درباره انگیزه مخالفت و اعتراض امام حسین(ع) چندین نظریه بیان شده است و همه نظریات در یک امر مشترک هستند که امام برای اثبات حقانیت شیعه وارد عمل شده است و تمام هویت و حرکت به این خاطر بوده است که امام میخواسته است که شیعه را سرافراز کند و حق شیعه را بگیرد اما حرکت امام حسین(ع) فراتر از این قضایا بوده است.
به گزارش شبکه اجتهاد، علیرضا واسعی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست «دمی با مکتب عاشورا» که به همت کانون بعثت اخلاق مشهد با حضور علاقهمندان برگزار شد، با اشاره به وجود واژههایی مانند ناس و کافرین و عاملین در قرآن گفت: اگر در این باره تحلیل محتوایی شود خواهیم دید که قرآن رویکرد جهانی و همه زمانی و مکانی دارد.
دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی با اشاره به این مطلب که خطاب پیامبر اکرم (ص)در دعوت به اسلام به صورت همه جانبه و کلان بوده است و منحصر در قشر و جامعه خاص نبوده است، تصریح کرد: پیامبر(ص) در همین راستا گام برداشت و با نگاه فراگیر پیش رفت و به بیان دیانت اسلامی پرداخت.
ریس سابق پژوهشکده اسلامی تمدنی در ادامه با اشاره به خطبههای پیامبر(ص) بعد از قدرت یابی و حکومت سازی ایشان و خطبههایی که در فتح مکه و در حجه الوداع از سوی ایشان ایراد شده است اگر تأمل کنیم ملموس است که نگاه پیامبر یک نگاه گسترده و فراگیر است، اظهارکرد: به طور طبیعی جامعه سازی و ایجاد یک مدینه مطلوب نیازمند حرکت گام به گام بوده است و پیامبر آهسته آهسته این حرکت را پیش میبرد تا بتواند آن هدف و غرض الهی را دنبال کند.
واسعی با تأکید بر این مطلب که با توجه به اینکه اسلام دینی برای همه زمانها و مکانها است، بیان داشت: با نگاه تاریخی میتوانیم بگوییم که همه پیامبران دغدغه آنها ایجاد یک امر بوده که جهانیان و آدمیان را به سوی اسلام بکشانند.
وی با اشاره به این مطلب که حقیقت دین که در قرآن و سنت نبوی تبلور و تجلی پیدا کرد این دین در ادوار بعدی به جهاتی مورد تبیینها و تحلیلهاو تفسیرهای متفاوتی قرار گرفت، اظهارکرد: چرا که ما یک دین داریم و اندیشه دینی و آنچه به عنوان دین امروز مورد تحلیلهای جدی دین شناسان قرار میگیرد مبتی بر دستهای از دادهها است که بعد از قرن اول و یا بعد از پیامبر اکرم(ص) پیدا شده است.
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: آنچه که بعدها پیدا شد با آنچه که پیامبر(ص) و در قرآن بوده است چه بسا زاویههایی داشته است که بر این اساس ما یک حقیقت و گوهر دین داریم که در قرآن و سنت و سیره نبوی آمده است و یک اندیشه و معرفت دینی که در دورههای بعدی پیدا شد واین دو مورد چه بسا با یکدیگر کاملا منطبق وبرابر نباشند.
چرا ممکن است معرفتها و تعاریف دینی متفاوت با اصل دین باشد؟
وی در ادامه درباره تبیین و بیان دلایل تفسیرها و برداشتهای متفاوت از دین گفت: به طور طبیعی انسانها تحت تأثیر رقابتهای جناحی و سیاسی، اجتماعی و رقابتهای نژادی قرار میگیرند و همین امر باعث شد یک زاویه از دیانت اصلی حاصل بشود که مقوله آن ایجاد جامعه واحد مسلمانی بوده است.
واسعی ادامه اداد: حاکمان یکی از دغدغههای آنان این بود که در جامعه اسلامی وحدت ایجا دکنند و جامعه را انسجام ببخشند و به همین دلیل هر گونه عملی که وحدت و انسجام جامعه اسلامی را از منظر آنان دچار خدشه کنند محکوم شمرده میشد و برای اینکه بتوانند مردم را به سمت و سوی آن وحدت و انسجام بکشانند از دین مایه میگذاشتند که این مایه گذاشتن از دین در نهایت منجر به تفسیری از دین میشد که با حقیقت دین اندکی فاصله پیدا کرده باشد.
این پژوهشگر اسلامی با اشاره به این مطلب که شما اگر به متن اصلی اسلام و قرآن و سنت نبوی نگاه کنید مقوله تعامل با اهل کتاب بسیار ساده بیان شده است که ما به عنوان مسلمان با غیر مسلمان چگونه رفتاری داشته باشیم، تصریح کرد: در عین حال تعامل با اهل کتاب در سیره پیامبر به گونه دیگری بود وب عدها این تعامل عوض شد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آنچه در حقیقت و گوهر دین که متجلی در قرآن و سنت نبوی بوده است با آنچه که در ادوار بعدی به مثابه دین الگو شد با یکدیگر متفاوت است، اظهارکرد: امروز ما بیشتر با آن دینی سرو کار داریم که توسط کارشناسان و متخصصان و فقها عرضه شده است و این درحالی است که پیامبر(ص) میکوشید تا جامعه را فراتر از الگوها و خط کشیهای شریعت اسلامی اداره کند.
وی ادامه داد: اساسا فلسفه امامت و تلاش عملی امامان حفظ رویکرد انسانی دین و جلوگیری از مصادره دین به نفع جناحهای مختلف بوده است و ضرورت وجود امامان این بوده است که در دوره پسا پیامبری آن گوهر دین را همچنان محاظت کنند و نگذارند دین از مسیر حقیقی وانسانی خودش خارج شود و در کانالهای جبهه ای، نژادی و جناحی و فرهنگی ومذهبی دربیفتد وکار امامان این بودکه جلوی انحراف دیانت را بگیرند و نگذارند دین اسلام در کانالهای کوچک سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و یا حتی مذهبی قرار بگیرد.
این پژوشگر اسلامی تأکید کرد: امام علی و امام حسن و امام حسین و ودیگر ائمه نبایستی قربانی دغدغههای مذهبی شیعه شوند، بلکه شیعیان باید الگوی زیستی خودشان را از آنان بگیرند و این دو موضوع با هم فرق میکنند.
انگیزه و حرکت امام حسین(ع) در عیار تمدنی
وی در ادامه درباره انگیزه و حرکت امام حسین(ع) در عیار تمدنی گفت: درباره انگیزه مخالفت و اعتراض امام حسین(ع) چندین نظریه بیان شده است و همه نظریات در یک امر مشترک هستند که امام برای اثبات حقانیت شیعه وارد عمل شده است و تمام هویت و حرکت به این خاطر بوده است که امام میخواسته است که شیعه را سرافراز کند و حق شیعه را بگیرد اما حرکت امام حسین(ع) فراتر از این قضایا بوده است.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد:حرکت امام حسین(ع) حرکتی انسانی و با دغدغههای متعالی و نگاه جهانی بوده است و از طرفی برای تمدن معنایی مختلف و متعدد ارائه شده است و برخی از فیلسفوفان تمدن را با سه ویژگی تعریف کرده اند که تمدن امری انسانی و معطوف به رابطه انسان با یکدیگر است و جامعه متمدن جامعهای است که امکان همزیستی حداکثری را فراهم میساز دو تمدن یک امر انسانی است و معطوف به روابط انسانها است که تمدن شناسان بزرگ به آن اشاره کرده اند.
تفاوتهای جامعه متمدن وغیر متمدن
وی در ادامه به بیان تفاوتهای جامعه متمدن و غیر متمدن پرداخت، گفت: تمدن ایجاد فرصت برای رشد خلاقیتهای انسانی و شکوفایی تواناییهای بشر است و جامعه متمدن جامعهای است که امکان بروز شکوفایی و رشد استعداهای انسانی و خلاقیتهای انسانها فراهم تر است و در دنیای امروز تکنولوژی و صنعت برای پدید آمدن رشد و شکوفایی است که شما نمیتوانید نسبت به مقوله تکنولوژی و صنعت بی توجه باشی.
واسعی ادامه داد: در جامعهای که میخواهد علوم رشد کند نمیتوانید از ایجاد این فضا بگذرید اما همه آنها جزء لوازم ایجاد تمدن است و تمدن واقعی این است که امکان رشد و بروز خلاقیتهای انسانها در آن جامعه فراتر از دیگر جوامع است و برعکس هر چه در یک جامعه امکان رشد و خلاقیت و امکان عرضه دادهها محدودتر باشد آن جامعه به لحاظ تمدنی دچار مشکل است و سوم اینکه جامعه متمدن، جامعهای است که امکان زندگی برابرانه و همگنانه برای همه شهروندان فراهم است و همه انسانها به صورت برابر دیده میشوند و ضوابط و آئینها و مقرارت خودش را به گونهای وضع میکند که همه انسانها به صورت برابر و همگن بتوانند زندگی کنند.
حرکت امام حسین(ع) در عیار تمدنی چگونه قابل ارائه است؟
وی در ادامه با طرح این پرسش که حرکت امام حسین(ع) در عیار تمدنی چگونه قابل ارائه است؟ گفت: امام حسین دنبال این نبود که خودش را در رأس قدرت قرار بدهد و البته قدرت و موقعیت زمینه را برای خدمت فراهم میسازد ولی بکارگیری قدرت دو جور میتواند باشد که متمدنانه و متوحشانه باشد و امام حسین(ع) اصرار و تأکید بر این داشت که جامعه سیاسی دروان خود را اصلاح کند و جلوی اقدامات متوحشانه حاکم زمانه را بگیرد.
این پژوهشگر اسلامی با اشاره به این مطلب که در ادبیات و غرض و کلام امام حسین(ع) چیزهایی را مییابیم که نشان دهنده آن وجه انسانی قیام است نه اینکه امام به دنبال رسیدن به حکومت بود یا اینکه امام حسین(ع) به دنبال اثبات حقانیت قشر اندکی از جامعه بود، که امروز شیعه شناخته میشود، تصریح کرد: این درحالی است که دغدغه امام این نبود و برخی از مفسران اهل سنت گفته اند که امام حسین(ع)به دنبال برگرداندن قدرت به بنیهاشم نبود و حرکت امام در این حد محدود نیست.
وی با اشاره به این مطلب که هر چه جلوتر میرویم نوع بزرگداشتها و مراسمات عزاداری قیام امام حسین(ع) رنجورتر میشود که عملا دغدغههای امام با این نوع سبک عزاداری ما تحریف جدی شد وحتی زمینهای برای دفاع نیست، گفت: مهمترین تحریف در این مراسمات و سخنرانیها و خطابهها وعزاداری این است که حرکت و هدف امام کانالیزه به قشر اندکی شد و درحد رفتارهای جناحی و سیاسی تنزل پیدا کرد.
واسعی ادامه داد: برخی مداحان کلمات رکیک را به امام حسین (ع) درباره دشمنان نسبت میدهند که این امر ذبح کردن امام است و اگر در نگاه کلان ومتعالی به اما منگاه کنیم قیام ایشان را فراتر از این حرفها درمی یابیم .
وی درادامه با اشاره به نکتههای مهم در کلام امام حسین(ع) که وجه انسانی قیام را بیان میکند، ابرازکرد: در واقع ما امام حسین(ع) را ناصحیح به نفع خودمان مصادره کرده ایم و این درحالی است که هدف امام از قیام عنصر اصلاح و بازگرداندن حق به عنوان معیار است.
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: عنصر اصلاح، یک عنصر مذهبی و دینی و نژادی و جناحی نیست و این مفهوم کلان است و امام میخواهد جامعه انسانی را در آن اصلاح انجام دهد و به تأکید میگوید من برای اهداف سیاسی ومادی و اهداف دیگر وارد این نشده ام که این امر مربوط به شیعه و عربها و شرقیها نیست و مربوط به همگان است که آن اصلاح است.
معنای امربه معرف و نهای از منکر در نهضت حسینی
واسعی درادامه با بیان اینکه یکی از خطاهایی که امروز رایج شده است این است که فکر میکنیم امر به معرف و نهی از منکر به معنای این است که امر به واجبات ونهی از منکرات است و غافل از اینکه امر به معروف ونهی از منکر در عرض آن واجبات قرار دارد، اظهارکرد: که آنچه رواج شده همان اندیشههای اسلامی است چرا که آنچه به عنوان اصول و فروع دین رایج شده است در ارکان کتب دینی نیامده است، بنابراین امر به معرف و نهی ازمنکر امر به خواندن نماز نیست و چیز دیگری است که نیاز به تأمل و گفتگودارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: امر به معرف و نهی ازمنکر به معنای امر آن چیزهایی است که جامعه اسلامی برای دوام و بقای خود به آن نیاز دارد وآن چیزهایی که در عرف جامعه مقبولیت همگانی وانسانی پیدا کرده است و منکر نقطه مقابل است واین درحالی است که ما این قضیه را محدود کرده ایم و این حکم جهانی و متعالی در پوشش و حجاب خلاصه شده است که همراه با خط کشهای سلیقهای است و در عین حال یکی از معروفهایی که امام حسین(ع) به دنبال آن است معروف است که آن امر انسانی حکومت، توسط یک فرد به ناحق گرفته شده است.
وی در ادامه بیان انگارههای تمدنی حرکت امام حسین(ع)گفت: حرکت امام حسین(ع) در معیار تمدنی برای اصلاح بوده بدان معنا که تلاش مسؤولانه برای ایجاد یک جامعه انسانی که همه آدمیان بتوانند در آن زندگی کنند چرا که حکومت امویان خدایانی و بردگانی بود که برای اینکه آنان این امر را مشروع کنند به آیات قرآنی متوسل میشدند که به همان میزان که اطاعت از خدا و رسول واجب است اطاعت از اولی الامرهم لازم است واطاعت آدمیان از اولی الامری که ما هستیم یک اطاعت بردگانی وارباب و نوکری است.
واسعی در تبیین شرایط جامعه اموی آن دوران گفت: قدرت اقتصادی که در جامعه آن روز پیدا شده بود به دلیل همین رابطه خدایانی وبردگانی بوده است و وقتی قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی در دست یک فرد باشد پس نگاه خدایانی در این جامعه موجه میشود و امام حسین(ع) میخواهد این رابطه را اصلاح کند و این منکری است که رخ داده است و باید به آن معروف توجه شود.
این پژوهشگر اسلامی درادامه درباره تبیین اصلاح منکری که امام حسین(ع) در حرکت خود بدان اشاره میکند، گفت: حتی حضرت علی(ع) خطاب به مردم دوران خود میگوید شما اگر کار مرا اشتباه دیدید تذکر دهید و این بدان معنا است که من حاکم دربرابر مردم مسولیت دارم ورابطه من با شهروند رابطه خدا وبرده نیست بلکه رابطه مدیر با زیر مجموعه خود و رابطه رهبر با پیروان خود است و همه کاره نیست و این یک امر انسانی است.
وی ادامه داد: جامعه متمدن جامعهای است که همه انسانها در این جامعه زمان خود ذی نقش هستند و نکته دوم امر حق و باطل است که این موضوع اسلامی نیست و امری انسانی است و همه پیامبران ومصلحان و رهبران دنیا دنبال این موضوع هستند و مصداق حق موضوع دیگری است.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: امام به عنوان اینکه من به دنبال حق هستم نمیخواهد بگوید که حق مرا بدهید واین امر اشتباهی است که امروز مرتکب شده ایم و امام این را نمیخواهد بگوید و سهم خودش را نمیخواهد چرا که حق در معنای حقیقی آن است که انسان را به راه درست و کمال میرساند و باطل نقطه مقابل آن است و باطل به این معنا است که حق از آموزههای صحیح پیروی کند وباطل اینکه یعنی پیروی نکند.
وی در ادامه با اشاره به این مطلب که امام درباره حق و باطل صحبت میکند و درنامه به کوفیان میگوید امام و رهبر و پیشوا و حاکم و خلیفه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟عامل به قرآن باشد چرا که قانون آنان قرآن بود و امام قسط را برپا کند و امام جامعه اسلامی به حق عمل کند نه اینکه خودسرانه باشد و این سخن انسانی وتاریخی و ادواری است، تصریح کرد: از طرفی هرکسی به این امر تن ندهد نمیتواند امام باشد و قانون آن چیزی است که تکلیف این حق میکند که قانون شریعت آسمانی و بشری است.
واسعی ادامه داد: برای اینکه شریعت الهی قانون بشود باید اتاق فکر علما و مراجع درست شود و کارشناسان و متخصصان دین، آن چیزهایی را که همگان بر آن اتفاق نظر دارند آن را به عنوان فتوا عمل کنند نه اینکه فتوای افراد، چرا که فتوای آنان نظر اشخاص است و برای پیروان و مقلدان فردی مناسب است و نیاز به باز اندیشی در این نوع تعامل با دین است که در جهان شیعی و اهل سنت نیاز است که متخصصان دینی با یکدیگر بنشینند و استخراج قانون فراگیر از کتاب و سنت پیش بروند کارآمد است امانظرات افراد تعارض داردو در عین حال مشکل ساز است.
این استاد حوزه و دانشگاه درادامه به بیان تبیین حق در کلام حسین(ع) پرداخت، گفت: امام در کربلاوقتی که راه بسته شده است ودر روز عاشورا سخنرانی میکنند و میگوید مگر نمیبینید که حق به آن عمل نمیشود و امام درصل به رویکرد خلیفه اموی به انسان معترض است که این تبیین در زندگی امام علی و امام حسن(ع) قابل مشاهده است واین یک امر ذوقی نیست چرا که امام به دنبال این است که حق را به کرسی بنشاند و عمل به حق فقط نماز خواندن و قرآن خواندن نیست وامام میفرماید انسانی که راه باطل میرود همراهی با اوجایز نیست.
وی در ادامه بیان مقوله سوم که در تمدن انگاری امام حسین(ع) میتوان به آن اشاره کرد، گفت: عنصر عقل و ظلم است که انسانی است و هر انسانی از ظلم نفرت دارد وعقل را میپسندد و امام بر این عنصر انگشت میگذارد و مراد از عقل و ظلم این نیست که حق مرا خوردند چرا که معنای عدالت در اذهان ما اینگونه است که سهم ما را بدهید و تا زمانی عدالت را دوست داریم که چیزی از ما گرفته نشود و درعین حال کسانی با امام مخالف شدند که خودشان پرچمدار عدالت بودند و دلیل اینکه با امام جنگیدند این بود که فهم درستی از دین نداشتن دو عدالت در ذهن آنها این است که به ما هم چیزی اختصاص داده شود.
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنصر آزادگی و حر بودن است به عنوان مقولهای دیگر در تمدن انگاری حرکت امام حسین(ع) پرداخت، گفت: این موضوع امری انسانی است که باید یک انسان باشید و اگر انسان هستید زیر بار ذلت نروید و این نگاه فراایمانی است.
وی ادامه داد: این بیعت نکردن به خاطر سلیقهای و فردی و جناحی نیست بنابراین حرکت امام حرکتی است که با نگاه تمدنی باید ارزیابی شود که جایگاه انسانی و متعالی خودش را پیدا کند چرا که اساس اسلام بر همین بود چرا که اسلام دین جهان بود و در عین حال مصادره شدن توسط مسلمانها در واقع ذبح وقربانی کردن اسلام است.
این پژوهشگر اسلامی با تأکید بر آیات قرآنی خطاب به پیامبر اکرم(ص) که برای رسالت خود مزد و پاداشی از مردم نباید دریافت کند، اظهارکرد: براین اساس در واقع قرآن، قانون و مانیفیست برای همه انسانها است که پیامبر(ص) نباید اجر و پاداشی را از مردم بخواهد چرا که به دنبال منافع نیست و این قرآن که پیامبر برای مردم آورد یک تلنگر و بیدارباش برای عالمیان است و فقط برای مسلمانها نیست. / خبرگزاری رضوی