شبکه اجتهاد: انقلاب اسلامی در ایران، صرفا نه انقلاب در ساختار، بلکه مهمتر از آن انقلاب در مفاهیم و معانی جدید و اصیلی بود که رهبران انقلاب مخصوصا امام خمینی (ره) به مثابه یک مجتهد عالم به زمانه ارائه کرد. معانی که امام خمینی (ره) مطرح کردند ایران را با تمامی کاستیها و ضعفهایش، وارد الگوی جدیدی از معانی و دنیای مفاهیم نو کرد. انسان انقلابی با همان مفاهیم اصیل و جدید دوران دفاع مقدس را طی کرد، و سپس دوران سازندگی، دوران پرآشوب اصلاحات، و سپس دورانهای آشفته بعدی را از سرگذراند.
معانی و مفاهیمی که در دوره تأسیس جمهوری اسلامی توسط معمار انقلاب ایران ساخته شد، در صورتبندی جهان تمدنی ایرانیانِ انقلابی موثر واقع شد. مثلا مفهوم «بسیج» در بیان و ادبیات امام خمینی (ره) فرهنگ جدید و نهاد متفاوتی را در ایران خلق کرد که هم در دوران دفاع مقدس و هم در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم اثری ماندگار داشت. فرهنگ بسیجی یکی از مفاهیمی بود که در حرکتهای عمومی و اصلاحی بسیار موثر واقع شد. همینطور مفهوم جدید از «جهاد» و تطبیق آن بر «جهاد سازندگی»، «جهاد دانشگاهی»، «جهاد فرهنگی» و سپس جهاد در عرصههای اجتماعی و تمدنی از جمله مفاهیم بسیار موثری بود که منتهی به نهادهای حیاتی در جمهوری اسلامی ایران گردید.
یکی دیگر از معانی ساده و البته بسیار فراگیری که امام خمینی آن را مطرح کرده و در عرصههای جهانی در مورد نظام سلطه و دولت آمریکا به طور پر بسامد استفاده شد، واژه «شیطان بزرگ» بود که نه فقط در جهان اسلام این مفهوم در مورد آمریکا نهادینه شد، بلکه در دنیای غرب نیز این مفهوم در مورد خود آمریکا با عنوان (Great Satan) مورد استفاده قرار گرفت. در همین راستا بود که امام رابطه ما با آمریکا را به رابطه «گرگ و میش» تشبیه کردند و این نوع از تضاد و تعارض را بین تمدن غرب و تمدن اسلامی به تصویر کشیدند.
علاوه بر این مفاهیم، امام خمینی (ره) در یک ابتکاری هوشمندانه در مواجهه با اسرائیل، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانی قدس اعلام کردند و این نامگذاری تحولات گستردهای را در کشورهای اسلامی و انسجام آنها در مواجهه و مقابله با اسرائیل موجب گردید.
علاوه بر موارد فوق، آنچه امام خمینی با انقلاب اسلامی در معنای آن تحول ایجاد کرد، معنای تمدن بود که آن را از تمدن به مثابه «تجددِ سکولار» (در کتاب «بسوی تمدن بزرگ» نوشته محمدرضا پهلوی) به تمدن به مثابه «تحقق جامع دین» تغییر دادند. البته شایان ذکر است که واژۀ «تمدن» در ادبیات امام خمینی (ره) بیشتر حالت نفی و سلب داشته است و ایشان با بهکارگیری واژۀ تمدن به رد و انکار تمدن غرب، و تمدنی که نظام شاهنشاهی آن را در کتاب «به سوی تمدن بزرگ» وعده میداد، میپرداخت. در یک نگاه، پروژۀ فکری امام ـ با توجه به جایگاه تاریخی و نقش بنیانگذاری ایشان در انقلاب، حکومت اسلامی (فاز اول ساخت تمدن اسلامی) بوده و نه کلیت تمدن اسلامی. در نگاه دیگر و با توجه به دیگر عبارات ایشان که اسلام را دراعلا مرتبۀ تمدن میدانند و یا تمدن مسلمانان را فوق تمدنها میدانند و یا اینکه بر تمدن الهی تأکید میکنند، وی به جنبههای ایجابی تمدن نیز به اختصار اشاره کرده اند، لیکن چون دوره رهبری ایشان از آغاز نهضت تا رحلت، دورۀ تأسیس و نه تفسیر و تفصیل گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی بوده، او نتوانست به جنبههای ایجابی تمدن اسلامی به تفصیل ورود پیدا بکند.
با این همه و بهرغم ادبیات سیاسی و سلبی امام در موضوع تمدن، به لحاظ مبانی فکری و اندیشههای جامع اجتماعی، سیاسی، فلسفی و عرفانیِشان، نمیتوان امام را یک مبدع و یا یک موسس تمدنی به حساب نیاورد. از نظر برخی از محققان اساسا شاخصههای اندیشه تمدنگرا را درآراء و عملکرد امام خمینی (ره) بیش از هر جای دیگر میتوان جستجو کرد. ایدهها و طرحهای امام در مورد انقلاب فرهنگی، وحدت حوزه و دانشگاه، اتحاد امت اسلامی (هفته وحدت)، نقش زمان و مکان در اجتهاد، و مهمتر از همه موضوع و معنای ولایت مطلقه فقیه و احکام حکومتی و بالاخره تفسیر حکومت به عنوان فلسفه عملی فقه، همه، نقطههای عطف اندیشۀ تمدنگرای امام خمینی (ره) بوده است.