شبکه اجتهاد: گذاری به سرخط زندگی مرجع فقید مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی به ویژه پس از به برگ و بار نشستن در مرحله علم و عمل، میتواند الگوی موفقی از یک عالم حوزی در عصر ما را بدست دهد که به اهم آنها اشاره میکنم:
یک؛ همراهی نزیهانه با انقلاب
می دانیم که ایشان در اوان پیروزی نهضت اسلامی در شورای نگهبان عضویت موثر داشتند و پس از آن همان گونه که در پیام ستودنی رهبری مکرم آمده است، همواره از همراهی و همصدایی با انقلاب و ابراز نظر و مشورت دریغ نداشت. شگفت آن که در همان دوران یا پس از آن که ایشان در کنار مرجع دوست داشتنی؛ مرحوم آیتالله گلپایگانی یا پس از آن در مرحله بسیار حساس مرجعیت خدمت گزاریها داشت، از بیان و بنان کسی شنیده نشد که آن مرجع فقید به دوست و بیگانه از نهضت جسارتی کرده؛ اهانتی روا داشته؛ یا با تصریح و اشاره کسی را حیات سیاسی بیرون انداخته است.
چنان که نامحرمان این نهضت هیچ گاه نگفتند که ایشان از موقعیت ممتاز سیاسی خود و رفاقت با بنیان گذار فقید انقلاب، استفاده شخصی کرده و از نمد انقلاب کلاهی برای خود یا فرزندان یا موسسه خود ساخته است!
ایشان را از این جهت باید در شمار کسانی دانست که در این چهل و اندی از انقلاب نزیهانه به محیط آن پای گذاشتند و نزیهانه رخت بربستند! همانان که خداوند در گفتار ماه و بی بدیل خود از آنان چنین منشی را خواسته است: «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا» (اسراء، ۸۰)
هنر مردان خداوند آن است که پای به دریای دنیا میگذارند، اما دامن از آن تر نمیکنند!
دو؛ نقد کریمانه از برخی از سیاستها یا کوتاهیها
از ویژگی روحهای بزرگ و خود ساخته آن است که در عین وظیفه شناسی و همراهیها، گرد مداهنه و مصانعه بر دامن آنان نمینشیند و در آن جا که از نظر خود خبط و خطای آشکاری را میبییند، دیگر بسان شماری مهر سکوت بر لب نمیزنند و مصلحت اندیشیهای ناصواب را پیشه نمیکنند.
باری، آن مرجع فقید چنین بود و هر جا لازم بود در خفا یا علن از تذکر و تذکار مشفقانه دریغ نداشت و آخرین آن در باره چند و چون سیاست خارجه و ضرورت اهتمام تام به وضعیت تلخ طبقات ضعیف جامعه بود. گر چه ممکن است نظرات آن عالم الهی را در همه موارد بسان هر نظر دیگر معصومانه ندانیم، اما مهم هشیاری و هشداری عالم نسبت به آسیبهای محیط اجتماعی است.
ضرورت تذکر و تذکار به حاکمان و مدیران خُرد و کلان جامعه، همان پیام بلند حضرت امیر (ع) است که با آن مقام بی بدیل علم و عصمت، این چنین مردم را مورد خطاب قرار میدهد: «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ – فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ – ولَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی – إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّه مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِه مِنِّی» (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶)
سه؛ مشی علمی و عملی مطابق با آموزههای قرآن و اهل بیت (ع)
همه کسانی که از دور و نزدیک با مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی آشنایی داشتند، اذعان دارند که آن مرحوم ذوب در قرآن و ولایت اهل بیت (ع) بود و در سراسر عمر خود کوشید بر تراز مورد نظر کتاب و سنت تمشی کند.
از علم و فقاهت گرفته؛ تا تواضع و خاکساری؛ تا سادگی و بی آلایشی؛ تا خوش رویی و طلاقت وجه؛ تا اهتمام مهربانانه به اهالی حوزه و تا اهتمام به مصایب اهل بیت و نشر معارف نورانی آنان و …
این دست از ویژگیها میتواند از آن مرجع فقید الگویی کارآمد و ترازی سرآمد برای حوزویان ترسیم کند و در روزگاری که فروغ بسیاری از این ویژگیهای ممتاز اخلاقی در حال خاموش شدن است، رهنمون موثری بدست دهد؛ عالمانی که در مسیر پیامبران و اوصیای آنان تمشی کنند، هر چند در مراتبی ضعیف تر مصداق این آیه شریفه اند: : «أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهِ» (انعام، ۹۰)
ره چنان رو که رهروان رفتند
راه رفتند و ناگهان رفتند