حجتالاسلام احمد واعظی میگوید: آنچه نجف را برجسته میکند فقاهت و دانشهای پیرامونی فقاهت است، اما علاوه بر فقه و اصول، تکثر در قم خیلی محسوس است از بحثهای تطبیقی با فلسفه غرب گرفته تا بحثهای حضور مطالعاتی که مربوط به حوزه علوم انسانی میشود. در حال حاضر هیچ حوزهای بهاندازه حوزه علمیه امروز قم برخوردار از میدان یافتن سلیقههای مختلف علمی و به لحاظ تنوع اشتغال علمی نیست.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در تبیین تفاوتهای حوزه قم و نجف میگوید: آینده قم را روشن تر از نجف میبینم، شرایط حوزه علمیه قم را به شرطها و شروطها، خوب میدانم؛ آسیبهایی را در قم میبینم و یک زنگ خطرهایی است که اگر این زنگ خطرها درمان یا مهار نشوند، ممکن است در آینده آسیبهایی ببینیم.
استاد حوزه علمیه قم اظهار میکند: شک دارم که نجف بتواند ظرفیت علمی که در حال حاضر دارد، میراث گذشته است را به آسانی بازتولید کند. در حالی که طلاب ایرانی در حیات علمی نجف نقشی حیاتی داشتهاند، ولی مهاجرت طلاب ایرانی به نجف بسیار کم شده است. در این حال حوزه امروز قم بسیار پر هَمّ و غم است این در حالی است که حوزه نجف یا لبنان هنوز حالت بساطت خود را حفظ کردند. متن کامل گفت و گوی تفصیلی شفقنا با حجتالاسلام دکتر احمد واعظی در پی میآید:
حوزه علمیه قم به عنوان مجموعهای که تاریخ بسیار طولانی دارد و حتی سابقه تاریخ آن به قبل از ورود حضرت معصومه (س) به قم یعنی زمانی که اشعریها آمدند، برمی گردد؛ در حال حاضر حوزه علمیه قم وسعت بی سابقهای پیدا کرده و به نظر میرسد حدودا از ۱۰۰ هزار طلبه داخلی و خارجی در این حوزه اشتغال دارند و تقریبا جمیع علوم در این حوزه تدریس می. آیا حوزه علمیه قم، که از نظر وسعت در تاریخ شیعه بی سابقه است، خصوصیات یا تمایزات خاصی دارد که بتواند آن را از نجف اشرف یا حوزه خراسان یا حوزه لبنان متمایز دانست؟
واعظی: از نظر نوع برخورد با مسائل اجتماعی، سیاسی، دینی و روش تدریس، تحقیق و سلوک اجتماعی، آیا این حوزه تمایزات و تفاوتهای خاصی دارد به گونهای که منحصر به خود باشد و آیا میتوان در نهایت اینطور استدلال کرد که طلبهای که در قم پرورش پیدا کند، با طلبهای که در نجف یا مشهد پرورش مییابد، تفاوتها و تمایزات خاصی دارد؟
بنده فکر میکنم بخش آخر پرسشی که مطرح کردید در فضایی میتواند موضوعیت داشته باشد که ما با مسالهای به نام مکتب قم روبه رو باشیم یعنی اصولا در صورتی میتوان چنین بحثی کرد که فارغ التحصیل حوزه قم یا کسی که در این حوزه نقش و نمای علمی پیدا میکند، با ویژگیهای خاصی از حوزه خارج شود؛ اگر این افراد در حوزه دیگری پرورش پیدا میکردند به لحاظ کاراکتر و شخصیت علمی و روحیات و جهان بینی و به لحاظ نوع نگاهشان به مباحث اجتماعی و سیاسی، متفاوت بودند؛ این فرض زمانی مقبول است که ما با مکتبها روبه رو باشیم؛ مثلا بگوییم مکتب نجف، مکتب قم، مکتب مشهد، مکتب لبنان، ولی به دلایلی چنین وضعیتی را نداریم؛ ما دست کم راجع به قم نمیتوانیم بگوییم با “مکتب قم” روبه رو هستیم چرا که در این مکتب خروجیهای خاصی با یک ویژگیهای علمی، سلوکی، نگرشی و بینشی پرورش پیدا نمیکند، شاید دلیل اینکه بنده عرض میکنم چیزی به نام مکتب قم نداریم به سه عامل اصلی برگردد، یکی اینکه اشتراک فراوانی بین کلیت شیوه درس، بحث، تعلیم و تعلم رایج در میان قم و دیگر حوزههای علمیه وجود دارد یعنی چنین نیست که بگوییم میان حوزه علمیه قم به لحاظ شیوههای آموزشی و محور درس و بحث رسمی طلبگی یا اشتغال به علوم اسلامی، تفاوت معنادار و تمایز بسیار جدی با دیگر حوزههای علمیه وجود دارد.
عامل دیگر اینکه تکثر و تنوعی در قمِ امروز مشاهده میکنیم و میبینیم که مشربهای فکری متنوع و سلیقههای علمی کاملا متکثری وجود دارد مثلا فرض بفرمایید اگر بگوییم چیزی به اسم مکتب نجف داریم، بسیاری از اساتید عالی امروز قم در واقع خروجیهای نجف هستند حتی شما میدانید که خود مرحوم شیخ عبدالکریم که آمدند و دوران متأخر شکوفایی حوزه علمیه قم را رقم زدند، از نجف تشریف آوردند حتی شخصیتهایی مثل امام(ره)، از ایران به نجف رفته بودند و امام(ره) به همراه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم از نجف برگشتند و در قم ساکن شدند؛ بنابراین در واقع بخش قابل توجهی از حصیله علمی نجف در دوران معاصر که بعضی از مراجع ما را تشکیل میدهند در واقع خروجی نجف هستند لذا در حال حاضر نمیتوانیم بگوییم که در گرایشها صف بندی وجود دارد حتی اخباری گری هم به هر جهت نمایندههایی دارند، به عنوان مثال سبک کاملا اجتهادی نجفی، نمایندگانی دارد و گرایشهای مختلف اینجاست؛ یعنی ما با یک حدّت و شکل گیری خاص و جهت داری مواجه نیستیم و تکثر و تنوع وجود دارد.
می خواهم بگویم مولفههایی به نام مکتب خروجیهایی مانند قالب خاصی زدن، دارد به همین دلیل اساسا سوال از اینکه آیا ما چیزی به نام مکتب قم یا مکتب نجف یا هر مکتب دیگری داریم، امروزه هیچ جواب مثبتی ندارد و طرح چنین سوالی صحیح نیست.
چرا؟
واعظی: به خاطر اشتراکی که وجود دارد؛ مشترکاتی به لحاظ درون مایه تکاپوی علمی حوزوی یعنی درس و بحث رایجی که در حوزه هست و شباهتها به لحاظ محتوا خیلی بیشتر از تفاوتهاست. همچنین تنوع و تکثری که وجود دارد، باعث میشود که ما نتوانیم از مکتب که به عنوان یک جهت گیری خاص یا یک جریان و سلیقه خاص هست، سخن بگوییم.
در واقع میفرمایید مکتب نیست، تمایز است؟
واعظی: بله! در واقع اگر بخواهیم همه جانبه نگاه کنیم اعم از نگاه مثبت و منفی باید تمایزات را مورد اشاره قرار دهیم لذا شاید سوال مناسبت تر این است که ما امروز بررسی کنیم چه چیزی حوزه علمیه قم را از دیگر حوزهها متمایز میکند که این مساله را میتوان از چند جهت مورد بررسی قرار داد، یکی از جهت اشتراک بین حوزه علمیه قم و دیگر حوزهها؛ مثلا اگر حوزه قم را با حوزه مشهد یا حوزه اصفهان مقایسه کنیم، در این مقایسه وجوه اشتراک تمایز قم، تمایز کمی و کیفی میشود که هم به لحاظ کمیت بسیار گسترده تر است و هم به لحاظ کیفیت.
اما میرسیم به وجوه امتیاز حوزه علمیه قم که ممکن است برخی از این وجوه قوت و برخی هم مقداری زمینه آسیب باشند، اما آنچه حوزه امروز قم را از حوزههای دیگر حتی از حوزههای خارج از ایران مانند حوزه نجف، متمایز میکند، مسأله تکثر و تنوعی است که به آن اشاره کردم. شاید در حال حاضر هیچ حوزهای بهاندازه حوزه علمیه امروز قم برخوردار از میدان یافتن سلیقههای مختلف علمی و به لحاظ تنوع اشتغال علمی نیست، مثلا در حوزه نجف فقه و اصول بسیار برجسته است البته نه اینکه تکاپوهای دیگر علمی در حوزه نجف نیست ولی خیلی کم رنگ و کم فروغ است. البته در نجف شخصیتهای علمی مختلفی کار میکنند منتهی آنچه این حوزه را برجسته میکند فقاهت و دانشهای پیرامونی فقاهت است که مثلا در بحثهای رجالی و بحثهای این چنینی افراد برجستهای کار میکنند و بحثها رونق دارد، اما این تکثر در قم خیلی محسوس است، علاوه بر فقه و اصول، از بحثهای تطبیقی با فلسفه غرب گرفته تا بحثهای حضور مطالعاتی که مربوط به حوزه علوم انسانی میشود، وجود یک مراکز آموزش عالی اقماری در حوزه که در واقع بخشی از طلاب و فضلای حوزه در قالب استاد یا دانشجو در آن مراکز مشغول هستند که طبعا فضای دانشی را در حوزه علمیه قم متکثر و متنوع میکند و امکان اینکه بخشی از تکاپوی علمی به جای علوم رایج اسلامی مثل تفسیر، کلام، فقه، اصول و فلسفه، به سمت بحثهایی مانند مطالعاتی در حوزه علوم تربیتی و جامعه شناسی و انواع مطالعات اجتماعی و سیاسی برود و این فلسفه در قالب فلسفههای مقایسه ای، ویژگی خاصی محسوب میشود که قم امروز و حوزه علمیه قم را متمایز میکند؛ البته بنده اصلا نمیخواهم در این زمینهها داوری کنم و قوت و ضعف این بخشها را بیان کنم، اما معتقدم در حال حاضر این امتیازاتی که حوزه علمیه قم دارا میباشد، یک مزیت است و از وجوه تمایزی است که برای حوزه قم مزیت آفرین است.
یک ویژگی دیگری که شاید این ویژگی حوزه علمیه قم را متمایز از حوزه نجف یا لبنان میکند، ولی متمایز از حوزه علمیه مشهد و اصفهان نمیکند، بحث وجه تبلیغی در حوزه علمیه قم است که کاملاً فرهنگ سازی شده و طلاب و فضلایی که در قم مشغول امر تحصیل علوم دینی هستند به عنوان یک رسالت و یک وظیفه مستمر همه ساله تکرار میشود و آن احساس وظیفه است که بروند و با تودهها و طبقات مختلف مردم تماس تبلیغی داشته باشند و نسبت به ظرفیت تبلیغی که در حوزه وجود دارد یک سازمان دهی صورت بگیرد و این ظرفیت چه در ایام فصول رسمی تبلیغ مثل محرم و ماه مبارک رمضان و دهه صفر یا در طول سال با شرکت در مراسمهای مذهبی مختلف و حضور تبلیغی، استحصال شود؛ به نظرم این احساس وظیفه و ظرفیت یک پدیده است که حوزه علمیه قم را دست کم نسبت به حوزههای بیرونی متمایز میکند، حتی اگر این ظرفیت در نجف هم وجود داشته باشد، به این حدّت و شدت و نظم و انسجام نیست. البته وقتی میگوییم تبلیغ به عنوان وجه تمایز، تبلیغ به معنای عریض تبلیغ مدنظرم هست یعنی غیر از تبلیغ سنتی منبر، ما با شیوههای نوین تبلیغی در حوزه امروز قم مواجه هستیم که چه بسا در قبل هم نبود که به چند نمونه از آنها اشاره میکنم، مثلا گروههای تبلیغی، در حال حاضر تعدادی از طلاب جمع میشوند و یک منطقه خاصی از کشور را انتخاب میکنند و به شکل گروهی به این منطقه میروند و به فعالیت تبلیغی میپردازند، این پدیده را در گذشته به این شکل نداشتیم و فقط در محرم و ماه رمضان و در طول سال هم به مناسبتهایی در فصل تابستان در برخی مناطق حضور پیدا میکردند.
نمونه نوین دیگرِ تبلیغ که در حوزه علمیه قم رواج دارد، تبلیغ در فضای مجازی است؛ با توجه به امکاناتی که به وجود آمده، عدهای در فضای مجازی به تبلیغ دینی میپردازند، هر چند گامهای اولیه است و شاید آن تجارب و اثرگذاری متوقع هنوز ایجاد نشده ولی این مساله یکی از مواردی است که حوزه قم را نسبت به حوزههای دیگر متمایز میکند.
مساله دیگری که شاید به عنوان وجه تمایز این حوزه بتوانیم ذکر کنیم بحث حضور طلاب غیرایرانی است که شاید هیچ وقت در گذشته به این حجم یک جا در حوزههای علمیه، طلاب غیرایرانی تجمیع نکرده باشند البته اساس حوزه علمیه نجف بر مهاجرت بوده یعنی همیشه طلابی از ایران، افغانستان، پاکستان، هند و بعضی از کشورهای عربی به حوزه نجف رفتند و به این حوزه وجه بینالمللی بخشیدند و همیشه رونق و قوت حوزه نجف بیشتر از سایر حوزهها بود و از لحاظ کمی درصد ایرانیها همیشه در نجف درصد بسیار بالایی بود و نوعاً مراجع و اساتید سطح بسیار بالایی در این حوزه حضور داشتند؛ اما اینکه میگویم قم امروز متمایز از گذشته است به این دلیل که تا قبل از انقلاب حوزههای داخل کشور، فقط ایرانی بود ولی در حال حاضر به شدت و در حجم چند ده هزار نفر، پذیرای طلاب غیر ایرانی است هر چند سیستم آموزشی حوزه قم به اصطلاح مدیریت شده و حالت آزاد ندارد مثلا به این صورت نیست که طلاب در درسها آزادانه شرکت کنند، معمولا تحت برنامه هستند به عبارت دیگر حجم وسیعی از طلاب غیر ایرانی تحت برنامه جامعه المصطفی هستند و بطن و متن حوزه کمتر در درسها شرکت میکنند، ولی منعی هم نیست؛ مخصوصا برای کسانی که فضلی میاندوزند، در این بحثها شرکت کنند و به نظرم این مساله هم یکی از وجوه امتیاز است.
تفاوت دیگری که به نظرم حوزه علمیه قم را از بعضی حوزههای دیگر متمایز میکند، این است که حوزه امروز قم بسیار پر هَمّ و غم است این در حالی است که حوزه نجف یا لبنان هنوز حالت بساطت خود را حفظ کردند به عبارت دیگر به اصطلاح حوزههایی با فضای درگیری ذهنی و علمی محدود هستند و درس و بحث حرف اول را میزند، آن درس و بحث هم عمدتا در چارچوب علوم اسلامی به ویژه در عالم فقه است و در واقع شواغل دیگری برای طلاب و فضلا در نظر گرفته نمیشود. مساله دیگر که حوزه قم را از سایر حوزهها متمایز کرده ورود حوزه به عرصه سیاست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.
از نظر شما ورود به عرصه سیاست یک تمایز است؟
واعظی: بله! قطعا؛ اینکه میگویم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هَم و غم و شواغل زیاد شده و نقش روحانیت حوزهها در این پیروزی، درآمیختگی حوزه با مشاغل و مناصب به اصطلاح فرهنگی و سیاسی و کشوری و مسأله اهتمام خواسته یا ناخواسته پر رنگ شده است؛ شاید اگر بخواهیم قدری قضاوت کنیم، این مساله را به عنوان یک آسیب بشماریم که قدری سیاست زدگی بیش از آن حد مورد نیاز امروز در حوزههاست مثلا لزوم انقلابی بودن حوزه، لزوم بصیرت سیاسی داشتن حوزه، لزوم عدم انزوای حوزه از مسایل جامعه، همه اینها چیزهایی است که باید باشد و روی آن تأکید داریم، اما من بین این چند عنصر و بین سیاست زدگی تفکیک قائل میشوم؛ من سیاست زدگی را یک آسیب برای حوزه علمیه میدانم در عین حال که انقلابی بودن، در صحنه بودن و بی تفاوت نبودن نسبت به مسائل اجتماعی و دارای آگاهی و بصیرت سیاسی بودن را برای حوزه لازم میدانم.
اگر حوزه امروز را در سطح کلان در نظر بگیریم به نظرم مرزبندی روشنی بین این سه عنصر، یعنی لزوم انقلابی بودن، معطوف به مسائل جامعه بودن و منزوی نبودن و آگاهی و بصیرت سیاسی داشتن و سیاست زدگی، تفکیک روشنی صورت نگرفته است، ولی به عنوان یک ممیزه میگویم که حوزه علمیه قم به عنوان مثال در مقایسه با حوزه علمیه نجف عنصر سیاست در آن بسیار پررنگ است؛ فارغ از مثبت و منفی بودن این مساله، این مقداری که ما از درآمیختگی و عطف توجه و هَم و غم داشتن امور سیاسی را در حوزه امروز قم میبینیم، در حوزه نجف نمیبینیم و این امر در حوزههای شهرستانها شاید به درجاتی کمتر باشد یعنی حوزه مشهد و اصفهان شاید به این شدت و حدّت و حجم نباشد.
به نظر من یک ممیزه و وجه تمایز دیگر در بحث علوم عقلی در حوزه قم هست که این علوم عقلی در آن شکوفایی و رونق و اهتمامی که در حوزه قم مشاهده میکنیم چه در مقایسه با نجف و چه در مقایسه با حوزههای داخلی یک مزیت نسبی است و این علوم عقلی و اشتغال به مباحث جدید و بحثهای معطوف به فلسفه غرب در مقایسه با گذشته به ویژه بعد از انقلاب، رونق بسیار بیشتر و بهتری پیدا کرده است.
کلام مانند تفسیر و اعتقادات چطور؟
واعظی: به لحاظ کمی در رابطه با مباحث تفسیر نسبت به قبل شاهد رشد هستیم، اما هنوز رضایت بخش نیست.
در مقایسه با سایر حوزهها به چه صورت است؟
واعظی: ما باید با قبل مقایسه کنیم؛ قبل از انقلاب تفسیر و علوم عقلی در حوزه قم بسیار در حاشیه بود و در واقع شباهت حوزه علمیه قم قبل از انقلاب بسیار به حوزه نجف شباهت داشت، بعد از انقلاب تفاوتها و تمایزاتی پیدا کرد و در واقع تمایزات امروز حوزه قم بیشتر مرهون سه یا چهار دهه بعد از انقلاب است که رشد و شکوفای آن بیشتر شده است؛ نمیتوانیم بگوییم که در رابطه با تفسیر، اتفاقات بسیار مهمی افتاده است؛ به جز حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی و چند بزرگ دیگر، نمیتوانیم بگوییم که مفسرین برجستهای در میدان کار تفسیر و تدریس و تدّرس فلسفه در قم داریم؛ در حال حاضر شاهدیم که بار اصلی تفسیر قم را حضرت آیتالله جوادی آملی به دوش میکشند، ولی به هر جهت چرخی است که راه افتاده و مراکزی در سطح سه و چهار تفسیر وجود دارد.
در ارتباط با حوزهی اجرا چطور، این مساله تمایز ایجاد نکرده است؟
واعظی: در حال حاضر حفظ بساطت در بعضی از حوزهها مثل نجف و پیچیده شدن در حوزه علمیه قم، رخ داده؛ من اگر بخواهم حوزه علمیه امروز قم را با حوزه نجف یا لبنان مقایسه کنم، میتوانم بگویم که حوزه امروز دارای پیچیدگی است و از آن بساطت مانند بساطتی که زمان مرحوم حاج شیخ و آیتالله بروجردی بود، درآمده است.
یعنی ورودی و خروجی مشخص بود، اما اکنون هم ورودی متنوع و هم خروجی متنوع شده است؟
واعظی: بله! و در درون خود حوزه هم یک پیچیدگیهایی ایجاد شده، این پیچیدگیها کار را مقداری از جهات مختلفی دشوار میکند به عنوان مثال وقتی حوزه حالت بسیطی دارد، مدیریت کلان، بحث راهبری و هدایت فعالیتهای این حوزه و جهت دهی به این حوزه بسیار ساده میشود یعنی مراجعی هستند که یک اقتدار کاملا تعریف شدهای دارند و با یکدیگر هم تعامل دارند و این حوزه را به پیش میبرند، اما اکنون حوزه امروز قم، فاعلهای متعددی دارد و در واقع یک تمرکز خیلی همه جانبهای وجود ندارد.
پس مرکز مدیریت حوزه یا شورای عالی حوزه چیست؟
واعظی: نسبت به امور مربوط به حوزه طلاب مثلا اداره مدارس، یک تمرکزی وجود دارد، اما وقتی کلان حوزه را در نظر بگیرید مثلا شاید نزدیک ۷۰۰ موسسه آموزشی و پژوهشی وجود دارد، اما نسبت به آنها به لحاظ اداره، تولیدات علمی، فعالیتهای تحقیقاتی، فرهنگی، علمی، آموزشی و منشورات، مرکزیت و تمرکز وجود ندارد.
در حال حاضر تکثری به نام تکثر فاعلان با حیطه تأثیرگذاری در صحنه کلان حوزه را شاهدیم، این تکثر فاعلان در رأس مراجع، جامعه مدرسین و شورای عالی هستند، ولی فواید دیگری هم دارند و خارج از این قلمروها فعالیتهایی انجام میدهند، یکی از مثالهای بسیار روشن و کوچک آن افرادی هستند که در صحنه تبلیغ کار میکنند و نهادها و موسساتی که به صورت رسمی در حوزه هستند مثلا در بُعد بین الملل، پژوهشی، تبلیغی و فرهنگی؛ این تکثر مراکز تصمیم گیر یا تصمیم ساز یک واقعیتی است که باعث میشود، یک پیچیدگی پیدا کند که این تکثر و این پیچیدگی حتی گاهی وقتها مراکز فراحوزوی را هم به طمع میاندازد که بیایند با اغراض مختلف در حوزه تأثیرگذار باشند منتهی اگر یک حوزه حالت بساطت داشته باشد و ایفای نقشهای محدود برعهده آنها باشد و عناصر تأثیرگذار بسیار تعریف شده باشد و به شکل سنتی باشند، امور نسبت به وضع امروز حوزه بسیار شفاف تر و ساده تر به نظر میآید.
نکته دیگر اینکه درآمیختگی حوزه با اجرا که به هر جهت نیاز نظام است و در بخشهای مختلف از جمله مدیریت، نظارت و جهات دیگری که به بخش حاکمیتی برمی گردد، برای حوزه امروز ایران یک وجه تمایزی ایجاد میکند منتهی کماً و کیفاً بیشتر این امر در قم وجود دارد.
آیا میتوانیم بگوییم طلبه قمی نهایتا در دل یک مدیریت پیچیده با ورودی و خروجی متنوع به وجود آمده؟ یک طلبه قمی چه خصوصیتی دارد؟
واعظی: من این بحث را روشن کردم برای اینکه بگویم حوزه قم یک کارخانهای نیست که قالب بزند، مثال بسیار سادهای بزنم، یک دانش آموز دبیرستانی تهرانی را با یک دانش آموز شهرستانی در یک دبیرستان بسیار کوچک مقایسه کنید، ممکن است یک نابغهای در یک شهرستانی ظهور کند، ولی میتوانیم بگوییم کسانی که در شهر بزرگ و پیچیده تهران با میدان محرکهای بیرونی به تحصیل میپردازند، دارای دید وسیع تری هستند.
می توانیم بگوییم طلبه قمی سیاسی تر است؟
واعظی: به طور کلی بله!
می توانیم بگوییم طلبه قمی مدرن تر است؟
واعظی: بله!
می توانیم بگوییم طلبه قمی اجتماعی تر است؟
واعظی: در مورد این مسایل میتوان یک قضاوت نسبی کرد، آن هم نه روی تک تک آحاد، شاید دقیق تر و بهتر است که بگوییم زمینه فارغ التحصیلان طلبه قمی مدرن تر است و طلبه قمی دارای یک جهان بینی وسیع تر و سیاسی تر است.
این مسایل لطمهای به عمق علمی این طلبه نزده است؟
واعظی: بله لطمه زده است.
این احتمال را میدهید که طلبه دیگر در جای دیگر عمق علمی قوی تری داشته باشد؟
واعظی: بله کاملا مشخص است. هَم و غم در قم تکثر دارد، ولی هَم و غمِ مثلا حوزه نجف فقط علم است لذا قطعا حوزه نجف رشد علمی بیشتری دارد تا حوزه قم و علاوه بر علم، هم و غمهای دیگری هم دارد.
برخی بر این باورند سنتهای حوزوی در سایر حوزهها بیشتر رعایت میشود تا حوزه قم؟
واعظی: بله! من به این مساله معتقدم و قبول دارم.
این دیدگاه وجود دارد که روابط میان شاگرد و استاد و مراتب اعلام اجتهاد که از جمله سنتهای حوزوی هستند، دستخوش چالشهایی شده است؟
واعظی: بله! آنچه امتیازات سیستم طلبگی سنتی ما بوده مثل آزادی در انتخاب اساتید و آزادی در درس گفتن بسیار کمرنگ شده است؛ درحال حاضر همه مسایل در حوزه قم دارد مدیریت پذیر میشود و تحت مدیریت در میآید مثلا در گذشته حوزه، هر کسی میتوانست مشتغل به تدریسی باشد، اما در حوزه قم معتقدند اگر شما بخواهید در یک سطح تدریس کنید باید این مقدمات را داشته باشید. نمیخواهم این مساله در حوزه را ارزشگذاری و داوری کنم بلکه ما تفاوتها را میگوییم که شاید این تفاوتها اقتضای پیچیده و بزرگ شدن حوزه هست و باید مقداری مدیریت آن جدی تر گرفته شود، ولی در حوزه گذشته اینطور نبوده است، شاید در حال حاضر نجف هم اینگونه نباشد یعنی آزادانه طلبه هر درسی را انتخاب کند.
بک نگرانی هست که برخی دیگر از سنتهای حوزوی در قم مانند احترام شاگرد به استاد یا به طور کلی بخشی از مسایل مربوط به حوزه اخلاقی و رفتاری در این تنوع و گستردگی رنگ باخته باشد؛
واعظی: بله!
آیا مدرن و سیاسی شدن طلبهها، به امور حوزوی آسیبی وارد نکرده است؟
واعظی: آسیب وارد شده، سیاست از آن اموری است که در این مسایل بسیار تأثیر دارد، گاهی وقتها حرمت افراد و بزرگ ترها شکسته میشود، در گذشته هم فی الجمله سیاست در حوزه علمیه قم بوده مثلا آن زمانی که امام(ره) نهضت را شروع کردند به هر جهت طلاب جوانی که اطراف امام بودند شاید نسبت به برخی از شخصیتهای حوزوی که همراهی نمیکردند، موضع داشتند.
این وسعت بر معنویت و اخلاق حوزه چه آثاری بر جای گذاشته است؟
واعظی: در گذشته حتی زمانی که ما شروع به طلبگی کردیم اهتمام به رفتن درس اخلاق زیاد بود و خود ما با اینکه دو سال بعد از انقلاب طلبه شدیم، درس اخلاق رایج و مورد علاقه بود و شنیدیم که در زمانهای پیش از ما، درسهای اخلاق بسیار پررونق و پرحرارتی برگزار میشد متأسفانه در حال حاضر اینگونه نیست و این خودش قطعا روی معنویت حوزه تأثیر میگذارد کما اینکه حضور در درس و بحث هم شاید به نظم سابق نباشد مخصوصا در درسهای آزاد حوزه مشاهده میشود که آن نظم سابق و اهتمام را ندارد یعنی من فکر میکنم، حوزه سنتی تر اهتمام شان به ارزشهای طلبگی بیشتر بود به طور مثال مباحثه یک رکن بود و از واجبات حساب میشد، اما در حال حاضر اینگونه نیست که همه درس و بحثها مورد مباحثه قرار گیرد.
تأکیدات بزرگان حوزه و حتی رهبری انقلاب است که طلاب، یکسری سنتهای طلبگی را در عرصه مختلف زندگی خود رعایت کنند و این تأکید ناشی از انتظاراتی است که بزرگان از طلاب دارند. از طلاب انتظار میرود در سلوک اخلاقی، اجتماعی، زندگی شخصی، نوع لباس پوشیدن، نوع اصلاح موی سر و… چه اصولی را رعایت کند؟
واعظی: به هر جهت وقتی حوزه به سوی جامعه گشوده میشود و اجازه میدهد که چند ده هزار نفر در حوزه حضور یابند هم به لحاظ کنترل و هم به لحاظ شاکله افرادی که وارد میشوند، مقداری با گذشته تفاوت میکند؛ در گذشته کسانی که طلبه میشدند یا از خانواده روحانی بودند یعنی عالم زاده بودند یا بعضا مبلغینی که برای تبلیغ به شهرستانها و روستاها میرفتند، وقتی فرد مناسبی را میدیدند او را به طلبه شدن تشویق میکردند؛ من خودم از بعضی از بزرگان حوزه شنیدم که یک مبلغی به شهرستانی رفت و آن زمان به پدر ایشان گفته به نظر میرسد که فرزند پسرت با استعداد باشد، او را برای تبلیغ دین راهی حوزه کن؛ پسری که صبح با پدرش به کشاورزی و چوپانی میرفته اکنون عالم برجستهای در قم شده است، در واقع آنها انتخاب و تشویق میشدند یا اصلا حضور یک روحانی مهذب در تبلیغ باعث میشد که خانوادهها راغب شوند تا فرزندان خود را در این مسیر تشویق کنند.
بر این اساس در حال حاضر مجموعه متنوعی از افراد را در حوزه شاهدیم.
واعظی: بله! در حال حاضر بسیار از طلاب از دبیرستانها و محیطهای دانشگاهی به حوزه میآیند به تعبیر دیگر پژواکی از خود جامعه هستند.
از یک طلبه انتظار دارید که چه اصول و چارچوبی را رعایت کند؟
واعظی: اصول و چارچوبی که زی طلبگی را در قم تشکیل میدهد البته زی طلبگی که به آن اشاره میکنم، قم و غیر قم ندارد و در حقیقت اقتضائات این کسوت و نقش اجتماعی است.
حوزه علمیه قم در جهان تشیع و جهان اسلام چه نقشی ایفا میکند؟ اهمیت حوزه علمیه قم کجاست و دارای چه منزلتی است؟
واعظی: اهمیت حوزه قم جایگاه روحانیت است. از گذشته کار ویژهها و نقشهایی برای روحانیت به شکل سنتی وجود داشته و هنوز بخشهایی از آن حفظ و بخشهایی کمرنگ شده است؛ مثلا فرض کنید در گذشته عقدها فقط توسط روحانی خوانده میشد، اما در حال حاضر با دایر کردن دفاتر ثبت ازدواج قدری این کارکرد کمرنگ شده است، یا مثلا در مجالس عزا و ختمها روحانی صحبت میکرد، اما در حال حاضر بعضی از خانوادهها و طبقات اجتماعی ترجیح میدهند، سالنی بگیرند و در آن سالن پذیرایی کنند و یک مداحی هم شعری بخواند؛ به طور کلی بعضی کارکردها قدری کمرنگ شده و برخی دیگر همچنان حفظ شده است؛ بنابراین روحانیت در گذشته کار ویژههایی داشته و از سوی دیگر فضا برای او کار ویژههای جدیدی باز کرده به ویژه در ایران پس از انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی.
در حقیقت در گذشته تعامل بین روحانیت و نظام نداشتیم بلکه تقابل بین روحانیت و نظام داشتیم، اما در حال حاضر تعامل بین روحانیت و نظام هست به عبارت دیگر در عرصههای سیاسی و ایدئولوژیهای نیروهای نظامی و انتظامی، قوه قضائیه، نهادهای دولتی، وزارتخانهها و شهرداریها دست کم حضور یک روحانی برای نمازهای یومیه ضروری است؛ یا رواج نمازهای جمعه کار ویژهای است برای روحانیت چون قبل از انقلاب اینطور نبود، به ندرت از آقایان نماز جمعه اقامه میکردند و خیلی رواج نداشت، در حال حاضر در تمام شهرستانها و شهرها نماز جمعه با حضور روحانی برپاست و این خود یک کار ویژهای برای روحانیت و حضور در دانشگاههاست.
حوزه علمیه قم اصلی ترین منبع تأمین این کار ویژههاست یعنی آماده سازی در حوزه صورت میگیرد؛ حال اینکه تا چه حد در این زمینه موفق است، بحث دیگری است مثلا در حوزه علمیه قم کادرسازی برای ائمه جمعه یعنی ائمه جمعه پروری نمیکنیم، اما برای تربیت قضات بخشهای آموزشی در حوزه وجود دارد و حوزه دارای مرکز تخصصی قضاست که این مرکز افراد را آماده میکند تا بتوانند به سیستم قضایی بروند.
اگر حوزه قم را از تشیع بگیریم چه نقصانی ایجاد میشود؟
واعظی: نقصان اساسی ایجاد میشود یعنی اصلی ترین کانون پرورش روحانی و منبع عظیمی که مرکز ثقل روحانیت شیعه است، از بین میرود، قم شاید به لحاظ تعداد مراجع و عالمان فقیه تفاوت معناداری نداشته باشد، در نجف آیتالله سیستانی، آیتالله فیاض و آیتالله سید سعید حکیم و آیتالله بشیر نجفی و … هستند و در قم هم هفت مرجع شناخته شده است، اما بدنه کمی و کیفی علمی که در قم ذخیره شده واقعا بحر الذخار است؛ در حقیقت قم در شاخههای مختلف، بسیار افراد شاخص دارد.
آیا میتوان گفت که قم در صف بندیهای جهان تشیع، در مقابل با جریاناتی که مخالف تشیع در جهان هستند، در ارتباط با سایر مذاهب و فقه مقارن نقشی خاص ایفا میکند؟
واعظی: بله! حوزه قم در تمام مواردی که گفتید حضور فی الجملهای دارد یعنی قم مشتغل به این امور هست، اما میزان توفیق آن به یکاندازه نیست؛ در بعضی از جنبهها ما موفق تر و در بعضی از جنبهها کمتر موفق بودیم. در حاض حاضر مثلا در بحث تعامل حوزه علمیه قم با مراکز علمی جهان اسلام، من احساس ضعف زیاد میکنم.
با سایر مذاهب چطور؟
واعظی: با سایر مذاهب هم تا حدی تعامل و ارتباط در قالب مثلا اینتر فستایلوک هست؛ من خودم چند بار در اینگونه مجالس شرکت کردم، ارتباطات فی الجمله هست حتی مرکزی برای مطالعه ادیان در قم به نام دانشگاه ادیان وجود دارد یا ادیان و مذاهب ذیل دانشگاه دارالتقریب هست و به هر جهت یک فعالیتهایی میشود ولی آنگونه که توقع میرود، نیست؛ یعنی از یک نهاد فخیم علمیِ چند ده هزار نفری انتظار میرود که حضورش در این عرصهها پررنگ تر باشد؛ در یک جمله، حوزه به طور کلی در عرضه داشتههای خود ضعیف هست.
ولی “داشته” داریم؟
واعظی: بله! مثلا فرض کنید حتی در داخل خودمان آن تحقیقات علمی که در قم صورت میگیرد به سرعت و با گستردگی در جامعه خودمان پخش نمیشود.
عرضه ما ضعیف است؛ عرضه فقط چاپ و توزیع نیست مثلا فرض کنید، باید تعامل با یافتههای علمی بعضی از بحثها صورت بگیرد، اگر تعامل خوبی با دانشگاههای کشور باشد، جلسات و کنفرانسهای مشترک علمی بین حوزه و دانشگاهها میتواند در پخش و توزیع این افکار سهیم باشند؛ بنده در بعضی محافل دانشگاهی شرکت میکنم، گاهی وقتها میپرسند چرا حوزه در فلان مسأله کار نکرده، من گاهی اوقات حاضرالذهن میشوم و میگویم این کتابها نوشته شده، اما همین پرسش نشان میدهد که از تولیدات در داخل هیچ خبری نداریم یعنی ما داد و ستدمان با محافل علمی داخل خودمان خیلی سامان یافته نیست، چه برسد داد و ستد علمی با بیرون که البته در بیرون ضعف ما بیشتر است.
اگر حوزه علمیه قم و نجف را دو رکن و مرکز عمده تحقیق پیرامون مکتب اهل بیت(ع) و تدریس و تبلیغ ایناندیشه بدانیم، تعامل این دو حوزه به نظر شما چه اهمیتی دارد؟ در چه وضعیتی است؟ و به نظر شما این دو باید چه استراتژی را در پیش بگیرند که در نهایت امر، جهان تشیع بتواند منفعت بهتری از وجود این دو حوزه ببرد؟
واعظی: در حال حاضر قضاوت من این است که خیلی تعامل سامان یافتهای نیست و حتی بالاتر بگویم عزمی هم مشاهده نمیکنم مبنی بر اینکه گاهی از دو طرف جدیت و عزمی هست، البته موانع و اسبابی وجود دارد یا زمان میبرد تا زیرساختهای آن تعامل ایجاد شود، اکنون من حتی خیلی عزم جدی هم نمیبینم که مثلا یک تعامل تعریف شدهای به اصطلاح وجود داشته باشد، شاید یک گام مقدماتی لازم است چون این تعاملات وقتی برکت میکند که فرمایشی و دستوری نباشد بلکه طبیعی باشد چطور مثلا شما اکنون در یک گوشه دنیا وقتی به یک بحث علمی علاقه مندید، وقتی میفهمید کسی در یک گوشه دیگر دنیا کتاب خوبی در این زمینه نوشته، هر طور شده، سعی میکنید دسترسی پیدا کنید، به نظرم گام اولی که نیاز هست، تعارف است یعنی یکدیگر را بشناسند؛ فکر میکنم باید گامی توسط کلان حوزه علمیه قم برداشته شود و یک تریبونی در نجف پیدا کند؛ تریبونی مانند یک نمایشگاه دائمی عرضه آثار و فرآوردههای علمی قم راهاندازی شود، شاید مثلا جامعه المصطفی بتواند در این زمینه اقداماتی انجام دهد
البته چون مبلغین در قم متکثرند، باید یک کنسرسیوم تشکیل شود مثلا فرض کنید تمام نشریات در محافل علمی قم آبونمان باشد و این نشریات و کتابها که چاپ اول هستند، عرضه شوند و قابل فروش باشد گاهی وقتها نشستهای علمی گذاشته شود و شخصیتهایی از قم به نجف بروند؛ به طور کلی این تعارف که حاصل شود، مقدمه احساس نیاز است؛ در حال حاضر چون عدم اطلاع وجود دارد، نسبت به ظرفیتهای یکدیگر احساس نیازی هم وجود ندارد، این احساس نیاز باید برانگیخته شود.
آینده حوزه علمیه قم و نجف را چطور میبینید؟
واعظی: من آینده قم را روشن تر از نجف میبینم، شرایط حوزه علمیه قم را به شرطها و شروطها، خوب میدانم؛ آسیبهایی را در قم میبینم و یک زنگ خطرهایی است که اگر این زنگ خطرها درمان یا مهار نشوند، ممکن است در آینده آسیبهایی ببینیم، ولی کلان آن را که نگاه میکنم در عین حال که کاستی و نقص زیاد هست، ولی نسبت به گذشته ظرفیتهای خوبی احداث شده یعنی ما در حال حاضر زیرساختها و بسترسازی مناسبی برای رشد و تعالی در عرصههایی که ایجاد شده، داریم منتهی از چند جنبه رنج میبرد که اگر آن موانع برطرف شود، کیفیت در بعضی از جنبهها بالاتر میرود و آینده نسبتاً خوب خواهد بود. در این حال شک دارم که نجف بتواند ظرفیت علمی که در حال حاضر دارد، میراث گذشته است را به آسانی بازتولید کند چون به اذعان شخصیتهایی که بنده مطلع شدم و از افراد باسابقه نجف هم هستند، عقیده شان بر این است که هر زمان یک سیلابی از طلاب مستعد ایرانی به نجف، راه افتاده، نجف شکوفایی و رونق خوبی داشته، اما در سالهای حضور صدام و سرکوبی که صورت گرفت و سخت گیری که نسبت به آمدن ایرانیها وجود داشت، صرف نظر از استوانههای بزرگ علمی، افول حوزه نجف را شاهد بودیم، در واقع افول حوزه نجف محصول قطع ارتباط بین ایران و عراق است و اکنون حداقل در حوزه قم عطش و تمایلی احساس نمیکنم که مثلا طلاب مستعد ایرانی متمایل باشند که پس از اینکه یک برهههای را در قم دانش آموختگی کردند به نجف بروند در حالی که در گذشته اینگونه نبود. به هر جهت من پدیدارشناسانه صحبت میکنم و همواره طلاب ایرانی در حیات علمی نجف نقشی حیاتی داشتهاند.
شما میگویید اگر طلبههای ایرانی به نجف نروند، نجف آینده خوبی نخواهد داشت؟
واعظی: خیلی بعید میدانیم چون این حاصل یک تجربه تاریخی است یعنی طلاب پاکستانی، افغانی، هندی و از همه بیشتر طلاب عرب هستند، ولی این آورده برجسته علمی نجف تا حد زیادی مرهون طلاب ایرانی بوده است.
شما نگرانید؟
واعظی: از این جهت بله!