قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نظر آقای داماد و صدر درباره «حق الطاعه» را قبول نداریم/ چون کفایه خوانده‌ایم، از عرف دور شده‌ایم!/ مشهور، محمد بن سنان را ثقه نمی‌دانند ولی از نظر ما ثقه است

گزارش تقریرات گعده آیت‌الله‌ شبیری زنجانی؛

نظر آقای داماد و صدر درباره «حق الطاعه» را قبول نداریم/ چون کفایه خوانده‌ایم، از عرف دور شده‌ایم!/ مشهور، محمد بن سنان را ثقه نمی‌دانند ولی از نظر ما ثقه است

شبکه اجتهاد: معمولا هر روز پس از نماز مغرب اگر به دفتر آیت‌ﷲ‌ سید موسی شبیری زنجانی بروید که نزدیک‌ترین دفتر در میان دفاتر مراجع بزرگ تقلید به حرم حضرت معصومه(ع) است، این مرجع تقلید ۹۳ ساله را می‌بینید که حتی روز تعطیل آخر هفته به دفتر می‌آید و با حاضرین در دفترش بحث آزاد علمی می‌کند. این دفتر که تا ربع قرن پیش محل سکونت خاندان پدری امام موسی صدر بوده، اغلب روزها شاهد گعده علمی آیت‌ﷲ با شاگردان و طلاب است.

این گعده که محل حضور برخی استادان و محققان حوزوی هم هست، به بررسی موضوعات و مسائل مختلف علوم دینی اختصاص دارد، هرچند مباحث فقهی و اصولی بر دیگر مباحث غلبه نسبی دارد. همچنین هر از گاهی آیت‌ﷲ به مناسبت مباحث مطرح شده، خاطره یا نکته‌ای تاریخی نیز بیان می‌کند. حافظه آیت‌ﷲ شبیری زنجانی در میان علما زبانزد است و نقل قول‌های وی از مبانی علمی و نکات تاریخی مربوط به دوره‌های مختلف حوزوی، مورد ارجاع و اعتماد همگان بوده است.

لازم به تذکر است، این تقریرات که در «شماره نهم مجله تقریرات» به چاپ رسیده به معنی مواضع رسمی و فتاوای ایشان نیست و مقلدان باید به رساله عملیه یا سایت رسمی دفتر ایشان مراجعه کنند.

* از حاج‌آقا جواد زنجانی و برادرش حاج‌آقا ابوالفضل زنجانی شنیدم که از پدرشان سید محمد نقل می‌کردند که از استادش مامقانی شنیده بود: «در اعلمیت حسنین (صاحب جواهر و کاشف‌الغطاء) بین علما اختلاف بود. ولی اگر کسی انوارالفقاهه را با جواهر قیاس کند بر تقدم شیخ حسن کاشف‌الغطاء اعتراف می‌کند». منتهی ریاست با صاحب جواهر بوده است. مرحوم سید محمد زنجانی زمانی ریاست علمای زنجان را داشت و مورد قبول علمای عراق هم بود(۱۸ اردیبهشت ۹۸).

* قاعده درأ به شبهه در حدود وقتی جاری می‌شود که هیچ اماره یا اصلی وجود نداشته باشد؛ مثلا در شبهات مفهومیه قائل به تمسک به عام نباشیم یا حتی امکان استصحاب هم نباشد(۲۰ اردیبهشت ۹۸).

* ما در شبهات مفهومیه فرقی بین مخصص متصل ‌و متفصل از نظر حجیت و کاشفیت از اراده جدیه نمی‌گذاریم چون از نظر عرف، فرقی وجود ندارد. ما چون کفایه خوانده‌ایم، از عرف دور شده‌ایم ‌و فکر خود را با کفایه منطبق می‌کنیم(۲۰ اردیبهشت ۹۸).

* اینکه آخوند در ص ۴۴۵ کفایه در رجحان تخییر گفته کلینی با نواب اربعه ارتباط داشته، چون در بغداد بوده است [مع مصیر مثل الکلینی إلى التخییر، وهو فی عهد الغیبه الصغرى ویخالط النواب والسفراء]، حرف درستی نیست. آقای بروجردی می‌فرمود که کلینی فقط در اواخر عمرش مدتی به بغداد سفر کرده و اساسا در بغداد زندگی نمی‌کرده است. بنده هم اضافه می‌کنم معلوم نیست که در آن شرایط خفقان، توانسته باشد ارتباط بگیرد. شما یک جای کافی حرفی از ارتباط با امام زمان(ع) نمی‌بینید. نه مأمور و مجاز بوده‌اند و نه مشکلات آن زمان اجازه می‌داده است. ضمن اینکه اگر ارتباط رخ می‌داد کلینی به خطر می‌افتاد و نمی‌توانست این کار مهم را انجام دهد(۲۱ اردیبهشت ۹۸).

* کتاب‌های موسوم به «اصل» لزوما سخنان امام معصوم نبوده‌ و ممکن است از سخنان دیگران هم در «اصل»ها آمده باشد، ولی همین که دست اول بوده، به آن اصل می‌گویند. ولی کتاب کافی چون دست اول نیست و مأخوذ از اصول بوده، «مصنف» محسوب می‌شود(۲۴ اردیبهشت ۹۸).

* مشهور، محمد بن سنان را ثقه نمی‌دانند ولی از نظر ما ثقه است(۲۴ اردیبهشت ۹۸).

* درباره تفسیر «لایتحمل» در روزه، آقای داماد مثل همه آقایان می‌فرمود مراد، عجز عرفی است نه عقلی. اگر عجز در این حد باشد موجب حرج و مجوز افطار است. ولی حاج سید صدرالدین جزایری معتقد بود هر کسی بابت اغلب مشاغل و افعال، متحمل مقداری زحمت می‌شود و این موجب حرج نیست. ولی اگر بیش از این مقدار متداول باشد، حرجی است و می‌شود افطار کرد. من این را بیشتر می‌پسندم(۲۴ اردیبهشت ۹۸).

* شیخ انصاری هرچند در مسائل علمی چندان به صاحب جواهر اعتنا نداشت، ولی در مسأله تقلید همه را به او ارجاع می‌داد و احترامش را حفظ می‌کرد(۱۱ خرداد ۹۸).

* شیخ عبدالصاحب جواهری تقریرات درس آقاضیاء را نوشته بود و مقدم بر بقیه تقریرات بود و خود آقا ضیاء مایل بود همین چاپ شود، ولی چون شیخ عبدالصاحب نظرات خودش را هم در پاورقی‌ها نوشته بود، آقاضیاء مایل نبود آنها چاپ شود و به همین خاطر به توافق نرسیدند و چاپ نشد (۱۰ شهریور ۹۸).

* آشیخ محمدکاظم شیرازی سهم سادات را می‌گرفت ولی در گرفتن سهم امام محتاط بود و فقط به چند نفر سهم امام می‌داد و خودش هم تصرف نمی‌کرد (۱۰ شهریور ۹۸).

* روایتی که هیچ جمع عرفی با قرآن ندارد، ولو اگر صحیح‌السند باشد باید کنار گذاشته شود. ولی اگر صرفا مخالف ظاهر قرآن بود نوبت به بحث‌هایی مثل بحث سندی می‌رسد (۱۶ شهریور ۹۸).

* اینکه گفته شده: «العله یعمم و یخصص»، یعنی علت شخص حکم را تخصیص می‌زند یعنی به موضوع آن متوجه می‌شود (۲۶ شهریور ۹۸).

* معروف بین علما این است که «حکمت» در احکام به دو معناست: یکی اینکه اکثر موارد دارای آن نکته باشد. مثلا در غالب افراد نبیذ چون سکر وجود دارد، پس حکم به حرمت همه موارد می‌شود. دوم اینکه غلبه ندارد، ولی خود آن علت ذکر شده به گونه‌ای است که طبق آن، حکم عام صادر می‌شود. مثل اختلاط انساب که حکمت تشریع عده است و در اغلب موارد معلوم نیست اختلاط انساب صدق کند، ولی برای حفظ احتیاط، حکم عمومی می‌دهند (۲۶ شهریور ۹۸).

اجازه آیت‌الله شبیری برای مصرف سهم امام(ع) برای نیازمندان مبتلا به کرونا

* آقای نائینی در صفحه ۱۷ کتاب «الصلاه فی المشکوک» می‌گوید اگر چیزی در اکثر موارد دخیل بود، نمی‌توان آن را تعمیم داد. ما این را متوجه نمی‌شویم. اغلب قوانین را طبق وجود ملاکی در اکثریت وضع می‌کنند (۲۶ شهریور ۹۸).

* نوسان ارزش پول در زمان ائمه(ع) مثل حالا زیاد نبوده و لذا ائمه(ع) می‌گفتند که این تفاوت‌های جزئی در پرداخت دیون لحاظ نشود (۲۶ شهریور ۹۸).

* شیخ انصاری شاگرد صاحب جواهر نبوده و شاید احتراما مدتی در درس ایشان شرکت کرده باشد. در زمان خود صاحب جواهر، عده‌ای شیخ را اعلم می‌دانستند ولی شیخ حاضر به عرض اندام نبود (۱۶ مهر ۹۸).

* تعبیر آقای خوئی برای آمیرزا محمدتقی شیرازی با عنوان «بعض المعاصرین» خیلی لطیف نیست، چون آقای خوئی در طبقه شاگرد شاگردان آمیرزا محمدتقی بود و بهتر بود از تعبیر «بعض من عاصرناه» استفاده می‌کرد. آقای خوئی ۲۱ ساله بوده که آمیرزا محمدتقی فوت می‌کند (۱۶ مهر ۹۸).

* شنیده‌ام آسید محمد فشارکی هم خودش را اعلم می‌دانست و هم تقلید از اعلم را هم واجب می‌دانست ولی رساله نداد و گفت نمی‌توانم مرجعیت را به عهده بگیرم (۱۶ مهر ۹۸).

* شنیدم که وقتی در زمان سلطنت رضاشاه، آقای بروجردی به نجف رفته بود، آنجا آسید ابوالحسن اصفهانی به ایشان گفته بود که مردم را علیه رضاخان بسیج کند. ولی آقای بروجردی مخالفت کرده بود. آسید ابوالحسن در جواب نوشته بود که اگر این کار را نکنید من مقدسین نجف را علیه شما تحریک می‌کنم، چون به خاطر حفظ جاه خود سکوت می‌کنید. آقای بروجردی هم در جواب نوشته بود که بله این جاه و جایگاهی که من دارم، باید آن را درست استفاده کنم و اگر الان چنین کاری بکنم هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. آقایان نوعا به همین خاطر که می‌دیدند اعتراضشان سودی نخواهد داشت حرفی نمی‌زدند. از حاج‌آقا حسن فرید اراکی شنیدم که بعد از سکوت حاج شیخ عبدالکریم در قضیه کشف حجاب از ایشان درباره سکوتش پرسیده بود. حاج شیخ گفته بود که من اگر حرفی بزنم ممکن است افراد زیادی کشته شوند و به نتیجه‌ای هم نرسیم. البته آقای بروجردی بعدها نادم شده بود که چرا علیه رضاشاه حرکتی نکرده و در مجلسی که آقایان شریعتمداری و گلپایگانی حضور داشتند از ندامت خود گفته بود. ولی آقایان شریعتمداری و گلپایگانی گفته بودند که شما کارهای زیادی کردید که خدمت به دین و تشیع بوده و اگر شما نبودید این نتایج به دست نمی‌آمد. گویا آقای بروجردی در نهایت گفته بود که فقط شاید تدوین کتاب «جامع احادیث الشیعه» بتواند به داد من برسد (۲۳ آذر ۹۸).

* نظر آقای داماد و آقای سید محمدباقر صدر درباره «حق الطاعه» را قبول نداریم چون از کجا بدانیم که چنین الزامی وجود دارد؟ از کجا بدانیم که شارع از این احتیاط خوشش می‌آید؟ علاوه بر اینکه موجب عسر می‌شود. اصلا نفس الزام موجب نوعی اضطراب روحی می‌شود (۲۹ آذر ۹۸).

* برخی [مثل حاج شیخ عبدالکریم حائری در صفحه ۶۷ جلد دوم درر] می‌گویند احتیاط منجر به حرج و اختلال در نظام نمی‌شود و مثال می‌زنند که میرزای شیرازی احتیاطات زیادی داشت و مردم هم دچار مشکل نمی‌شدند. ولی از کجا معلوم که همه مردم عمل به احتیاط می‌کرده‌اند؟! فقط مقدسین این‌طور بوده‌اند. همه مردم که ملتزم به احتیاط نبوده‌اند. ضمن اینکه به هر حال در امور زیادی دلیل داشته‌اند و فقط در برخی مسائل اختلافی قائل به احتیاط بوده‌اند. نوعا در اعمال متعارف احتیاط نمی‌کردند (۳۰ آذر ۹۸).

* در مواردی که عبارات یک روایت در کتاب «قرب‌الإسناد» دچار دست‌انداز و ایراد باشد و صدر و ذیل آن با هم نخواند، آنجا نقل این کتاب حجیت ندارد (اول دی ۹۸).

* درباره ابتدای آیه ۱۳۶ نساء اغلب گفته‌اند که ایمان حقیقی بیاورید و نه ایمان صوری. به نظر ما ایمان قبول قلبی است و ایمان صوری که توأم با قبول قلبی نیست. این تعبیر برای استهزاء افراد آمده است. مثل اینکه به برخی مدعیان اجتهاد بگوییم که‌ای مجتهدان. تعبیر «ﷲ یستهزئ بهم» هم که در قرآن داریم. تفسیر دیگر هم این است که «الذین آمَنوا» به مؤمنان و معتقدان به طاغوت اشاره دارد‌ و از آنها می‌خواهد که به خدا و رسول او ایمان بیاورند. برخی می‌گویند که تأکید بر ایمان بیشتر است، ولی این آیه الزام دارد و نمی‌شود به مراتب بیشتر ایمان الزام کرد. وجه دیگری وجود دارد که خیال می‌کنم روشن‌تر است، این است که آیه می‌خواهد بگوید علاوه بر ایمان به خدا، ایمان به رسول(ص) هم لازم است. پس «الذین آمنوا» اشاره به ایمان به خدا دارد و می‌شود گفت که مخاطب آیه، اهل کتاب باشند (۸ دی ۹۸).

* انصراف اطلاق و ارتکازات عرفی، اموری ذوقی است که نمی‌توان برهانی برای آنها اقامه کرد (۱۰ دی ۹۸).

* ما استصحاب در کلیات را قبول نداریم. خود شیخ انصاری می‌گفت اگر حجیت ظن را نپذیریم نمی‌توانیم به استصحاب هم عمل کنیم. چون دلیل قطعی بر حجیت آن نداریم و دلیلش ظنی است. پس استصحاب نمی‌تواند مانع انسداد شود (۱۷ دی ۹۸).

* اصل تقلید و وجوب تقلید اعلم عقلایی نیست و از باب موافقت با احتیاط است (۱۷ دی ۹۸).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky