به نظر این سند، سند خوبی است و البته بر خیلی از اصحاب فکر و علم و کسانی که آیتالله خوئی را میشناختند، نگاه امام به ایشان و بالعکس، روشن و مبرهن بوده است و اتفاقا سندهای دیگری از همراهی و نگاه مثبت آیتالله خوئی به انقلاب و جمهوری اسلامی وجود داشته و حالا این سند که به صورت رسمی منتشر شده است، خط بطلانی میکشد بر همه سوءظنها و نگاهها و خطااندیشیهایی که احیانا نسبت به آیتالله خوئی وجود داشته است.
شبکه اجتهاد: مرکز اسناد نجف اشرف، متن نامهای از آیتالله سید ابوالقاسم خوئی را منتشر کرده است که ایشان در این نامه نظر خود را در مورد تشکیل نظام جمهوری اسلامی بدون هیچ اضافهای و مراعات مذهب اثنیعشری اعلام میکند. متن نامه که به زبان فارسی نوشته شده بدین شرح است:
«شکر و سپاس بیحد خداوند متعال را که ملت مسلمان غیور ایران در اثر مجاهدات و فداکاریهای خود توانستند آزادانه و بدون هیچ تحمیلی رأی خود را اظهار دارند و در این زمینه رأی اینجانب این است که همگی نسبت به تشکیل حکومت جدید جمهوریت اسلامی را انتخاب کنند و از آنجایی که اکثریت ساحقه این ملت شیعه اثنیعشری هستند، لازم است برای مراعات حقوقشان، قوانین مجعوله نسبت به این اکثریت موافق مذهب آنها شود. توفیقات همه برادران ایمانی را از درگاه خداوند متعال خواستارم.» ۹۹/۴/۲۸ هجریقمری (مطابق با ۷ فروردین ۱۳۵۸هجریشمسی) ابوالقاسم الموسوی الخوئی
اهمیت این نامه به این جهت است که سالها اینطور وانمود میشد که آیتالله خوئی درباره ولایت فقیه نظری مخالف با امامخمینی(ره) دارند تا بدینترتیب ایشان را جدا از نظام اسلامی جدید معرفی کنند. هر چند ممکن است نظرات فقهی آیتالله خوئی با حضرت امامخمینی(ره) یکسان نبوده باشد اما زمان نگارش این نامه که چند روز قبل از برگزاری همهپرسی جمهوری اسلامی است، مبین نوع و نگاه ایشان به نظام جدید است. به نظر میرسد که این نامه خطاب به امامخمینی(ره) نگاشته شده یا به رویت رهبر و بنیانگذار انقلاب رسیده باشد. به این بهانه «صبح نو» گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، رییس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی داشته است که از نظر میگذرد.
انتشار این سند در حالی انجام شده است که طی سالیان قبل اینطور وانمود شده که آیتالله خوئی همراهی با انقلاب و نظام اسلامی نداشته است و انتشارش خلاف این امر را نشان میدهد که ایشان در همان ابتدا هم موافق جمهوری اسلامی و حکومت جدید بوده است؟
مبلغی: اصولا فضاهای اجتماعی بهگونهای است که گاهی عدم طرح یک چیز یا تاخیر در ارائه یک واقعیت یا حقیقت یا به دلیل دور بودن و ایفای نقشهای منفی توسط بدخواهان یا به دلیل قدرت کاذب، سوءظن و زمینههای نادرست برای این امر، گاهی برخی حقیقتها در فضای اجتماعی و رسانهای و اطلاعرسانی مخفی میمانند و کاش در همین حد باقی بماند تا پای تحلیلهای کاذب به جامعه باز نشود و پوشاندن لباس واقعیت بر یک امر غیرواقعی صورت نگیرد.
یکی از واقعیتها و حقیقتها این است که مراجع تقلید از اول نگاهشان به جمهوری اسلامی مثبت بوده است؛ چه در گذشته و چه در حال ولی شاید قدرت استحصال و استخراج دیدگاه و اندیشهها در فرایندهای اجتماعی گاهی ضعیف باشد و فضا بدهد که اندیشههای کاذب یا سوءظنهای کاذب شکل بگیرد. آیتالله خوئی از شخصیتهای مهم است و حالا اینکه دارای دیدگاههای علمی متفاوت با باقی مراجع باشد، طبیعی است. خود آقامصطفی، فرزند امام، بعضا دیدگاههای متفاوتی داشتند. این دیدگاههای فقهی را برخی از فضاهای علمی و حوزوی به بیرون میآورند و وجههای دیگر به آن میدهند و اصحاب نادرستی هم با ذهنیتهای نادرستی اینها را به جریان میاندازند و ما هم قدرت استخراج و استحصال این دیدگاهها را نداشته و بر نکات مثبت اندیشهها و دیدگاهها هم تاکید نداریم و خب مشکلات از همین نقطه آغاز میشود.
به نظر این سند، سند خوبی است و البته بر خیلی از اصحاب فکر و علم و کسانی که آیتالله خوئی را میشناختند، نگاه امام به ایشان و بالعکس، روشن و مبرهن بوده است و اتفاقا سندهای دیگری از همراهی و نگاه مثبت آیتالله خوئی به انقلاب و جمهوری اسلامی وجود داشته و حالا این سند که به صورت رسمی منتشر شده است، خط بطلانی میکشد بر همه سوءظنها و نگاهها و خطااندیشیهایی که احیانا نسبت به آیتالله خوئی وجود داشته است.
درباره اهمیت نشر این سند هم میفرمایید؟
مبلغی: حوزه علمیه نجف و قم دو بال شیعه محسوب میشوند؛ یکی مثل نجف بیشتر عمق تاریخی خاصی دارد، یعنی هزار سال قدمت و حوزه قم، عمق فکری دارد؛ یکی در گذشته و دیگری در حال. هر دو هم با ظرفیتهای بزرگ وجود دارند و امروز این دو حوزه به هم نزدیک شدهاند و بستن فضای سوءظن از سوی بدخواهان از ضرورتهای بسیار جدی فرارروی شیعه به صورت کلان و کلی است و انتشار این سند اگر ابعاد رسانهای درستی پیدا کند و تحلیلهای دقیقی متوجه آن شود، یعنی بعضی از اطلاعات و معلومات گذشته که در اخبار حالت گمشدگی پیدا کرده است، با قرارگرفتن در کنار این سند جدید میتوانند مجموعهای را تشکیل بدهند که نگاه و زبان ویژهای را برای آینده و فعالیت ما بگشایند و کشف و فهم اینکه سوءظنها از کجا آغاز میشود و راه مقابله با آن، ضروری و خوب است.
آیا ما در زمان حیات آیتالله خوئی، شاهد اتفاقات و رویکردهای مخالفی از ایشان بودیم یا این حاصل تلقین دیگران بود؟
مبلغی: نباید وقتی کسی با اصل انقلاب و نظام موافقت میکند، دیگر دربست و بهطور کامل با همه امور موافقت داشته باشد. بالاخره این شخص مجتهد است و همین که سکوت میکند، مهم است. گاهی برخی افراد که شوون مرجعیت را نمیشناسند به خاطر همین عدمشناخت و به دلیل فقدان تفکیک بین لایهها، گاهی مطلقانگاری و بسیطنگاری ابراز میکنند؛ ممکن است ایشان به دلایلی مانند تفاوت دیدگاه، سکوت کرده باشد که طبیعی است یا آن حرکت و نشاط یک عالم در متن انقلاب و در شرایط ابتدای انقلابی را به آن شدت و حدت نداشته باشد که این هم طبیعی است و ما باید اصل نگاه و تایید و آن همراهی با تحقق انقلاب را ملاک و عیار قرار بدهیم و اگر غیر از این باشد نشان میدهد شوون اجتهاد را نشناختهایم؛ البته فرق دارد با کسی که مستقیما با اصل انقلاب مخالفت میکند که ما این را از آیتالله خوئی ندیدیم.
پس مشی ایشان به صورت کلی در تایید جمهوری اسلامی بوده است؟
مبلغی: بله، البته ایشان محدودیتهایی در عراق هم داشته که همان حساسیتهای حکومت بعث بر ایشان بود و در همان اول انقلاب با ایران درگیر شد و حتی قبل از انقلاب هم این محدودیتها بود که باعث ترک عراق توسط امام شد. به محدودیتهای سیاسی و اجتماعی و محدودیت سن و البته محدودیت شوون کسی مثل آیتالله خوئی نباید بیتوجهی کرد و باید اصل جریان کلان را در نظر کرد؛ البته همیشه اطراف بزرگان کسانی هستندکه به دلایل مختلف نگاههای منفی تولید میکنند که این خود یک محدودیت است و نباید آن را به حساب آن رفتار بزرگ گذاشت.