شبکه اجتهاد: استاد سید محمدجواد علوی بروجردی نوه دختری آیتالله بروجردی (ره) و از اساتید خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در گفتگو با اکوایران به موضع اقتصاد اسلامی پرداخته و آن را نفی کرده است. بخشی از سخنان ایشان را میخوانید:
اسلام و اقتصاد؛ دین حامی اقتصاد عقلایی
در اسلام مالکیت به رسمیت شناخته شده است. مالکیت، وقتی ما در مکاسب تعریف میکنیم، یعنی اضافهی اشیا به اشخاص. این میز مال من است، یعنی اضافه به من دارد. این مالکیت یک اعتبار عقلایی است. من به اعتبار کار کردن یا هرچیزی، خریدم و در اختیار گرفتم. این مالکیت درست شده است. این مالکیت را کمونیسم و سوسیالیسم، در بعضی صور خود، آن را قبول ندارند. اسلام اما قبول دارد. سرمایهداری هم این مالکیت را قبول دارد. ما در اینجا وقتی دو جبهه درست میکنیم؛ میگوییم سوسیالیسم، سرمایهداری، و اسلام اینجا شاخهی سومی است. این شاخهی سوم را قبول نداریم که یک مکتب اقتصادی مستقل، اسلام آورده جدای از اینها، ما این را قبول نداریم. مالکیت را اسلام پذیرفته است. مالیکت هم اسلام پذیرفته چرا که عقلایی بوده است. زمان پیغمبر هم معامله میکردند و حتی قبل از آمدن و مبعث پیامبر هم بوده است. بعد که آمد، بعضی معاملات ربایی بود، پیغمبر نهیاش کرد اما بقیهی معاملات را کار نداشت و مردم بده بستان داشتند. خود رسول اکرم راه افتادند رفتند شام، از طرف خدیجهی کبرا برای تجارت، خب آنجا چطور تجارت میکردند؟ آن وقت که اقتصاد اسلامی هنوز نیامده بود! تجارت عقلایی بوده است. آنها هم که قبل از پیامبر در مکه بودند، متدین بودند. پدران پیغمبر آیین حنیف داشتند. آیین حنیف، آیین ابراهیم بوده است. چون یهود و نصارا، مال بنی اسراییل بود این دین، آیین حنیف آنها داشتند. پیغمبر معامله میکرده است. اقتصاد اسلامی روی بنای عقلایی بنا شده است. ما در مکاسب، کتاب «متاجر» داریم یا در فقه «مکاسب» داریم. کتاب «مضاربه» داریم، تعداد زیادی کتاب داریم. من این را گفتهام و از عهدهی این ادعا هم بر میایم. ما در مجموع اینها، ۲۰ حکم انشایی بیشتر نداریم؛ بقیه احکام ارشادی است. یعنی چی؟ یعنی جعل از طرف پیغمبر در کل این برنامه مکاسب و اقتصاد ما، حکم جعل نشده است و همگی ارشادی است. ارشاد به سیرهی عقلا است.
امر عقلایی پیش از امر دینی
معتقدم که این عقلا که ما میگوییم، بسیاری از موارد هم که شارع نهی میکند، اینها هم عقلایی است. نهی الشارع عن بیع الغرر، عقلا هم غرر را مذموم میدانند و نهیاش میکنند. غش در معامله از نظر عقلا هم مذموم است. ولذا، ما در اینجا، اینکه بیاییم ادعا بکنیم ما اقتصاد سوسیالیستی، اقتصاد سرمایهداری، یک اقتصادی به نام اقتصاد اسلامی هم داریم این درست نیست. اینجا بلا فاصله به ما اشکال میکنند که شما پس میگویید سرمایهداری و کاپیتالیستی و آمریکا و از اینجور حرفها! ولی خب ما اقتصاد عقلایی را نگاه کنیم. آمریکا و شوروی و روسیه ندارد. اینکه عقلا در اقتصاد چه کار میکنند؟
آن وقت ما چطور میآییم در اینجا، میخواهیم یک رشتهی اقتصاد اسلامی درست بکنیم. ما چندتا روایت و آیه داریم برای اینکه اگر تورم بالا رفت چجور بخواهیم کنترلش بکنیم؟ چندتا آیه و روایت داریم که رشد اقتصادی با چه فرمولی باید درست بشود؟ چندتا داریم؟ این مکاتب اقتصادی در دنیا هست، اقتصاددانها هستند. بله، ما نمیگوییم عینا کپی کنیم مثلا اقتصاد شیلی در زمان پینوشه را، یا اقتصاد اروپا و آمریکا را کپی کنیم و اینجا بیاوریم. نه، ما هم اقتصاددان داریم، ما یک اقتضاعاتی در مملکت خودمان دارد، فرهنگ خاص مملکت خودمان دارد که اقتصاددانهای ما میتوانند این نظریات را تطبیق بدهند. این نظریات، تجربی است، مثل علم طب، علم طب اسلامی داریم. خب این جراحی پیشرفتهی مغز، چندتا روایت داریم برای جراحی مغز یا سایر آلام و دردها و مرضهای عجیب و غریب که پیدا شده است؟ همهی اینها با بنفشه و روغن سیاه دانه و اینها ببینید، یک ذره شوخی است! اصلا اسلام نیامده است که علم بیاورد. ما خیال میکنیم پیغمبر اکرم، کارل مارکس هست! جای کارل مارکس نشسته است، جای فریدمن نشسته است. پیغمبر اکرم، جای ابوعلی سینا نشسته است، طبیب است، نه! نیامده که طب بیاورد، نیامده که اقتصاد بیاورد. پیغمبر یک مرشد معنوی هست. «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». آمده ارزشهای معنوی جامعه را بالا ببرد. نه اینکه بیاید اقتصاد درست بکند، نه اینکه بیاید علوم درست بکند. علم شیمی، یک وقتی میگفتند شیمی اسلامی درست بکنیم! فیزیک اسلامی درست بکنیم! این فرمولهایی است که هست. شما به عنوان مسلمان وارد میشوید، توانستید فرمولی دقیقتر از این یا بهتر از این درست بکنی، وقتی مطرح کردی تمام دنیا از تو میگیرند. بوعلی سینا، طبیب اسلامی نیست، متخصص طب اسلامی نیست. طب زمان خودش است. این طب، از هند میگرفته، از چین میگرفته، هرچی دست میآورده، خودش هم تجربه میکرده و تحقیق میکرده، کتاب قانون را از آن بیرون آورده است که در اروپا هم تدریس میشد. این طب روزش بوده است. الان طب روز ما هم همین است. خدا رحمت کند، مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج آقا مرتضی حائری، فرزند مرحوم آیتالله العظمی حاج عبدالکریم حائری، ما خدمت حاج آقا مرتضی درس خوانده بودیم. ایشان جملهای داشت. دکتری در قم داشتیم، آقای دکتر کُردستی، حاج آقا حائری خیلی به ایشان معتقد بود. وقتی مریض میشدند یا سرما میخورند و ما میرفتیم عیادت ایشان، میگفتند که اگر ابوعلی سینا هم الان زنده بشود من میروم پیش دکتر کردستی، این یک واقعیت است. اقتصاد اسلامی هم یک شوخی است. خودمان را گول نزنیم.
وظیفه دین مکارم الاخلاق، انتظار دین رجوع به تمام علوم
اقتصاد امروز در دنیا هزاران مسئله دارد، این مسائل باید با مطالعه، تجربه، تحقیق کردن در فرهنگ ملل، در جامعهشناسی و در خیلی جهات دیگر این نظریات باید بدست بیاید. بعد اجرایی بشود، گاهی امتحانی اجرایی بشود ببینیم جواب میدهد یا نمیدهد. این چیزی نیست که ما بنشینیم از کتاب فقهی، بگوییم امیرالمومنین، صلوات الله و سلامه علیه، در نهج البلاغه اگر فرمود که: «ما رأیت نعمه موفوره إلا وإلى جانبها حق مضیع» که در نهج البلاغه هم نیست ولی این را خیلی میگفتند. به این معنی که من پول زیاد ندیدم مگر حقوق ضایع شده. بله، ممکن است در جاهایی این باشد اما اولا، کلام امیرالمونین نیست. اگر هم باشد با این جمله اقتصاد درست نمیشود. بله، آن سوسیالیسم و خداپرستان سوسیالیست توجیه میشود. ابوذر سوسیالیست از کار در میاید که ابوذر شانش اجل از این معانی است. این واقعیت است. ولذا، ما در اقتصاد حرفی که داریم عبارت از این است که نفع در اقتصاد، در طب هم همین را میگوییم، در علوم دیگر هم همین را میگوییم. عذر میخواهم، در جامعهشناسی و روانشناسی و علوم انسانی هم همین را میگوییم. این جامعهشناسی و روانشناسی را دیگران درست کردهاند.
ما منابع بزرگی در روایات اهلبیت و منابع اهلبیت داریم اما اینها منابع کار نکردهی اولیه است که ما روی آن کار نکردیم. دیگران اینها را نداشتند، نظریهپردازی کردند، چیزهایی در آوردند، الان دنیا را روی آن بنا کردند. از کشورها، حکومتها دموکراسی، چه در علوم سیاست، هر چه که بوده بنا کردند. سازمان ملل درست کردند. ما خیلی هنر داریم، این منابع را بیاریم، پخته کنیم، به روز کنیم، به عنوان نظریهی علمی در دنیا مطرح بکنیم. پذیرفته میشود اما نه اینکه ما علم جدید درست میکنیم.