استاد درس خارج حوزه قم ضمن اشاره به نظر علامه طباطبایی، آیتالله خویی و آخوند خراسانی پیرامون حجیت خبر واحد در تفسیر قرآن اظهار کرد: وقتی میگوییم که در اصول دین دستیابی به یقین میسر نیست صرف گمان کافی است و خبر واحد قابل پذیرش است، خبر واحد در تفسیر قرآن به طریق اولی قابل پذیرش است.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد ابوالقاسم علیدوست در هجدهمین جلسه درس تفسیر که به شکل مجازی برگزار شد، گفت: به عنوان یکی از مباحث فلسفه تفسیر این بحث مطرح شد که آیا میشود به خبر واحد غیر محفوف به قرینه قطعی اعتماد کرد یا نه. گفتیم چند نظر مطرح است. نظر اول عدم اعتبار است به این معنا که اصلا اعتبار چنین خبری قابل تصور نیست، نظر علامه طباطبایی همین بود. نظر دوم که قائلینی هم دارد این است که مطلقا اعتبار دارد. شیخ انصاری از برخی افراد نقل میکند که معتقد هستند حتی در اصول دین میتوان به خبر واحد اعتماد کرد، البته اگر امکان دستیابی به علم وجود نداشته باشد.
واقعا بحث مهمی است. شما مشاهده کردید که اول رساله مینویسند مسلمان در اصول دین باید به یقین برسد. برخی هم قید کردند باید از روی برهان باشد. اگر دستیابی به یقین برای کسی نامیسر شد و شخص نهایتا به گمان رسید، همان گمان کافی است. قرآن هم میفرماید: «الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ». وقتی میگوییم هنگامی که در اصول دین دستیابی به یقین میسر نیست صرف گمان کافی است و خبر واحد قابل پذیرش است، خبر واحد در تفسیر قرآن به طریق اولی قابل پذیرش است. پس نظر دوم حجیت مطلق خبر واحد در تفسیر قرآن است و یک مفسر میتواند در تفسیرش روایات خبر واحد را ذکر کند چنانکه برخی مفسران تفاسیر روایی نوشتند و بر اساس روایات، قرآن را تفسیر کردند.
دیدگاه آیتالله خویی نسبت به حجیت خبر واحد در تفسیر
نظر سوم تفصیل در مسئله است. آیتالله خویی اینطوری تفصیل میدهند که میگویند غیر احکام دو قسم است: اعتقادات، غیر اعتقادات. اعتقادات هم دو قسم است: اصول دین و اعتقادات و غیر اصول. در اصول اعتقادات مثل توحید و نبوت و معاد و امامت خبر واحد حجت نیست. شاید بگویید اگر غیر خبر واحد در اختیارمان نبود چطور؟ ایشان میگوید به همان خبر واحد عمل کند ولی مع الامکان باید تحصیل یقین کند. در غیر اصول دین و اعتقادات مثل جزئیات قیامت، جزئیات نبوت، جزئیات امامت، جزئیات توحید، اگر خبر واحد معتبر یعنی همانی که در فقه هم معتبر است وجود داشته باشد حجت است و میتوان به آن عمل کرد. اگر به ایشان بگوییم که برخی علمای قم مثل آقای طباطبایی گفتند که حجیت خبر واحد در اینجا معنا ندارد، آقای خویی پاسخ میدهد چرا معنا ندارد؟ مانعی برای التزام به متعلق خبر واحد نیست و شخص میتواند اعتقاداتش را بر اساس همین خبر واحد شکل دهد.
حال نوبت به غیر اعتقادات میرسد مثل تاریخ یا تفسیر قرآن که مربوط به اعتقادات نیست. ایشان میگوید در اینجا ظن مطلق مثل خبر ضعیف به درد نمیخورد ولی اگر خبر معتبر داریم، یعنی اگر در فقه به این خبر عمل میشود، خبر واحد حجت است. این طبق مبنای آقای خویی است که معتقد است خبر واحد همانند علم است ولی بر مبنای آخوند که قائل به حجیت خبر واحد به معنای منجزیت است، خبر واحد در اینجا حجیت ندارد. طبق نظر آخوند شما نمیتوانید بر اساس خبر واحد شأن نزول آیات را بیان کنید چون حجیت خبر واحد صرفا سبب منجزیت و معذریت در احکام است، نه غیر احکام.
میتوانیم دیدگاه آقای خویی را اینطور خلاصه کنیم که خبر واحد در اصول اعتقادات حجیت نیست، در غیر اصول اعتقادات اگر ظن خاص باشد حجیت است، در غیر اعتقادات بر مبنایی که معتقد است ظن خاص کالعلم است حجیت دارد و الا حجیت نیست. این فرمایش آقای خویی بود. اگر روایتی یک امر اعتقادی را بیان میکند باید طبق این مبنا قبول کنید ولی اگر امر تاریخی را بیان میکند طبق نظر آقای خویی حجیت دارد ولی طبق نظر آخوند حجیت ندارد. خود این بحث یک درس کامل بود.
حاصل کلام اینکه ما دو نظر در مسئله داریم، یکی میگوید معنای حجیت خبر واحد این است که مکلف به متعلق آن عمل کند. به همین خاطر معنا ندارد روایتی که مبین یک حکم عملی نیست حجت باشد ولی آقای خویی مطلب دیگری بیان کرد. در کلمات اینها جای ملاحظه وجود دارد. مثلا آقای خویی گفت در اعتقادات غیر اصول ظن خاص حجت است ولی چرا نگفت طبق مبنای من حجت است و طبق نظر آخوند حجت نیست. آیا فقط در غیر اعتقادات آن تفصیل وجود داشت؟ ضمنا اگر آقای آخوند میگوید حجیت به معنای معذریت است شاید معتقد است در روایات مبین احکام اینگونه است و الا در روایات غیر مبین احکام حرف آقای خویی را میزند. در کفایه هم که این بحث مطرح شده است بحث روایات مبین احکام بوده است. پس اینطور ملاحظات در مسئله وجود دارد./ ایکنا