چند سال قبل بود که شبکه الجزیره گفتگویی میان شیخ یوسف قرضاوی و مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی ترتیب داد. گفتگویی که قرار بود موانع وحدت امت اسلام و آنچه شیعه و سنی از آن آزرده خاطرند، صریحا به گفتگو گذاشته شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۵، زمانی که آتش اختلافات فرقهای در منطقه غرب آسیا به ویژه عراق شعلهور شده بود و شاخه ابومصعب الزرقاوی گروه القاعده دست به اقدامات مکرر تروریستی میزد؛ گفتگویی مناظرهگونه و زنده بین آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام و شیخ یوسف قرضاوی در شبکه الجزیره برگزار شد.
در این گفتگوی زنده، مسائل مختلفی نظیر حقوق اقلیتهای مذهبی در کشورهای اسلامی، تروریسم و تکفیر و موانع وحدت اسلامی از سوی طرفین مطرح و مورد بحث قرار گرفت. زمانی که این مناظره صورت میگرفت تفکرات تکفیری زرقاوی در حال نضج گرفتن و قوی شدن بود؛ تفکراتی که چند سال بعد از دل آن یکی از بزرگترین بحرانهای جهانی یعنی گروه تروریستی تکفیری «داعش» زاییده شد. به همین سبب علیرغم گذشت ۱۶ سال از آن گفتگو، هنوز مباحث مطرح شده قابل تامل است.
به بهانه درگذشت بنیانگذار الاتحاد العالمی لعلماء المسلمین، مناظره شیخ یوسف قرضاوی و مرحوم هاشمی رفسنجانی با ترجمه عبدالعزیز سلیمی با تلخیص «اجتهاد» بازنشر میشود.
مجری: جناب آقای هاشمی حضور شما را در این گفتگوی ویژه خوش آمد میگوییم و منتظر شنیدن سخنانتان هستیم، بفرمایید!
هاشمی: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله و الصلاه و السلام علی آله و صحبه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا.
من باید از شبکۀ تلویزیونی الجزیره و همچنین از شخص جناب آقای قرضاوی که این برنامه را در راستای پاسداری از وحدت اسلامی ترتیب دادهاند، صمیمانه تشکر کنم، میدانم که اتحاد جهانی علمای مسلمین برای وحدت مسلمین اهتمام شایانی دارد و تلاش بسیاری را برای بستر سازی و فراهم کردن امکانات برای اجرای این گفتگو به عمل آورده است، از خداوند مسئلت دارم که خیر و برکت این دیدار را شامل حال امّت اسلامی بگرداند.
همۀ ما میدانیم که یکی از بنیانها و مبانی عمومی جهت گسترش اسلام، پاسداری از وحدت است و چنانچه این وحدت تحقق پیدا کند، خیر و برکت فراگیر شامل حال تمامی مسلمانان خواهد گردید و همه در آن سهیم خواهند بود. پس از پیروزی انقلاب ما تمامی تلاشهای خویش را در جهت توانمندی صفوف و نزدیکتر شدن مذاهب بکار گرفتیم. البته این راهی بود که مرحوم آیتالله بروجردی و علّامه شیخ محمد عبده و همچنین مؤسسۀ دار التقریب پایههای آن را بنیان نهادند. ما نیز بعد از پیروزی انقلاب موضوع هفتۀ وحدت اسلامی را مطرح کردیم و این راه را ادامه دادیم. بنیانگذار جمهوری اسلامی و همچنین آیتالله خامنهای مقام رهبری جمهوری اسلامی همان راه را به صورت جدّی و با پشتکار در پیش گرفتند و در این ارتباط پیشرفتها و دگرگونیهای بسیاری را بدست آوردیم؛ و تعداد زیادی از علما در کنفرانسها حضور پیدا کردند که میتوان از جناب آقای شیخ قرضاوی نام برد. همچنین تعداد زیادی از علمای مصر، تونس، مراکش، عراق، سوریه، عربستان سعودی و تمامی کشورهای اسلامی حضور داشته اند.
ما میوۀ آن تلاشها را چیدیم و به یکدیگر نزدیک شدیم و از خداوند میخواهم که ما را در تقویت و پاسداری از این دست آوردها یاری دهد. طبعاً در روزهای اخیر با امواجی از فتنه گری رو به رو بودیم که شاید از پارهای از رویدادهای عراق ناشی شده باشند و شاید با رویدادهای دیگری مانند آنچه در افغانستان و لبنان پیش آمده بی ارتباط نباشند.
تمامی آن فتنهها ناشی از تلاشهای دشمن که امواجی تازه از فتنه برانگیزی را به راه انداخته و پارهای از نگرانیها را سبب شده است که چیزی نمانده تمامی تلاشهایی را که علما در گذشته در جهت وحدت به عمل آورده اند، ناکام و بی حاصل کند، به امید خداوند ما میخواهیم در این برنامه در برابر آن امواج فتنه برانگیز ایجاد مانع کنیم.
من بر این باورم که شکست آمریکا در جهت تحقق و ایجاد خاورمیانۀ بزرگ که در واقع تلاش برای گسترش سلطه گری خود بر سرزمینهای ماست، با شکست رو به رو خواهد گردید، وجودشان در منطقه و عراق تا کنون نتوانسته آنان را به اهدافی که دنبال میکردند نزدیک نماید و حجم مشکلات ایشان بیشتر شده، آنان گمان میکنند از طریق گسترش تفرقه در میان صفوف مسلمانان میتوانند به آن اهداف واقعیت ببخشند، شکست اسرائیل در جنگی که علیه لبنان به راه انداخت، همچنین پیروزی که مردم فلسطین در انتخابات اخیر و تقویت پایههای مقاومت در تمامی ممالک اسلامی به آن دست یافتند، همۀ اینها جزو عوامل و اموری بودند که دشمن را به ایجاد تفرقه در بین مسلمانان وادار کردند و تصمیم گرفتهاند که به طور جدّی به چنین توطئهای دست بزنند، امّا ما فرزندان اسلام و قرآن نباید فریب بخوریم و همانگونه که در آغاز سخن گفتم، حکم قرآنی صریحی وجود دارد که ما را از درگیری و تفرقه بر حذر میدارد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» این حکم روشن و صریح قرآنی است، از طرف خداوند به ما امر شده است که از وحدت پاسداری کنیم، همانگونه که میفرماید: «انما المؤمنون اخوهٌ» علمای اسلام در برابر مسئولیتهای بزرگ و به راستی مهمی قرار دارند به ویژه در شرایطی که با مشکلات سختی رو به رو هستیم و دشمن به دنبال ایجاد تفرقه در لبنان، عراق، افغانستان و دیگر کشورهاست، مشکلاتی که ما در سودان، سومالی و دیگر ممالک با آنها روبه رو هستیم، حل و فصل آنها تنها از طریق حفظ وحدت اسلامی ممکن است.
فتنه انگیزیها و تفرقه افکنیها و تحریک احساسات میان شیعیان و سنّیها در واقع جزو نغمههای شیطانی هستند و برماست که در برابر وسوسههای شیطان فریب نخوریم، علما و همچنین مردم ایران از اعماق درون به وحدت اسلامی دل بستهاند و صمیمانه چشم به راه تحقق آن هستند. من میدانم که علمای اهل سنّت نیز با علمای ما هم دل اند، آنان به دنبال ایجاد تفرّق در میان مسلمانان نیستند، امّا پارهای از آدمهای نادان وجود دارند که اینجا و آنجا اقداماتی را صورت میدهند و سخنانی را مطرح میکنند، امّا وظیفۀ خردمندان و دانشمندان مسلمان است که فراتر از عملکردها و سخنان افراطیها و تند روها عمل کنند، آنانی که به مصالح کلّی اسلام توجه نمیکنند، نباید مورد اهتمام قرار بگیرند، به همین خاطر امیدوارم در این گفتگو که با جناب آقای قرضاوی خواهیم داشت به اسلام و امّت اسلامی خدمتی بکنیم.
مجری: با تشکر از شما، هم اکنون به دوحه میرویم تا سخنان دکتر قرضاوی را بشنویم، جناب شیخ بفرمایید.
قرضاوی: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و امامنا و اسوتنا و حبیبنا و معلمنا رسول الله و علی آله و صحبه و من اتبع هداه.
امّا بعد: سخنانم را با تشکر از شبکۀ تلویزیونی الجزیره به خاطر اجابت درخواست اتحاد جهانی علمای مسلمین مبنی بر اجرای این دیدار آغاز میکنم، دیداری که از خداوند میخواهم از راه آن خیر و منافعی را ارزانی بدارد، همچنین به آقای هاشمی رفسنجانی درود و سلام دارم، هشت سال پیش در دیداری که از تهران داشتم با او ملاقاتی داشتم و ضمن استقبال گرم از اینجانب یک دوره کتاب تفسیرش را از قرآن به من هدیه دادند.
بر این باورم که اگر از این دیدار به صورت مطلوب استفاده بشود، پیامدهای مطلوبی را برای امّت اسلامی به دنبال خواهد داشت، از جناب شیخ رفسنجانی که علاوه بر اینکه روحانی برجستهای است از رهبران سیاسی طراز اوّل ایران به شمار میآید، انتظار دارم که در ارتباط با چهار موضوع محوری که هیئت ارسالی به تهران با مسئولین ایران در موردشان به توافق رسیدهاند سخن بگوید، چهار موضوع اساسی وجود دارند که لازم است در موردشان صحبت کنیم و به صراحت آنها را مورد بررسی قرار بدهیم.
من ضمن سخنرانی در کنفرانس گفتگوی مذاهب که چند هفته پیش در قطر برگزار شد؛ گفتم که: ازدست اندرکاران تقریب بین مذاهب که نشستهایی را ترتیب میدهند و سپس پراکنده میشوند و اقدامی عملی را صورت نمیدهند، جدٌاٌ انتقاد دارم، زیرا از دست نهادن بر روی نقاط و موارد حسّاس و آسیب دیده و رویارویی با مشکلات حقیقی دوری مینمایند، بسیاری از آنها گردهم میآیند و به تعریف و تمجید و مجامله گویی میپردازند و امور مهم را به حال خود رها میکنند.
به همین سبب قصد دارم که در این دیدار از اموری سخن بگویم که همگان اعم از شیعه و سنّی و عموم مسلمانان از آن شکوه دارند و رنج میبرند، یکی از آن مسایل مسألۀ تکفیر است، کسانی هستند که حکم کفر شیعیان را صادر میکنند و کسان دیگری هستندکه اهل سنّت را تکفیر میکنند، امّا ما میخواهیم که اسلام محور جمع کننده میان همگان و محور وحدّت باشد، وقتی در میان اهل سنّت کسانی هستند که شیعیان را تکفیر میکنند، در میان شیعیان نیز کسانی هستند که اهل سنّت را کافر میدانند و شاید ایشان تندتر و بدتر از آن دسته از اهل سنّت تکفیری هستند، در میان شیعیان اشخاصی وجود دارند که میگویند: خدا و پیامبر و پیشوایان ما جدای از خدا و پیامبر و پیشوایان اهل سنّت است، نمیخواهم از اشخاص نام ببرم و تنها به شیخ نعمت الله جزایری و شیخ مجلسی صاحب کتاب بحار الأنوار اکتفا میکنم، نمیخواهیم برای تندروها و غلاّت حساب خاصّی را باز کنیم، زیرا اگر پای خود را جای پای ایشان قرار بدهیم هیچگاه با یکدیگر کنار نخواهیم آمد، بلکه بر روی اهل اعتدال و میانه روها باید تکیه کرد و امید بست، ما مسألۀ تکفیر را مردود میشماریم، همین که همۀ ما به (لا اله إلا الله و محمّد رسول الله) شهادت میدهیم، شهادتی که تضمین کنندۀ احترام و پاسداری از جان و مال انسان مسلمان است و به سوی یک قبله نماز میخوانیم و به وحدت اهل قبله باور داریم، کافی است.
این یک مسأله، مسألۀ دیگر این است که اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنّت را نباید در بین عامۀ مردم و بر روی منابر مساجد و اجتماعات عمومی مطرح نمود، بلکه اهل علم و تخصص باید به بررّسی مسائل اختلافی بپردازند آن هم با تکیه بر اصول علمی و کارشناسی و بدور از تحریک احساسات و تشنج آفرینی و کینه توزی سیاه و کورکورانه، بلکه با بهره گیری از روح محبّت و اخوّت.
موضوع سوّم در رابطه با اصحاب رسول خدا (ص) و آل بیت است، هرچند من و تمامی مردم اهل سنّت ایمان و یقین داریم در تمام جهان اهل سنّت حتی یک نفر هم پیدا نمیشود که اهل بیت را دوست نداشته و جایگاهشان را بر روی سر خویش قرار ندهند، کدام اهل سنّت است که علی بن ابی طالب همسر بتول و عموزادۀ رسول و شمشیر آخته اسلام را دوست نداشته باشد، کیست که حسن و حسین قافله سالار جوانان بهشتی، زین العابدین سجّاد، ابو جعفر باقر و جعفر صادق و دیگران را دوست نداشته باشد، چنین کسی در میان اهل سنّت وجود ندارد.
امّا مشکل مواضع دوستان شیعی نسبت به اصحاب رسول خدا (ص) است، موضوعی که در نهایت اهمیت قرار دارد، من هشت سال پیش هنگام دیدار از تهران، این را به دوستان ایرانی یاد آور شدم و به خاطر دارم در تمامی گردهماییهای که در آنها حضور یافتهام ـ از جمله گردهمایی تقریب در رباط (پایتخت مراکش) و بحرین و دمشق ـ این موضوع را یادآور شده ام.
این مسألۀ مهّم و حسّاس را یاد آور میشوم که امکان ندارد دستانم را در دستان شما قرار دهم و احساس کنم که با هم برادریم، زمانی که من میگویم: أبوبکر، عمر، عثمان و عایشه رضی الله عنهم، امّا شما ایشان را مورد لعن و نفرین قرار بدهید، این غیر ممکن است، به همین خاطر لازم است در این رابطه به توافق برسیم.
فیلم: مناظره یوسف قرضاوی با هاشمی رفسنجانی- قسمت اول
بهتر است برادران اهل تشیع توجه کنند اصحاب پیامبر شاگردان و فارغ التحصیلان دانشگاه رسالت و نتیجه و نهال بر زمین نهاده شدۀ مدرسه تربیتی او بودهاند، اگر ایشان را آماج تیر اتهامات قرار بدهیم، در واقع استاد و معلّم ایشان را مورد اتهام قرار دادهایم و این بدین معنی است که او به درستی ایشان را تربیت ننموده است، اما سوگند به خداوند که رسول امین در تربیتشان بسیار خوب عمل کرده و بسیار موفق بوده است و ایشان برترین و بهترین نسلیاند که تاریخ بشری شاهد آن بوده است. این را خداوند در هشت سوره از سورههای قرآن یعنی: أعراف، أنفال، توبه، نحل، حج، فتح، حشر و حدید گواهی میدهد. خداوند به تمام اصحاب سابقین و نسل بعد از ایشان به ویژه سابقین نخستین و حتی کسانی که به خوبی از آنها پیروی کنند، وعدۀ خیر و رحمت داده، از آنان خشنود گردیده و ایشان نیز از وعدههای خداوند خشنودند و ایشان را به بهشتی که از زیر درختانش جویبارها جاری است وعده داده است. قرآن و احادیث، ایشان را مورد تعریف و تمجید قرار میدهند. از جهت تاریخی نیز آنان بودهاند که قرآن را حفظ و جمع آوری نموده و سنّت را برایمان روایت کرده و پیروزیهای بزرگ را نصیبمان نمودند و اسلام را در جهان گسترش دادند، چه کسانی که اسلام را به مصر و ایران وارد کردند؟ چه کسانی بودند ایشان را از آتش پرستی رهایی بخشیدند و به یکتا پرستی هدایت کردند؟ اینها را همه اصحاب رسول خدا انجام دادند.
نمیخواهم در این ارتباط بیشتر سخن بگویم زیرا سخن به درازا میکشد و وقت مجال نمیدهد، این موضوعی است که لازم است دربارۀ آن به توافق برسیم، به هرگونه توهین و کسر شأن و ملامت نسبت به اصحاب رسول خدا باید پایان داده شود. اگر در میان اهل سنت هم کسی وجود داشته باشد که نسبت به اهل بیت بی احترامی کند، باید متوقف شود.
از طرف دیگر معاهده مکّه پیش روی ماست، میثاقی که انتظار داشتیم مراجع درجه اوّل اهل تشیع و علمای اهل سنّت حضور مییافتند و آن را امضاء میکردند، معاهدهای که در بر گیرندۀ هشت اصل و قاعده است و ضرورت دارد همه ما تمامی آنها را بپذیریم و هیچکس را حق مخالفت با آن نباشد و مبنا و راهکاری برای ساماندهی به روابط میان شیعیان و اهل سنّت باشد. لازم است که آن اصول را فعّال و عملیاتی کنیم تا نتیجۀ مطلوب را بدهد و در واقعیت حاصلی را در پی داشته باشد، موضوع دیگر رویدادهایی است که…
مجری: جناب شیخ اگر اجازه بدهید در لابه لای پرسشها، به موارد هشت گانۀ مذکور خواهیم پرداخت.
قرضاوی: یکی دو دقیقه به من اجازه بدهید تا موضوع دیگری را مطرح کنم، زیرا آنچه در عراق روی میدهد، یکی از مهمترین مواردی است که به خاطر آن در این گفتگو شرکت کرده ایم، مساله خونهایی که روزانه بر زمین ریخته میشود و پدیدۀ قتل عامها توسط جوخههای مرگ و ملیشاها و چیزهایی از این قبیل که پشت سر آنها تعصبات مذهبی شناخته شدهای قرار دارد، این مسألهای محوری است عدهای مردم را از خانهها و اماکن سکونتشان از سرزمینی که در آن به دنیا آمده و خود و اجدادشان در آن زندگی کردهاند بیرون میکنند، مساجد بسیاری با زور از صاحبانشان غصب شدهاند، هر چند حسینیههایی نیز اینچنین شدهاند، امّا در مقایسه با مساجد غصب شدهاند کم اند؛ اگر میخواهیم صریح و بی پرده سخن بگوییم باید آن موارد را مورد توجه قرار بدهیم.
موضوع دیگر این است که ما با تجزیۀ ممالک اسلامی به شدّت مخالفیم، زیرا قدرتهایی که با اسلام دشمنی میورزند، برای تقسیم و تجزیۀ سرزمینهای ما طرح و برنامه دارند، پاره پاره کردن آنها را در دستور کار خود قرار داده اند، منظورم تجزیۀ کلّی نیست، بلکه تجزیۀ محلی و منطقهای است، برای مثال میخواهند عراق، سوریه و مصر را به چندین کشور کوچک تقسیم نمایند؛ این موضوع به هیچوجه پذیرفتنی نیست، عراق همچنان به صورت کشور و مردمی یکپارچه باید باقی بماند، لازم است از یکپارچگی این ملّت پاسداری شود و تمامی طرحها و برنامههای تقسیم کنندۀ عراق و دیگر کشورها ی اسلامی را مردود و محکوم میشماریم.
به همین مقدار بسنده میکنم و فرصت را برای طرح پرسشها از طرف برادر محترم استاد احمد در اختیار ایشان قرار میدهم.
مجری: با تشکر از استاد یوسف قرضاوی، اکنون به طرح پرسشهای بسیاری که از قبل آماده کردهام میپردازم، امّا به خاطر سپری شدن بخشی از وقت ناچارم از تعدادی از پرسشها صرف نظر کنم. قبل از طرح اوّلین سؤال از شیخ رفسنجانی این پرسش را دارم که آیا جوابهایتان به پرسشهای ما بیان دیدگاه شخصی شماست یا اینکه دیگر مراجع و مسئولین نیز با شما هم عقیده هستند؟ این را به خاطر آنکه بینندگان متوجه موضوع باشند میپرسم، لطفاً خیلی کوتاه پاسخ بدهید تا به موارد دیگر بپردازیم.
هاشمی: طبعاً من از نگاه و دیدگاه خودم صحبت میکنم، امّا میدانم در بسیاری از مسایلی که در این برنامه مطرح میکنم؛ بسیاری از علما در ایران با من هم عقیده هستند.
مجری: با تشکر از شما، بگذارید از اینجا آغاز کنیم؛ سخنان شیخ قرضاوی را در ارتباط باگردهمایی مکّه و عدم حضور مراجع بزرگ شیعه در آن اجتماع و خودداری ایشان از امضای معاهده، شنیدید، برخی بر این باورند که عدم حضور ایشان مانع پیشگیری از فتنۀ موجود میان مسلمانان شد؛ موضوع دیگر، مسألۀ ناسزاگویی به اصحاب رسول خداست، سخنان جناب دکتر قرضاوی را شنیدید، شما چه میفرمایید؟
هاشمی: نظر من اینست که کارهایی که مردم عوام و افراطیهای دو طرف انجام میدهند، نباید باعث ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بشود؛ همۀ ما بر اساس دستور قرآن باید به حبل الله متوسل شویم و در برابر خطراتی که امّت اسلامی را تهدید مینماید، بر روی وحدت اسلامی مان اصرار بورزیم؛ و مهمترین آن خطرات اسرائیل و صهیونیزم و استکبار جهانی است، آنان بذر فتنه میپاشند و برخی از کشورهای ما مسلمانان را اشغال کردهاند و این را مدتهاست که آغاز کردهاند و به دنبال تسلّط بر منابع ما هستند، به همین سبب وظیفۀ امّت اسلامی است که جمعیتی حدود یک و نیم میلیارد را تشکیل میدهند و حدود ۶۰ کشور اسلامی داریم و در سازمان ملل از وزن قابل توجهی برخوردارند و نقاط استراتژیک و حسّاسی را در دنیا در اختیار دارند در واقع نقاط بسیار مهّمی هستند. همچنین بهترین منابع را مانند انرژی که خداوند به آنان ارزانی داشته صاحب هستند و قرآنی را در اختیار داریم که ما را در زندگی مان راهنمایی میکند؛ و همچنین از سنّت پیامبر و سیرۀ ائمه برخورداریم و علما و دانشمندان و دانشگاهها و شخصیات فراوانی وجود دارند. به همین سبب امّت اسلامی حق دارند قدرت بزرگی را تشکیل بدهند و از امّت مسلمان دفاع نمایند. ما به دنبال تعرض به دیگران نیستیم، بلکه هدف مان پاسداری از اسلام است؛ این هدف به وحدت نیازمند است. ما نمیخواهیم وارد پارهای از مسایل فرعی بشویم که این چنین گفت و آن چنان گفت. ما در ایران خطبهها و سخنرانیهایمان را با جملاتی همچون: «الحمد لله و الصلاه و السلام علی رسول الله و آله و اصحابه» آغاز میکنیم. تقریباً تمامی خطبا و سخنرانها اینگونه سخن خود را شروع میکنند، ما شیعهها در ایران به توحید و نبوّت و معاد ایمان داریم و هر انسانی این باورها را داشته باشد او را مسلمان میدانیم و در نتیجه جان و مال و حیثیت او مصون و محترم است؛ و به هیچ وجه نباید به حقوق و شخصیت چنین انسانی تعرض بشود و چنین کاری حرام است. هرچند گلهمندیها و ملامتهایی از دو طرف وجود دارد؛ امّا این شرایط، شرایط ملامت و بازخواست نیست، ما باید دست به دست یکدیگر بدهیم و از هویت اسلامی خود دفاع کنیم.
مجری: بسیار کوتاه میگویم که: برخی از اهل سنّت میگویند: «تا زمانی که برای دوری از سب صحابه فتوایی (از طرف مراجع) صادر نشود، نباید چنین موضعگیری و سخنانی را جدّی گرفت.»
هاشمی: کدام موضعگیری؟
مجری: موضعگیری در برابر توهین به اصحاب رسول خدا (ص) احیاناً از طرف عوام شیعه، نمیگویم از طرف علما؟
هاشمی: بارها از طرف علمای اسلام و علمای شیعه این موضوع مطرح شده است، به ویژه از طرف مرحوم امام خمینی و اخیراً هم مقام معظم رهبری در این ارتباط سخن گفتند، من بر این باورم که لازم است هر دو طرف به این ابتکار دست بزنند و علمای طرفین چنان فتوایی را صادر نمایند و بر روی مسایل اختلاف برانگیز دست نگذارند، مسایلی که اگر مورد توجه قرار گیرند، عامل وحدت نخواهند بود؛ هیچگاه تفرقه سودی را عاید نخواهد کرد؛ و همانگونه که قرآن میفرماید: نزاع ما را دچار شکست خواهد کرد.(و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم) ما نمیخواهیم که امّت اسلامی دچار ضعف شود، ما پیش از هر سخنرانی از آل و اصحاب پیامبر اسم میبریم، پس این مناقشات به خاطر چیست؟
مجری: به دوحه میرویم و با جناب دکتر قرضاوی همراه میشویم، جناب شیخ برای آنکه اهل انصاف باشیم باید یادآوری کنیم که: بعضی از شیعیان میگویند: عدّهای از مسلمانان اهل سنّت عملکردها و موضعگیریهایی دارند که نمیتواند برای در نطفه خفه کردن فتنهها سازنده باشد. برای مثال آنان از مسألۀ: هلال شیعی و فتواهای تکفیری از طرف برخی علما و پارهای از مسئولین کشورهای اسلامی که حکم کفر اهل تشیع را صادر میکنند گلهمندند، اگر شیعیان بر روی رویدادهای تاریخی اسلام انگشت میگذارند، اهل سنّت نیز بر روی حوادثی تاریخی مانند اشغال بغداد (توسط هلاکو خان مغول) و ابن علقمی و نصیرالدین طوسی و… اشاره میکنند، این امور نیز در حد خود وارد کردن اتهام است. نظر شما چیست؟ زیرا اتهامهای متقابلی وجود دارند و شیعیان نیز گله مندیهایی دارند.
قرضاوی: میتوانم به نمایندگی از طرف تمامی اهل سنّت بگویم که: ما رویدادهای تاریخی را پایه باورهای خویش قرار نمیدهیم، ما از تاریخ بهره میگیریم، امّا آن را باری بر دوش خویش قرار نمیدهیم و خود را اسیر آن نمیگردانیم، ما بر این باوریم که اگر شیعیانی بودهاند که به خطا رفته، بار گناه آنان را بر دوش شیعیان معاصر قرار نمیدهیم، زیرا قرآن به صراحت میفرماید: «تلک امهٌ قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم.» ما در مورد اصحاب نیز همین باور را داریم، فرض کنیم که در میان اصحاب کسانی دچار اشتباه شده باشند، آنان اشخاصی بودهاند که اکنون نیستند، ما فرزند زمان خویش هستیم.
در ارتباط با مسألۀ تکفیر باید گفت که: تکفیر موضوعی دو جانبه شده است، امّا مهم این است که بدانیم چه تعداد از اهل سنّت شیعه را تکفیر میکنند، بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق اهل سنّت به تکفیر متوسل نمیشوند، نباید فتوای تکفیر شیعه از طرف یکی دو نفر را بهانه قرار بدهیم.
آنچه در لبنان روی داد شاهد است که، اکثریت قاطع جهان اسلام از حزب الله حمایت کردند، زیرا امکان ندارد که در برابر حزب الله از اسرائیل جانبداری نمایند. اگر اینجا و آنجا فتاوایی صادر میشود، به هیچ وجه نمایندۀ رویکرد عمومی اهل سنّت نیست، زیرا اگر بخواهیم مردمی را بازخواست کنیم لازم است بر روی رویکرد عمومی آن تأکید کنیم، رویکردی که بدور از چنین تکفیری است.
همچنان که گفتم: ما در عرصۀ تقریب دیدگاه و دور نمودن فتنههایی که عامل بدترین پراکندگی هستند، باید به دیدگاه اهل اعتدال و میانه روهای دو مذهب تکیه نماییم.
مجری: بر این باورم که آقای هاشمی از اهل اعتدال و میانه روها هستند. اینک اجازه بدهید به موضوع دیگری بپردازیم و آن این است که وقتی یک شیعی سخن میگوید، بسیاری از اهل سنّت میگویند که اهل تشیع به مسألۀ تقیه اعتقاد دارند، چگونه میتوانیم از صداقت آنچه که بر زبان میآورید مطمئن شویم؟ اجازه بدهید این سؤال را هم بپرسم و آن این است که آیا مراجع شیعه از روش تقیه بهره میگیرند و آن را تأیید میکنند؟ به خاطر آنکه دقیق تر سؤال را مطرح نمایم اجازه بدهید متن سؤال را بخوانم، آیا در ارتباط با روابط میان مسلمانان تقیه مطرح است، یا در موارد خاصی کاربرد دارد و در غیر آن جایز نیست؟
هاشمی: فکر میکنم این موضوع جزو همان چیزهایی است که دشمنان به آن دامن میزنند. اگر زندگی خردمندان و اشخاص و حکومتها و کشورها را ملاحظه کنید، میبینید که اموری وجود دارند که انسان نمیخواهد آنها را برملا کند، ازجنبۀ قانونی هم میدانیم پارهای از اسناد وجود دارندکه تنها بعد از سپری شدن مدّت زمانی کشف آنها جایز است، این معنای خردمندانۀ تقیه است.
طوری نیست که بشود برای هر انسانی همۀ آن چیزی را که میخواهد و یا در آن مصلحت نمیداند، مطرح کند، امّا تقیهای که شیعه به آن باور دارد، بر گرفته از خود قرآن و اسلام است، یعنی ما نباید اسرار مسلمانان را برای غیر مسلمانان افشاء کنیم، حتی در بین خود شیعه نیز برخی از مسایل مطرح نمیشوند، زیرا در هر حکومت و هر کشوری مسایلی سرّی وجود دارند و هیچکس اقدام به افشای آنها نمیکند. سادگی است اگر مفهوم تقیه را به تحرکات سرّی نادرست تفسیر کنیم. تقیهای که ما باور داریم موضوعی عاقلانه است و در میان شیعه و سنّی و تمامی حکومتها وجود دارد.
مجری: در این صورت تقیه دارای حکم مخصوص به خود است، پیش از انتقال به دوحه به طرح پرسش متقابل میپردازم. گفته میشود که برای شیعه نمودن اهل سنّت یا سنّی کردن شیعه فعالیتهایی صورت میگیرد. نظر شما در این رابطه چیست؟ زیرا اعتراضاتی در مورد تلاشهای ایران برای شیعه نمودن تعدادی از مردم در کشورهایی که صرفاً اهل سنّت هستند انجام میگیرد. تا این موضوع را برای بینندگان روشن کنیم و نگرانیهای درونی را بزداییم.
هاشمی: پرسش متوجه من است؟
مجری: بله.
هاشمی: ببینید بهترین راه برای شناساندن کار خوب و یا یک اندیشۀ خوب یا گرایشی صحیح، عملکرد درست است و چنین چیزی است که امکان بدست آوردن دل دیگران را فراهم مینماید، ما باید درست عمل کردن را به دیگران نیز بیاموزیم، اگر منظور این باشد که ما از کار نیک و عمل صالح دست برداریم، این درست نیست، ما باید از حق دفاع کنیم و اعمال نیک انجام بدهیم و از مظلومین دفاع نماییم، اگر ما چنین عمل کردیم، درست است که دیگران ما را به فراخوانی و تشویق دیگران متهم کنند؟ نه این درست نیست، من فکر میکنم که همه از این حق برخوردارند، امّا اگر بخواهیم از دیگران عیب جویی نماییم و آنان را متهم کنیم این درست نیست و ما چنین نمیکنیم و آن را کار درستی نمیدانیم. البته ما انتظار داریم که همگان اینگونه باشند و از طریق عملکرد خود مبلغ باورهای خود باشند و هر یک بکوشد درست عمل کند و همانگونه که گفتم با عملکرد درست خود دیگران را دعوت کند تا راه خویش را در پیش بگیرد.
مجری: شیخ یوسف در دوحه، حقیقت این است وقتی این پرسشها را با آقای هاشمی رفسنجانی مطرح میکنیم، این سؤال را هم از شما میپرسم، بسیاری از شیعیان میگویند که: اهل سنّت دارای مراجع نیستند، چگونه مطمئن باشیم هنگامی که دربارۀ اموری به توافق رسیدیم، مواد آن راه خود را میان اهل سنّت باز میکند و به صورت عملی و واقعی در میآید؟ به ویژه گاهی اختلافاتی در بین علمای اهل سنّت روی میدهد و گاهی میان علما و حکام به وجود میآید.
همچنین میگویند: اگر ما برای شیعی کردن تلاش میکنیم، اهل سنّت در پارهای از کشورها تلاشهای مشابهی را برای سنّی نمودن اهل تشیع دارند. ما باید منصف باشیم، آنان همچنین میگویند: در پارهای از کشورها با اکثریت اهل سنّت شیعیان از حقوق کامل برخوردار نیستند، نظر شما در این ارتباط چیست؟
قرضاوی: پیش از هر چیز میخواهم در مورد مسألۀ تقیه توضیح بدهم، درست است که در قرآن به تقیه اشاره شده، امّا در ارتباط با غیر مسلمانان است، زیرا خداوند میفرماید: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شئ الاّ ان تتقوا منهم تقاه.» یعنی تقیه در ارتباط با غیر مسلمانان بکار گرفته شده است. آن هم به صورت استثناء بکار رفته و در عرصۀ عمل و تعامل قاعدهای همیشگی به شمار نمیآید.
فیلم: مناظره یوسف قرضاوی با هاشمی رفسنجانی- قسمت دوم
این موضوع که اهل سنّت نیز به تبلیغ مذهب خود میپردازند و همچون اهل تشیع عمل میکنند، درست نیست، اینکه جناب شیخ رفسنجانی میگوید: اگر کسی عملکرد خوبی داشته باشد لازم است برای گسترش خیر آن را تبلیغ کند، این موضوع مورد نظر من نیست، منظور تلاش برای شیعی کردن سنّی و تشویق آنها به تغییر مذهب خویش است! یعنی از مذهبی به مذهب دیگری منتقل شوند، این کار زمینه ساز فتنه و آشوب است.
مجری: اجازه بفرمایید بپرسم؛ نظر شما در مورد نگرانی اهل تشیع از عدم برخورداری اقلیتهای شیعی از حقوق خود در کشورهای اهل سنّت چیست؟
قرضاوی: این موضوعی است که با دوستان در بارۀ ضرورت مراعات آن به توافق رسیدهایم، یعنی برای آنکه حقیقتاً با یکدیگر به تفاهم برسیم، حقوق اقلیتهای موجود در کشورهایی که دارای مذهبی غیر از مذهب اقلیت هستند، باید مراعات شود، یعنی اقلیتهای شیعی در کشورهای اهل سنّت از تمامی حقوق خود برخوردار باشند، همچنین اقلیت اهل سنّت حقوق خود را در کشورهای شیعی بدست بیاورند. ممکن است پارهای از دولتها که اکثریت مردم آن اهل سنّت اند، تمامی حقوق اهل تشیع را مراعات ننمایند، امّا به تعدادی از شیعیان در آن کشورها مقام وزارت و سفارت داده شده است، مدّتی پیش که به اندونزی سفر کرده بودم، ریاست هیأت دیپلماسی کشورهای عربی (که بامن ملاقات داشتند) یک نفر شیعی کویتی بود، در برخی از کشورهای خلیج به اشخاصی از شیعیان مقام وزارت سپرده شده است.
امّا من بارها به دوستان ایرانی گفته ام: شما دارای جمعیت بزرگ ۱۵ میلیونی از اقلیت اهل سنّت هستید – هر چند خود اهل سنّت میگویند جمعیت ما به مراتب بیشتر از این است – در عین حال حتی یک نفر وزیر هم ندارند، ما در مصر دارای سه وزیر قبطی هستیم که اقلیتی به مراتب کمتر از اهل سنّت در ایران است.
اهل سنّت میخواهند تعدادی مسجد در تهران داشته باشند، امّا تا کنون با این درخواست ایشان موافقت نشده است؛ این چیزی است که شامل دو طرف میشود، اگر به راستی میخواهیم تمامی درها را بر روی فتنه گریها ببندیم و آتش فتنه را که مدام به تباهی و بدی میانجامد خاموش نماییم، باید اقلیتها حق خویش را از اکثریت بگیرند.
مجری: جناب شیخ یوسف اجازه بفرمایید، به آقای رفسنجانی برگردیم و محور دوّم را مورد بررّسی قرار بدهیم. امّا خواهش میکنم که کوتاه پاسخ بدهید! زیرا زمان زیادی را برای این مناظره در اختیار نداریم، محور دیگر قضیه عراق است؛ در این ارتباط که موضوع عراق پیش از آنکه بحرانی مذهبی باشد، مسألۀای سیاسی است و شاید مسائل دینی به تبع و به دنبال آن مطرح شده باشند. برخی بر این باورند که ایران موافق ادامۀ وضع کنونی در عراق است، شما در عین اینکه آمریکا را اشغالگر به حساب میآورید میدانید این اشغالگران هستند که حکومتی مذهبی و متعصّب را بر سر کار آورده و این حکومت بر اساس سهمیه بندیهای مذهبی به وجود آمده است و اکنون نمایندۀ احزابی است که تعدادی از سران آنها پیشتر در ایران بوده و مورد حمایت شما قرار داشتهاند و اکنون هم با ایران در ارتباط اند؛ چگونه میتوانید دوگانگی حمایت از امّت اسلامی از یک سو و حمایت از حکومتی فرقه گرا در عراق را از سوی دیگر توجیه کنید؟
هاشمی: بله پیش از اینکه در ارتباط با عراق چیزی بگویم به اظهارات جناب آقای قرضاوی اشارهای بکنم، اگر بخواهم به آنچه ایشان بدان اشاره کردند بپردازم، درست در همان دامی خواهیم افتاد که امریکا برای ما گذاشته و گرفتار خواهیم شد؛ ایشان در ارتباط با اهل سنّت به آمار و ارقامی اشاره میکند و چیزهایی را (مانند: محرومیت اهل سنّت از مدیریت کشور و وجود مساجدی در تهران) مطرح میکنند که برای آنها پاسخهایی وجود دارد؛ امّا اگر بخواهم به آنها جواب بدهم گفتگو به صورت همان چیزی که آمریکا میخواهد در خواهد آمد، چیزی که ما خواستارش نیستیم و آمریکا و اسرائیل به دنبال آن هستند و طبعاً آقای شیخ قرضاوی نیز چنین چیزی را نمیخواهد و نمیخواهیم به این سمت برویم.
امّا در رابطه با عراق ما دارای دیدگاه روشنی هستیم و مدام آن را اعلام کردهایم، ما خواستار یکپارچگی ارضی و وحدت مردم عراق میباشیم، ما میخواهیم عراق یکپارچه باقی بماند و تجزیه نشود و ملّت عراق به حاکمیت ملّی خویش برسد. ما علاقهمندیم که همۀ ملیتها و پیروان تمامی ادیان در کنار یکدیگر در زیر پرچم و حکومتی واحد به زندگی مسالمت آمیز خود ادامه بدهند و از تمام ساز وکارهای حکومتی فراگیر برخوردار گردند. شیعیان به بهانۀ اینکه در گذشته مورد ستم قرار گرفتهاند و حکومتی سنّی ایشان را سرکوب کرده اکنون در پی انتقام جویی میباشند. ما باید به آینده بیندیشیم، همه باید دست به دست هم بدهند، اشغالگران در عراق حضور دارند چنانچه همه با هم متحد شوند، فرصتی برای اشغالگری باقی نخواهد ماند و باید اشغالگر را بیرون بیندازند. ما و دیگر کشورهای همسایۀ عراق باید از این یکپارچگی پاسداری کنیم؛ و هر انسانی را که در عراق دست به خشونت میزند نصیحت کنیم و کار او را محکوم کنیم و ملّت عراق را یاری دهیم که به وظیفۀ خویش عمل کند.
مجری: اجازه بدهید یادآور شوم که بسیاری بر این باورند که: ایران در عراق دارای نقش امنیتی است و سیستمهای اطّلاعاتی و امنیتی ایران در آن کشور فعّالاند. علی رغم مخالفت با اشغالگر در جهت ادامۀ اوضاع کنونی اقداماتی را صورت میدهند؛ آیا چنین چیزی نشانگر نوعی تضاد در سیاست ایران در عراق نیست؟ همچنین ایران دارای موضعگیریهای متفاوتی در ارتباط با لبنان و فلسطین است.(که بعداً به آن خواهیم پرداخت، یعنی وقتی که در مورد قضیۀ مقاومت در عراق سخن خواهیم گفت.)
هاشمی: کسی که این جور چیزها را مطرح میکند، دارد با زبان آمریکا سخن میگوید، ما به هیچوجه نمیخواهیم در امور مربوط به عراق دخالت کنیم و ما علاقه مندیم که مردم عراق خود سرنوشت خویش را رقم بزنند، هیچ دلیلی وجود ندارد که ما در عراق دخالت داریم، در هر کجای دنیا مسلمانان مشکلی داشته باشند ما به آنان کمک میکنیم، مگر ما به مردم بوسنی یاری نرساندیم، آنان که شیعه نیستند، اهل سنّت اند، مگر ما به مردم فلسطین کمک نمیکنیم، مگر مردم فلسطین شیعه اند! من به سبب دفاع از مسألۀ فلسطین شکنجه شده ام. قضیه بدین صورت نیست، ما مدافع امّت اسلامی هستیم، وقتی از عراق دفاع میکنیم به عنوان کشوری اسلامی به آن مینگریم که از طرف نیروهای آمریکایی اشغال شده است، ما به دنبال یاری عراق هستیم و نمیخواهیم در امور داخلی آن دخالت کنیم، آنها خود بهتر میدانند امورشان را چگونه حل و فصل کنند، انتخابات را برگزار میکنند و هر یک که رأی بیشتری آورده دولت را تشکیل میدهد و یا در مجلس اکثریت را بدست میآورد؛ لازم است دیگران نیز در امور داخلی عراق دخالت نکنند تا مردم آن کشور زمام امور خویش را بدست بگیرند. استعمارگران به دنبال ایجاد تفرقه اند، ما باید اینگونه اختلافات را در ارتباط با مردم عراق از خود دور کنیم.
مجری: حقیقتاً نمیخواهم در ارتباط با این موضوع سخن را بیشتر ادامه بدهم، امّا میخواهم این رأی شخصی خودم را بگویم و نمیخواهم شما به آن پاسخ بدهید که تنها پس از پایان حضور اشغالگران است که عراق میتواند به استقلال خود برسد و زمام امورش را در دست بگیرد.
اینک به دوحه میرویم تا از جناب دکتر قرضاوی بپرسیم که: اگر در عراق احزابی شیعی هستند که زیر سلطۀ اشغالگران حکومت میکنند، احزابی از اهل سنّت هم هستند که در آن حکومت مشارکت دارند و این نیز فعالیت زیر پرچم بیگانه است، از طرف دیگر گروههایی از اهل سنّت هستند و نمیخواهم از آنها اسم ببرم و رسانهها از آنها سخن میگویند که: به نام اسلام اقداماتی ناصواب را علیه شیعه و غیر شیعه در عراق صورت میدهند، آن گروهها هر از چند گاهی اطلاعیههای تکفیری از طریق اینترنت منتشر میکنند و همگان از این خبر دارند، آیا جلوگیری از این قضیه هم نمیتواند در جهت جلو گیری از فتنه و آشوب در عراق و دیگر جاها نقش سازندهای داشته باشد؟
قرضاوی: دوست عزیز! ما برای اصل مشارکت احزاب درحکومت اهمیت چندانی قائل نیستیم، زیرا مشارکت در حکومتها، دیدگاههایی سیاسیاند که گاهی درست و گاهی نادرست از آب در میآیند؛ برخی از برادران اهل سنّت ما دارای دیدگاههای مغایری بودند و دربارۀ آن تجدید نظر کردند، برخی مشارکت نموده و عدّهای هم در صف مقابل ایستاده اند. امّا چیزی که بر روی آن تأکید میورزیم، برخورداری مردم عراق از حق رویارویی با اشغالگران است، به این پرسش باید پاسخ داده شود که آیا مقاومت موضوعی است مشروع و مطلوب یا نامشروع و محکوم؟
بر ماست اعلان کنیم که مردم عراق، همچنین مردم فلسطین و افغانستان و هر ملّت دیگری که کشورش اشغال شده باشد، حق دارند که در برابر اشغالگران مقاومت و ایستادگی کنند؛ این حکم و فرمان اسلام است که هرگاه دشمنان، سرزمینی اسلامی را اشغال کردند، جهاد و مقاومت در برابر ایشان بر مردم آن سرزمین واجب عینی است و بر دیگرانی که اطرافشان هستند واجب عینی است که ایشان را یاری بدهند؛ این چیزی است که لازم است دربارۀ آن صحبت کنیم، در واقع مسألۀ اصلی مشارکت و عدم مشارکت نیست، مسألۀ روا شمرده شدن قتل و کشتار دیگران است، مشکل عراق این است که روزانه قتل عامهای دسته جمعی صورت میگیرد. اگر در میان اهل سنّت هستند کسانی که به خشونت دست میزنند ما آن را از همان آغاز محکوم کرده و میکنیم و (اتحاد جهانی علمای مسلمین) در این رابطه مرتب بیاناتی را صادر کرده است و من بارها در برنامۀ «شریعت وحیات» تلویزیون الجزیره و خطبههای جمعه (در مسجد عمر بن خطاب) از مراجع تقلید عراق و ایران خواستهام که فتواهای قاطعی را در محکومیت قتل و خونریزی متقابل مسلمانان صادر کنند.
کلیدهای بسیاری برای حل مشکلات عراق در دست ایران است و اگر بخواهد میتواند در برابر وضع موجود موضعگیری قاطعی داشته باشد. اگر این حقیقت را انکار کنیم، نتوانستهایم در این دیدار کاری مثبت را انجام بدهیم، زیرا هدف اصلی ما این است که همۀ از جاری شدن روزانه جوی خون در عراق جلوگیری کنیم. صدها هزار انسان بیگناه عراقی کشته شده اند، این وضع تا کی باید ادامه پیدا کند؟ این موضوعی است که لازم است در بارۀ آن چاره جویی شود.
مجری: جناب شیخ اجازه بفرمایید، ما باید جانب حق و انصاف را مراعات کنیم، اکنون به سبب عوامل متعددی ایران در معرض تهدید آمریکا قرار دارد، نظر شما در مورد پارهای از کشورهای اسلامی با اکثریت اهل سنّت چیست که از کشوری اسلامی حمایت نمیکنند، فراتر از آن گفته میشود که بدنبال تحریک بیشتر آمریکا علیه ایران هستند؛ چنین چیزی را چگونه میتوان پذیرفت؟
قرضاوی: پیش از هر چیز باید بگویم: نه اینکه من وکیل مدافع حکومتهای عربی و غیر عربی نیستم، بلکه بارها و بارها علیه آنها سخن گفته ام، امّا مسألهای که برای من حائز اهمیت است مسألۀ مردم و تودههای مسلمان است. درست است که ما در ارتباط با مسألۀ عراق و موضعگیری در مورد اصحاب رسول خدا (ص) و ترویج شیعی گرایی در ممالک صرفاً اهل سنّت با ایرانیها اختلاف داریم و در اینگونه مسائل مثل هم فکر نمیکنیم؛ امّا هرگاه ایران از طرف آمریکا و یا هر کشور دیگری مورد تهاجم قرار بگیرد، به صراحت و روشنی علیه آن موضع خواهیم گرفت و اجازه نخواهیم داد نه تنها علیه ایران بلکه علیه هیچ کشور مسلمان دیگری تجاوزی صورت بگیرد، ما با جنگ و تجاوزگری به هر صورتی که باشد مخالفیم، چگونه از تعرض به یک سرزمین اسلامی خشنود خواهیم شد؟ من بارها این موضوع را اعلام کردهام و در کنفرانس دوحه نیز گفتم: هرگاه علیه ایران تعرضی صورت بگیرد ما در کنار ایران خواهیم بود و علیه متجاوزان خواهیم ایستاد، زیرا ما در کنار صاحبِ حق خواهیم بود، مگر ایران چه جرمی را مرتکب شده تا مورد تعرض قرار بگیرد، اگر میخواهد از انرژی هستهای مسالمت آمیز استفاده کند، این حق اوست، چرا باید جلو او را بگیرند؟ موضع ما در این ارتباط واضح و صریح است و هیچگونه ابهامی در آن نیست.
مجری: جناب شیخ از شما سپاسگذارم. آقای هاشمی، موضع گیری اهل سنّت را در ارتباط با تجاوز احتمالی به ایران شنیدید تا حدودی همچنان در رابطه با اوضاع عراق خواهیم بود، میدانید که علیه حضور آمریکا در عراق مقاومتی وجود دارد و ایران نیز حضور آمریکاییها را اشغالگری میداند. من در اینجا عین پرسش مکتوب را مطرح میکنم تا برداشت دیگری از آن نشود؛ چرا تا کنون از طرف مراجع شیعی فتوایی مبنی بر ضرورت و وجوب مقاومت در تمامی عراق و در تمامی مناطق سنّی و شیعی صادر نشده و مقاومت موجود در استان الأنبار و بغداد را تأیید ننموده اند، هرچند اگر عادلانه بخواهیم قضاوت کنیم باید اذعان نماییم که از طرف برخی از شیعیان نیز مقاومتهایی صورت میگیرد. چرا چنین فتوایی به طور روشن صادر نمیشود؟
هاشمی: فکر میکنم ما بارها و بارها و شاید صدها بار مقاومت علیه اشغالگری را تأیید کردهایم و آن را واجب و ضروری دانستهایم، آنچه را ما تأیید نکردهایم جنگ و برادر کشی عراقیهاست. از طرف دیگر بدیهی است و شما فراموش نکردهاید که کدام طرف شروع کرده، من نمیخواهم در این دیدار وارد جزئیات شوم و کاری کنم که آمریکا خشنود شود، از آقای قرضاوی نیز انتظار دارم که چیزهایی را که احیاناً آمریکا مطرح میکنند، به میان نکشند و حقیقت کنار نهاده نشود. مقاومت در برابر اشغالگران حقی است که همۀ مردم عراق از آن برخوردارند. شما حتی یک اقدام تروریستی را که یک نفر ایرانی صورت دهد در عراق مشاهده نمیکنید، امّا بسیاری از شهروندان عرب و از کشورهای عربی دستگیر شده اندکه در اقدامات تروریستی مشارکت داشتهاند.
فیلم: مناظره یوسف قرضاوی با هاشمی رفسنجانی- قسمت سوم
جناب آقای قرضاوی به خوبی میداند که آنان از کجا میآیند. ما قصد دخالت در امور عراق را نداریم و میخواهیم مردم عراق خود سر نوشت خویش را رقم بزنند. ما تمامی اقداماتی را که علیه بارگاهها و حسینیهها و مساجد صورت میگیرد محکوم میکنیم و بارها و بارها این موضوع را مطرح کرده ایم، باید انصاف به خرج بدهیم و اجازه بدهیم مردم عراق از طریق آراء خود رویکرد خود را معلوم کنند، همۀ اقشار مردم عراق باید در حکومت و در سیستم اداری و قانونی بر اساس میزان رأی مشارکت داشته باشند. در این صورت میان مسلمانان و حکومتهای مسلمان اختلافی باقی نخواهد ماند، این موضوعی خردمندانه و مشروع است و جهانیان از آن اطلاع دارند و تقویت اختلافات در این شرایط تنها به سود آمریکا و اسرائیل تمام خواهد شد.
مجری: فقط در جهت بیان حقیقت میگویم؛ همانگونه که جناب شیخ قرضاوی اظهار داشتند – البته این را هم بگویم که بعد از این پرسش از شما پرسش مشابهی را از ایشان خواهم داشت – همانگونه که میدانید در عراق میلیشاها و جوخههای مرگ روزانه انسانهایی را به سبب پیروی از فلان مذهب میکشند! حتّی گاهی به سبب عواملی ساده مانند اینکه: اسم او فلان است! چنین چیزی روی میدهد؛ نظر شما در این باره چیست؟ تا جهانیان موضع گیری شما را در این رابطه بدانند.
هاشمی: چنین چیزی از هر طرف که صورت بگیرد گناه بزرگی است، نباید خون یک مسلمان و حتی غیر مسلمان در عراق بر زمین ریخته شود، تمامی مردم عراق باید از طریق اجرای قانون از امنیت برخوردار شوند، امّا افراطیها با هدف ویژهای به عراق آمدهاند؛ آمدهاند تا مانع از آن شوند که مردم عراق خود زمامدار امور خود شوند و اشغالگران آمریکایی نیز از چنین چیزی اظهار رضایت مینمایند، زیرا زمینه و بهانه ادامه حضورشان را فراهم میکند، به همین خاطر بر ما علمای شیعه و سنّی و تمامی مراکز و شخصیتهای فکری و فرهنگی در جهان اسلام است که زمینه را برای مردم عراق فراهم کنیم تا زمام امور و سرنوشت خود را بدست بگیرد. دیگر مسایل ارتباطی به ما ندارد زیرا خود آنان از رشد و خرد کافی برخوردارند.
مجری: سؤال بعدی را از دکتر یوسف باید بپرسم، امّا این را بگویم که برخی بر این باورند که اگر از طرف مسئولین و مراجع ایران در محکومیت اقدامات جوخههای مرگ فتوایی صادر میشد، از اقدامات آنان جلوگیری میکرد.
هاشمی: من پاسخ این پرسش را بار دیگر تکرار میکنم؛ ما بارها چنین چیزی را حرام شمرده ایم، دیدگاه تمامی علمای ایران و مقام معظم رهبری این است که چنان اقداماتی شرعاً حرام است و جزو گناهان کبیره است و هر کس مرتکب آنها بشود مستحق آتش جهنم است، از نظر ما همه اینها روشن هستند، مسلمانان نباید با یکدیگر به جنگ بپردازند، امّا لازم است ببینیم کدام طرف شروع کرده است؟ چه کسی آیتالله حکیم را بعد از بیست سال مبارزه و بازگشت به عراق ترور کرده است؟ ما حتّی بر روی این موضوع چندان تکیه نمیکنیم، ما نمیخواهیم به گذشته نگاه کنیم و بهتر است به آینده بیندیشیم.
مجری: جناب قرضاوی، در مورد مقاومتی که در باره آن صحبت میکنیم، شیعیان میگویند: آنها دست به عملیات انفجاری و قتل و کشتار میزنند و موضعگیری بعضی از گروهها مانند القاعده و دیگران به ویژه در باره تکفیر شیعیان اقدامی منفی است. آیا شایسته نیست که از طرف شما هم در مورد آنان فتواهای صریح و قاطعی صادر شود؟
قرضاوی: پیش از پاسخ به سؤالتان میخواهم در مورد این سخن شیخ رفسنجانی که: «فلانی میداند آنان از کجا میآیند» توضیحی بدهم، من اطلاع ندارم آنان از کجا میآیند، زیرا وزارتخانهای اطلاعاتی را در اختیار ندارم و نمیدانم از کجا میآیند، امّا به هر صورت اقدامات خشنونت آمیزی که سبب ریخته شدن خون بی گناهان میشود را محکوم کرده ایم، زمانی که آقای باقر حکیم را کشتند من در قاهره بودم، از همانجا آن را محکوم نمودم و گفتم این اقدام حرمت زمان یعنی ماه رجب و حرمت مکان یعنی مسجد و حرمت انسان را زیر پا نهاده است و تمامی تعرضاتی را که علیه شهر نجف و مرقد دو امام صورت گرفته را محکوم کرده ایم، من شخصاً آنها را در خطبههای نماز جمعه و در برنامهام (در تلویزیون الجزیره) محکوم کرده ام، همچنین اتحاد جهانی علمای مسلمین که من افتخار ریاست آن را بر عهده دارم آنها را محکوم شمرده است. ما اینگونه امور را مردود شمرده و به هیچ وجه تأیید نمیکنیم، اینها از نظر ما روشن و واضح اند، کاش نظر دوستان (شیعه) هم از شفافیت کافی برخوردار بود. البته ما نمیتوانیم مسئولیت اقداماتی را که اینجا و آنجا صورت میگیرد را بپذیریم؛ آنچه را مورد تأیید قرار میدهیم مقاومت در عراق است، اساساً مقاومت در برابر اشغالگر، مقاومت خود عراقیهاست و گمان من این است آنانی که از خارج به مقاومت در عراق ملحق میشوند ۵ تا ۱۰ درصد بیشتر نیستند.
مجری: ظاهراً من سخنان شیخ یوسف را نمیشنوم، امّا میخواهم بپرسم که وقتی جناب شیخ رفسنجانی آن امور را محکوم میکند و شما هم آن را محکوم مینمایید، پس مشکل چیست و چرا پیشرفتی روی نمیدهد؟ چرا؟ (سؤال را از شیخ یوسف میپرسم.)
قرضاوی: من بر این باورم که از طرف مراجع شیعی در عراق و ایران موضعگیری کافی در جهت محکوم کردن آنچه در عراق روی میدهد، وجود ندارد و از نظر عملی اقداماتی که از چنان اموری جلوگیری نماید صورت نگرفته است. من اعتقادم بر این است که ایران برای جلوگیری از آنچه در عراق روی میدهد از توانایی و نفوذ کافی برخوردار است و میتواند به آنها بگوید: کافی است و دست بردارید! آقای شیخ رفسنجانی نمیخواهد به این واقعیت اعتراف کند، امّا همه بر روی وجود نفوذ و سلطه ایران تأکید دارند و این واقعیتی آشکار است و همگان آن را مشاهده میکنند. این موضوعی است که ایران توانایی جلوگیری از آن را دارد و میتواند به بسیاری از آنان بگوید چنان عمل کنید و چنان اقداماتی را انجام ندهید، چنین اقدام عملی و ملموسی است که مشکل را حل خواهد کرد. ایران میتواند آتش فتنه موجود در عراق را خاموش کند و مسلمانان را از این جنگ فرقهای خانمان سوز که تر و خشک را با هم نابود میکند، مصون بدارد. جنگی که غالب و مغلوبی در آن وجود ندارد و همه ما در آن شکست خورده خواهیم بود. این درست همان مسائلی است که میخواهیم به صراحت آنها را بیان کنیم.
مجری: در واقع تنها پنج دقیقه از وقت برنامه باقیمانده که آن را میان هر دوی شما تقسیم میکنم، من به عنوان یک روزنامه نگار و مسلمان عرب میشنوم که تمام علما و اندیشمندان بنا بر اصطلاحاتی که اهل سنّت بکار میگیرند: «استعمار و صهیونیزم جهانی» و بنا بر واژههایی که اهل تشیع بکار میگیرند: «شیطان بزرگ و نیروهای استکباری» را محکوم میکنند؛ امّا از درون به خود نگاه نمیکنیم، آیا به راستی زمان آن فرا نرسیده که قرائت و نگاه خود را به واقعیتها بازنگری کنیم؟ و اعتراف کنیم که ریشه مشکل در بین خود ما مسلمانان است و باید ابتدا اختلافهای موجود بین خود را بر طرف کنیم و از مهمترین آنها آغاز کنیم؟ در این ارتباط و در مدت ۵/۲ دقیقه چه چیزی برای گفتن دارید؟ و از نظر شما مهمترین مسائلی که باید قبل از پرداختن به حل وفصل دیگر امور اختلافی به آنها پرداخته شود ودر اولویت قرار دارند، کدام اند؟
هاشمی: شما درست به اظهارات قبلی من که در آغاز سخن گفتم برگشتید، اینکه خود ما باید از اتحاد میان خود پاسداری کنیم، از جناب آقای قرضاوی انتظار دارم که اخبار مربوط به ما را بیش از گذشته بخوانند و اظهارات بیان شده از طرف مسئولین ایران را بشنوند، چنانچه اظهارات و تصریحات ما را میخواندند با این لحن صحبت نمیکردند، موضوع روشن است، پرونده اخبار حتی در الجزیره نشان میدهد که چه تعدادی از علما و شخصیتهای ما از مقاومت در عراق حمایت کردهاند و جنگ داخلی را مردود و محکوم شمرده و آن را تحریم کرده و چقدر اشخاصی را نصیحت کردهاند که در فکر انتقام جویی از طرف مقابل نباشند و دنبال اقدامات آدمهای جاهل گام برندارند، ما این موضوع را بارها و بارها اعلام کرده ایم. من فکر میکنم که عامه مردم از این موضوع خبر دارند و در روزنامهها موجود است و از جناب آقای قرضاوی انتظار دارم که دیدگاههای علمای ما را بیش از گذشته مورد برّرسی قرار بدهند و مطمئن باشند که ما به سبب آنچه در میان مردم مسلمان روی میدهد و آنچه در عراق میگذرد قلبمان میسوزد.
مجری: جناب قرضاوی ۵/۲ دقیقه وقت دارید به همان سؤالی که با آقای رفسنجانی مطرح کردم پاسخ بدهید.
قرضاوی: این دیدار را با بیان مطالبی به پایان میبرم، اولین مطلب این است که: همه ما موظفیم در مورد پاسداری از وحدت این امّت بسیار بسیار جدّی عمل کنیم و در برابر هر گونه تلاشهای تفرقه آمیز ایستادگی نماییم؛ تلاشهایی که از مسائلی مانند: نژاد و ملیت که فلان مردم فارس و اینان عرب و دیگری تورانی اند، استفاده میکنند جلوگیری کنیم، برماست که همه بر حول محور وحدت بخش اسلام جمع شویم و اسلام را برتر از مذهب و فرقه به شمار بیاوریم و میهن اسلامی را بر فرقه گرایی برتری بدهیم و امت را بالاتر از نژاد و ملیت به شمار بیاوریم و مصالح مهمتر را بر مصالح کم اهمیت ترجیح بدهیم، ما باید فراتر از این امور عمل کنیم. زمانی که از گفتمان اسلام و مسیحیت استقبال میکنیم و با آنها به گفتگو میپردازیم و سعی میکنیم که با ایشان به تفاهم برسیم، چرا نباید ما مسلمانان برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به یکدیگر تلاش نماییم؟ چرا از گفتگو میان خود مسلمانان استقبال نکنیم؟ این امّت باید وحدت خود بدست بیاورد، امّتی بزرگ، امّت یک میلیارد ونیم مسلمان میتواند جایگاه شایسته خویش را بازیابد به شرطی که در راه وحدت و تفاهم و همیاری گام بردارد و از تواناییهای انسانی و امکانات اقتصادی و میراث تاریخی و متمدنانه و رسالت معنویش به درستی استفاده کند؛ در این صورت میتواند از زندان عقب ماندگی رهایی یابد و به فضای باز پیشرفت و ترقی همه جانبه وارد شود و از دایره جهان سوم به عرصه جهان اول وارد گردد. این یک موضوع، موضوع دیگر که میخواهم به وسیله آن این دیدار را به پایان ببرم این است که مسلمانان در شرق و غرب جهان انتظار دارند که این دیدار و گفتگو به نتیجه عملی و ملموسی بیانجامد، نمیخواهند تنها در دایره گفتگوی نظری و حرف زدن محدود بماند، زیرا در مورد آنگونه سخنان کمبودی نداریم، انتظار ما این است که در عمل و واقعیت تبلور پیدا کنند و مردم آن عملکرد واقعی را با چشمان و تمامی وجود ببینند و احساس کنند، مردم مسلمان میخواهند وضع عراق چیزی غیر از آنچه هست بشود و از قتل و خونریزی روزانه جلوگیری شود و میلیشیاها و جوخههای مرگ متوقف شوند، حقوق به صاحبان حق برگردانیده شود، رانده شدگان به محل سکونت خود باز گردند، مساجد غصب شده به صاحبان آنها بازگردانیده شوند، جلو امواج تلاش برای شیعه کردن گرفته شود و بسیاری از امور دیگر که همه از آن رنج میبرند. اگر قصد داریم مشکل را حل و فصل کنیم باید گفتار را به کردار تبدیل کنیم، در غیر این صورت نشسته و متفرق شدهایم و کاری را نتوانستهایم از پیش ببریم، این چیزی است که انتظارش میرود.
در کنفرانس دوحه نیز گفتم که: اندیشه تقریب بین مذاهب در برابر آزمون حساس و سختی قرار دارد، امیدوارم که از آن سربلند بیرون بیاید و به شکست و بن بست نیانجامد و در این آزمون مردود نشود، این چیزی است که در اسرع وقت انتظارش را داریم و از پس امروز فردایی است و آمدن فردا برای کسی که در انتظار آن است چندان دور نیست.انشاء الله!
من به آینده امیدوارم و از خداوند انتظار خیر و نیکی را داریم…
مجری: در پایان این دیدارم لازم به یادآوری است که همچنان پرسشها و مسایل بسیار و متفاوتی باقیمانده که میخواستیم آنها را از این دو شخصیت بپرسیم، اما زمان برنامه به سر آمد. در پایان این دیدار به غیر از اینکه از جناب آقای هاشمی رفسنجانی و آقای دکتر یوسف قرضاوی کمال سپاس و تشکر را بنمایم، فرصت دیگری باقی نمانده است. امیدوارم در حد توان و تشخیص خود توانسته باشم با طرح این پرسشها سودی را به همگان رسانده باشم.