شبکه اجتهاد: حجتالاسلام سید محمدحسین متولی امامی، رییس مؤسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی(متا) در یادداشتی نسبت به موضعگیری استاد علوی بروجردی نکاتی را یادآور شد و به تحلیل و نقد و پاسخگویی به دیدگاه نبود علم اقتصاد اسلامی پرداخت که متن کامل آن بدون دخل و تصرفی و پیشداوری بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم حجتالاسلام سید محمدجواد علوی بروجردی (زیدعزه)
با عرض سلام، احتراماً در خصوص مصاحبهای که اخیراً با اکو ایران داشتهاید، مطالب کوتاهی را بهعنوان کمترین طلبه حوزه علمیه به عرض میرسانم.
تقابل شرق و غرب
در تقابل اقتصادی و سیاسی که میان دو بلوک شرق و غرب در سده اخیر شکل گرفت و امروزه نیز در قالب دعوای چین و آمریکا به چشم میخورد، اغلب کشورهای اسلامی نیز آلوده این بازی شدند و حتی بعضی از علمای اسلامی نیز بازی خوردند؛ در سخنان شما، بوی تند حمایت از نظام سرمایهداری و اقتصاد بازار آزاد و مقابله با نظام اقتصاد کمونیستی میآید.
جالب است که معضلات امروز اقتصاد کشور را به گردن کسانی انداختهاید که طرفداران اقتصاد اسلامی متأثر از کمونیسم بودهاند. شما بر سیاستهای اقتصادی دولتهای گذشته که تلاش میکردند سیاستهای بازار آزاد را در ایران اجرایی کنند، چشم بستهاید. قلههای ثروت و رانتی که در این دولتها برای تسلط نظام سرمایهداری در ایران ایجاد شد و چند ده برابر شدن نقدینگی کشور توسط بانکهایی که این امکان را فراهم کردهاند، معلول اقتصاد کمونیستی است و یا اقتصاد اسلامی است؟
سیره عقلا
چگونه است که تمایل دارید اسلام را با قرائت اقتصاد سرمایهداری همسو نمایید و تنها این مدل از اقتصاد را عقلایی میپندارید؟ آیا مکتب اقتصاد سوسیالیستی که مدتی در کشورهای اسلامی نیز طرفداران جدی داشته، شکلی از سیره عقلای زمان ما نبوده است؟ اینکه میفرمایید اقتصاد، از امور عقلایی است؛ مگر سیرههای عقلائی بر منهج واحدی حرکت کردهاند و مگر کسانی که مدعی اقتصاد اسلامی هستند، با سیرههای عقلائیه در تقابل قرار دارند؟ اقتصاد اسلامی، سیره عقلائی را میپذیرد، اما عقل را روی ریلی حرکت میدهد که مکتب و نظریه اقتصادی اسلام، آن را طراحی کرده است.
خلط علم و مکتب اقتصادی
به نظر میرسد حضرت عالی میان علم و مکتب اقتصادی خلط نمودهاید، چراکه میفرمایید: همان طور که فیزیک اسلامی نداریم، اقتصاد اسلامی هم نداریم. شهید صدر در کتاب شریف اقتصادنا، به درستی میان مکتب اقتصادی و علم اقتصاد تفکیک قائل شده و مکتب را زمینههای فلسفی، ارزشها، اهداف و احکام حاکم بر نظام اقتصادی میداند که ریل حرکت جامعه است، بحث بر سر اسلامی شدن علم اقتصاد به مفهوم اقتصاد پوزیتیویستی نیست، بلکه سخن بر سر ارزشهای حاکم بر نظام اقتصادی و نوع نگاه به تولید، شکل توزیع، مفهوم عدالت و شکل رسیدن به آن است.
کارکرد بانک
نگاه خوشبینانه شما به نظام بانکی و موضوع شناسی غلط حضرتعالی از بانک بهعنوان «واسطه وجوه برای تولید و ایجاد ثروت»، موجب تحلیلهای غلط بعدی شما شده است. بانک واسطه وجوه نیست، بلکه خالق اعتبار از هیچ است و معضل تورمی که شما در روایات، جویای حل آن هستید را خلق پول بانکی ایجاد کرده است. شما نرخ بهره پایین بانکی در دنیا را علامت کارکرد مناسب نظام بانکی ربوی قلمداد کردهاید.
شما را به کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» نوشته توماس پیکیتی ارجاع میدهم که همین عقلایی که با حرارت از آنها دفاع میکنید، استدلال میکنند نظام سرمایهداری، با وجود نرخ بهره پایین، عملا به سمت نابرابری توزیعی رفته و شکاف طبقاتی ظالمانهای را ایجاد کرده است.
باید عرض کنم همان علوم انسانی رایج در جهان که حضرت عالی تمام عیار مدافع آن هستید، شاخهای با عنوان مطالعات تمدنی دارند که حضرت عالی را دعوت به مطالعه آن میکنم. وقتی سخن از نظامهای اجتماعی از جمله نظام اقتصادی رانده میشود، باید با ادبیات و مفاهیم آن آشنا بود. جالب است که شما سخن از نظام اقتصادی میرانید، اما با نگاه خرد و اتمیک استدلال میکنید. از اصول ابتدایی مطالعه نظامهای اجتماعی، کلان نگری به موضوعات است.
برای مثال نظام سرمایهداری، نظریه خاصی در تولید، توزیع و مصرف دارد که هدف آن تمرکز ثروت، تولید انبوه و مصرف انبوه است. برای چنین هدفی، نوع جدیدی از پول یعنی «پول اعتباری» را تأسیس کرده که امکان تحقق این هدف را حداکثری نماید. نتیجه چنین نظام اقتصادی عریض و طویلی، ظهور شکاف طبقاتی بیسابقه در تاریخ، خالی شدن فقرا در اغنیا، رواج دزدی سیستمی و اکل مال به باطل از طریق خلق پول بانکی و ساختاری شدن ربا در نظام گردش پول است.
امروزه ما و شما در این نظام اقتصادی زندگی میکنیم. شهریهای که مصرف میکنید و یا به طلبهها پرداخت میکنید، لقمهای که به خانه میبرید و پولی که از کتابها و منبرهایتان به دست میآورید، همگی در چنین چرخه پولی قرار دارد. آیا شما میتوانید در این نظام اقتصادی، بیتفاوت بمانید و به بنای عقلا اعتماد کنید؟
جناب آیتالله!! شما چارهای ندارید که یا عمامهای بر سر این نظام فاسد اقتصادی بگذارید و راه را بر تسلط نظریههای غربی به کشور باز کنید و یا به نظام اقتصادی جدیدی فکر کنید که مبانی، اهداف و احکام و قواعد آن در هماهنگی با اسلام باشد.
پول و تورم
به دلیل نگرش فردی و خرد، به دنبال روایتهایی میگردید که تورم را کنترل کند، اما اگر کلانتر به موضوع نگاه کنید، تورّم، پدیدهای نوین است که معلول پول اعتباری و خلق پول بانکی بوده و از اساس، امکان شکاف طبقاتی و ظلم سیستمی را فراهم میکند. اگر پول را «موضوع عرفی مستنبط فقهی» بدانیم، آیا ممکن است به پولی که امکان ایجاد شکاف طبقاتی و ظلم سیستمی را فراهم میکند، جواز شرعی داد؟
پولی که در سیره انبیای الهی و تجربه تاریخی بشر رایج بوده و احکام اسلامی بر بستر آن مطرح شده، پولطلا است. این پول، امکان خلق پول از هیچ را از بین میبرد و بنابراین تورمپذیر نیست و همچنین بستر تدوام نظام سرمایهداری را از بین میبرد.
پول اعتباری که بستر نظام سرمایهداری است، حتی از منظر شما هم نمیتواند شرعی باشد، چراکه همان ۲۰ حکم مولوی مورد ادعای شما را نیز نقض میکند. احتمالاً یکی از آن ۲۰ حکم مولوی، حرمت رباست. امروزه تمام ساختار پولی و بانکی جهان، بر پایه ربا و ظلم سیستمی طراحی شده و همه زندگی مردم جهان را متأثر کرده است. در حقیقت شما با یک سیستم ربوی منسجمی مواجه هستید که برای حذف و اصلاح آن، چارهای جز جایگزینی نظام پولی عادلانه نیست.
مطابق آمار آکسفام، در سال ۲۰۱۰ میلادی، ۳۸۸ نفر به اندازه نصف مردم جهان ثروت دارند و این عدد در سال ۲۰۱۷ میلادی، به ۸ نفر تقلیل پیدا کرد. این وضعیت، معلول یک نظام اقتصادی، با مبانی و اهداف و احکام خاصی است که نوعی از روابط مالی و پولی را بر عرصه بینالملل مسلط کرده است.
شما فکر میکنید با چند ارشاد معنوی مثل «حرمت ربا» و «حرمت اکل مال به باطل»، میتوانید چنین نظام اقتصادی دامنگستری را اصلاح کنید؟ تلاش مذبوحانهای که برای اسلامیسازی بانکها در چهل سال گذشته تجربه شد و قانون عملیات بانکداری بدون ربا که در همان سال اول تصویباش، نقض شد، نشان میدهد با نگاه خرد حضرتعالی، سالهاست تلاش میشود اقتصاد ایران اصلاح شود اما نتیجه آن، تسلط بیشتر ربا و مشاغل پولی بر معیشت مردم است.
امتداد اجتماعی
شکی ندارم که امتداد اجتماعی افکار حضرت عالی، نتیجهای جز سکولاریسم و تسلط و نفوذ نظام سرمایهداری بر شؤون جوامع اسلامی نخواهد داشت. جناب استاد علوی بروجردی! اگر طرحی برای زندگی مردم نداشته باشید، چیزی از فقه اسلامی باقی نمیماند (حتی همان بیست حکم مولوی فقه شما!) تمدنها خودشان را بر جوامع و افراد تحمیل میکنند. اگر طرح نداشته باشید، صحنه خالی نمیماند، بلکه دیگران صحنه زندگی را طراحی میکنند و جامعه را به سمت دیگری میبرند، بنابراین دو حالت دارد: یا طرح اسلامی دارید یا در طرح طاغوت هستید.
و الحمد لله رب العالمین
سید محمد حسین متولی امامی
مؤسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی (متا)