از احادیثی که مالک در موطا در باب «الصلاه خیر من النوم» نقل کرده این حدیث است: روزی موذن برای نماز صبح به سراغ عمر آمد دید هنوز خواب است. او را صدا زد و گفت: الصلاه خیر من النوم. عمر از این جمله خوشش آمد و دستور داد آن را در اذان صبح بجای «حی علی خیر العمل» قرار دهند.
به گزارش شبکه اجتهاد، کارگاه آموزشی «اعتبار سنجی منابع روایی و حدیثی اهل سنت» با حضور حجتالاسلام والمسلمین حسن ضیاءتوحیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه بینالمللی المصطفی به صورت حضوری و مجازی در پژوهشکده حج و زیارت برگزار شد. گزارشی از ارائه این استاد حوزه علمیه و دانشگاه را در ادامه میخوانید؛
هنگامی که با اهل سنت و یا وهابیت مواجه میشویم و یا در آثار مکتوب برای اثبات مطلبی از باب جدل به روایات اهل سنت استدلال میکنیم باید منابع مورد استناد را مورد بررسی قرار دهیم که چقدر در نزد آنان مورد قبول میباشد.
برای شناخت منابع اهل سنت باید به تاثیرگذاری مذهب در منابع به این تقسیمبندی توجه کنیم:
۱. منابعی که تفاوت مذهبی در استناد به آن منبع تاثیرگذار است؛ مانند کتب فقهی، اصولی، کلامی و … برای هر مذهبی بر اساس کتاب فقهی خود آن مذهب میتوان استدلال کرد.
۲. منابعی که تفاوت مذهبی تاثیر در استناد به آنها ندارد؛ مانند کتابهای حدیث، علوم قرآن، رجال و درایه و تفسیر که تقسیم مذهبی دخالتی در استناد به آنها ندارد. اگر چه بعضی از شارحان کتب حدیث ممکن است شیوههای متفاوتی داشته باشند؛ مثلا ابنحجر شافعی و اشعری مذهب بسیاری از روایات صفات خبریه را تاویل میکند ولی بنباز حنبلی وقتی صحیح بخاری را درس میداد بر ابنحجر اشکال میگیرد که چرا احادیث را تاویل کرده است.
وقتی با یک سلفی مواجه میشوید در مقام استدلال به روایات اولین سخنی که از او میشنوید این است که این حدیث موضوع و یا ضعیف است. با این سخن، شما را خلع سلاح میکند. باید مباحث سندی و اعتباری را بشناسید. باید این سوال را مطرح کرد که ضعفش در چیست؟ کدام راوی آن ضعیف است؟ از اینجا است که وارد اعتبارسنجی حدیث میشویم.
دو راه اساسی برای تعیین اعتبار منبع قابل طرح است که عبارتنداز:
۱. شهادت علمای رجالی و حدیثی بر صحت و یا ضعف حدیث. با استدلال به سخن او در مقام جدل خصم خلع سلاح میشود. وقتی یکی از علمای رجال اهل سنت تصریح میکند بر صحت یک حدیث شما میتوانید به آن حدیث بر علیه مخالف استناد کنید.
۲. بررسی سندی حدیث به صورت مستقیم. این راه بسیار مشکل و طولانی است و نیاز به آشنائی با مبانی آنها دارد.
اما راه آسان و کوتاه شهادت علمای همان مذهب است. سه دسته منابع در این باره وجود داردند:
الف) منابعی که روایات صحیحه را جمعآوری کردهاند.
ب) منابعی که روایات ضعیفه را جمعآوری کرده اند؛ مثلا کتاب «اللآلی المصنوعه فی الأحادیث الموضوعه» اثر جلالالدین عبدالرحمان سیوطى (قاهره ۸۴۹-۹۱۱ق،) یا ابن جوزی کتابی دارد به نام الموضوعه.
ج) منابعی که اعم از ضعیف و صحیحه است؛ مثلا ابن عابدین یکی از علمای حنفی در مورد ابوحنیفه روایت نقل میکند که رسول خدا فرمود در آینده فردی میآید که اسم او نعمان و کنیه اش ابوحنیفه است من به او افتخار میکنم. ابن جوزی میگوید این حدیث موضوعه است.
علمای اهل سنت معتقدند اگر حدیثی در صحیح بخاری و صحیح مسلم وجود داشته باشد به چیز دیگری احتیاج نیست. «اجمعت الامه الاسلامیه علی تلقی ما فی الصحیحین بالقبول». در مرحله بعد از نظر اعتبار «تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی» پدیدآورنده نووی، یحیی بن شرف و شارح آن عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی است. از نووی تعبیر به «امام نووی» شده است.
بخاری گفته من ۳۰۰هزار حدیث داشتم و از آنها انتخاب کردم «ما ادخلت فی کتابی الا ما صح» عدم ذکر در بخاری و مسلم به معنی عدم اعتبار نیست.
تدریب الراوی میگوید: اگر روایتی در هر دو منبع بخاری و مسلم باشد در غایت اعتبار است. اگر حدیثی را متفق علیه میشمارند منظور مورد اتفاق در بخاری و مسلم است. بنابر این احادیث نقل شده؛
۱. ما اتفق علیه البخاری و المسلم
۲. انفرد به المسلم.
۳. تفرد به بخاری.
۴. علی شرط الشخین. مراد این است که حدیث شاذ نباشد و معلل نباشد (عیب مخفی نداشته باشد) مثلا اگرراوی همزمان با مروی عنه نباشد این عیب است. یا روایت دارای سقط باشد این دارای عیب است
حدیث صحیح بین مسلم و بخاری در شروط در بعضی امور مشترکند و بعضی متفاوت اند. بعضی ملاقات راوی را با مروی عنه شرط میدانند و بعضی معاصرت را کافی میدانند.
گاهی میگویند علی شرط الشخین مرحله بعد علی شرط البخاری و مرحله بعد علی شرط المسلم و بعد خود حاکم نیشابوری صحیح بداند. چون دارای لقب «حاکم» است.
چون در منابع اهل سنت مراتب القاب حدیثی بر اساس ترتیب عبارتند از: امام و بعد لقب حاکم و بعد راوی و بعد حافظ است.
مستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری مدعی صحیح بودن روایات را دارد. البانی هم کتابی دارد با عنوان «سلسله احادیث الصحیحه». مالک بن انس هم کتاب «موطا» را صحیح میداند و از نظر قدمت هم از صحاح مقدمتر است. او میگوید: من ۱۰۰هزار حدیث داشتم، از میان آنها ۱۰هزار را انتخاب کردم و از میان آنها سه هزار را در کتاب موطا آوردهام. بعضی اشکال کردهاند در کتاب موطا احادیثی با عنوان «بلغنی» است که سند ندارد. بعضی دیگر سند آنها را هم پیدا کردهاند. از احادیثی که مالک در موطا در باب «الصلاه خیر من النوم» نقل کرده این حدیث است: روزی موذن برای نماز صبح به سراغ عمر آمد دید هنوز خواب است. او را صدا زد و گفت: الصلاه خیر من النوم. عمر از این جمله خوشش آمد و دستور داد آن را در اذان صبح بجای «حی علی خیر العمل» قرار دهند.