شبکه اجتهاد: رحلت مرحوم آیتالله محمدعلی تسخیری (۱۳۲۳ ـ ۱۳۹۹ ش.) را بیش از هر کس باید به اندیشهورزان و کنشگران عرصه همگرایی مذهبی و نیز روابط بینفرهنگی اندیشهمحور در جهان اسلام تسلیت گفت.
یکی از دشواریهای پیش روی تاریخپژوهان، گونهشناسی مردان عرصه سیاست و فرهنگ ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. اگر روزی این مهم صورت گیرد، بیتردید مجموعهای که مرحوم آیتالله تسخیری در آن قرار گیرد، مجموعهای با افراد بسیار کم خواهد بود. افرادی با ویژگیهای ایشان که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، بسیار کمیاب هستند.
بنده نخستین بار در یکی از جشنهای سالانه دانشگاه امام صادق علیه السلام و شاید هم در نخستین جشن پس از شروع به کار دانشگاه یعنی در سال ۱۳۶۲ مرحوم آیتالله تسخیری را که با برخی دیگر از میهمان در حال گفتوگو بودند زیارت کردم و در باره فضایل ایشان به عنوان یکی از شاگردان شهید سیدمحمدباقر صدر و یکی از فعالان عرصه تبلیغ اسلامی مطالبی شنیدم. مدتی بعد خبر ارائه درس اصول فقه مقارن از سوی ایشان موجب خوشحالی جمعی از همدانشگاهیان شد. ورودیهای سالهای نخست دانشگاه امام صادق علیه السلام این توفیق را داشتند که به یمن جایگاه و منزلت مرحوم آیتالله مهدوی کنی برای بیشتر درسهای خود از بهترین استادان آن روزگار تهران و گاه قم بهرهمند باشند. مرحوم آیتالله تسخیری این درس را با محور قرار دادن کتاب الاصول العامه للفقه المقارن تألیف مرحوم آیتالله سیدمحمدتقی حکیم (۱۴۲۳ ق.) بسیار خوب و منقح ارائه کردند. چند سال بعد که برای انتخاب موضوع پایاننامه ارشد با یکی از استادان دانشکده الهیات دانشگاه تهران صحبت میکردم، خوانده شدن این کتاب در دانشگاه امام صادق علیه السلام برایش بسیار شگفتآور بود و آن را یک امتیاز بزرگ میشمرد. حضور مرحوم آیتالله تسخیری در دانشگاه امام صادق علیه السلام در قالب ارائه همین درس برای دورههای دیگر و نیز ارائه درس تبلیغ در اسلام برای دورههای مختلف ادامه یافت.
مرحوم آیتالله تسخیری نقش بسیار مهمی در اعتماد به نفس بخشیدن به دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام برای حضور در همایشها داشتند. انتشار برگزیده مقالات دانشجویان این دانشگاه با روی جلد ویژه و متفاوت در هفتمین کنفرانس اندیشه اسلامی در سال ۱۳۶۷ ش. به پیشنهاد و پیگیری ایشان گامی مهم و مؤثر در این زمینه بود. جذب تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه در سازمانهای مرتبط با فعالیتهای فرهنگ در خارج از کشور نیز با پشتیبانی ایشان میسور افتاد.
این توفیق را داشتم که از مشاوره مرحوم آیتالله تسخیری در کنار مرحوم آقای دکتر رضاقلی نظاممآفی که ایشان هم خیلی زود و در جوانی از این جهان فانی رخت بر بستند، برای تدوین پایاننامه کارشناسی ارشد خود بهرهمند باشم. این پایاننامه که با راهنمایی استاد عزیزم آقای دکتر مهدی محسنیانراد نوشته شد، در سال ۱۳۷۴ ش. با عنوان “تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی” از سوی سازمان تبلیغات اسلامی انتشار یافت. انجام وظیفه به عنوان دبیر هیأت علمی پانزدهمین کنفرانس وحدت اسلامی در سال ۱۳۸۱ ش. بهانهای برای انس بیشتر حقیر با این عالم شریف و خدوم بود و از آن پس هم به صورت پراکنده از محضرشان بهرهمند و مشمول لطفشان بودم.
مجموعه اینها تصویری پرجاذبه و ماندگار از ایشان برای همیشه در ذهن بنده به یادگار نهاد: تصویری چند وجهی از یک عالم دینی با صفای باطن و درسخوانده با پیشینه خانوادگی و محیط تحصیل ویژه، برخوردار از دانش و تجربه بالا، پرنشاط، خوشمشرب، صمیمی، آگاه به مسائل اصلی جهان اسلام، دارای اطلاعات دقیق از اندیشمندان جهان اسلام و برخوردار از شهرت و مقبولیت و اعتبار نزد آنان، موصوف به مجاهدت و خستگیناپذیری و انگیزهای بیپایان و استوار، و دارای برکات فراوان از تأسیس نهاد گرفته تا تألیفات پرشمار.
در میان این ویژگیها، دور از واقع نیست که با الهام از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب برترین ویژگی ایشان را از منظر تمدنی و با در نظر گرفتن شرایط کنونی جهان اسلام، همزمانی زبان گویای اسلام و زبان گویای تشیع بودن شمرد.
این که یک عالم دینی به گونهای سخن بگوید و رفتار کند که نماد و نماینده تشیع با همه باورها و ارزشهای بنیادین آن بماند و همزمان به گونهای سخن بگوید و رفتار کند که نماد و نماینده اسلام با همه تنوع باورها و ارزشهای بنیادین گروندگان آن به شمار رود، کاری است در نهایت پیچیدگی و دشواری. تنها کسانی میتوانند چنین باشند و گره از این امر دشوار بگشایند که درکی تمدنی از آموزههای مکتب اهل بیت علیهم السلام و اندوختهای درخور و همراه با روشنبینی از تاریخ و وضعیت کنونی و آینده جهان اسلام داشته باشند. رحمت و رضوان الهی بر آیتالله تسخیری باد چنین بود.