سرخ امامعلیه السلام به منظور دستیابی به آب جهت وضو زمین را به دست خویش اندکی حفر کرده، چشمهای میجوشد که تاکنون موجود است.۵۲
در کوه سنگی، امام برکت سنگهای این ناحیه را که از آن دیگها و ظروف سنگی میتراشیدند، طلب میکنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست.۵۳ بعداز کوه سنگی مقصد بعدی طوس بود ایشان هنگامی که وارد طوس شدند و در قریه سناباد از ناحیه نوقان که از مستملکات حمیدبنقحطبه طایی به شمار میرفت و در آن منزل و باغ داشت، اقامت کردند. مقبرههارون الرشید نیز در آن باغ قرار داشت. این همان مکانی بود که امام پیش از این بارها گفته بود که در آن محل به خاک سپرده خواهند شد. در آن مکان نماز خواند. در این شهر نیز مورد استقبال گرم مردم و بزرگان و عالمان شهر قرار گرفت.۵۴
مسیر سفر بعد از طوس به سرخس منتهی میشد؛ بنا به نوشته جغرافیدانان مسلمان از نیشابور به مرو ده منزل و تا هرات هم ده منزل بوده است و از نیشابور تا سرخس شش منزل است۵۵. در هنگام ورود امام به سرخس بنا به دستور مأمون ایشان را زندانی میکنند، این خود گواه است که ولایتعهدی امام تحمیلی بود که مأمون انجام داده بود. مأمون بنا به دو دلیل دستور حبس امام را در شهر سرخس داد. یک با بیان حدیث سلسله الذهب در واقع هم حقانیت خود و خاندانش را در برابر سلطه عباسیان به مردم گوشزد کرد و شرط ورود به دژ امن خداوند متعال را امامت و ولایت خود و خاندانش خواند و موضوع خلافت و زعامت عباسیان را زیر سؤال برد. دلیل دوم استقبال گرم مردم نیشابور بود، چرا که هدف مأمون از اینکه مسیر سفر امام را طوری طراحی کرده بود که با شیعیان ارتباط برقرار نکند و بی سر و صدا به مرو برسد که عملاً چنین نشد و محبت مردم را نسبت به امامرضا(ع) را که دید بر خود لرزید. از این رو مأمون به حبس امام در سرخس دستور میدهد، ولی مأمون شایع کرد که امامرضا(ع) ادعای الوهیت کرده است و به همین خاطر وی را زندانی کرد تا شاید از این طریق تماس امام با مردم را غیرممکن سازد.۵۶سرخس آخرین شهر پیش از مرو و یا مقصد حرکت است، امامرضا(ع) در شهر مرو با وجود سلطه آشکار مامون مورد استقبال مردم واهالی آن شهر قرار میگیرند، و در همین شهر است که به ناچار ولایت عهدی مامون را میپذیرند. ولایتعهدی که سرانجامی جز شهادت به زهر کین خاندان سیاه جامه و سیاه دل بنی عباس، نداشت.
به این ترتیب مسیر هجرت امامعلیه السلام به این شرح است: مدینه، مکه (برخی این شهر را مسیر هجرت نمیدانند)، نباج، بصره، اهواز، اربق (اربک)، ارجان (بهبهان)، ابرکوه (ابرقوه)، ده شیر (فراشاه)، یزد، قدمگاه خرانق (مشهدک)، رباط پشت بادام، نیشابور، قدمگاه نیشابور، ده سرخ، طوس، سرخس و سرانجام مرو.
……………………………………………………………………………………………….
- ۲۸٫ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۴۶۵؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۵۵؛ شیخ مفید، همان، ج ۲، ص ۲۵۹٫
- ۲۹ شیخ صدوق، عیون الأخبار الرضا، ج۲، ص ۴۶۴؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ص ۱۹۶٫
- ۳۰٫ همانجا؛ اثبات الوصیه، منسوب به مسعودی، ص ۳۹۴٫
- ۳۱٫ شیخ صدوق، عیون الأخبار الرضا، ج۲، ص ۴۶۴؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۲، ص ۱۰۵٫
- ۳۲٫ اثبات الوصیه، منسوب به مسعودی، ص ۲۰۵؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۰۷؛ ابن طقطقی، تاریخ فخری، ص ۳۰۰٫
- ۳۳٫ جغرافیای تاریخی هجرت امامرضا(ع) از مدینه تا مرو، ص ۱۷.۱۸.
- ۳۴٫ جیهانی، اشکال العالم، ص ۱۰۷.۱۰۸؛ ابن حوقل، صوره الأرض، ص ۳۰؛ اصطخری، المسالک و الممالک، ص ۹۳. ۹۴٫
- ۳۵٫ عرفان منش، جغرافیای تاریخی هجرت امامرضا(ع) از مدینه تا مرو، ص ۴۹ – ۵۰٫
- ۳۶٫ اقتداری، دیار شهریاران، بخش اول، ج۱، ص ۷۷۷و ۵۵۴ و ۳۶۸٫
- ۳۷٫ همان، ص ۳۲۰؛ دزفولی، تذکره الأخبار و مجمع الأبرار، ص ۳۸٫
- ۳۸٫ قدامهبنجعفر، کتاب الخراج، ص ۲۷ – ۲۸ ؛ ابن رسته، اعلاق النفیسه، ص ۲۲۲ ؛ جیهانی، ص ۲۷ .۲۸؛ ابن بلخی، فارسنامه، ص ۲۳۱ – ۲۳۲.
- ۳۹٫ اعتماد السلطنه، مرآت البلدان، ج ۱، ص ۳۶۸٫
- ۴۰٫ عرفان منش، همان، ص ۸۶٫
- ۴۱٫ نک: ابن بلخی، فارسنامه؛ فسایی، فارسنامه ناصری؛ زرکوب شیرازی، شیرازنامه.
- ۴۲٫ ابن بلخی، همان، ص ۲۳۲.
- ۴۳٫ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص ۳۰۶.
- ۴۴٫ ایرج افشار، یادگارهای یزد، ج ۱، ص ۱۷۳٫
- ۴۵٫ همان، ج ۱، ص ۲۸۰.
- ۴۶٫ شیخ صدوق، عیون الأخبار الرضا، ج۲، ص ۴۶۴ ؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۲۹.
- ۴۷٫ عبدالکریمبنطاووس حسنی، فرحه الغری، ص ۱۳۱.
- ۴۸٫ شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۵.
- ۴۹٫ محمود حیدری آقایی، خانجانی و دیگران، تاریخ تشیع، ج ۱، ص ۲۷۲.
- ۵۰٫ شیخ صدوق، عیون الأخبار الرضا، ج ۲، ص ۳۷۶ ؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۲، ص ۱۱۱.
- ۵۱٫ بسطامی، تحفه الرضویه، ص ۱۹۰٫
- ۵۲۱٫ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۳۷۶؛ مجلسی، ج ۱۲، ص ۱۱۳؛ ابوالقاسم سحاب، زندگانی امامرضا، ص ۲۵۶٫
- ۵۳٫ مجلسی، همانجا ؛ بدیع نگار، مشهد الرضا، ص ۴٫
- ۵۴٫ اثبات الوصیه، منسوب به مسعودی، ص ۳۹۱ ؛ شیخ صدوق، عیون، ج ۲، ص ۴۷۳ ؛ یحیی خزاعی، بحرالأنساب، ص ۱۰۴ – ۱۰۷.
- ۵۵٫ یعقوبی، البلدان، ص ۵۴ ؛ اصطخری، المسالک و الممالک، ص ۲۹۷.
- ۵۶٫ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۲۶ – ۴۲۷؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۲، ص ۱۵۹٫