شبکه اجتهاد: هدف از این گفتار تعیین نسبت فقه و فن آوری نیست بلکه در بیان راه حل اسلام برای برون شوی از مساله تکنولوژی است.
فن آوری، صنعت و تکنیک، خصلت بشری است و همزاد با حیات بشری است؛ و نوعی تشبه به وصف خالقیت و صانعیت باری تعالی است. انسان از آن رو به افزارمندی اقبال کرد که در رسیدن به اهداف ناتوان است.
افزارمندی، کنش عقلانی انسان است که به موجب آن، مواد طبیعت را به ابزاری برای رسیدن به هدف، تبدیل میکند.
تکنیک و فن آوری در گذشته مساله نبود و لذا از ناحیه فیلسوفان هم پرسش از تکنولوژی طرح نشد؛ اما پیشرفت بی سابقه تکنیک در روزگار مدرن و آثار تخریبی آن، چنین پرسشی را به میان کشیده است. تعرض به طبیعت و برخورد خصمانه با آن، دور شدن از ارزشهای اخلاقی و غیر انسانی تر شدن روابط، لگام گسیختگی تکنیک و مهار ناشدنی آن، از جمله جنبههای تخریبی تکنولوژی است. بر این وضع و حال، باید ایدیولوژیک شدن تکنیک را نیز افزود.
اکنون دنیای مدرن به این جنبه تخریبی تکنولوژی بیش از کذشته توجه کرده است و دنبال یافتن راه حلهای مهار کننده سلطه تکنیکال انسان است و از این رو، نگاهی به عالمهای دیگر، بویژه عالم دینی دارد. البته این نگاه خالی از غرور نیست؛ اما به هر حال آیا دین راه حلی برای این مساله بزرگ بشری دارد؟
تجربه اخلاق مسیحی
در اینجا میتوان از یک تجربه دینی پیشا تکنولوژی یاد کرد و آن تجربه مسیحی اخلاق پروتستانی است. این آیین با تاکید بر دو آموزه تکلیف و ریاضت کشی، سعی داشت از سویی راه را برای عطش تکنیکی شدن بشر امروز باز کند و از سوی دیگر، مهاری بر لگام گسیختگی انسان تکنیکال باشد. لیکن، به موازات رشد و پیشرفت تکنولوزی، اخلاق پروتستانی کم رنگ تر و نا توان تر شد. دلیل عمده این شکست و ناتوانی، توقف در ساحت کلامی _ اخلاقی آن است.
شاید بتوان گفت که نظریه “قناعت و صناعت” با الهام از اخلاق پروتستانی شکل گرفت ولی این نظریه که به قصد مهار تکنولوژی پدیده آمده بود، از همان ابتدا خود را نا توان نشان داد و نتوانست جا باز کند.
تجربه فقه اسلامی
اندیشه اسلامی برای برون شو از مساله تکنولوژی، مدیریت فقهی را پیشنهاد میکند. این اندیشه توجهات را به سرچشمههای مساله معطوف میسازد؛ یعنی به دو واقعیت عمل و ایدیولوژی. مساله نه در خود تکنیک که در عمل و کنش فن آورانه انسان و ایدیولوژیک شدن تکنیک است. از این رو، پیشنهاد دین اسلام برای حل مساله قاعده مند سازی دینی عمل انسان تکنیکال و ایدیولوژی زدایی از تکنیک است. قواعد عملی اسلام عبارت از شریعت است که توسط مدیریت فقهی عینیت پیدا میکند. چنین مدیریتی، انسان تکنیکال را متشرع بار میآورد و از واقعیت تکنیک، ایدیولوژی زدایی میکند. این راه حل بر خلاف ایده پروتستانی در ساحت کلامی _ اخلاقی باقی نمانده است و به فقه العمل توجه جدی دارد.
چهار دهه از طرح این راه حل میگذرد و مدیریت فقهی توانسته موفقیتهای نسبی خود را نشان دهد. به همین خاطر، نظام سلطه تکنولوژی از همان آغاز عینیت یابی سیاسی فقه با آن از در تخاصم وارد شده است و حجم سنگینی از فعالیت تخریبی علیه مدیریت فقهی، مانند جنگ تحمیلی و ترور و تحریم را به راه انداخته است. در این میان، ایدیولوگهای تکنولوژی یا همان جریان روشنفکری در این هجمهها مشارکت جدی داشته است.؛ و البته تمام این کنشهای تخاصمی و ستیزه جویانه علیه مدیریت فقهی بیانگر موفق بودن این پیشنهاد دینی است.
(مطلب فوق، چکیده سخنرانی در پیش همایش دین، فرهنگ و فن آوری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ۲۶ اسفند ۹۶ میباشد.)