از دیدگاه امام خمینی زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بوده است بهظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بنابراین باتوجهبه آرای امام (ره) احکام فقهی مرتبط با کرامت و حیثیت افراد باید متناسب با مقتضیات زمان و مکان صادر شود.
اختصاصی شبکه اجتهاد: گستره و تنوع مسائل مرتبط با حفظ آبرو و حیثیت افراد بیانگر نقش اثرگذار آن در احکام فقهی، حقوقی و اخلاقی است. با استناد به آیات، روایات و عقل وجوب حفظ آبرو و حیثیت افراد بهعنوان حکمی است که نسبت به شخص و دیگران باید رعایت شوند. این حکم در فقه در روابط میانفردی، امور مالی، امور قضایی، مسائل عبادی، احوال شخصیه، مسائل مستحدثه و در مفاد قواعد فقهی موردتوجه و تأکید فقها بوده است.
بهبهانه روز جهانی حقوق بشر و کرامت انسانی با دکتر محمد قدرتی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فقه و حقوق گفتگو کردیم. موضوع رساله علمی او «کرامت و حیثیت انسان از دیدگاه امام خمینی (ره)» است و از این جهت میتوان بیشتر پیرامون روش و منش امام خمینی در خصوص کرامت انسانی گفت و شنود. در این گفتگو نیز به مباحثی نظیر جایگاه کرامت در اخلاق، فقه، حقوق و قانون اساسی پرداخته شده است.
این محقق فقه و حقوق معتقد است در برخی از اصول قانون اساسی توجه به کرامت ذاتی تمامی انسانها مشروط شده است که این اصول نیز نیازمند بازبینی هستند؛ زیرا کرامت ذاتی شرط پذیر نیست و بهتمامی انسانها بماهو انسان اعطا شده است. محققانی که کرامت ذاتی را محدود به افراد خاصی دانستهاند، انسانیت انسان را با انسان بودن او تفکیک نکردهاند!
اجتهاد: در ابتدا مختصری درباره عبارت حقوق بشر و کرامت انسانی توضیح دهید.
قدرتی: از نکات مهم مقدمه اعلامیه حقوق بشر آن است که حیثیت و احترام و حقوق ذاتی برای تمامی بشر ثابت و غیرقابلانتقال است و حیثیت و احترام و حقوق ذاتی بشر کلی و عمومی است. آنچه از توجه به اسناد حقوق بشر و مشروح مذاکرات تدوین برخی از اسناد برمیآید، حاکی از آن است که کرامت ذاتی را انسان بهصرف انسان بودن دارا است و این ویژگی را نه کسی به او داده و نه کسی میتواند از او سلب نماید. کرامت انسانی، احترام و شأنیت و شخصیتی است برای انسان بماهو انسان صرفنظر از دین، نژاد، زبان، چهره، قومیت، فرهنگ، ملحوظ شده است و رعایت آن برای تمامی افراد بشر لازم و واجب است.
اجتهاد: چرا کرامت انسانی؟ فلسفه حفظ کرامت به نظر شما چیست؟
قدرتی: از جمله مبانی کرامت انسان، آیات قرآن است که در آیات متعدد به اعطای کرامت ذاتی به انسان، خلیفه الله بودن انسان، قدرت تعقل و علم،حفظ آبرو اشاره شده است.
یکی از آیات مهمی که به کرامت انسانی اشاره کرده است و اندیشمندان بر آن تأکید داشتهاند، آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بنیآدم وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً» است.
با استناد به اینکه آیه در سیاق منتنهادنی است که با عتاب همراه است و اختصاص به مؤمنان ندارد، کرامت را صفت جنس بشر میداند. آیه ظهور و دلالت بر کرامت ذاتی انسان دارد. همچنین علاوه بر عقل که هتک آبروی افراد را قبیح میداند، در روایات نیز به حفظ آبرو و حیثیت افراد و منع از هتک آنها اشاره شده است.
به عنوان نمونه،در حکمت ۳۴۶ نهجالبلاغه از امیرالمؤمنین (ع) روایت گردیده است: «مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ،فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ»، در این حدیث تشبیهی از آبرو بیان شده است که آبروی مردم جامد است و درخواست آن را آب کرده و فرومیریزد؛ بنابراین شخص باید دقت نمایند که نزد چه کسی درخواستی را مطرح مینماید. در جایی دیگر نیز از ایشان نقل شده است که: «لاتفعل ما یشین العرض و الإسم» کاری که موجب زشتی آبرو و نام گردد، از آن حذر نما و بههیچوجه آن را انجام نده، همچنین: «لاتَجَعَلْ عِرضَکَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ» آبرو و اعتبار خود را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده. دلالت فحوای روایات بر این است که حفظ آبروی شخص بر خویشتن واجب است و درخواست از دیگران بهویژه افراد فرومایه برای رفع مشکلات مادی اگر موجب هتک آبروی شخص شود، نهی شده است.
اجتهاد: دایره شمولیت کرامت انسانی چگونه است؟ آیامحدود به معنای خاصی است؟
قدرتی: دایره مفهوم کرامت وسیع بوده و شامل مصادیقی مانند حیثیت، عرض و آبرو، حرمت است. آبرو و حیثیت مفاهیمی هستند که افراد با آن هویت اجتماعی و فردی خود را شکل میدهند و در طول زندگی و تعامل با دیگران آن را حفظ میکنند. آبرو و حیثیت مفاهیمی عرفی هستند و با ارزشها و مسائل فرهنگی، اخلاقی جوامع مرتبط است، زیرا جوامع مشخص میکنند که چه رفتاری یا گفتاری میتواند موجب هتک افراد شود و چه رفتاری یا گفتاری قبیح نیست و موجب هتک آبروی افراد آن جامعه نمیشود. به نظر میرسد این مفهوم عرفی از آبرو و حیثیت از مصادیق عام کرامت انسانی است.
اجتهاد: مقتضیات زمان و مکان درشناخت مصادیق هتک کرامت افراد چه نقشی دارند؟
قدرتی: اهانت و هتک حرمت انسانی از عناوین عرفی متغیر است که فرهنگ و آدابورسوم ملتها در ازمنه و امکنۀ گوناگون در صدق و عدم صدق آن تأثیر دارد و چهبسا کاری در بین ملتی و یا در زمان و مکان خاصی هتک حرمت و کرامت انسانی شمرده شود و در بین ملت دیگر و یا زمان و مکان دیگر اینگونه نباشد. از دیدگاه امام خمینی «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بوده است بهظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند»؛ بنابراین باتوجهبه آرای امام خمینی احکام فقهی مرتبط با کرامت و حیثیت افراد باید متناسب با مقتضیات زمان و مکان صادر شود.
اجتهاد: بفرمایید کرامت انسانی در فقه، حقوق موضوعه و اخلاق اسلامی چه جایگاهی دارد؟
قدرتی: با نگاهی به دیدگاه فقها، کرامت انسانی و حفظ آبروی افراد در ابواب مختلف فقهی مورد تأکید است و در تبیین و ارائه احکام فقهی تأثیر و نقش قابلتوجهی و غیرقابلانکاری دارد. در امور مالی، عبادی، قضایی، روابط میانفردی، مسائل مستحدثه پزشکی و احوال شخصیه احکام زیادی بر کرامت انسانی و حفظ آبروی افراد تأکید دارند و چنین احکامی حفظ حرمت انسان پس از مرگ را نیز در بر میگیرد.به عنوان نمونه، در امور مالی، حفظ آبرو و منع از هتک آن بر حفظ مال مقدم شمردهشده است.
در روابط میان فردی، از دیدگاه فقها روابط افراد در جامعه مبتنی بر تکریم شخصیت و احترام متقابل است. حفظ آبرو و حیثیت افراد در روابط میانفردی حکمی الزامی است که افراد باید در روابط اجتماعی خود از هر رفتار یا سخنی که موجب هتک آنها میشود اجتناب کنند. تکسب از راه غیبت، تشبیب، سبّ، تجسس، تهمت و قذف از مواردی است که شارع حرام دانسته است و از علل اصلی حرمت آنها نیز توجه اسلام به آبرو و حیثیت افراد بوده است و چه تکسب با آنها و ازبینبردن آبروی افراد و چه متصف شدن اشخاص به چنین صفاتی در روابط اجتماعی نزد شارع دارای حکم حرمت است.
فقها در ابواب مختلف قضایی حفظ آبرو و حیثیت افراد را الزام نموده و در مراحل تحقیق، صدور حکم و اجرای حکم بر حفظ آنها تأکید شده است.
در احکام مختلف عبادی ازجمله نماز، روزه، حج، طهارت و امربهمعروف و نهیازمنکر و دفن میت نیز توجه ویژهای به آبرو و حیثیت افراد شده است و بسیاری از احکام مرتبط با آنها نیز در راستای حفظ آبرو و جلوگیری از هتک آن وضعشده است.
در مصادیق احوال شخصیه نیز افراد چه نسبت به حقوق و تکالیف خود در خانواده و جامعه باید در حفظ آبرو و حیثیت و جلوگیری از هتک آنها را موردتوجه قرار دهند.
اما قوانین موضوعه در جهت حمایت از حیثیت و آبروی افراد و جلوگیری از هتک آنها گامهای اساسی برداشتهاند. جرائمی که علیه آبرو و حیثیت افراد محسوب میشود، مستوجب کیفر و مجازات است. در نظام حقوق اسلامی از هرگونه هتک آبرو و حیثیت افراد منع شده است و علاوه بر حفظ مال و جان انسانها توجه ویژهای به حفظ آبروی افراد شده است. از جمله مصادیقی که در حقوق جهت حفظ این مهم موردتوجه حقوقدانان قرار گرفته است، میتوان به عدم افشای اسرار، توهین، تهمت، تهدید، نشر اکاذیب نسبت به افراد اشاره نمود. در نظام جزائی اسلام نیز راهکارهایی جهت جلوگیری از هتک آبرو و حیثیت افراد تعبیه شده است؛ از جمله قاعده درأ در سختگیری در اثبات جرائم حدی که به واسطهی آنها منکرات مستور بماند و آبروی افراد حفظ شود و از رسواشدن در نزد مردم و عواقب احتمالی آن جلوگیری شود.
همچنین کرامت انسانی از موضوعات مهمی است که در اخلاق مورد تأکید علمای اخلاق است. افراد در روابط اجتماعی، رفتار کرامت آمیز با دیگران را باید سرلوحه قرار دهند و بدون توجه به نوع نژاد، رنگ پوست، وضعیت اقتصادی و… تکریم انسانها جزو مسائل اخلاقی مهم است. همانگونه که تکریم افراد مهم است، تکریم خود شخص نیز دارای اهمیت است و شخص باید از صفات اخلاقی که موجب هتک آبروی وی میشود، خودداری کند. تکامل اخلاقی افراد در جامعه از اهدافی است که علمای اخلاق به آن توجه داشتهاند؛ حفظ آبروی انسان و منع هتک آبروی آنان نیز از جمله مبانی این مهم است. آثار و پیامدهای هتک آبرو و حیثیت افراد گاهی بهصورت عام و در اجتماع نمایان میشود و پیامدهای آن ممکن است گریبانگیر فرد مهتوک در زندگی اجتماعی و در نتیجه آسیبهای غیرقابلجبران شود.
از مهمترین صفات اخلاقی که در روابط میانفردی تمامی افراد و در حوزه اجتماع جهت جلوگیری از هتک حیثیت افراد میبایست موردتوجه افراد قرار گیرد، میتوان به دوری از صفات غیبت، تهمت، سوءظن، تجسس، عیبجویی، ناسزاگویی، اشاره کرد. با تخلق به صفات ممدوح، حرمت و آبروی افراد و بهطورکلی کرامت آنها حفظ شده و افراد میتوانند مراحل رشد خود در جامعه را فراهم آورند، تخریب شخصیت افراد در عرصههای فردی و اجتماعی توسط علمای اخلاق نکوهش شده است و در برخی موارد مقید به مؤمن یا مسلمان شده است که به نظر میرسد تعمیم آن بهتمامی افراد جامعه لازم است؛ زیرا جهت تعامل و همزیستی مسالمتآمیز افراد با دیگران در هر جامعهای باید اصل حفظ آبروی اشخاص را در روابط اخلاقی خود به کار گیرند.
اجتهاد: با توجه به موضوع رساله علمی شما، بفرمایید منش و روش امام خمینی (ره) در حفظ کرامت انسانی چگونه بوده است؟
قدرتی: در سخنرانیهای امام خمینی و سیره عملی ایشان بر حفظ آبرو و کرامت انسانی مردم و اشخاص داخل کشور و خارج از کشور تأکید شده است.
در فرمان هشتمادهای خطاب به قوه قضایی و تمامی ارگانهای اجرایی در سال ۱۳۶۱ توجه ویژهای به حفظ کرامت و حیثیت انسانی افراد داشته است. تحلیلهایی از این فرمان در ادامه ارائه میدهم:
۱- میزان حال فعلی اشخاص است. (بند دوم) امام خمینی دو بار این مفهوم را با جملات دیگری نیز بیان کردهاند؛ در سال ۱۳۶۱ در حکم انحلال هیأتهای گزینش، در سراسر کشور و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت فرمودهاند: «میزان در گزینش، حال فعلی افراد است». همچنین در سال ۱۳۶۱ در وصیتنامه سیاسی – الهی چنین فرمودهاند: «میزان در هر کس حال فعلی او است». بنابراین، باتوجهبه فرمان ایشان خطاها و لغزشهای افراد درگذشته نباید ملاک حال فعلی افراد شود و با آنها بدرفتاری شود و کرامت انسانی آنها نادیده گرفته شود.
۲- تأکید بر استقلال و قدرت قضات و صدور حکم بدون ملاحظات مقامی، تا مردم احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی، جان و مال و حیثیتشان مصون است. (بند سوم) در این بند دستگاه قضایی به نحوی در مورد هتک حیثیت و جان و مال افراد باید رسیدگی کند که هتک حرمت آنها شایع نشود.
۳- عدم توقیف یا احضار افراد بدون حکم قاضی. (بند چهارم) در این بند حیثیت و حرمت افراد ملاک قرار گرفته است تا بدون هیچ حکمی افراد دستگیر یا احضار نشوند.
۴- در بند ششم، اقداماتی را که منجر به هتک آبروی افراد میشود، منع کردهاند از جمله جلب افراد و تعقیب آنها باهدف کشف جرم یا ارتکاب گناه، شنودگذاردن برای کشف گناه و جرم، تجسس از گناهان دیگران و اسرار مردم و افشای اسرار مردم.
۵- در ماده هفتم اشاره کردهاند که برخورد با مخالفین اسلام و نظام جمهوری اسلام تحت حدود شرعی و محتاطانه باید صورت پذیرد و اگر بهاشتباه و خطا به محل کار یا خانه شخصی وارد شدند و وسایل لهو و فحشا پیدا کردند نباید آنها را افشا کنند؛ زیرا هیچکس حق ندارد هتک و تعدی به حرمت افراد داشته باشد.
باتوجهبه فرمان امام، اهمیت حفظ کرامت و حیثیت افراد در این پیام مهم نزد ایشان روشن میشود.
امام خمینی در عید نوروز سال ۱۳۶۰ در پیامی به مردم و مسئولین درخصوص یکسان بودن انسانها در مقابل قانون فرمودهاند: «در اسلام همهکس حتی پیامبر عظیمالشأن (ع) در مقابل قانون، بیامتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسانها در تبعیت از قانون است که همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابلتعقیب است و بر دستگاههای قضایی است که از متعدیان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع کنند و آنان را به سزای خود بنشانند».
ایشان به دستگاه قضا به احترام و حفظ کرامت افراد توصیه نموده: «من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند، میگویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی وقتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و- خداینخواسته – با زندانیانی که الان هستند – و لو این زندانیان از همین گروههای فاسد باشند – با خشونت غیراسلامی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لکن دادگاهها احکام را بادقت بررسی کنند و پروندهها را بررسی کنند و آنها را بر محکمهها بنشانند و از آنها استفسار کنند و با قاطعیت، هر چه باید بکنند، عمل کنند، لکن اینطور نباشد که حالا از باب اینکه یک دستهای از ما بهوسیله همین گروهها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند – خداینخواسته – به خلاف موازین اسلام عمل کنیم و من میدانم نمیکنند».
اجتهاد: آیا مرحوم امام خمینی درخصوص تعامل با سایر افراد غیرمسلمان و حفظ کرامت آنان دیدگاه خاصی دارند؟
قدرتی: ما در جهانی زندگی میکنیم که نمیتوانیم خود را محدود کنیم و با سایر ادیان ارتباط نداشته باشیم و یا حتی نسبت به کرامت آنان بی توجه باشیم.
امام خمینی اصل را بر ارتباط با دیگران گذاشتهاند و فرمودهاند: «ما نمیخواهیم در کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد. ما باید با کشورهایی که با ما هستند و ما را اذیت نمیکنند روابط داشته باشیم. اسلام یک نظام اجتماعی و حکومتی است و میخواهد با همهی عالم روابط داشته باشد.»
از دیدگاه امام خمینی از موارد مصرف زکات، کافران هستند بهخاطر تألیف قلوب و بهدستآوردن دلهایشان جهت گرویدن به دین اسلام است. برخی از فقهای معاصر تعامل نیکو با دیگران اعم از دشمنان و کفار را واجب و بر حسب مورد نیز مستحب دانستهاند. بنابراین سیاست خارجی اسلام بر اساس جذب و جلب دیگران است و اگر کرامت ذاتی آنان قابل سلب باشد، این اهداف فراهم نمیشود.
از دیدگاه شهید صدر «نسبت همه انسانها با خدا یکی است و در مجموعه بشری هیچکس بر دیگری برتری ندارد و مردم همچون دندانههای شانه در برابر خداوند مساوی هستند و کسی با خداوند خویشاوند نیست». همچنین «در جامعه یکتاپرستان من نمیتوانم روابط شخصی خودم با شما را که حقوق مدنی نامیده میشود بر پایه برتریجویی بنا کنم هیچ برتری در میان نیست، زیرا همه مثل هم هستیم هیچ برتری وجود ندارد و هر کسی توانمندی دارد. ارباب و برده وجود ندارد. شهروند درجه یک و درجهدو وجود ندارد. اینطور نیست که برخی باکفایت باشند و برخی بیکفایت».
اجتهاد: شما معتقد به کرامت ذاتی هستید، عدهای مطرح میکنند آیات مختلف قرآن برخی انسانها به حیوانات تشبیه شدهاند و این تشبیهات تعارض با کرامت انسانی نیست؟
قدرتی: اگر مراجعه به آیات قرآنی داشته باشیم، به همراه آیاتی که به کرامت ذاتی انسان توجه شده است و عواملی که باعث دستیابی به کرامت میشوند، آیاتی نیز در قرآن آمده است مانند آیات «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاه ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا» و «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یلْهَثْ» و «إن هم إلاّ کالأنعام بل هم أضلّ سبیلاً» و «وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًی لَهُم»ْ که انسانها را مورد نکوهش قرار میدهد یا به چهارپایان، حمار و کلب تشبیه شدهاند، ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که خداوند در این آیات کافران و برخی دیگر از انسانها را به جهت عدم استفاده صحیح از قوای تعقل و تفکر به حیوانات تشبیه کرده است، پس به معنای زوال کرامت انسانی آنها است.
در پاسخ به این نقد میتوان گفت: تشبیه انسان به کلب یا حمار یا پستتر از حیوان با کرامت ذاتی منافاتی ندارد و اگر به کرامت ذاتی ارتباط داده شود از این تفکر نشأت میگیرد که پیششرط کرامت ذاتی، کسب درجات کرامت اکتسابی عنوان شده است. بهعنوانمثال اگر شخص مؤمن نباشد از حیوان بدتر است و کرامت ذاتی ندارد. از مفهوم آیات نباید عدم کرامت اکتسابی را به سلب کرامت ذاتی ارتباط داد؛ افزون بر ادله فوق، تشبیه شخصی که از استعداد خود بهره نمیگیرد به حیوان، موجب زوال کرامت و اسقاط انسان بودن از او نیست، زیرا کرامت ذات در ذات انسان بماهو انسان قرار دارد و یا اعمال نیک به وجود نمیآید که با اعمال قبیح از بین رود. اگر مصادیق اهانت و هتک از مفاهیم عرفی در نظر گرفته شوند، محتمل است کلماتی مانند کلب و حمار بر اساس عرف نزول آیات قرآن توهین محسوب نبوده بدین خاطر که اسم اشخاص یا قومها در آن زمان نیز چنین بوده مانند (بنی کلاب) که هتک کرامت و حرمت نبوده است. اشخاصی که در آیات به حیوانات تشبیه شدهاند، ممکن است انسانیت خود را از دست دهند؛ ولی انسان بودن آنها قابلتفکیک نیست. بهعبارتدیگر با خروج از حد انسانیت، کرامت ذاتی آنها سلب نمیشود و با چنین افرادی باید برخوردی متناسب با شأن انسان داشت؛ زیرا صرف انسان بودن دارای شخصیتی هستند که اقتضای حفظ حرمت آنها را دارد.
در زمینه انسانیت و انسان بودن انسان در خصوص کرامت ذاتی باید تفکیک قائل شویم تا با چنین تعارضات و شبهاتی مواجه نشویم. اصل بحث به نظرم در مورد عدم تفکیک بین انسانیت و انسان بودن است.
اجتهاد: در پایان جایگاه کرامت انسانی در قانون اساسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
قدرتی: در قانون اساسی حفظ کرامت ذاتی مورد توجه بوده است. اصل ۳۱ قانون اساسی مقرر میدارد: «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند بخصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند».
اسلام حامی مستضعفان و بانی مساوات و برابری است. مردم مسلمان باید در خانههای آبرومند زندگانی کنند، باید در سراسر کشور برای همه خانوادهها مسکن مناسب تهیه کرد.
همچنین افزون بر ممنوعیت شکنجه که غیرانسانی و حرام است، و تساوی زن و مرد در حقوق، امروزه مسئله کیان اسلام و مکتب مطرح است، باید همانطور که امام خمینی در پاریس فرمودند کاری کنیم که مصداق آیه شریفه «وَرَأَیتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» را حس کنیم و در نوشتار و گفتار و رفتار جاذب و جالب مردم بهطرف اسلام باشیم. افراد بدون عقیده مادامیکه خود را انسان با مزایا و حیثیتهای انسانی میشناسند و طبق همین شناخت عمل میکنند، میتوانند با کمال آزادی در دامن اسلام و مسلمانها زندگی کنند. باتوجهبه آیه «لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ» انسان متعهد به حیثیتهای بشری نزد همهکس خود و حقوقش محترم است.
در اصل دوم قانون اساسی از پایههای جمهوری اسلامی ایران، ایمان به کرامت و ارزش والای انسان مطرح شده است که این مهم در کنار اصول اعتقادی توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل آمده است که ضرورت و اهمیت کرامت انسانی را بیان میکند.
اصل چهاردهم این قانون بهحکم آیه «لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ» دولت و مسلمانان را موظف کرده است که نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نموده و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. در ادامه اصل، اعتبار آن، مشروط به عدم توطئه توسط غیرمسلمانان علیه اسلام و جمهوری اسلامی ایران شده است.
در اصل ۱۹ قانون اساسی حقوق مساوی برای تمامی مردم ایران بدون درنظرگرفتن رنگ، نژاد، بیان شده است و در اصل ۲۰ نیز زنان و مردان را از لحاظ برخورداری حقوق، یکسان داشته است. در اصل ۲۲ قانون اساسی حیثیت افراد از تعرض مصون داشته شده است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
اصل ۲۹ قانون اساسی به شرایط خاص و اضطراری افراد اشاره داشته و به حفظ کرامت انسانی افراد و تأمین نیازهای آنان در مواقع اضطرار تأکید دارد.دراین اصل مقرر شده است: «برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند».
اجتهاد: آیا شما به تعارضی در اصول قانون اساسی در زمینه کرامت انسانی برخورد کردهاید؟
قدرتی: اصل چهاردهم، احترام به کرامت ذاتی غیرمسلمانان را بهصورت مطلق نپذیرفته؛ بلکه آن را مشروط کرده است که این اصل نیازمند بازنگری است؛ زیرا تمامی انسانها دارای کرامت ذاتی هستند و کرامت ذاتی افراد قابل شرطگذاری و مرتبه نیست و برای تمامی افراد، خداوند اعطا کرده است و بنیآدم نسبت به آن تمایزی ندارند تا با هر خطایی قابل سلب و اسقاط باشد. مضافاً این اصل با اصل دوم که از جمله پایههای جمهوری اسلامی ایران را کرامت و ارزشی والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا در کنار اصول اعتقادی بیان کرده بود، دارای تناقض است؛ زیرا اگر کرامت، ذاتی است با مشروط قرارگرفتن آن منافات دارد. به نظر میرسد که قید آخر اصل۲۲، حیثیت اشخاص را قابل زوال دانسته است و کرامت ذاتی و حیثیت انسانها قابل سلب و اسقاط و زوال نیست که در صورت جواز قانون این حیثیت از شخصی سلب شود. این اصل با اصل ۳۹ نیز دارای تناقض است؛ زیرا در اصل ۳۹ هتک حرمت و حیثیت مجرمان مطلقاً ممنوع مطرح شده است.