شبکه اجتهاد: اینکه فقه حکومتی و فقه نظامات اجتماعی اسلام از ضروریات انقلاب اسلامی است، شکی نیست. حضرت آیتالله خامنهای دهها فیش صریح در خصوص تحول فقاهت موجود و لزوم ارتقای آن به فقه حکومتی و فقه اداره نظامات اجتماعی دارد:
«… استنباط فقهی، بر اساس «فقه ادارهی نظام» باشد؛ نه فقه ادارهی فرد…. فقه ما از طهارت تا دیات، باید ناظر به «ادارهی یک کشور»، «ادارهی یک جامعه و ادارهی یک نظام» باشد. شما حتّی در باب طهارت هم که راجع به ماء مطلق یا فرضاً ماءالحمام فکر میکنید، باید توجه داشته باشید که این در یک جا از «ادارهی زندگی» این جامعه تأثیری خواهد داشت؛ تا برسد به ابواب معاملات و ابواب احکام عامه و احوال شخصی و بقیهی ابوابی که وجود دارد. بایستی همهی اینها را به عنوان جزیی از مجموعهی «ادارهی یک کشور» استنباط بکنیم. این در استنباط اثر خواهد گذاشت و گاهی تغییرات ژرفی را به وجود خواهد آورد.»(۱)
حضرت امام (ره) نیز بارها و بارها به لزوم ارائه نظامهای اجتماعی بر اساس شریعت اسلامی تأکید کرده است. جالب اینکه ایشان چنین تلقیای را حتی قبل از ورود به ایران، در نوفل لوشاتو و در مصاحبه با روزنامه تایمز(۲)مطرح میکند:
«مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهاى حاکم در جامعه بوده و خود داراى سیستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى بوده است که براى تمامى ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانین خاصى وضع کرده است و جز آن را براى سعادت جامعه نمىپذیرد. مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان مىگوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن؛ به او مىگوید چگونه زندگى کن و روابط خود را با سایر انسانها باید چگونه تنظیم کنى، و حتى جامعه اسلامى با سایر جوامع باید چگونه روابطى را برقرار نماید. هیچ حرکت و عملى از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام براى آن حکمى مقرر داشته است. بنابراین طبیعى است که مفهوم رهبر دینى و مذهبى بودن، رهبرى علماى مذهبى است در همه شئون جامعه، چون اسلام «هدایت جامعه» را در همه شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است.»
همه اینها درست، ولی به نظر میرسد که در این چند سال مماشاتی بر سر مفاهیم «فقه حکومتی» و «فقه نظامات اجتماعی» صورت گرفته که اوج آن را میتوان در پوستر پیشروی مشاهده کرد.
عجیب این است که حوزه علمیه که هنوز هم که هنوز است دقتهای فنی و نکتهسنجیهایش زبانزد خاص و عام است، چرا نسبت به این بذل و بخشش کلیدواژههایی که مطالبات صریح رهبر انقلاب از حوزههای علمیه است، واکنشی نشان نمیدهد؟!
چیستی فقه حکومتی و فقه نظامات اجتماعی، هرچند در لایههایی کاری پیچیده و فنی محسوب میشود، ولی فکر نمیکنم تشخیص اینکه «فقه مسائل مستحدثه اطعمه و اشربه» و یا «فقه الاخلاق» و یا «فقه پزشکی»، یا «فقه رمز ارزها»، فقه نظامهای اسلامی نیست، کار چندان دشواری باشد.
بگذریم از اینکه اگر کمی تدقیق مفهومی صورت گیرد و مته به خشخاش گذاشته شود، از این لیست با تعداد زیاد دیگری نیز باید خداحافظی کنیم.
حوزه علمیه نیازمند تحول است و الحمدلله در این سالها تلاشهای خوبی برای ارتقاء درسهای خارج صورت گرفته است، ولی باید با شفافیت و صراحت بین فقه مسائل مستحدثه و معاصر که به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای در مقیاس «ترمیم فقاهت موجود» است، با فقه حکومتی و فقه نظامات اجتماعی که در مقیاس «بالندگی فقاهت» هستند، مرز گذاشت و طلابی را که استعداد و انگیزه لازم برای پرداختن به مطالبات صریح انقلاب اسلامی را دارند، با عدم دقتهای مفهومی، دچار سردر گمی نکرد.
—————
- بیانات در آغاز درس خارج فقه؛ ۳۱/۶/۱۳۷۰
- ۱۸ دیماه ۱۳۵۷