شبکه اجتهاد: انتشارات شهیدکاظمی کتاب ولایت فقیه را در ۵ جلد به قلم محمود زارعی منتشر کرده است.
جلد اول: دین و سیاست
سیاست به معنای حقیقی آن عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسانها در مسیر حیات معقول. سیاست با نظر به این تعریف، همان پدیده مقدس است که اگر به طور صحیح انجام بگیرد، با ارزشترین (یا حداقل) یکی از با ارزشترین تکاپوهای انسانی است که در هدف بعثت پیامبران الهی منظور شده است و عالیترین کار و تلاشی است که یک انسان دارای شرایط میتواند انجام بدهد؛ این همان عبادت باارزش است که در اسلام به طور واجب کفایی مقرر گشته و درصورت انحصار، اشخاص برازنده و شایسته برای انجام وظیفه سیاست در یک یا چند انسان، برای آنان واجب عینی میباشد.
منابع اولیه اسلامی، این ضرورت و ارزش را برای سیاست به طوری اثبات کرده است که دیگر جایی برای کمترین تردید نمیماند که سیاست از واجب ترین عبادات و وظایف انسانهایی است که دارای شرایطی هستند.
جلد دوم: تعریف ولایت و ویژگیهای ولی و حاکم اسلامی
اساسیترین مسئله دین، مسئله ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه توحید است. ولایت، یعنی حکومت، چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر ص و از او به ولیمؤمنین میرسد. ولایت یعنی پیوند؛ یعنی همین شکل زنجیرهای پیدا کردن انسانها با یکدیگر؛ این معنای ولایت است. ولایت ائمه اطهار (ع) هم که شنیدید و گفته میشود، این یعنی همان پیوند میان ما و امام ما؛ از لحاظ فطرى، از لحاظ روحی و از لحاظ عملی. اگر این سه حالت پیوند میان ما و ائمه (ع) و پیغمبر (ص) و خدا پیدا بشود، این همان ولایت است.
جلد سوم: ادله اثبات ولایت فقیه و وظایف و اختیارات ولی فقیه
جمهوری اسلامی یعنی اینکه رژیم به احکام اسلامی و به خواست مردم عمل کند و الان رژیم رسمی ما جمهوری اسلام است و فقط مانده است که احکام، همه احکام اسلامی بشود. مجرد بودن رژیم_اسلامی مقصود نیست، مقصود این است که در حکومت اسلام، اسلام و قانون اسلام حکومت کند، اشخاص برای خودشان و به فکر خودشان حکومت نکنند، ما میخواهیم احکام اسلام در همه جا جریان پیدا کند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند. در اسلام حکومت، حکومت قانون، حتی حکومت رسول الله ص و حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام، حکومت قانون است.
یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است، آنها به حکم قانون واجب الاطاعه هستند؛ پس حکم از آن قانون خداست و قانون خدا حکومت میکند. در مملکت اسلامی باید قانون خدا حکومت کند و غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتی ندارد.
جلد چهارم: شبهات رایج
در انتخاب دستگاه اجرایی و رئیس قوه مجریه، مردم خودشان دخالت میکنند. حتی در انتخاب رهبر، با اینکه رهبری یک منصب الهی است و تابع ملاکهای الهی و معنوی و واقعی است، باز مردم نقش دارند؛ کما اینکه مشاهده کردید، مجلس خبرگان که نمایندگان مردم اند، مینشینند کسی را معین و انتخاب میکنند.
اگر همان کسی که مجلسخبرگان انتخاب کرد، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبری او، جا نخواهد افتاد. پس آحاد و عامه مردم، علاوه بر اینکه به صورت غیرمستقیم از طریق مجلس خبرگان، رهبر را معین میکنند، مستقیما هم نسبت به شخص رهبری نظر و تصمیم دارند و نظر و تصمیم و خواست و اراده آنهاست که در حقیقت یک رهبر را رهبر میکند و به او امکان تصرف و قدرت امر و نهی و قبض و بسط میدهد.
جلد پنجم: تطبیق ویژگیهای روایی ولیفقیه با حضرت آیتالله خامنهای
اسلام یک مجموعه منسجم است؛ به گونهای که دیانت آن، عین سیاستش و سیاست آن، عین دیانتش است و فهم درست و کامل رهآورد وحی، زمانی صورت میگیرد که فقیه، به همه ابعاد آن آگاه باشد؛ ازاین رو، اسلامشناس واقعی، کسی است که در همه اصول و فروع، در عبادات و عقود و احکام و ایقاعات و سیاست_اسلامی مجتهد باشد؛ بنابراین، کسی که در تحلیل مسیر معارف دین، اجتهاد مطلق ندارد و به اصطلاح، «مجتهد مطلق» نیست، اینکه «مجتهد متجزّی» است، صلاحیت ولایت بر جامعه اسلامی و اداره آن را ندارد؛ همچنین فقیهی که ابعاد سیاسی اسلام را خوب نفهمیده است، توان چنین مسئولیت عظیمی را نمیتواند داشته باشد. رسا