اختصاصی شبکه اجتهاد: اغتشاشات و وقایع اخیر، با موجسواری و ایجاد فضای احساسی میان نوجوانان و جوانان شکل گرفت و باعث خسارات مادی و معنوی بسیاری شد. تحلیلگران معتقدند این وضعیت پایدار نیست؛ اما مسأله مهم و ماندگار، نگرش دانشآموز دهه هشتادی آیندهسازان کشور و حتی مسئولان دهههای بعدی نظام است!
براساس دادهها، وجه مشترک اغلب دستگیرشدگان، جهل ایشان نسبت به تحلیل صحیح از اوضاع کشور است. نگاه نادرست این افراد نسبت به مسئله انقلاب، حکومت اسلامی، احکام دینی، جایگاه انسانی و ایمانی انسان در نگاه دینی و نزد خداوند متعال، پوشش اسلامی و فلسفه آن، علت گرفتاریها و کاستیهای جامعه امروز کشور و … ریشه تحلیل و حرکت اشتباه بعدی آنهاست.
از این رو، اگر تا به حال ایجاد آرامش و تعادل در جامعه، برپایه قاعده «حفظ نظامات جامعه» بود، از این پس، بنا بر قاعده «ارشاد جاهل»، هنگامه روشنگری جامعه به ویژه جوانان است و معالأسف همه ما در عمل به این قاعده باسابقه در فقه اسلامی، کوتاهی کردهایم و این وظیفه برای والدین، متولیان عرصه فرهنگی، تربیتی و آموزشی دوچندان بوده و خواهد بود.
در متون و منابع فقهی، از قاعده ارشاد جاهل با تعبیرهای مختلفی یاد شده است؛ مانند «تذکره الغافل و إرشاد الجاهل»[۱]؛ «تنبیه الغافل و إرشاد الجاهل»؛[۲] «تنبیه الغافل و إرشاد الجاهل و هدایه الضال»[۳]؛ «ارشاد الجاهل بالحکم»[۴].
برپایه ادله شرعی نهتنها ارشاد جاهل در احکام شرعی واجب است که در موضوعات مهم هم ارشاد واجب است.[۵] یعنی نهتنها، یادآوری اینکه حکم وجوب حفظ نظام اسلامی و بیان آن با زبان مخاطب، به دیگران واجب است، بلکه اگر کسی در تشخیص مصادیق و موضوعات آن نیز دچار اشتباه شد، روشنگری او واجب کفایی شرعی است!
برای نمونه فقها گفتهاند: «مواردی مانند جان، آبرو، ناموس و اموال قابلاعتنای مؤمنان، از حکم عدم وجوب ارشاد در موضوعات، استثنا میشود؛ درنتیجه ارشاد جاهل در این موارد واجب است!»[۶]
لذا، فریضه فراموششده فقهی، باید دستور کار ارکان مختلف نظام اسلامی خصوصاً متولیان حوزه تربیت و آموزش نوجوانان و جوانان جهت جلوگیری از تکرار اتفاقات مشابه در آینده، باشد. در صدر این وظیفهمندی مسئولان و نظام رسمی آموزشوپرورش کشور قرار دارد؛ زیرا تمکن و قدر او در اقدام تربیتی و ظرفیت بالای بیش از ده سال حضور دانش آموزان در برنامه او، وظیفه شرعی ویژهای برای او رقم میزند. وظیفهای که اگر انجام نشود، ترک فعل و بانی مشکلات آینده کشور خواهد بود!
محور اول، آموزش و پرورش: تبیین آرمانهای انقلاب و بازخوانی آن برای نسل جدید، جاگیری مناسب این مفاهیم در دروس، پرورش و همراه ساختن معلمان و مدرسان کشور با این گفتمان، نظارت محتوایی بیشتر بر مدارس خاص غیردولتی و حتی لغو مجوز مدارس مروج جریان سکولار میان دانش آموزان… اینها حداقل اقدامهای لازم در این عرصه است.
محور دوم، حوزههای علمیه: حوزهای که پیوسته در خط مقدم دفاع از آرمانهای انقلاب است، خط ویژه تبلیغی و اقدام فرهنگی خود را باید در مدارس قرار دهد که دانشگاه دیر است!
سامان دادن به حضور برنامهریزیشده و مستمر طلاب آموزشدیده در مدارس، و ارتباط با فطرت پاک دانشآموزان، رسالت اصلی تبلیغی ـ فرهنگی حوزههای علمیه و دستگاههای همسو اگر نباشد، اتفاقات بدتری را رقم زدهایم که آبادی آن از ویرانی ماست!
نویسنده: هادی عجمی، مدرس حوزه و دانشگاه، پژوهشگر فقه فرهنگ و عضو گروه فقه تربیتی موسسه اشراق و عرفان
——————————–
[۱]. فضل اللّه بن عباس نورى، رساله فی قاعده ضمان الید، ص ۱۵؛ جعفر سبحانی، تذکره الأعیان، ص ۴۲۰.
[۲]. ملا حبیب الله شریف کاشانى، تسهیل المسالک إلى المدارک، ص ۲۴.
[۳]. سید محمد حسینی شیرازی، الفقه القواعد الفقهیه، ص ۱۹۶.
[۴]. على صافى گلپایگانی، ذخیره العقبى فی شرح العروه الوثقى، ج ۴، ص ۲۶۷.
[۵]. حسینعلی منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ج۲، ص ۳۰.
[۶]. مرتضی بن انصاری (شیخ انصاری)، کتاب المکاسب، ج ۱، ص ۷۷؛ سید ابوالقاسم موسوی خویی، مصباح الفقاهه، ج ۱، ص ۱۲۰ و ۱۲۱.