یکی از مهمترین بحثهایی که حاکمان باید به آن بپردازند و جایگاه ویژهای در فقه الحکومه دارد، جهاد است؛ لذا وقتی حاکمان میخواهند شاهد بیاورند بر اینکه قرآن به شدّت سیاسی و حکومتی است استدلال میکنند بر اینکه چند صد آیه در قرآن در رابطه با جنگ و صلح است که جنبه حکومی دارند. خوب ما میبینیم همین امر جهاد اگر با نگاه غیرحکومتی به آن نگریسته شود مانند شیخ انصاری از آن بحث میکند و اگر با نگاه حکومتی به آن نگریسته شود مانند رهبر معظم انقلاب از آن بحث میشود و آثار خودش را دارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، دومین نشست علمی تخصصی «روششناسی اجتهادی آیتالله العظمی خامنهای در فقه الجهاد»، سهشنبه ۹ بهمنماه ۱۳۹۷ در تالار اجتماعات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به همّت مرکز تخصّصی امام خامنهای برگزار شد. در این نشست علمی حجتالاسلام محمدحسین ملکزاده، به عنوان ارائه دهنده به تبیین مطالب خود پرداخت و دبیری این جلسه به عهده حجتالاسلام مسعودیان بود که در ابتدای این نشست به معرفی مرکز تخصصی آیتالله خامنهای پرداخت و گفت: مرکز تخصصی آیتالله خامنهای یک نهاد حوزوی است که از سال ۱۳۹۵ تحت اشراف آیتالله عابدی با رویکرد تبیین اجتهادی و معرفتی در امتداد علوم اسلامی مرتبط با نیازها و مقتضایات روز و نظام اسلامی بر اساس مبانی فکری و عملی امامین انقلاب شکل گرفته است. در همین راستا و در چشم انداز مرکز، علاوه بر تحوّل حوزه، تربیت نیرو در سطح نیازهای انقلاب اسلامی دیده شده است.
تبیین بخش علمی زندگی رهبری
در بخش بعدی این نشست حجتالاسلام ملکزاده به تبیین مطالب خود حول موضوع این کرسی پرداخت و گفت: بنده با توجه به موضوع این بحث که روششناسی اجتهادی حضرت آیتالله خامنهای در فقه الجهاد است لازم میدانم که نخست یک نگاهی به زندگی علمی آیتالله خامنهای داشته باشیم.
با توجه به اینکه وقت برای این کار وجود ندارد بنده دوستان را ارجاع میدهم به سایت KHAMENEI.IR که سایتی جامع و کامل در این زمینه است.
یکی از مدرسین حوزه تعبیرشان نسبت به رهبری این بود که من از زندگی رهبری خیلی خبری نداشتم ولی کتابی را خواندم از یکی از آمریکا نشینان که بر علیه رهبری نوشته بود و او بخشهایی از زندگی رهبری را آورده بود و دیدم که چه بخشهای جذابی دارد و رفتم به دنبال آن و با ایشان آشنا شدم. گاهی اوقات برخی از امور آنقدر آشکار جلوه میکند که به سراغش نمیرویم و زندگی رهبری نیز یکی از همان موارد است و باید بیشتر به آن پرداخته شود.
تعریف روش و روششناسی
عرائض بنده در دو بخش ارائه شده: ۱ ـ بخش روش و روش شناسی، ۲ ـ تطبیق این بحث بر فقه الجهاد؛ اما در رابطه با روش اگر بخواهیم برای روش مترادفهایی ذکر کنیم میتوانیم از کلماتی مثل شیوه، اسلوب، راه، طرز، طریقه و متد یاد کنیم و میتوان از آن به جریانی سنجیده و سازمانیافته برای دستیابی به هر هدفی نظیر دانش یا قدرت تعریف کرد.
حالا ازهمین تعریف استفاده میکنیم و وارد عنوان روششناسی میشویم؛ روششناسی عبارت است بررسی و شناسایی شیوه شناخت و پژوهش و عمل انسانی برای فراگرفتن یک موضوع معین یا دستیابی به یک هدف.
تعریف دیگر آن هم عبارت است از: بررسی نحوه استفاده از منبع معرفتی برای دستیابی به نظریه. به این معنا که اگر بخواهیم از یک منبع معرفتی استفاده کنیم برای یک نظریه از چه روشی باید مشی کنیم؟
روششناسی در حوزه سابقه طولانی ندارد ولی در فلسفه غرب بخش زیادی از منابع و کتب را به خود اختصاص داده است. ما در کتب سنّتی اصولی خودمان به طور پراکنده با مبحث روش و روششناسی سروکار داریم ولی مدوّن و منظم نیست.
تبیین تعریف اجتهاد
با توجه به موضوع این کرسی لازم است اجتهاد را نیز معنا کنیم. اجتهاد از جهت لغوی یا از جُهد (طاقت و توان) است یا از جَهد (مشقّت) البته میتوان میان این دو معنا جمع کرد بدین صورت که بگوییم: انسانی که تمام جُهد و توان و طاقت خود را برای انجام کاری و از جمله استنباط احکام شرعی به کار میگیرد و بذل جُهد و طاقت میکند دچار جَهد و مشقت هم میشود.
پس مشقت و طاقت (جهد و جَهد) ملازم یکدیگر هستند همچنین میتوان گفت اجتهاد در لغت یعنی: تلاش و کوشش و به کارگیری تمام توان برای انجام کاری دشوار. به طور خلاصه الاجتهاد لغهً: تحمل المشقّه.
تبیین معنای اصطلاحی اجتهاد
در معنای اصطلاحی بزرگان دو گونه این واژه را تعریف کردهاند: برخی اجتهاد را از مقوله مَلکه و توانایی و امکان تعریف کردهاند: «ملکهً یقتدر بها علی استنباط الحکم الشرعی الفرعی من الاصل (ای الدلیل) فعلاً او قوهً قریبه.»
اجتهاد یک ملکه و توانایی و امر درونی است که یا فعلاً قدرت دارد که ملکه استنباط حکم شرعی فرعی را به کار گیرد یا قوه قریب به فعل دارد.
برخی دیگر گفتهاند که اجتهاد یک فعل است و ملکه نیست و این طور تعریف کردهاند که: «استفراغ الوسع فی تحصیل الحکام الشرعیه الفرعیه من ادلتها التفصیلیه» این تعریف از میرزای قمّی صاحب قوانین الاصول است.
استفراغ الوسع در این تعریف به معنای به کار بردن نهایت تلاش در تحصیل احکام شرعی فرعی از ادله تفصیله است. آخوند هم اینطور تفسیر کرده است که: «استفراغ الوسع فی تحصیل الحجه علی الحکم الشرعی».
البته اگر بخواهیم یک سطح بالاتر تعریف کنیم آنطور که ما در نوشتههایمان هم آوردهایم باید بگوییم: «اجتهاد در معارف اسلامی عبارت است تکاپوی روشمند برای رسیدن به نظریهپردازی اسلامی».
تبیین روششناسی اجتهاد و فقاهت
با توجه به اینکه تعریف اجتهاد و روش و روششناسی مشخص شد، اگر بخواهیم روششناسی اجتهاد و فقاهت را تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم: شناخت ابزار و ادوات مشروع در فرآیندهای استنباط دیدگاههای شارع مقدس و بررسی چگونگی و شیوه استفاده و بهرهگیری از آن ابزار و ادواتی که در فرآیند استنباط مشروعیت دارد. این تعریف سابقهای ندارد و تعریفی است که خودمان تدوین کردهایم.
با توجه به این تعریف در روششناسی اولین مرحله شناخت ابزار است و مجتهد در اجتهاد باید بداند که اولاً چه ابزاری را برای اجتهاد قبول دارد و در مرحله دوم از مهارتهای خاصّ خودش به اضافه این ابزار استفاده کند و به استنباط برسد.
شخصی که میخواهد دست به اجتهاد بزند باید پیشنیازهای دانشی، مهارتی و اعتقادی داشته باشد که اینها همان ابزار مجتهد هستند برای عملیات استنباط.
به مجموعه این امور و این پیشنیازهای شناختی، دانشی، مهارتی و اعتقادی که در خدمت امر خطیر اجتهاد قرار میگیرد اصطلاحاً مقدمات، مبانی یا مبادی اجتهاد گفته میشود که منطق و درایه و … را میگیرد تا برسد به حدیثشناسی، قرآنشناسی، علم اصول و مباحثی از این قبیل.
شیوه بهرهگیری
شیوه بهرهگیری و همچنین چگونگی به کار گیری ادلّه فقاهی در فرآیند استنباط شریعت را میتوانیم روش استنباط شریعت نام بگذاریم و بررسی و شناسی این روش را روششناسی اجتهاد نام بگذاریم.
عناوینی شبیه روششناسی تفقّه، منطق فقاهت و استدلالورزی فقهی و شیوهنامه کشف متون مقدس نیز نامهای دیگر روششناسی فقهی هستند.
رابطه علم اصول با روششناسی فقهی
نکته مهمی که وجود دارد این است که گاهی که از روششناسی اجتهاد و فقاهت که سخن به میان میآید به ذهن میرسد که همین علم اصول روششناسی فقاهت است در حالی که باید نسبت میان روششناسی اجتهاد و علم اصول روشن شود.
گرچه دانش اصول فقه بخش قابل توجهی از اجتهاد و فقاهت را به خود اختصاص میدهد اما بدون شک این دو مساوی با یکدیگر نیستند و روششناسی اجتهاد نسبت به علم اصول اعم مطلق است.
البته ممکن است با لحاظ قسمتی از بحثهایی که در دروس و کتب اصول مطرح میگردند و کاربرد مستقیم و جدی در استنباط و استخراج شریعت ندارند بتوان گفت روششناسی اجتهاد و علم اصول عامّین من وجه هستند.
ما الان بیش از دو دهه است که روششناسی اجتهاد را بر سر زبانها داریم و خیلی از افراد بر این باورند که جای روششناسی در حوزه خالی است ولی متأسفانه یک اثر تدوین شده نیز در این مسئله وجود ندارد.
تفاوت معنای جهاد در قرآن و فقه
اما یکی دیگر از مباحثی که ما باید در این جلسه به آن بپردازیم مبحث فقه الجهاد است. در این زمینه کتابی از رهبر معظم انقلاب به چاپ رسیده است با عنوان بیان قرآن در تفسیر سوره برائت که حضرت آقا این مباحث را در مشهد ارائه کردند و نوارهای آن تازه پیدا شده و پیادهسازی شده و به صورت یک کتاب مدوّن در آمده است.
در این کتاب که تفسیر سوره برائت هست در ذیل آیه ۷۳: «یا أَیهَا النَّبِی جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ» مصنف مکرّم آمدهاند و بحثی را راجع به جهاد و معنای جهاد مطرح کردهاند و تذکر دادهاند که اصطلاح فقهی با قرآنی جهاد فرق دارد و نباید این دو باهم خلط شوند.
ایشان گفتهاند جهاد در منظر قرآن عبارت است از: «هرگونه مقاومت و مبارزه در برابر دشمن اسلام برای إعلای کلمه اسلام که میتواند در قالب جنگ مسلحانه یا مجاهدت فکری و زبانی باشد یا از طریق صبر بر اذیّت دشمن یا صبر بر فقدان دوستان و مال و همسر و فرزند.»
ایشان در صفحات بعد تأکید میکنند این معنا از جهاد بسیار گسترده است و اختصاص به جهاد نظامی ندارد و حتّی شعر گفتن برای تقویت روحیه مبارزان را نیز شامل است. ایشان از نظر لغوی نیز جهاد را مورد بررسی قرار دادهاند و از قول راغب گفتهاند که: «استفراغ الوسع فی مدافعه العدوّ»
تعریف فقهی جهاد
حضرت آیتالله خامنهای در کتاب خود وارد معنای فقهی جهاد شدهاند؛ نکته قابل توجه این است که در تعریف فقه جهاد، جهاد مسلّحانه پیشفرض گرفته شده است و لذا باید توجه داشت که اگر در تعریف فقهی جهاد از عباراتی مانند بذل المال نیز استفاده شده معنای خاص خود را دارد.
مثلا شهید اول در مسالک در تعریف جهاد گفتهاند «بذل النفس و المال فی إعلاء کلمه الاسلام و اقامه شعائر الایمان»، در این تعریف عبارت بذل المال به معنای این است که باید هزینههای لازم برای رساندن خود به دشمن را بپردازد.
جناب فاضل مقداد نیز با اندکی تفاوت نسبت به شهید اول در کتاب کنزالعرفان آورده است «بذل الطاقه من النفس و المال لإعلاء کلمه الاسلام و اقامه شعائر الایمان» بذل توانایی موضوعی است که در این تعریف اضافه شده است و نکته این تعریف هم این است که لإعلاء کلمه الاسلام ناظر به جنگ با کفّار و عبارت اقامه شعائر الایمان ناظر به جنگ با بغاه است.
صاحب جواهر پس از بررسی تعاریف جهاد میفرمایند «… و شرعا بذل النفس و ما یتوقف علیه من المال فی محاربه المشرکین او الباغین علی وجه مخصوص». صاحب جواهر معتقد است جهاد عبارت است اینکه نفس را بذل کند به نحو مخصوصی که منظور نظر فقهاء است.
صاحب منهاج الصالحین هم جهاد را به این نحو تعریف میکنند که «القتال لإعلاء کلمه الاسلام و اقامه شعائر الایمان» القتال در این تعریف مشخصاً القتال به معنای جنگ مسلّحانه آمده است.
با توجه به تعاریفی که از فقه الجهاد ذکر شد در فقه الجهاد ما به این میپردازیم که قتال با کفّار و باغیان برای إعلای کلمه اسلام و دفاع از دین و اقامه شعائر ایمان دارای چه احکام تکلیفیه و وضعیهای است؟ و چه قیود و حدودی دارد؟
معرفی پیشینه موضوع فقه الجهاد
در این باب یکی از آثار معروفه جلد ۲۱ کتاب جواهرالکلام است که بعد از تدوین آن همگان به آن مراجعه میکنند و صاحب جواهر برای تألیف این جلد با مشکلات جدّی مواجه بودهاند چون منابع کمی در اختیار داشتهاند.
از جمله منابع ایشان کتاب معرفه الاجتهاد مرحوم برقانی بوده که ایشان معاصر ملا احمد نراقی است و در جنگ بین ایران و روسیه حضور داشت و جزء صاحبان فتوای جهاد است.
ایشان به دست بهائیان به شهادت رسید و کسی بود که وقتی شکستها را در جنگ ایران و روس دید آمد تهران و در کاخ شاهی تحصّن کرد و اعلام کرد که تا حکومت به دست فقهاء نباشد کار پیش نخواهد رفت. او معتقد بود که شاه باید کنار رود و فقیه در رأس امور قرار بگیرد.
این نکته مهمی است و ما میبینیم که در طول تاریخ در این مملکت هرگاه جنگی صورت گرفته است ما یک تکّه از خاکمان را دادهایم تا جایی که در دوران پهلوی دوم بدون جنگ هم ما بحرین، این سرزمین مهم استراتژیک را از دست دادیم که منابع ارزشمند نفت و گاز فراوانی در آن بود.
این قانون ادامه داشت تا اینکه حکومت به دست ولایت فقیه رسید و ما در این دوران با بدترین و شدیدترین فشارها، حتّی یک وجب از خاک را به بیگانگان ندادیم و ان شاء الله در میزهای مذاکره نیز این اتفاق تداوم داشته باشد.
ارزشمندی تفقه در ساحت فقه الجهاد به وسیله امام المجاهدین
ارزشمندی تفقه در ساحت فقه الجهاد به وسیله امام المجاهدین یکی از جنبههای بسیار مهم در ورود شخصیتی همچون رهبری در این عرصه است و ایشان گذشته از اینکه یک فقیه زبردست است، امام المجاهدین در عرصه جنگ و جهاد نیز هستند.
فقیهی که تا به حال سلاح دست نگرفته است و در صحنه نبرد نبوده است خیلی فرق دارد با فقیهی که در صحنه نبرد بوده و خودش یک چهره عملیاتی و فرمانده بیبدیل در جنگ بوده است.
این سابقه یک موقعیّت عالی برای معظم له در بررسی مسائل فقهی و فقه الجهاد ایجاد میکند و اگر بخواهیم سوابق رهبری در این حوزه را بررسی کنیم میتوانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
۱ـ حضور میدانی در جنگ، ۲ ـ همکاری با دکتر چمران در جنگهای چریکی، ۳ ـ نمایندگی شورای انقلاب در وزارت دفاع، ۴ ـ سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۵ ـ معاونت وزارت دفاع، ۶ ـ نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، ۷ ـ فرماندهی کلّ قوا، ۶ ـ ولایت و زعامت فکری و معنوی مقاومت اسلامی در عرصه بینالمل.
تدریس خارج فقه جهاد توسّط رهبری
تدریس خارج فقه از سال ۱۳۶۹ توسط رهبری آغاز شده و فقه الجهاد نخستین بابی بوده که ایشان آغاز کردند و کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد؛ الامان و الصابئه و المهادنه» از دل این درسها استخراج شد و اخیراً به چاپ رسید.
قلم این کتاب بسیار زیبا است و با توجه به تسلّطی که ایشان به زبان عربی معاصر دارند و آشنایی که با قلم مصری دارند، این کتاب بسیار روان و منطبق با ادبیات روز دنیاست هرچند برای برخی که با این نوع از ادبیات آشنایی ندارند شاید مطالعه و فهم این کتاب دشوار باشد.
ویژگیهای روشی رهبری در کتاب ثلاث رسائل فی الجهاد
ما میخواهیم به روششناسی اجتهاد ایشان در این کتاب نگاهی داشته باشیم. به لحاظ روشی شیوه فقاهت و منهج الاجتهاد حضرت آیتالله خامنهای در فقه دارای ویژگیها و خصوصیاتی است که روش ایشان را متمایز میکنند.
نکته اولی که در روششناسی ایشان نظر من را جلب کرد این بود که از نظر روششناسی اجتهاد و فقاهت، فقه و فقاهت رهبری را باید جزء فقه قویم و اصیل یا به اصطلاح فقه جواهری به شمار آورد.
ویژگی دیگر تفقّه ایشان این است که ایشان با رعایت فقه جواهری با همه معیارها ضوابط و هنجارهایی دقیق و عالمانه کار را پیش برده است، اما این امر موجب نشده که فقه و فقاهت معظم له فاقد عنصر پویایی، پیشروی و بالندگی باشد و نسبت به تحولات روز و پرسشها و چالشهای معاصر بیتفاوت باشد.
آنچه مهم است آن است که به عکس بسیاری، ایشان در برقرار نمودن جمع سالم میان اصالت و معاصرت، موفق عمل کرده و این کار را به درستی به انجام رسانده است. پیرو این نکته بنده تأکید میکنم که کتاب ثلاث رسائل فی الجهاد از حضرت آقا قابل تحدّی است و میشود ادعا کرد که این کتاب در عین اتقان و اصیل بودن پویا است و هیچ مثل و مانندی ندارد.
نکته دیگر این است که مصنف مکرم این کتاب در بحثهای خود کاملا به این نکته توجه داشتهاند که بحث فقه الجهاد یک بحث حکومتی و حکومی است. ویژگی این کتاب طرح ابحاث فقه الجهاد ذیل «الفقه الحکومی» و در ارتباط وثیق با «فقه الحکومه» است.
تعریف فقه حکومتی
اما با توجه به اینکه سخن از فقه حکومتی به میان آمد و از طرفی هم فرصت نیست که ما مباحث را کاملاً مورد بررسی قرار دهیم به نظرم به همین مبحث فقه حکومتی بپردازیم بهتر است. بنده با توجه به این نگاه در کلام رهبری یک تعریف از فقه حکومتی ارائه میکنم که وقتی گفته میشود نگاه رهبری، نگاه فقه حکومتی است، منظور چیست؟
رهبری تأکید دارند که در قم باید کرسیهای فقه حکومتی شکل بگیرد ولی متأسفانه برداشتها از این توصیه رهبری اشتباه است چون تعریفی از فقه حکومتی ندارند.
فقه حکومتی وقتی بیان میشود ما از آن یک رویکرد و جهت گیری خاص داریم و تعریفی که به ذهن بنده میآید این است که فقه حکومتی به عنوان یک جهتگیری خاص در فقه و در حقیقت یک رویکرد ویژه است که تجلی اصلیاش در پهنه فقاهت و روش اجتهاد میباشد؛ تعریف آن عبارت است از «الاتجاه الحکومی فی فهم النصوص و الدلّه و فی استنباط الاحکام الشرعیه و فی مقام الإفتاء».
فقه حکومتی یک نگاه است که در پس ذهن فقیه وجود دارد و با آن نگاه به احکام و ادلّه مینگرد و به تعبیر رهبری ممکن است نظر ما در رابطه با ماء الحمام نیز با رویکرد حکومتی تغییر کند.
تعریف فقه الحکومه
عنوان دیگری که در مباحث رهبری در کتاب ثلاث رسائل فی الجهاد مطرح شده است، عنوان فقه الحکومه است که یک شاخه فقه و یک فقه مضاف است که در عربی از آن به فقه الإداره نیز تعبیر شده است. فقه الحکومه نرم افزار فقهی حکومت اسلامی به شمار میرود و میشود از آن به عنوان ضابطه حکمرانی شرعی یاد کرد.
بنده یک تعریف از فقه الحکومه ارائه کردهام و آن عبارت است از «العلم بعملیّات استنباط الشریعه الالهیه لتأسیس الحکومه، تنظیمها و إدارتها و حفظها و تجیه الحکّام فی تعاملهم فیما بینهم و مع الناس و فی علاقاتهم الدولِیّه».
دانش فرآیندهای استنباط قوانین الهی برای تأسیس، سامانبخشی، اداره و حفظ حکومت و نیز جهتدهی به حاکمان در تعامل داخلی و سلسله مراتبی، تعامل با مردم و روابط بینالمللی.
به عبارتی احکامی که از فقه الحکومه خارج میشود، رساله عملیه حاکمان است و ما دو رساله عملیه پیدا میکنیم، رساله عملیه عموم مردم، رساله عملیه حاکمان و میتوانیم بگوییم که این مهم خروجی فقه الحکومه در سطح فقه فتوایی است.
جایگاه جهاد در فقه الحکومه
یکی از مهمترین بحثهایی که حاکمان باید به آن بپردازند و جایگاه ویژهای در فقه الحکومه دارد، جهاد است؛ لذا وقتی حاکمان میخواهند شاهد بیاورند بر اینکه قرآن به شدّت سیاسی و حکومتی است استدلال میکنند بر اینکه چند صد آیه در قرآن در رابطه با جنگ و صلح است که جنبه حکومی دارند. خوب ما میبینیم همین امر جهاد اگر با نگاه غیرحکومتی به آن نگریسته شود مانند شیخ انصاری از آن بحث میکند و اگر با نگاه حکومتی به آن نگریسته شود مانند رهبر معظم انقلاب از آن بحث میشود و آثار خودش را دارد. وسائل