فقه سیاسی شیعه باوجود رهاوردهای گرانمایه در دوره معاصر همچون نظریه نفیس ولایتفقیه همچنان از برخی کاستیها در رنج است و ساحتهای نپیموده متعددی دارد که طبعاً این وضعیت زیربنایی تأثیر و نمود خود را در روبنای اداره جامعه و نظام به اشکال گوناگون نشان میدهد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: در متن پیام تسلیت رهبرِ حکیم انقلاب برای مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی آمده بود: «اختلافنظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههایی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود بهکلی بگسلد و وسوسهی خنّاسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد».
«اختلافنظر»، «اجتهاد متفاوت» و «تفاوت نظری» عناصری است که در این بیان توسط مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی پیرامون عالیترین کانون «قدرت» در نظام اسلامی ابراز میگردیده و درعینحال به اذعان رهبر فرزانه نتوانسته در روابط متین سیاسی در سطوح کلان نظام خللی ایجاد نماید. مسئلهای که در نظر این قلم توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به رسمیت شناختهشده است.
«اجتهاد» در فقه سیاسی شیعه یگانه روش مشروعِ فهم و استنباط مناسبات سیاسی در نظام حاکمیت اسلامی در عصر غیبت کبری و فقدان دسترسی به امامِ حجت در این عهد شمرده میشود و مهمترین دستگاه روششناسی سیاست دینی توسط فقها و اندیشمندان شیعه در دوران غیبت امام معصوم و انسان کامل به شمار میآید.
حضرت آیتالله خامنهای در بیانات خود در رابطه با اهمیت اجتهاد برای انقلاب اسلامی میفرمایند: «اساس انقلاب، مثل خود اسلام بر احکام ثابت و احکام متغیّر استوار است. یک سلسله احکام، تغییرناپذیر است؛ یک سلسله احکام در شرایط گوناگون تغییر پیدا میکند. انقلاب هم همینطور است. اجتهاد، خصوصیتی است که این امکان را به یک مسئول میدهد تا بتواند به اقتضای شرایط، روشها و راهها و تاکتیکهای درست را انتخاب کند. البته انتخاب روش و اجتهاد برای پیدا کردن روش نو و مناسب، کار مجتهد است».۱
ایشان در همین رابطه و در توضیح ضرورت کاربست مقوله اجتهاد برای تکامل مسائل انقلاب اسلامی بیان میدارند: «ما در اسلام اجتهادِ دائم داریم انسانِ صاحبنظر همیشه درصدد تکمیل فکر خود است. درراه تکامل، گاهی انسان خطایی را تصحیح میکند؛ این درست و خوب است. در طریق فکر اسلامی، صاحبنظران، اندیشمندان و انسانهایی که قدرت اجتهاد و استنباط در مبانی فکری و نظری انقلاب را دارند – نه هرکسی که ادّعا دارد، نه کسی که صلاحیتهای علمی و فکری لازم را کسب نکرده است – دائم باید فکر کنند و اندیشه را تکمیل نمایند. این امر خوبی است».۲
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین مهمترین عناصر روش «اجتهاد» از منظر بنیانگذار انقلاب اسلامی (ره) میگویند: «امام در معنای اجتهاد و مجتهد و فقیه میفرمودند و تأکید داشتند که مجتهد و فقیه باید با دید باز بتواند استفهامها و سؤالهای زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانید، ممکن نیست بتوانید در فقه برای آن جوابی پیدا کنید؛ بنابراین، فهم سؤال و ترتیب جواب مناسب برای آن، مهم است».۳
همسو با این انظار، آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره ضرورت «اجتهاد» میگویند: «دینی که در مکه و مدینه زمان جاهلیت آمده و اساس بتپرستی را به هم زده و حکومتی در محدوده حجاز تشکیل داده، امروزه حدود ۲ میلیارد مسلمان در جهان دارد که از خاور دور تا اروپا، آفریقا و آمریکا را شامل میشود. این دین باید بهمقتضای زمان و مکان به خواستههای مردم جواب دهد و راه آن اجتهاد است.».۴
آیتالله هاشمی رفسنجانی معتقد است «اجتهاد» مکمل خاتمیت اسلام است و با تأکید بر این مسئله اظهار میدارند: «بهعنوان مثال در زمان پیامبر، بحث حدومرز فقط زمین بود و الان آسمانها و دریاها به آن افزوده شدهاند. باید بر اساس اجتهاد به همه نیازهای بشر امروزی جواب داد. اجتهاد هم قواعد خاص خود را دارد. فقهای اسلامی در طول تاریخ با قاعده سازی، سعی در بیان حکم برای مسائل مختلف داشتند و الآن هم میتوان با افزودن فروع متعدد به قواعد، همه مسائل را تحت پوشش گرفت؛ مثلاً مجمع تشخیص مصلحت نظام، که یک اقدام سیاسی امام بر اساس یک اصل فقهی و در پوشش اجتهاد اسلامی بود که مصلحت و تشخیص و عمل به آن در راستای انتخاب مصلحت اقوی است».۵
این بیانات بهخوبی نشان میدهد که چگونه توجه به «اجتهاد» هماره در ضمیر و منظر پیشگامان و ارکان انقلاب اسلامی ایران به تأسی از بنیانگذار آن حضرت امام خمینی (ره) نشسته بوده است و آنان از چه افق بالا و گشودهای به این ساحت مینگرند. مواردی که در بالا علی سبیل مثال ذکر گردید نشانگر اعتقاد راسخ ایشان بهضرورت میدانداری «اجتهاد» بهمثابه یک میراث صحیح و راهگشا برای جامعه، حکومت و تمدن اسلامی و نیز التزام به ضوابط شرعی و عقلی آن است.
اما عطف بر بیان مقوله «اجتهادهای متفاوت» و «تفاوتهای نظری» که در ابتدای نوشتار گذشت باید افزود که این تفاوت و اختلاف، پیوست طبیعی اجتهادِ هر مجتهدِ ملتزم به ضوابط است خصوصاً آنگاه که مجتهد پا در عرصه سترگ تنظیم مناسبات سیاسی در عرصههای کلان حاکمیت اسلامی میگذارد.
فقه سیاسی شیعه باوجود رهاوردهای گرانمایه در دوره معاصر همچون نظریه نفیس ولایتفقیه همچنان از برخی کاستیها در رنج است و ساحتهای نپیموده متعددی دارد که طبعاً این وضعیت زیربنایی تأثیر و نمود خود را در روبنای اداره جامعه و نظام به اشکال گوناگون نشان میدهد.
متفکر بزرگ اسلامی آیتالله شهید سید محمدباقر صدر در بیان روند آینده اجتهاد در تطبیق تئوری اسلام با زندگی معتقد است این تطبیق در حوزه اجتماعى و بناى جوامع انسانى در ابعاد مختلف اجتماعى، اقتصادى و سیاسى مهمترین هدف آینده اجتهاد در آینده را ترسیم میکند و آن را متحول میکند و اساساً تحول و تمایز آن را رقم میزند.۶
در این چارچوبها، پارادایمها و انگارهها است که آیتالله هاشمی رفسنجانی با شناخت و تکیه بر احکام ثابت به سمت فهم احکام متغیر حرکت کرد و سعی در تصحیح أخطاء و تکمیل مبانی مورد نیاز تفکر سیاسی انقلاب نمود و استفهامها و سؤالهای زمانه را شناخت و نمایندگی کرد و حتی از ورود به دوران «فقه حکومتی» سخن گفت و آنها را از «اقتضائات دوران فقه حکومتی» برشمرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی توانست این استفهامها و سؤالهای زمانه را به ساحت مهمترین موضوع دانش سیاست یعنی مفهوم «قدرت» بیاورد و مطرح سازد. ساحتی که قوام دهنده مهمترین رهاورد انقلاب اسلامی و نظریه ولایتفقیه یعنی الگوی مردمسالاری دینی یا همان جمهوری اسلامی است.
درواقع آیتالله هاشمی رفسنجانی با ممارست در پردازش و پرسشگری از حساسترین موضوعات مندرج در فقه سیاسی یعنی «قدرت» که روح هر نظام سیاسی را تشکیل میدهد و در فقه سیاسی شیعه برخوردار از مشروعیت الهی و متصل به آن تعریف میشود، امکان ورود، همجواری و ژرفنگری مضاعف را در مقولاتی چون منابع مشروعیت، توزیع قدرت، نظارت بر قدرت و انتقال قدرت در نظام سیاسی امامیه را سهل و میسر ساخت.
در عصر جهانیشدن شباهتهای ظاهری الگوهای حکمرانی در جهان زیاد است علاوه برآنکه درمیان رقبای الگوی اسلامی-ایرانی ما در جهان اسلام رقابت برای پاسخگو و محدد جلوه دادن قدرت و کانونهای تجمیع آن با اغراض گوناگون فراوان است لکن غالباً با از هیچ زیرساخت نظری و روشی قابل اتکاء و التزامی برخوردار نیست و عموماً اجازه ورودِ استفهام و سؤال و پرسش از سطوح کلان و عالی قدرت داده نمیشود اما در نظام سیاسی ایران به همت و تلاش و اجتهاد فرزانگانی همچون مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و فقاهتِ رهبر حکیم انقلاب اسلامی و بنیان افکنی بزرگانی همچون شهید صدر و امام خمینی، کاربست اجتهاد و التزام به نتایج آن مسئولیتی شرعی شمرده میشود.
————————————————–
پی نوشت ها :
۱- بیانات رهبر انقلاب درسالگردارتحال حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۸۱/۳/۱۴
۲- بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان ۱۳۸۰/۸/۱۲
۳- بیانات رهبر انقلاب درمراسم بیعت طلاب و روحانیون ۱۳۶۸/۲/۲۲
۴- گفتگوی تفصیلی مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی با پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه(شفقنا)/ ۱۳۹۱
۵- گفتگوی تفصیلی مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی با پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه(شفقنا)/ ۱۳۹۱
۶- الصدر، السید محمدباقر، الاتجاهاتالمستقبلیهلحرکهالاجتهاد، مجله فقه أهل البیت عربی، العدد ۱
۷- هاشمی رفسنجانی، اکبر، اقتضائات دوران فقه حکومتی، دوفصلنامه تخصصی مطالعات فقه معاصر، سال اول، بهار و تابستان ۹۵، شماره اول