شبکه اجتهاد: در میان مراجع تقلید شیعه بودهاند فقهایی که مشی مبارزاتی برجستهای از خود بر جای گذاشتند. میرزا فتحالله نمازی غروی اصفهانی(۱۳۳۹-۱۲۶۶ق) مشهور به شیخالشریعه از آن جمله بود. در کارنامه وی هشت فتوای جهاد علیه استعمارگران بریتانیایی بر جای مانده است. میرزا فتحالله در ۱۲ ربیع الاول ۱۲۶۶قمری در اصفهان به دنیا آمد. خاندان وی از خانواده مشهور نمازی در شیراز بود. میرزا فتحالله نمازی در حوزههای اصفهان، مشهد و نجف درس خواند و استادانی چون میرزا حبیبالله رشتی داشت. در میان شاگردان او مراجع بزرگی همچون آیات عظام آقاضیاء عراقی، سید محمدتقی خوانساری، حجت کوه کمرهای، سید حسین بروجردی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی به چشم میخورند.
در زمانهای که جدال بر سر مشروطیت در حوزه نجف بالا گرفته بود، شیخالشریعه همسو با آخوند خراسانی به تأیید آن پرداخت. وی رمز پیشرفت مسلمانان را در آشنایی با علوم و فنون جدید میدانست. او در همین خصوص به تأیید مدارس نوینی پرداخته بود که در آن علوم جدید اروپایی و زبانهای فرانسه و انگلیسی تدریس میشد. شیخ الشریعه با وجود مخالفتهای شدید برخی از سنتیها، به تشکیل هیأتهای علمی برای اداره مدارس جدید نیز اقدام ورزید. او همچنین برای مقابله با استعمار انگلیس در عراق به تأسیس کتابخانههایی همت گمارد تا مانع از خروج کتب نفیس اسلامی از عراق به سمت اروپا شود.
سالهای پایانی زندگانی ۷۳ ساله شیخالشریعه با جنگ جهانی اول و اشغال عراق به دست انگلیسیها همراه بود. شیخ همراه با آیتالله العظمی سید کاظم یزدی(صاحب عروه) و میرزای شیرازی دوم به رهبری مبارزات مردمی علیه اشغال عراق پرداخت و از سران جنبش ضد اشغالگری بود. او به صدور اعلامیه و فتوا بسنده نکرد و همراه فرزندش و دیگر طلاب و عشایر نجف لباس رزم به تن کرده و به جبهه نبرد علیه انگلستان رفت.
شیخالشریعه اصفهانی در مسیر رهبری جنبش ضد اشغالگری مردم عراق، در کنار حضور مستقیم در میدان جنگ به نامهنگاری با مقامات خارجی نیز میپرداخت تا حقوق مردم عراق را استیفا کند. از جمله نامهای به رییسجمهور وقت آمریکا نوشت و تمایل مردم عراق به عنوان یک ملت مسلمان به انتخاب دولت جدید و مستقل عربی اسلامی و انتخاب پادشاهی مسلمان مقید به مجلس شورای ملی را به اطلاع او رساند. همچنین نامههایی به سران فرانسه، روسیه، ترکیه، آلمان، ایران و هلند نوشت و از ظلمهای اشغالگران انگلیسی علیه مردم عراق شکایت کرد.
او در مسیر این مبارزات دست یاری به اهل سنت عراق دراز کرد و با علمای آنها روابط حسنهای داشت. گفته میشود که وی برای اعلام اتحاد بین مسلمین در نخستین سخنرانیاش پس از وفات میرزای شیرازی دوم (رهبر انقلاب ضد انگلیسی ۱۹۲۰ عراق) که در صحن مطهر علوی نجف ایراد شد از جملاتی که ابوبکر هنگام وفات پیغمبر اکرم(ص) گفته بود استفاده کرد و گفت: «ایها الناس! من کان یعبد منکم محمدا فإن محمدا قد مات و من کان یعبد الله فإن الله حی لا یموت»: ای مردم! اگر محمد(ص) را میپرستیدید او اکنون از دنیا رفته است، ولی اگر خدا را میپرستیدید، خداوند زندهای است که هرگز نمیمیرد.
همچنین آیتالله العظمی شبیری زنجانی در درس خارج ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ درباره طرح شیخالشریعه برای تقریب فقهی شیعه و سنی گفته است: «از مرحوم آقا محمد شریعت پسر مرحوم شیخالشریعه اصفهانی شنیدم که میگفت پدر ما مدعی شده بود که هیچ مسألهای نیست که اجماع شیعه بر خلاف اجماع عامه باشد و تقابل بین دو مشهور هست. هر طرفی اتفاقی بود، طرف دیگر اتفاقی نیست و حداقل موافقی با طرف مقابل دارد. پدرم میخواسته این را بنویسد ولی بعضی مانع شدند».
با همه اینها این مرجع تقلید بر ضرورت حفظ حقوق اسرای نظامی انگلیس نیز که در جریان جنگها به دست مسلمانان میافتادند تأکید میکرد و در نامهای نوشت: «در شریعت اسلام برای اسیران منزلتی عالی وجود دارد. عنایت به حال آنها واجب است و توجه به اکرام آنها حتمی و الزامی است». هرچند وقتی روز ۸ ربیعالثانی ۱۳۳۹قمری (۱۹۲۰ میلادی) شیخالشریعه از دنیا رفت، پسرش زندانی اشغالگران انگلیسی بود.
منش سیاسی و مبارزاتی شیخالشریعه مانع از فعالیت علمی او نبود. وی کتب متعددی را در زمینه فقه و اصول به رشته تحریر درآورد و جزو مجتهدان شاگردپرور تاریخ شیعه بود.