شبکه اجتهاد: زندگی امامرضا(ع) را باید در چند دوره، مورد ارزیابی قرار داد. دوران زندگی امامرضا(ع) در دوران امامت امامکاظم(ع) تا قبل از زندان. دوم، دوران زندگی امامرضا(ع) در زمان زندانی شدن کاظم(ع). سوم، دوران امامت ایشان پس از شهادت امامکاظم(ع) تا قبل از احضار اجباری به مرو و دوره چهارم، دوران ولایتعهدی حضرت(ع)؛ یعنی از لحظه خروج امامرضا(ع) از مدینه تا رسیدن ایشان به مرو و پذیرش ولایتعهدی تا شهادت.
هر چند، همه این مقاطع مهم است؛ اما مقطع آخر شاید چشمگیرترین و مهمترین دوران زندگی امامرضا(ع) باشد. لحظه خروج از مسجد پیامبر اکرم(ص)، وداع با قبر پیامبر(ص)، بلند بلند گریه کردن حضرت، جمع کردن فامیل و درخواست گریه برای ایشان و خبردادن به اینکه آخرین سفر است، طواف وداع، ارسال افرادی بهعنوان جاسوس و انتخاب مسیر اهواز که امامرضا(ع) بر انتخاب این مسیر تأکید و اصرار داشتند، از جمله وقایع این دوران است.
شاید یکی از آثار این سفر و اسرار این اِسراء حضرت(ع)، همین چیزی است که اکنون میبینیم اهواز یکپارچه شیعه آل محمد(ص)، شیفته و پاکباخته اهلبیت(ع) هستند.
علت پذیرش ولایتعهدی
عدهای درباره پذیرش ولایتعهدی از سوی امام(ع) تحلیلهایی ارائه میکنند، اما باید علت اصرار حکومت در پذیرش ولایتعهدی را تحلیل کرد که اگر به درستی تحلیل شود، علت پذیرش آن از سوی امام(ع) نیز تبیین میشود که البته از جانب حضرت(ع) پذیرشی نبوده و در واقع نوعی تحمیل بوده است و لذا حضرت(ع) هیچگونه تبریکی را از سوی خواص نمیپذیرفتند.
مناظرات با جریانهای انحرافی و ضد دینی
یکی از نکات زندگی آن امام همام، برخورد ایشان با جریانات انحرافی و ادیان و مذاهب باطله بود که غالبا حکومت پشت سر این جریانات بود و آنها را تحریک و تقویت میکرد. در دورانهارون و مأمون که آن را عصر ذَهبی و طلایی مینامند، در واقع عصر رواج دادن خطوط انحرافی و مذاهب باطله و جریانات پوشالی بود تا مردم را به خود مشغول کنند تا کمتر وارد سیاست شوند و از طرفی به خیال خودشان، خانه اهلبیت(ع) و عالم آل محمد(ص) را تحت الشعاع قرار دهند. بالاخره جامعه بیمار و گرفتار شبهات و انحرافات بود، ولی این بزرگوار به حول و قوه الهی با ترتیب دادن مناظرات و بحثهایی، تمام جریانات را به چالش و شکست کشاند؛ به گونهای که همه اعتراف کردند که اگر بر روی کره زمین یک عالِم است، آن شخصی کسی جز علیبنموسیالرضا(ع) نیست.
در صفحات ۱۷۰ تا ۲۲۸ کتاب احتجاج طبرسی، تمامی مناظرات حضرت با اهل کتاب، مجوسیها، پیرامون توحید، خداشناسی، صفات خداوند، بداء و مناظرات با منحرفین و جریان سلفیگری آمده است که حضرت(ع) با قدرت در برابر این جریان ایستاد و مجسمه و مشبهه خداوند را کافر و ملعون میدانست و گاهی از تعبیر اینکه «خدا آنها را بکشد»، استفاده میکرد و افکار انحرافی آنها را به چالش کشانده و رد میکرد.
بسیاری از مناظرات دیگر حضرت در ارتباط با تصحیح انحرافات اهل حدیث بود که در اثر کجفهمی و ناآگاهی، آیات و روایات را تحریف و معنای آن را طبق نظر خودشان تطبیق میدادند و لذا از همان اول با جریان سلفی به شدت برخورد کرد.
مهمترین محورهای مناظرات امامرضا(ع)
با بررسی بیانات و فرمایشات حضرت(ع) در موقعیتهای گوناگون، سه محور بسیار پررنگ و برجسته از سوی ایشان ارائه میشد که البته فقط منحصر در مناظرات نبود. اولین محور، تأکید بر مقام شامخ امامعلی(ع) و امامت و ولایت ایشان و تبیین آن است که امامرضا(ع) در مناظراتشان بحثهای مفصلی درباره امامت ایشان داشتند و این مقام را برای مردم ترسیم میکردند که جایگاه این مقام، آنقدر بلند است که هرگز بر مأمون و بزرگتر از مامون قابل انطباق نیست و بر علی(ع)، مصداق تام آن، انطباق دارد. چنانچه در استقبال از ایشان در نیشابور که فقط ۲۰ هزار قلمبهدست و به اصطلاح امروزی، خبرنگار بودند، در آنجا حدیث سلسله الذهب را درباره مقام شامخ امامعلی(ع) بیان کردند.
محور برجسته دیگر در فرمایشات و موضعگیریهای ایشان، حادثه کربلا و مظلومیت ایشان است که در همان حدیث سلسله الذهب به آن اشاره کردند و در موقعیتهای گوناگون، مظلومیت امامحسین(ع) را با برگزاری مجالس و بیاناتشان، یادآور میشدند.
محور و نکته سوم، تأکید ایشان بر بحث مهدویت است. در جلد پنجم کتاب معجم احادیث مهدی(عج)، چندین روایت از حضرت رضا(ع) را درباره موضوع مهدویت نقل کردیم. شاید بیش از ۳۰ روایت باشد که در جهات و ابعاد مختلف، جریان مهدویت همچون ضرورت وجود امام مهدی(عج)، غیبت، انتظار و ثواب منتظرین، علائم ظهور، نهی از توقیت و غیره است؛ بهویژه درباره نهی از توقیت، روایت صحیحی از امامرضا(ع) وارد شده است که «وقت ظهور را حتی پیامبر اکرم(ص) نیز نمیداند و به فرموده پیامبر(ص)، فقط خداوند از آن اطلاع دارد». این روایت در واقع، پیامی به بعضی محرفین امروزی است که با عقائد مردم بازی میکنند و آن را به سخره گرفته و برای ظهور امام(عج) وقت تعیین میکنند که طبق روایت صحیح از امامرضا(ع)، حتی خود پیامبر و امامزمان(عج) نیز نمیدانند؛ لذا باید بر دهان آنها زد و آنها را دروغگو نامید.