شبکه اجتهاد: فقه اسلامی خاستگاه کاملاً وحیانی دارد. قرآن کریم امر کرده است که برای پند و انذار مردم به تفقه در دین بپردازید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّه فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» [سوره التوبه : ۱۲۲]. این تفقه در دین از همان زمان حیات رسولالله؟ص؟ آغاز شد و به تدریج بهدلیل گستردگی معارف وحیانی، تفقه در دین تخصصی شد. بخشی از این معارف که مربوط به تکلیف و عمل مسلمانان است و به آن شریعت اسلامی گفته میشود، بر عهده دانشی بهنام فقه نهاده شد.
پس، دانش فقه بحث از احکام تکلیفی و وضعی مسلمانان میکند. دانشمندان این رشته از علم دینی برای استنباط دقیقتر احکام شرع دانشهای جانبی دیگری چون علم اصولالفقه و رجال و علمالدرایه (فهم حدیث) را تأسیس کردند. دانش فقه بهطور طبیعی در میان مردم مرجعیت پیدا کرد. زیرا فقه ناظر به عمل مسلمانان است. دامنه این مرجعیت حتی به حکومتها کشیده شد. زیرا فقه اسلامی حامل دانش سامان مدنی جامعه نیز هست. لذا حکومتها نیز در اداره حکمرانی خود از مکاتب فقهی بهره گرفتند.
اما فقه اسلامی با ورود فرهنگ سکولار و سلطه دولتهای غرب گرا به حاشیه رانده شد. لیکن طبیعی بود که ذات فقه اسلامی با این وضعیت کنار نخواهد آمد. خصوصاً که سکولاریسم سیاسی از همان ابتدا با فقه اسلامی بهدلیل روی کار آوردن دولتهای دیکتاتور به شدت خصمانه برخورد کرد. این است که بخشی از دلایل التفات فقیهان امامیه به تأسیس حکومت فقهی از همین برخورد خصمانه سکولاریسم سیاسی ناشی میشود. بخشی دیگر این التفات به درک فقیهان از شرایط جدید باز میگردد.
حکومت برترین محملی برای درک مسائل جدید است. از این رو، فقیهان با حمایت مردمی اقدام به تأسیس حکومت اسلامی کردند.فقه حکومتی در میان مهمترین مسائل حاکمیتی خود به یافتن زبان گفتوگو با مردم در ساحت جدید میاندیشید.
فقیهان خیلی زود به زبان مناسب گفتوگو توجه کردند و آن زبان مردمسالاری دینی بود. این زبان درونمایههای دینی را به همراه داشت. مردم داری، خصلت بارز فقیهان بوده است. به همین خاطر، مردم سالاری دینی در قانون اساسی نهادینه شد و در چهار دهه تجربه حکمرانی به آن عمل کردند. در نتیجه فقه حکومتی و مردم از این طریق به درک نوینی از یکدیگر رسیدند.
فقه اسلامی نشان داد که قرار نیست سطح زندگی مردم را به صحرانشینی یا زندگی عصر قجری باز گرداند یا با مظاهر تمدنی مخالفت بورزد بلکه برای آبادانی و پیشرفت و ترقی آمده است و خواهان عزت در خور شأن تاریخی ایرانیان است. اگر مردم ملزم به حکمی از احکام شرع میشوند برای رفع معضلات اجتماعی است و نه برای سنگ اندازی در زندگی مردم. مانند الزام به حجاب که ضمن ایجاد آرامش روانی و امنیت در جامعه، مانعی هم برای زندگی مردم در تمام عرصهها به ویژه عرصه هنر و ورزش نشده است. مردم هم صداقت در گفتار و عمل فقه حکومتی را دریافتند.
این مردم کاملاً درک کردند که فقه حکومتی توانانی بالایی در حراست از مرز و بوم میهن را دارد تا آنجا که در این راه حاضر به جان فشانی است. یک نمونه آن هشت دفاع مقدس است که حتی یک وجب از خاک کشور را به دشمن نداد.
تجربهای که در ۲۰۰ سال اخیر سابقه نداشته است.البته فقه حکومتی در این چهار دهه تجربه حکمرانی در کنار فرازها و فرودهای ناخواستهای هم داشته است و باید به آسیب شناسی آن پرداخت. گرچه جریان سکولار و متحجرین با بزرگنمایی این آسیبها سعی در القای ناکارآمدی نظام فقهی دارند، ولی مردم چنین برداشتی را ندارند. یک دلیل آن حضور گسترده مردم در پای صندوق رأی و شرکت عظیم در راهپیمایی بیست و دوم بهمن و بیاعتنایی به هجمه ضد انقلاب است. اما بههرحال، باید این آسیبشناسی انجام شود و اگر در جایی تغییرات لازم باشد، انجام شود.قطعاً یکی از این آسیبها، تساهل افراطی فقه در کاربست زبان مردمسالاری دینی است.
این افراط فقیهانه مردمسالاری دینی را مورد تهدید قرار داده است. زیرا باعث نفوذ افراد و گروههای خنثی یا مخالف و معاند غیر مردمی و اشرافیمنش در مدیریت کلان و خرد مملکت شده است. طبیعی است که این دسته از کارگزاران حاکمیت، هیچ اقدامی در جهت کارآمدی نظام اسلامی نخواهند کرد. لذا هر گونه تخریبی از ناحیه آنان بهنام فقه حکومتی نبشته میشود.بههرحال، گمان میکنم فقه حکومتی به پشتوانه چهار دهه تجربه در مدیریت مملکت و تجربههای آینده، بر مصائب پیش رو، فائق خواهد آمد.
نویسنده: حجتالاسلام داود مهدویزادگان، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی