در کلمات محسن کدیور سه اشتباه مشاهده میشود: نخست، عبارت «اللهم الا ان یقال» را که دلالت بر ضعف مطلب میکند، نادیده گرفته است و به همین دلیل انتساب دیدگاه جواز بهتان به محمد مؤمن نادرست است. دوم، روایت مورد بحث، تنها درباره اهل ریب و بدعت است نه دربارهٔ مخالفان سیاسی و در کلام محمد مؤمن هیچ اشارهای به مخالفان سیاسی نیست و بر فرض جواز «سب» و بهتان، باید به مورد اشاره شده در روایت اکتفا کرد و در غیر آن به عمومات حرمت رجوع کرد و سوم، حتی اگر این دیدگاه، دیدگاه آیتالله محمد مؤمن باشد، نمیتوان آن را دیدگاه نظام دانست.
شبکه اجتهاد: اخیرا در مستندی که از شبکه بیبیسی با عنوان «بهتان» پخش شد، ادعا شده است آیتالله محمد مؤمن قائل به «جواز مباهته» یعنی تهمت زدن به مخالفان میباشد.
متن منتشر شده در پایگاه بیبیسی به شرح زیر است: «بعضی از فقهای معتمد حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی هم، به صراحت تهمت زدن به اهل بدعت را جایز دانستهاند. به عنوان نمونه محمد مومنقمی از فقهای شورای نگهبان و مسئول «امتحان اجتهاد» از کاندیداهای عضویت در مجلس خبرگان رهبری، در صفحه ۲۵۲ کتاب عربی «مبانی تحریرالوسیله» خود تاکید دارد که حتی نسبت «زنا و لواط» دادن به اهل بدعت، در مواردی ممکن است. به نوشته او، البته چنین تهمت جنسی در مواردی که قطعا دروغ باشد، جایز نیست، اما اگر دروغ بودن مواردی قطعی نباشد، جایز است».
محسن کدیور در مستند پیرامون دیدگاه آیتالله مؤمن میگوید: «…اگر [قذف] معلوم الکذب باشد، مجاز نیست. شق سوم اتهامی است که مشکوک الصدق باشد، نه یقین داریم راست است، نه یقین داریم دروغ است. احتمال میدهیم، مشکوک هستیم راست است، یا دروغ اینجا اشکالی ندارد. این تبصره که بعد از انقلت و قلت آمده، بعد از اشکال و جواب اشکال، عملاً دست نظام را باز میکند که با این تبصره اتهامها را نوعاً مشکوک الصدق فرض کند و در نتیجه مخالفین خود را به این امور متهم کند».
این ادعا از چند جهت ایراد دارد:
الف. انتساب این دیدگاه به آیتالله مؤمن نادرست است.
ب. بر فرض صحت انتساب این دیدگاه به آیتالله مؤمن، مباهته درباره اهل بدعت است، نه مخالفان سیاسی.
ج. بر فرض صحت انتساب این دیگاه به آیتالله مؤمن، انتساب دیدگاه آیتالله مؤمن به نظام جمهوری اسلامی نادرست است.
الف. دیدگاه آیتالله مؤمن درباره مباهته[۱]
آیتالله محمد مؤمن در مصاحبهای با هفتهنامهٔ ۹ دی، در تیرماه ۱۳۹۳، در پاسخ به پرسش «یکی دیگر از افراد شبیه به او میگوید؛ شما بر پایۀ یک روایتی فرمودید که اگر کسی اهل فسق و فاسق بود به او هر نسبتی از جمله نسبت زنا میشود داد»، میگوید: «من نزدم این حرف را» و جواز بهتان را تکذیب میکند.
از آنچه در کتاب «مبانی تحریر الوسیله» آمده است، جواز مباهته برداشت نمیشود. محمد مؤمن دربارهٔ جواز بهتان به دو فقره از روایت «إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ …» اشاره داشته و هر دو را رد میکند. او استناد به «باهتوهم» را به این دلیل که احتمال دارد معنایی غیر از ایراد بهتان داشته باشد، رد میکند و میگوید: دلالت «باهتوهم» بر جواز ایراد بهتان و قذف مسلم نیست؛ زیرا احتمال دارد به معنای حیران کردن با دلایل قاطع باشد و با این احتمال دلیلی بر جواز قذف نیست.
در فراز بعدی آیتالله مؤمن در ان قلت و قلتی احتمال میدهد از «اکثروا من سبهم» برای جواز بهتان استدلال شود، بدینگونه که قذف یکی از موارد «سب» است و «سب» در این فقره از روایت جایز شمرده شده است. مؤمن پاسخ میدهد نهایت چیزی که از جواز «سب» فهمیده شود، اهانت به مسبوب است؛ اما قذف مشتمل بر کذب و حرامی دیگر است.
آنگاه در استدراکی -که محل بحث است- میگوید اگر قذف مشتمل بر کذب نباشد، مثلاً معلوم الصدق یا مشکوک الصدق باشد، در این حالت قذف از مصادیق «سب» است و مشتمل بر حرام دیگری نیست و اطلاق «سب» در «اکثروا من سبهم» شامل این مورد میشود.
کدیور به این استدراک برای انتساب جواز بهتان به آیتالله مؤمن استناد میکند. این استدراک با عبارت «اللهم الا ان یقال» آغاز شده است. این عبارت به معنای «مگر اینکه گفته شود» است؛ اما در متون حوزوی در بسیاری موارد اشاره به ضعف، تحکمآمیز بودن و نادرست بودن توجیه دارد. شبیه عبارت «فتأمل» و «فافهم» و امثال آن که تنها به معنای لغویشان نیست و اشاره به اشکال ناگفته در متن دارد. بخشی از شروح و حاشیهها، تلاش برای کشف و بیان اشکال خفته در فتأملهاست.
«اللهم الا ان یقال» هم از اصطلاحات متون حوزوی است که تنها به معنای استدراک و پاسخ نیست؛ بلکه اشاره به ضعف استدراک دارد. برای نمونه آیتالله شبیری زنجانی درباره استدلالی که پس از این عبارت آمده گفته است: «البته خود ایشان هم این دلیل را خیلی محکم نمیداند، لذا به عنوان «اللهم الا أن یقال» تعبیر کرده است» [درس خارج فقه، ۱۷ آبان ۷۹]. یا «گویا این عبارت «الا ان تقول» شبیه عبارت «اللهم الاّ ان یقال» است که به تکلّفآمیز بودن جواب اشاره دارد …» [درس خارج فقه، ۸ فروردین ۹۰]
عبارتی که کدیور بدان اشاره دارد، با «اللهم الا ان یقال» آغاز شده است و از آنجایی که این عبارت در متون حوزوی اشاره به ضعف و تکلفآمیز بودن استدلال بعد از خود دارد، نمیتوان آن را دیدگاه نویسنده شمرد. به نظر عبارت «اللهم الا ان یقال» اشاره به تفاوت ماهوی میان قذف و «سب» که یکی اخباری و دیگری انشایی است، دارد و این تفاوت بدین معناست که حتی اگر قذف مشتمل بر کذب نباشد، مصداق «سب» نیست.
علاوه بر این، معلوم الصدق بودن قذف دلیل بر جواز آن نیست؛ بلکه شارع بیان اتهامهای جنسی را سختگیرانه ممنوع کرده است و تنها با وجود چهار شاهد عادل به این اتهام توجه میشود. این سختگیری بدین معناست که صرف تطابق با واقع مد نظر شارع نیست؛ چه بسا یک نفر آگاه به زنا یا لواط فرد باشد؛ اما از نظر شارع بیان آن ممنوع است.
به عبارت دیگر قذف صرفاً «سب» مشتمل بر کذب نیست که در صورت عدم اشتمال بر کذب، مصداق «سب» شود و در جایی که «سب» جایز است، جایز باشد؛ بلکه در دیدگاه شارع، حرمت بیان اتهامهای جنسی فراتر از حرمت کذب است و حتی در صورتی که سه شاهد عادل دیده باشند، بیان آن ممنوع است. به هر صورت محتمل است که «اللهم الا ان یقال» در ابتدای عبارت اشاره به این دو اشکال یا اشکال دیگری باشد.
بنابراین، از عبارت آیتالله مؤمن نمیتوان جواز بهتان زدن را فهمید. او هر دو استدلال را رد میکند و توجیه استدلال دوم را با عبارتی بیان میکند که نشانه ضعف است. کدیور به ساختار این عبارت توجه نکرده است و به نادرستی آن را دیدگاه آیتالله مؤمن بیان کرده است.
ب. روایت «باهتوهم» و مخالفان سیاسی
کدیور ادعا میکند با توجه به جواز بهتان که از این روایت برداشت شده است، نظام به مخالفان خود اتهامهای دروغ میزند. حتی اگر فرض کنیم که دیدگاه آیتالله مؤمن جواز بهتان است، نمیتوان مخالفان سیاسی را از آن جهت که مخالف سیاسیاند، مصداق مورد جواز بهتان دانست. روایت درباره «اهل ریب و بدعه» است؛ نه مخالفان سیاسی. در این صورت به عمومات و اطلاقات حرمت بهتان رجوع میشود. روشن است که میان اهل ریب و بدعت و مخالفان سیاسی تفاوت است. توسعه معنای اهل بدعت به مخالفان سیاسی نه در متن آیتالله مؤمن است و نه دلیلی بر آن است. متن بیگانه از اتهام به مخالفان سیاسی است.
ج. دیدگاه آیتالله مؤمن و دیدگاه نظام
اگرچه با توجه به حضور آیتالله مؤمن در شورای نگهبان و شورای عالی قضایی و … دیدگاههای او در برخی قوانین تأثیر داشته است؛ اما بدین معنا نیست که دیدگاه وی، دیدگاه نظام است. در بسیاری از موارد، دیدگاههای محمد مؤمن با دیدگاههای رسمی نظام متفاوت است. به عنوان نمونه در نظریه ولایت فقیه آیتالله مؤمن، جایی برای مردمسالاری دینی نیست؛ اما حضرت آیتالله خامنهای از مردمسالاری دینی دفاع میکند.
در این مستند هیچ اشارهای به دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای درباره جواز بهتان به مخالفان نشده است و با واژه «بعضی فقهای معتمد» سعی در انتساب غیرمستقیم این دیدگاه به حضرت آیتالله خامنهای دارد. بر فرض انتساب قول جواز بهتان به آیتالله مؤمن، نمیتوان به صرف «معتمد» بودن این دیدگاه را به حضرت آیتالله خامنهای نسبت داد و آن را بهانه نظام برای اتهام به دیگران دانست. بنا به نقل برخی شاگردان حضرت آیتالله خامنهای، ایشان در درس خارج فقه، معنای جواز بهتان از مباهته را رد کردهاند.
نکته دیگر اینکه در ابتدای مستند گفته شده است نه تن از مراجع -که برخی از آنها معتمد و مورد احترام حضرت آیتالله خامنهایاند- در پاسخ به استفتائی جواز بهتان را رد کردهاند.
چکیده کلام اینکه در کلمات محسن کدیور سه اشتباه مشاهده میشود: نخست، عبارت «اللهم الا ان یقال» را که دلالت بر ضعف مطلب میکند، نادیده گرفته است و به همین دلیل انتساب دیدگاه جواز بهتان به محمد مؤمن نادرست است. دوم، روایت مورد بحث، تنها درباره اهل ریب و بدعت است نه دربارهٔ مخالفان سیاسی و در کلام محمد مؤمن هیچ اشارهای به مخالفان سیاسی نیست و بر فرض جواز «سب» و بهتان، باید به مورد اشاره شده در روایت اکتفا کرد و در غیر آن به عمومات حرمت رجوع کرد و سوم، حتی اگر این دیدگاه، دیدگاه آیتالله محمد مؤمن باشد، نمیتوان آن را دیدگاه نظام دانست. مباحثات
پانوشتها
أنّ قوله: «باهتوهم» ترغیب فی إیراد البهتان والفریه علیهم وإطلاقه شامل لقذفهم بمثل الزنا واللواط، لکنّه مبنی علی کون المباهته هنا بمعنی إیراد البهتان وهو غیر مسلّم؛ إذ من المحتمل أن یراد بها جعلهم متحیّرین بإلزامهم ببطلان قولهم بالحجج القاطعه، کما فی قوله تعالی فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ فحاصل الحدیث: أنّه یجب هتک حیثیاتهم بذکر ما فیهم، کما یجب جعلهم مبهوتین بإقامه الحجج القاطعه علی بطلان مقالتهم. ومع هذا الاحتمال فلا حجّه فیها علی جواز قذفهم، بل إنّ عمومات حرمه القذف ولزوم الحدّ به محکّمه. إن قلت: إنّ إطلاق تجویز سبّهم بل الأمر به یقتضی جواز سبّهم بمثل القذف قلت: إنّ ما یقتضیه السبّ بما هو سبّ إنّما هو إهانه المسبوب وأمّا ارتکاب الکذب أوحرام آخر مثلًا فلا فغایه تجویز السبّ إنّما هو تجویز إهانتهم لا مثل قذفهم المشتمل علی حرام آخر اللهمّ إلّا أن یقال: إنّه لا یشمل القذف المعلوم کذبه، لا المعلوم صدقه و لا المشکوک الصدق؛ فإنّه فی هذین الموردین إنّما یکون حراماً بما أنّه قذف و القذف من مصادیق السبّ بما أنّه سبّ فإطلاق الصحیحه یقتضی جواز بل رجحان القذف الغیر المعلوم الکذب و بها یقیّد إطلاقات أدلّه حرمته و اللّه العالم بحقایق احکام. [↬] [↪]