ما قائل به مردمسالاری دینی هستیم. ولی اگر مردم یک چیز گفتند و دین یک چیز دیگر گفت یا تکلیف دینی ما چیز دیگری ایجاب کرد، خب ما هیچوقت بهخاطر مردم و خوشایند مردم، دین را کنار نمیگذاریم. اولا میگویند مردم. کدام مردم؟ ما به مردمسالاری دینی قائل هستیم، نه مردمسالاری لیبرال. اگر مردم دینی چیزی بگویند صددرصد حرف آنها برای ما مقدم است. الان تمام لائیکها حرف از مردم میزنند. ما جریان لائیک را به حساب مردم نمیگذاریم. ما متدینان را به نام «مردم» میشناسیم. برای ما آن مردم لائیک موضوعیت ندارند، مردمِ متدین موضوعیت دارند. اگر متدینان بر مبنای دینی از حرف من خوششان نیامد من حتما باید حرفم را کنار بگذارم یا باید عذرخواهی کنم که چرا متدینان خوششان نیامده است.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله سید احمد علمالهدی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه مشهد، اخیراً پیرامون برخی مسائل فرهنگی و اقتصادی گفتگویی با «فرهیختگان» داشته است. این عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان در این گفتوشنود به موضوعاتی چون «نقد دولتها»، «انتخابات و انتصابات»، «مسئله کنسرت»، «توسعه مشهد» و «موقوفه گوهرشاد» پرداخته است که به جهت طولانی بودن، برشهایی از آن تقدیم میشود.
ما نوکر ولایتیم نه جریان سیاسی
* ما که نوکر جریانهای سیاسی نیستیم، ما نوکر ولایتیم. طبیعتا وقتی کسی بخواهد راهش را از خط ولایت جدا کند ما با ایشان درگیر میشویم. برخورد ما با دولتها سر این موارد است، نه طرح و برنامهها. در دولت روحانی مطرح کردند که شلوغی مشهد در آن سالها از طرف ما بوده است و ما مردم را علیه دولت تهییج کردیم. درصورتیکه شلوغیها ابتدا در تهران بود و نه مشهد. هفته قبلش هم در نمازجمعه گفته بودم که اهانت به رئیسجمهور شرعا جایز نیست چون رئیسجمهور منصوب حجت امام زمان(عج) است و کسی حق ندارد توهین کند.
* الان فکر میکنند چون رئیس دولت قوم و خویش من است، من به دولت نقد نمیکنم. چشم نقدبین ندارند اینها. در صورتی که سه هفته حرف من مساله معیشت مردم بود. حتی وقتی وزیر اقتصاد مشهد بود به ایشان گفتم خودتان اقتصاددان هستید و متوجه هستید که مقصد اقتصاد کلان با اقتصاد خرد فرق میکند. مساله ثبات معیشتی برای ما مهم است. اینکه معیشت را به مسائل اقتصاد کلان گره زدید؛ مخالفیم…. من یک منطق اقتصادی دارم و آن این است که مساله ثبات معیشتی به توسعه اقتصادی نباید گره بخورد. این دو با هم فرق میکند.
* مشکلی که داریم این است که مردم خطبههای ما را گوش نمیدهند، نمازجمعه هم که شرکت نمیکنند و حتی خطبهها را از تلویزیون گوش نمیدهند ولی در عوض هر چیزی که دیگران نوشتند و آن را تیتر کردند، همان را به حساب ما میگذارند. خب ببینید؛ کسی این پنج جلسه را که ما برای معیشت به دولت سیزدهم نقد کردیم نمیبیند و فکر میکنند ما به دولت نقد نمیکنیم.
رهبری نمایندههایشان را از دخالت در انتصابات مقامات استانی و دولتی نهی کردند
* رئیس دادگستری جدید را اینجا مشخص کردند، یک سوال هم از من نکردند. برای استاندار از من سوال کردند که ایشان چطور آدمی ست؟ و من فقط گفتم «ایشان فرمانده سپاه بوده، آدم باتقوایی است، متدین است.» شاید در مقام مشورتکننده با من مشورت کنند اما اینکه بگویند مثلا با نظر شما میخواهیم فلان شخص را منصوب کنیم، خیر؛ اینگونه نبوده است. بعضی افراد را من التماس کردم که این فرد به درد استان ما نمیخورد اما باز هم کار خودشان را کردند. اینطور نیست که معطل اراده ما باشند. ضمن اینکه مقاممعظمرهبری نمایندههایشان را از دخالت در انتصابات مقامات استانی و دولتی نهی کردند. خب این دستور رهبری است که ما نباید دخالت کنیم.
* منتقدانی که در فضای باز انتقاد میکنند این را مدنظر داشته باشند که از این انتقاد ولو بحق آنها چه کسی بهرهبرداری میکند؟ وقتی بیبیسی و ایراناینترنشنال حرف اینها را منتقل میکند باید بدانند که همصدا نشوند با اینها. من و شما اگر به هم انتقاد داریم که نمیرویم سر چهارراه یقه هم را بگیریم. ما برادریم. اینکه حرف در فضای مجازی بپیچد مثل یقه گرفتن سر چهارراه است. الان اگر مجموعه انتقادها به بنده را بررسی کنید، میبینید که درصد بسیار کمی از سوی متدینان و دوستان است. مدیرکل اطلاعات استان سال ۱۴۰۱ آمد پیش من و گفت در یکماه ۳۳ هزار پست و پیام علیه شما بیان شده است. هزار نفر هم فعال بودند ولی ۲۰ درصد مربوط به داخل و ۸۰ درصد خارجی بوده است. حالا گاهی این ۵ درصد دوستان طوری انتقاد میکنند که ۹۵ درصد دشمن اسلام با اینها همنوایی میکنند.
اگر به استدلال من ایرادی بگیرند، تجدیدنظر میکنم
* اگر به استدلال من ایرادی بگیرند، تجدیدنظر میکنم ولی گاهی از من چیزی را نقل میکنند که نتیجه آن استدلال است. میگویند چرا این حرف را زدید؟ خب درصورتیکه استدلال من را نشنیدند. یکبار از دفتر آقا زنگ زدند که گفتند فلانی علیه دولت حرف زده است. آقا گفتند بروید نوارش را بیاورید. بعد که گوش کردند گفتند بروید سوال کنید که مدرک این حرفتان چه بوده است؟ خود آقا که ولی امر مسلمین است، اینطور برخورد میکنند. در مواردی هم بوده که به من نقد شده نسبت به یک جمله و من ابتدا قبول نمیکردم که این جمله از من است. بعد که بررسی کردم دیدم درست است و نقد را قبول کردم.
* با آقای خسروپناه دو، سه جلسه مفصل درباره این ساختار صحبت کردیم، قرار شد در شورای انقلاب فرهنگی ساختار شورای فرهنگ عمومی را بههم بریزد. اینجا در مشهد شورای فرهنگ عمومی باید مستقل باشد. در اینجا که ما نهادهایی مثل آستان قدس و حوزه علمیه را داریم، اینکه با همان ساختار مشابه یک استان کوچک بخواهیم کار کنیم، متفاوت است. ساختار ما باید مستقل باشد؛ هم از لحاظ برنامهوبودجه و هم تصمیمگیری و اجرا.
مشهد یک کدخدا میخواهد اما نه برای کدخدایی، بلکه برای اینکه همهچیز را گردن او بیندازند!
* متاسفانه اینطور است که مشهد یک کدخدا میخواهد اما نه برای کدخدایی، بلکه برای اینکه همهچیز را گردن او بیندازند و خرابیها را به او نسبت بدهند. زمان مرحوم طبسی هم همین بود، قبل از انقلاب هم همین بود. گروههای سیاسی کمکاری خودشان را گردن ما میاندازند. اینجور موارد را حاضرم مورد به مورد جواب بدهم. چه در زمان مرحوم طبسی و چه بعد از آن، من اعلام کردم که بنده هیچ لیستی ندارم. اگر میتوانند ثابت کنند که من گروهی را بالا کشیدم و دیگری را پس زدم، بیایند ثابت کنند. در شورایشهر بنده هیچ وقت از شورای ائتلاف حمایت نکردم. بعد از انتخابات با شورای ائتلاف جلسه گذاشتم و علت اینکه گفتم شورای ائتلاف مورد تایید من است، این بود که عدهای اجازه نمیدادند افراد منتخب وارد شورا شوند و کار را شروع کنند. با وزارت کشور تماس گرفته و ایجاد شبهه کرده بودند. بنده برای اینکه این ماجرا را تمام کنم این جلسه را گذاشتم. این افراد منتخب من نبودند، چهبسا اگر قرار بود انتخاب کنم، این افراد را انتخاب نمیکردم.
* در این انتخابات پیش رو بنای من این است که در همین حد هم وارد انتخابات نشوم. با هیچکس جلسه نگذارم و حرف نزنم. خودشان میدانند و خودشان.
هیچوقت بهخاطر مردم و خوشایند مردم، دین را کنار نمیگذاریم
* ما قائل به مردمسالاری دینی هستیم. ولی اگر مردم یک چیز گفتند و دین یک چیز دیگر گفت یا تکلیف دینی ما چیز دیگری ایجاب کرد، خب ما هیچوقت بهخاطر مردم و خوشایند مردم، دین را کنار نمیگذاریم. اولا میگویند مردم. کدام مردم؟ ما به مردمسالاری دینی قائل هستیم، نه مردمسالاری لیبرال. اگر مردم دینی چیزی بگویند صددرصد حرف آنها برای ما مقدم است. الان تمام لائیکها حرف از مردم میزنند. ما جریان لائیک را به حساب مردم نمیگذاریم. ما متدینان را به نام «مردم» میشناسیم. برای ما آن مردم لائیک موضوعیت ندارند، مردمِ متدین موضوعیت دارند. اگر متدینان بر مبنای دینی از حرف من خوششان نیامد من حتما باید حرفم را کنار بگذارم یا باید عذرخواهی کنم که چرا متدینان خوششان نیامده است.
* زمان انقلاب مسجد ما پشت باغ بیسیم بود. کمیته بود. عدهای از کمونیستها اعتراض کرده بودند که چرا نمیگذارید ما در اینجا حرف بزنیم. چرا فقط خودت حرف میزنی؟ گفتم شما منکر خدا هستید. کسی که منکر خداست نباید در خانه خدا حرف بزند. بروید در خانه استالین و لنین حرف بزنید. بنده یک تریبونی دارم از طرف ولایت که به من واگذار شده؛ تریبون نماز جمعه. حالا تریبون ما خاصیتی دارد که حرفی که میزنیم در شهر میگیرد. حالا افرادی که همچین تریبونی ندارند، همچین سخنوریای ندارند، تقصیر ما چیست که حرف آنها نمیگیرد؟
فتاوای شخصی خودم را در خطبه نماز جمعه دخالت نمیدهم
* الان همه در فضای مجازی میتوانند حرف بزنند. حالا اینکه مردم حرفشان را گوش نمیدهند، تقصیر من چیست. بنده با موضع دین حرف میزنم، حتی فتاوای شخصی خودم را در خطبه نماز جمعه دخالت نمیدهم. صریح بگویم، ما در این شهر جریانی داریم به نام جریان قدرت و ثروت. ظرفیتی برای توسعه قدرت و ثروت در این شهر هست. میلیونها زائر ایرانی و خارجی در سال به مشهد میآیند. این جریان قدرت و ثروت میخواهد از این ظرفیت استفاده کند. میخواهد هر برنامه تفریحی که دارد را اینجا پیاده کند و از اینجا پول ببرد. خب بنده مقابل این میایستم.
* اگر ممانعت کنسرت نبود، اینجا تبدیل میشد به بازار کنسرت کشور. یعنی همه کنسرتها میآمد اینجا. آنوقت زائر خارجی میآید اینجا تا کنسرت ما را گوش بدهد. حالا نهتنها کنسرت، مسائل دیگر هم داریم که کنسرت در برابر آن چیزی نیست. کسی که مشهد میآید برای زیارت باید بیاید. اگر برای عیاشی میخواهد بیاید، جا برای عیاشی فراوان است اما در اینجا فرهنگ امام هشتم باید حفظ شود. اینجا جزیره کیش نیست که وسطش یک گنبد طلا باشد.
گاهی کارهای آقای سراج را گوش میدهم
* توجه داشته باشید که کنسرت موسیقی، فقط موسیقی نیست. الان کنسرت در کشور ما مبدل شده است به موسیقی جمعی. موسیقی جمعی حواشی منکر دارد که ربطی به خود آن نوا ندارد. گاهی من خودم کارهای آقای سراج را گوش میدهم. اما اینکه بگوییم کنسرت آقای سراج آزاد، نه نمیشود. اینجا دیگر کسی به کنسرت آقای سراج گوش نمیدهد. بلکه با اعمال و حواشیاش اینجا میشود کانون منکرات.
* الان که صحبت میکنیم ۳۰ تا ۴۰ آموزشگاه موسیقی در مشهد هست، باز هستند و مجوز هم دارند. ما با موسیقی جمعی و عمومی بحث داریم. در همین شورای فرهنگ عمومی یک جمعی از اساتید را مشخص کردیم تا اینها درباره مساله موسیقی و کنسرت در مشهد نظر بدهند که بالاخره چه برنامهای را اجرا بکنیم؟ از آن زمان ۵ سال میگذرد هنوز آن کارگروه درست نشده است!
* من موسیقی جمعی را قبول ندارم. ببینید، اینجا اگر کنسرت راه بیفتد، تبدیل به بازار کنسرت خواهد شد. خب یک چیزی که فرهنگ و اساس یک شهر را به هم میزند، چرا راه بیندازیم؟ من حتی در شهرسازی اینجا نقد دارم. الان ببینید که حرم مطهر انگار گوشه شهر است، خب جهت توسعه شهر باید اصلاح شود.
آنچه درباره موقوفه گوهرشاد مطرح است
* آقا امر فرمودند به اوقاف و نمایندهشان (آقای محمدی)، که موقوفاتی که مجهولالتولیه است طبق نظر واقف، تولیت و مورد مصرفش را مشخص کنید. ازجمله موقوفاتی که میخواستند تولیت منصوص را مشخص کنند موقوفه گوهرشاد بود. در وقفنامه نوشته بود که تولیت این موقوفه با اولاد واقفه باشد. درصورت انقراض اولاد واقفه، با اولاد عبدالحمید علویمشهدی و درصورت انقراض اولاد عبدالحمید با یکی از صلحای سادات مشهد باشد. آقای محمدی گفت ما از سادات صالحه مشهدی، شما را پیدا کردیم و شما تولیت منصوص این موقوفه هستید. اول به من گفت به مدت ۵ سال تولیت این موقوفه بر عهده شما. بنده اعتراض کردم که اگر متولی منصوص هستم پس ۵ سال معنا ندارد، مادامالعمر متولی هستم، مگر زمانی که به شما ثابت بشود که از سادات صلحا نیستم. سپس یک دادخواستی دادم به اداره تحقیق اوقاف و این اداره تولیت همیشگی موقوفه گوهرشاد را به نام بنده زد.
* وقتی توسط نماینده ولیامر، بنده تولیت منصوص شدم، این شرعا تکلیف به گردن من است. منتها به همین دلیلی که شما گفتید، که آقا گفتند نمایندههای ایشان به مسائل اقتصادی آلوده نشوند، بنده برای اینکه کمترین سربندی موقوفه برای من پیش نیاید، وکالت شرعی دادم به اداره اوقاف تا این موقوفه را اداره کند. اصلا به همین ملاک که آقا گفتند، من نرفتم وگرنه در اداره موقوفه که ناتوان نبودم. منتها نکاتی که از نظر شرعی برای من حساس بود را مشخص کردم و یک وکیل شخصی گرفتم که آن شخص آقای احمدزاده (مدیر کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی) است.
* در این مدت من موقوفه را تصرف نکردم. بنده روزی تحویل گرفتم که رای اداره تحقیق صادر شد. این را مدنظر داشته باشید که با ابلاغ حکم تولیت صادره از سوی نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف در بهمن ۹۵ بنده برای مدت ۵ سال متولی موقوفه شدم. لکن با تعیین مدت در حکم صادره، این اشکال مطرح شد که در وقفنامه برای تولیت، زمان و مدت تعیین نشده است. از طرفی حذف قید مدت تولیت و صدور حکم تولیت بهصورت مطلق و بدون مدت _ برابر متن وقفنامه_ مستلزم تنظیم دادخواست و رسیدگی شعبه حقوقی تحقیق بود. که این فرآیند حدود سه ماه طول کشید و حکم تحقیق در اردیبهشت ۹۶ صادر و ابلاغ میشود.
* اصلا در این مدت حقالتولیهای برای من بههیچوجه واریز نشده؛ اگر چیزی بوده واریز شده خود سازمان اوقاف این کار را کرده است. من از اینکه در این مدت چیزی بهحساب من واریز شده خبر ندارم. آقای احمدزاده میداند. از این محاسبات اطلاعی ندارم. الان هم که حسابی شخصی نداریم، هر چه واریز میشود به حساب خود موقوفه است.
* امامجمعه بودن و نماینده ولی فقیه بودن نشانهای بود که ایشان من را سادات صالحه تشخیص بدهند. اگر آدم گمنامی بودم شاید من را تشخیص نمیداد. اینها را ملاک گرفته که بگوید شما از سادات صلحای مشهدی هستید. چون اگر صالح نبودید شما امامجمعه و نماینده ولی فقیه نمیشدید. لذا اگر الان امامجمعه و یا نماینده ولی فقیه هم نباشم، باز هم متولی موقوفه هستم.
* آقای احمدزاده سال به سال به من گزارش میدهد. یک جدول بزرگ از این مصارف و درآمدها هست. الان حضور ذهن ندارم.
* اگر یک مقام قانونی و شرعی این را از ما بخواهد، صورت هزینهها را میدهیم. عمدتا مصارف در مصارف فرهنگی است. بیشتر در موارد حوزه و طلبهها مصرف میشود. جز مسجد گوهرشاد مصرف دیگری نداریم. یک هزینه دیگر هم داریم که به دستور آقاست؛ تغذیه طلاب استانهای خراسان و سیستانوبلوچستان را تامین کنیم. البته به آقای خاموشی دستور دادند از مسیر موقوفاتی که برای طلاب هست این هزینهها را بدهید. هزینه طلبههای شبخواب که مجرد هستند در مدارس تامین شود و ما از یک بند وقفنامه این را استخراج کردیم که این هزینه را میتوانیم به این مصرف برسانیم. در ششماه اول ما حدود ۱۷ میلیارد تومان در این محل مصرف کردیم.
عمدتا مصارف موقوفه فرهنگی است
* برای مصارف حقالتولیه هم مصارف مشخص است و همه اینها ثبت میشود. بخشی مربوط به مصارف اجتماعی خود دفتر است؛ مثل روضههایی که در دفتر داریم. قسمت دیگر در خیرات برای فقرای حوزه طلاب است. یک مقدار برنامه امدادی هست. اینهایی که بیماران خاص هستند در حوزه علمیه. اینها ثبت شده.
* ما اگر بخواهیم همه اینها را منتشر کنیم ما مشرک میشویم. مثلا این را بگوییم که مثلا ۲۰۰ طلبه را کمک جهیزیه دادیم! الان خدمات حوزه به ما ۲، ۳ میلیارد صورتهزینه داده که ما کمک کنیم. خب ما این را انتشار بدهیم، چه اتفاقی میافتد؟ چه بسا بخشی از این افراد ناراحت بشوند. این با ارزشهای ما نمیخواند که ما خیراتی که داریم را اعلام کنیم. بنده در قبال کسی مسئول نیستم که پاسخ بدهم، گفتن من به معنای تظاهر است…. داعی نداریم. کسانی اگر به ما بدبین هستند، خب بشوند. اگر میخواهند بدانند، سامانه اوقاف اینها را منتشر میکند؛ بنده حرفی ندارم.