استاد درس خارج حوزه با تأکید بر لزوم ارائه نظریه امامت و ولایت قرآنی گفت: نظامی به نام نظام امامت و ولایت قرآنی داریم و نباید از این نظام، تفسیر دولت مدرن و تفسیر فقهی داشته باشیم؛ بلکه باید تفسیر درست قرآنی شود، چنانچه در سنت انبیای الهی وجود داشته است وگرنه گرفتار و اسیر چالشهای مفهومی حکمرانی مدرن و پسامدرن خواهیم شد که در پارهای از موارد هم گرفتار بوده و هستیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی؛ استاد درس خارج حوزه و رئیس بنیاد بینالمللی امامت، در پیشهمایش الهیات حکمرانی که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با بیان اینکه مفاهیم حکمرانی در حوزه نگرش و رویکرد در حال تغییر است، گفت: مثلا اگر کسی صد سال قبل در عصر مشروطه این مفاهیم را زیر سؤال میبرد تکفیر شده و بلایی بدتر از شیخ فضلالله نوری بر سر او میآوردند. کسی در عصر مشروطه جرئت نداشت بگوید قدرت مفهوم سخت سیاسی ندارد یا کسی نمیتوانست مفهوم دولت مدرن را زیر سؤال ببرد؛ اگر اندیشمند دینی در عصر مشروطه اظهار میکرد الگوی مدیریت سیاسی به شکل وارونه از نظام مناسبات انسانی است بی تردید باید پاسخگوی خیلی از مسائل باشد.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت افزود: مفاهیم سخت و صلب عصر مدرنیته در عرصه مدیریت و نظام اجتماعی دگرگون شده است و کسانی به راحتی از نفی دولت به مفهوم مدرن آن سخن میگویند و کسی آنان را تکفیر نمیکند؛ فراموش نکنیم که ما جریانات اسلامی و دینی به خصوص در ۱۵۰ سال قبل بارها مسائل مربوط به حکمرانی را بحث کردهایم ولو اینکه حاشیه بوده است؛ پدیده اسلام سیاسی قرائت خاصی از همین مفاهیم است و امروز حتما این مفاهیم میتواند در پرتو حکمرانی جدید مورد بازبینی قرار گیرد.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه تلقیای که ما از دولت اسلامی و حکومت دینی داریم تا چه اندازه با واقعیات مناسبات اجتماعی هماهنگ است؟ تصریح کرد: ادبیات و گفتمان حکمرانی جدید فرصتی برای اندیشمندان دینی فراهم کرده است تا دو نکته اساسی را بازشناسی کنند؛ اول نگاه تبارشناسانه دقیق به شکلگیری تفکر مدرن و حاکمیت و هژمونی او بر دانشهای انسانی؛ امروز کسانی که از نقد علوم انسانی سخن میگویند و معتقدند علوم انسانی جهتدار است، مقوله حکمرانی یکی از این گفتمانهایی است که میتواند بستر بازشناسی معرفتی قرار گیرد. نکته دوم از فواید نظری حکمرانی، بازشناسی تاریخچه تحولات اندیشه دینی در ایران و کشورهای اسلامی است و ما به سادگی از کنار تکوین رویدادهای جهان اسلام میگذریم.
سبحانی بیان کرد: جریانشناسی ساده به تحولات ایران و اسلام معاصر به خوبی به ما نشان میدهد که جریانات مختلف چپ و راست و سنتی و مدرن اسلامی و کسانی که با سیاست جنگیدند و از دخالت دین در سیاست انتقاد کرده و یا کسانی که دین را تماما وارد عرصه سیاست کردند همگی امروز فرصتی پیدا میکنند که ادبیات و گفتمان و تاریخچه تحولات خود را یکبار دیگر در سایه تحولات حکمرانی بازنگری کنند. میتواند فرصت بزرگی برای اندیشهورزی دینی و برونرفت از برخی از بنبستهای موجود بگشاید و از آن سو به لحاظ عملی و نظری، جریان حکمرانی در نظم جهانی تهدیدی بزرگ برای حکمرانی در جهان اسلام و ایران جدید است.
بحران جدی در تعامل با حکمرانی جدید داریم
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه درست است که ادعای حکمرانی جدید این است که قدرت در حال پخششدن است و از شکل نهادی مرکزی به شبکه پیرامونی تبدیل میشود ولی نباید فراموش کنیم که قدرت، هژمونی خود را دارد، اظهار کرد: اگر قدرت سخت از صحنه کنار برود بیتردید قدرت نرم جایگزین آن میشود؛ مدیریت شبکه به معنای گسیختگی نظام اجتماعی نیست؛ باز همچنان باید گفت بدون نظم، نظام اجتماعی ایجاد نخواهد شد؛ سؤال اساسی فراروی حکمرانی در ایران این است که نظم جدید پیشنهادات جدیدی برای حکمرانی میدهد و ما در برابر این پیشنهادات چه موضعی داریم؟ آیا ما پیشنهادی داریم؟ اگر مقداری تند صحبت میکنم، چون اقتضاء وجود دارد. عرصه حکمرانی در ایران به خوبی تشخیص داده است که نظام گذشته در حال تغییر است و اهرمهای قدرت و فشار در حال جابجایی است؛ این را پارهای از حکمرانان ما میدانند و در عملکرد خود لحاظ میکنند ولی در عین حال دارای بحران جدی و کاستی زیادی هستیم.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه نیازمند ادبیاتی هستیم که به ما نشان دهد اگر نظم جهانی در حال تغییر است سویههای آن به چه سمتی است، اضافه کرد: حکمرانی جدید هم در حوزه نظر و هم عمل، فرصت بزرگی فراروی بازاندیشی و بازسازی رفتارهای ما در عرصه حکمرانی است؛ این رفتار فقط هم منحصر به بحث حکمرانی سیاسی نیست بلکه حکمرانی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و هنری و.. را هم شامل میشود و همه عرصههای حیات را درگیر کرده است لذا فرصتی برای ماست تا طرح جدیدی دهیم و از پارهای از اشتباهات گذشته دست برداریم.
وی افزود: بدانیم ادبیات حکمرانی جدید در حوزه نظر و عمل، چالشهای بزرگی فراروی ما گذاشته است؛ ما به دلیل اشتباهاتی که در بازشناسی مفاهیم مدرن جدید داشتیم گاهی در چالههای ادبیات حکمرانی جدید افتادهایم و حتی اسلامگرایان و سنتگرایان هم اسیر این گفتمان مدرن شدهاند و ما را گرفتار چالش کردهاند؛ تهدیدات جدی است و اگر سوار بر این مسئله نشویم آثار گرانباری ایجاد خواهد کرد. حکمرانی جدید برای ما میتواند عرصه جدید انسانی و اسلامی را در نظم جدید جهانی رقم بزند.
سبحانی با طرح این پرسش که چرا الهیات حکمرانی باید حضور جدی در ادبیات حکمرانی دینی داشته باشد؟ افزود: الهیات در تعریف ساده و کلی مجموعهای از قواعد و اصولی است که به دنبال تبیین حقایق در حوزه فردی و اجتماعی میرود؛ یعنی دو پایه اساسی الهیات را میسازد؛ از یک سو الهیات به دنبال حقیقتشناسی است و تبیین خود را به نصوصات دینی ارجاع میدهد و از سوی دیگر درصدد است تا نسبتی متوازن با تحولات مدرن ایجاد کند و تا زمانی که ما ادبیات حکمرانی را به دقت تبیین نکنیم حتی نوبت به حوزه فقه حکمرانی نخواهد رسید.
آفت فقهمحوری اندیشه سیاسی معاصر
وی با بیان اینکه اندیشه سیاسی معاصر ما در جهان اسلام و به خصوص تشیع، یک خطای آشکار داشته است، گفت: این خطا آن است که اندیشه سیاسی ما فقهمدار و شریعتمدار شده است یعنی امر سیاسی زمانی در ایران جدی شد که در حوزه علمیه، دانش فقه سیطره پیدا کرد؛ در حالی که الهیات و کلام و فلسفه و اخلاق به عنوان دانشی بنیادین حضور جدی نداشتند و این سبب شد تا کنشگران این عرصه قبل و بعد از مشروطه عمدتاً فقهای ما باشند که البته کاری بزرگ و مشکور است و اثرگذاری تاریخی و اجتماعی زیادی داشتند، ولی سؤال اساسی این است که سهم الهیات و فلسفه در تبیین اندیشه سیاسی ایران چیست؟ در نتیجه تفاسیری از حکومت و امر و نظم اجتماعی ایجاد شد که کاملاً فقهگرایانه است.
سبحانی با بیان اینکه تبیین و تفسیر ما از ولایت فقیه کاملا فقهگرایانه بوده و هست، تصریح کرد: این خطای واضحی است و بسیاری از بنبستهای حکمرانی در ایران ناشی از همین مسئله است؛ البته نمیگویم که نباید تفسیر فقهی از ولایت فقیه هم داشته باشیم ولی وقتی مقوله دولت و حکومت را به مجموعهای قواعد فقهی و حقوقی تحویل دهیم این تحویل نابخشودنی است و تحلیلهای غلط از مفهوم حکمرانی و قدرت و مدیریت و قانون و … ایجاد میشود و همه این در مطالعات سیاسی جدید باید مورد بازنگری قرار گیرد.
وی افزود: مفهوم قانون را از غرب گرفتیم و از دل آن کاملاً مفهوم فقهی بیرون آوردیم و آن را به مجموعه دستورات تبدیل کردیم و این نقص بزرگی در اندیشهورزی دوره جدید بود؛ ما باید نقش الهیات و فلسفه و اخلاق را در حوزه حکمرانی به جد مورد توجه قرار دهیم. معتقدم الهیات سه نقش اساسی در عرصه حکمرانی دارد؛ اول بنیادهای مفهومی و ادبیات اساسی حکمرانی از منظر اسلام باید در الهیات به عنوان یک دانش نظری مطرح شود. تفسیر فروکاهنده این مفاهیم در دانشهای دیگر بیگمان همان مسائل گذشته را تشدید میکند؛ در ادبیات حکمرانی از منظر اسلام نیازمند بازنگری جدید هستیم.
لزوم بازنگری حکمرانی بر مبنای قرآن، روایات و تجارب نو
استاد حوزه علمیه با تاکید بر اینکه باید در امر انسانی بازخوانی دوباره از منظر الهیات داشته باشیم، اظهار کرد: تمامی مفاهیم مرکزی ادبیات و گفتمان حکمرانی بیتریدد باید در الهیات و در سایه قرآن کریم، منطق اهل بیت(ع) و تجارب جدید بازنگری و نوخوانی شود و یک ارائه دوبارهای صورت بگیرد و در اینجا هم نگاه سنتی و هم مدرن میتواند برای ما مخاطره ایجاد کند؛ یعنی نمیتوان از هژمونی ادبیات مدرن گریخت و درعین حال از فواید آن بهره برد و از سوی دیگر چگونه میتوان اسیرسنتاندیشی و عدم ورود به عرصههای نو نشد.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه آیا انسانی که حکمرانی جدید دنبال آن است همان انسان قرآنی است، تصریح کرد: آیا حکمرانی جدید از انسانی سخن میگوید که خلقت برای او و برای رشد و تکامل و سعادت او خلق شده است؟ حکمرانی قرآن کریم در مسیر رشید و به رشد رسیدن است ولی آیا در مفهوم حکمرانی مدرن و پسامدرن چنین چیزی وجود دارد؟ خود پستمدرنیسم و مدرنیسم و ناظران بیرونی میدانند که این دوران، دوره بازگشت به انسانیت نیست بلکه عصر نیچهگرایی و گمشدن هویت و انسانیت انسان است. بنابر این در اینجا وقتی از حکمرانی خوب در اندیشه دینی سخن میگوییم الهیات باید برای ما جایگاه انسان و ارزشهای انسانی و الهی و ارزشهای قرآنی را روشن کند.
وی تاکید کرد: ما نظامی به نام نظام امامت و ولایت قرآنی داریم و نباید از این نظام، تفسیر دولت مدرن و تفسیر فقهی داشته باشیم؛ بلکه باید تفسیر درست قرآنی شود، چنانچه در سنت انبیای الهی وجود داشته است.
سلام
ولایت فقیه کاملا پشتوانه فقهی داره همونطور که پشتوانه عقلی و فلسفی و عرفانی و قرآنی داره. مشروعیت اون هم کاملا فقهیه. فقه ما از قرآن و روایات جدا نیست بلکه برگفته از قرآن و روایات اهل بیت هست مخصوصا ولایت فقیه