اختصاصی شبکه اجتهاد: بیانیه گام دوم نقشه و تصویر روشنی از آینده انقلاب اسلامی مبتنی بر امید واقع بینانه است. مقام معظم رهبری در بیانیهای که مرقوم فرمودند گام دوم انقلاب را مرحله جامعه پردازی و تمدن سازی نام نهادند.
واژهی «civilization» به معنای «تمدن» برگرفته از واژه «city» به معنای «مدینه» یا «شهر» است. شاید بر این اساس است که برخی از اندیشمندان تمدن را در سطح خرد مورد توجه قرار داده و آن را به فرهنگ شهرها محدود کردهاند. هم ریشه بودن واژهی «تمدن» و «مدینه»، در زبان عربی و واژههای «civilization» و «city» در زبان لاتین نشانگر نزدیک بودن این پدیدهها از نظر مفهومی است و این موضوع که شاهد چنین پیوند نزدیکی در شرق و غرب بین تمدن و شهر هستیم، میتواند دلیلی بر اهمیت و رابطهی شهرنشینی با تمدن باشد؛ بهگونهای که میتوان گفت شهر و شهرنشینی از مهمترین نمادها و مؤلفههای تمدن به شمار میآیند.
برای تحقق توصیههای رهبری نباید از نقشآفرینی شهر به عنوان بستر تحقق سیستمهای تمدنی غافل شد. امروزه معضل اساسی در شهرهای ایران اسلامی تبعیت و پیادهسازی مکتب لیبرالیسم در ساختارهای برنامهریزی و مدیریتی شهر است. به دلیل تفاوتهای بنیادین بین مکتب الحادی لیبرالیسم و اسلام تا هنگامی که مدیران و برنامه ریزان شهری به ضرورت توجه و پرداختن به الگوهای اسلامی و منطبق با فرهنگ ایرانی پی نبرند در تحقق گام دوم با مسئله روبرو خواهیم بود.
مبانی نظام لیبرال سرمایهداری متأثر از فردگرایی و اصالت فرد است و این انگاره در ساختارهای کالبد و فضایی شهرهای ما به چشم میخورد مقام معظم رهبری در قسمت توصیهها در مورد اقتصاد میفرمایند: اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است متأسفانه در حال حاضر در حوزه مدیریت شهری و شهرسازی اقتصاد لیبرال سرمایهداری با رویکرد التقاطی وارد نظام برنامهریزی شهری نیز شده است.
از آنجایی که اقتصاد کشور تک محوری و وابسته به نفت است براساس همین رویکرد و نگرش، طرحهای توسعه شهری تصویب و اجرا میشود و شهرها صرفاً محل انباشت سرمایه و فضای شهری مروج مصرفگرایی است و جنبه تولید در شهر کاهش و فعالیتهای سوداگرانه و دلالانه ترویج پیدا میکند. ایجاد محدودیت برای رشد و توسعه افقی شهرها به بهانه کمبود زمین و هزینههای بالای رشد افقی شهر، دلیل بر این شد که زمین به عنوان یک سرمایه به حساب بیاید و بورسبازی زمین شکل بگیرد و افرادی که صاحب زمین بودند و یا از رانتهای اطلاعاتی در طرحهای توسعه شهری استفاده کردند در مدت کوتاهی به یک ثروت زیاد دست پیدا کنند و به تدریج با بورسبازی زمین صاحب قدرت و ثروت در شهرها بشوند و بر فرآیند توسعه شهرها تأثیرگذار باشند بهگونهای که امروزه شاهدیم اراضی مرغوب در شهرها در اختیار مالوپاساژها قرار دارد و نظم و عدالت شهری را مختل کردهاند.
در بحث معنویت و اخلاق که رهبری به عنوان توصیه در بیانیه مرقوم فرمودند، در حوزه شهر میتوان اینگونه بیان داشت که معنایی که محیط و ویژگیهای کالبدی به انسان القا مینمایند آن دسته از اصول و ارزشهای فرهنگی و جهانبینی جامعه میباشد و شکلدهنده محیط بودهاند و اصول و ارزشها را به انسان القا نموده و بهنوعی در تحولات فرهنگی در جامعه ایفای نقش مینماید بهطورکلی با توجه به اینکه محیط بر رفتار و سبک زندگی شهروندان تأثیرگذار است کالبد و فضاهای شهر اسلامی باید مروج ارزشهای معنوی باشد تا افرادی که در شهر حضور دارند از مشاهده المانها، نمادها، مبلمان و نشانههای شهری که بازگوکننده فضیلتهای اخلاقی و برگرفته از ارزشهای دینی و فرهنگی جامعه اسلامی است تأثیر بپذیرند. امروزه نحوه تقسیمات کالبدی شهرها بهگونهای رقم خورده است که محلات که یک بستر مهم برای شکلگیری ارزشهای جامعه در شهرهای سنتی بود، از بین رفته است.
در مقیاس محله توجه به مرکزیت و کالبد و فضای مسجد به عنوان اصلیترین پایگاه اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی میتواند با توجه به شعاع عملکردیاش اثربخش باشد. محلات با توجه به اهمیتی که در شهر اسلامی دارند باید احیا و توانمندسازی شوند تا ارزشهای معنوی و فضیلتهای اخلاقی در بستر محیطی به نام محله با مدیریت نهادی مانند مسجد تجلی پیدا کند و به دیگر تقسیمات کالبدی شهر تسری پیدا کند. توجه به عدالت و مبارزه یکی دیگر از توصیههای رهبری در بیانیه گام دوم بود.
عدل یک مفهوم است اما برحسب مصادیق گوناگون جلوههای مختلفی دارد. در کالبد و فضای شهر عدالت زمانی تجلی مییابد کاربریهای شهری به تمام نیازهای انسان در ابعاد شبکهای پاسخ درخور بدهد. بر این اساس میتوان گفت ملاک اصلی برای سنجش تحقق عدالت نحوه چگونگی پاسخگویی نظام کالبدی- فضایی شهر به نیازهای انسان است. مبحث عدالت در شهر از چنان اهمیتی برخوردار است که حضرت علی(ع) عامل ویرانی شهرها را عدم رعایت عدالت بیان کردهاند. عدالت ابعاد و زوایای گوناگونی دارد برای رسیدن به عدالت در ساختار کالبدی، فضایی و اجتماعی در شهر باید از مبانی اعتقادی اسلام بهره گرفت و بستر ایجاد مشارکتهای مردمی را در اداره شهر فراهم نمود. شفافیت مالی و مشارکت مردم در ساختار اداره شهر اسلامی یکی از مؤلفههای تحقق عدالت در شهر است.
اگر دیگر سیستمهای مؤثر در تحقق بیانیه گام دوم مانند اقتصاد موفق عمل کنند ولی در بستر شهر تجلی پیدا نکنند اقدامات انجام شده خروجی ناقصی خواهند داشت. ساختار برنامهریزی شهری باید تمرکز زدا باشد. با توجه به اینکه شهر پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و مدیریت متمرکز در یک مکان نمیتواند برای شهر تصمیمگیری کند پیشنهاد میشود برنامهریزیهای شهری بر مبنای محلات با محوریت مسجد تراز انجام بشود. ازآنجاییکه مساجد پایگاه انقلاب بودهاند در ادامه این مسیر روشن و نورانی نیز که انشاءالله منتهی به ایجاد تمدن نوین اسلامی بشود مساجد باید محل اداره امور باشند و کارکرد مساجد باید محل مشارکتپذیری و اداره محلات شهر اسلامی باشد.
در انتها اشاره به این نکته ضروری است که با توجه به پیشرفتهای گوناگون در ابعاد مختلف پس از پیروزی انقلاب، در ایجاد و اداره شهرها به دلیل عدم استفاده و اعتماد به ظرفیتهای دینی و الگوهای شهرسازی بومی، موفق نبودهایم. پیشنهاد میشود مدیران و برنامه ریزان شهری بهجای الگوبرداری از ساختارها و مکاتب غربی و پیادهسازی در شهرهای ایران اسلامی، رجوعی به منابع دینی و الگوهای شهرسازی موفق ایرانی داشته باشند به نظر میرسد برای حرکت روبه رشد و بسترسازی برای جامعه سازی و تمدن نوین اسلامی باید تأملی در نظام شهرسازی حال حاضر کشور داشته باشیم.
نویسنده: علی حجازیان، پژوهشگر مقطع دکتری شهرسازی