کرامت انسانی یکی از موضوعات بسیار مهمی است که پایه بسیاری از حقوق و امتیازات انسانی را تشکیل میدهد، حقّی که نه تنها قابل سلب نیست بلکه از مبانی حقوق بشر تلقی میشود. روشنفکران سکولار معتقدند برخی احکام اسلامی مانند قصاص و حدود الهی خشونتآمیز بوده و منافی کرامت انسان است.
به گزارش شبکه اجتهاد، یکی از ویژگیهای مهم انسان بماهو انسان برخورداری از حق کرامت است و بسیاری از آموزههای دینی اعم از قرآن و روایات بر کرامت انسان و لزوم پاسداشت آن تأکید دارند.
عدهای اسلام را متّصف به خشونت دانسته و مسلمانان را خشونتگرا معرفی کرده و معتقدند برخی احکام اسلامی مانند قصاص و اجرای حدود الهی خشونتآمیز بوده و منافی کرامت انسان است.[۱] به عنوان نمونه جان هیک، متفکر و پلورالیست معروف معاصر، می گوید: «این خال بر چهره اسلام است که برخی از کشورهای اسلامی مجازات زننده و غیر انسانی در حق مجرمان روا می دارند». [۲] این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال است که آیا احکام جزایی اسلام مانند قصاص و اجرای حدود شرعی از مصادیق خشونت بوده و منافی کرامت انسانی است؟
این پژوهش پس از تبیین معنای کرامت و بیان ادلّه مدّعیان خشونت در اسلام، در ادامه توضیح میدهد که بر فرض صدق کلمه خشونت بر احکام اسلامی اینها مواردی از خشونت هستند که مجاز و قانونی اند که برای حفظ حقوق جامعه اسلامی، رعایت عدالت و حفظ امنیت در جامعه و مهار هر چه بیشتر خشونت و ظلم وضع شده اند.
روش نگارش این تحقیق، توصیفی- تحلیلی با استفاده از گردآوری کتابخانهای میباشد.
کرامت انسانی
کرامت در لغت به معنای ارزش، عزت، شرافت، انسانیت، شأن، مقام، سخاوت، بزرگواری، بزرگوار داشتن کسی است. [۳]
از دیدگاه اسلام، انسان دارای دو نوع کرامت است: کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی.
علامه محمدتقی جعفری، ضمن تقسیم کرامت انسانی به کرامت ذاتی و اکتسابی مینویسد: «در دین اسلام، دو نوع کرامت برای انسانها ثابت شده است که عبارتند از: ۱- کرامت ذاتی و حیثیت طبیعی که همۀ انسانها، مادامی که با اختیار خود- به جهت ارتکاب به خیانت و جنایت بر خویشتن و بر دیگران- آن را از خود سلب نکنند، از این صفت شریف برخوردارند. ۲- کرامت ارزشی که از به کار انداختن استعدادها و نیروهای مثبت در وجود آدمی و تکاپو در مسیر رشد و کمال و خیرات ناشی میگردد. این کرامت، اکتسابی و اختیاری است و ارزش نهایی و عالیِ انسان به همین کرامت است».[۴]
مهمترین دلیل بر کرامت ذاتی انسان از دیدگاه اسلام، آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا»[۵] است.
مهمترین معیار و محور کرامت اکتسابی بر اساس آموزههای دینی، «تقوا و ایمان» است. خداوند متعال در این باره میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».[۶]
لازمه کرامت انسانی حفظ کیان و شخصیت برای همه انسانهاست که هیچ کس نمیتواند آن را سلب کند. این کرامت به گروه، قشر، مذهب، منطقه جغرافیایی و نژاد و رنگ پوست اختصاص ندارد و شامل همه انسانها میشود. امنیت، عدالت، رضایت خاطر و تأمین نیازهای معیشتی و اقتصادی و آسایش از لوازم حفظ کرامت انسان است.[۷]
خشونت و نقض کرامت انسان
کرامت انسانی هم در منابع شرعی و هم متون بین المللی مورد تأکید قرار گرفته است. کرامت انسانی صرف نظر از نژاد، سن، جنس، دین و اعتقادات شخص و صرف نظر از اتهامی که به فرد منسوب شده است، در خصوص کلیه افراد فقط به سبب انسان بودن آنها باید رعایت شود. لذا هر اقدامی که موجب تحقیر و توهین به افراد گردد مخالف کرامت انسانی است.
یکی از مسائلی که امروزه در مورد رعایت کرامت انسان مطرح میشود مسئله مجازات مجرم است. بسیاری از مدافعان حقوق بشر مدّعی اند حقوق جزا باید به رعایت کرامت انسانی توجه کند و هر مجازاتی که به شکلی موجب تحقیر انسان شود باید برداشته شود. این دیدگاه مدّعی است مجازات اسلامی با کرامت انسانی ناسازگار بوده و خشونت زاست.[۸] قصاص و اجرای حد بر مجرم از جمله مجازاتهایی هستند که به عنوان عوامل خشونت زا معرفی شده اند.
برخی احکام جزایی اسلام
بسیاری از قوانینی که در یک جامعه وضع و اجرا میشود به منظور جلوگیری از انحرافات اخلاقی و هرج و مرج و بی نظمی در آن جامعه است. به همین منظور مردم به سوی برخی اعمال دعوت شده و از برخی دیگر منع شده اند؛ ولی صرف یادآوری ضرر یا منافع برای تحقق این هدف کافی نبوده و به ناچار برای هر یک از مواد قانون ضمانت اجرایی قرار داده شده است که برخی از آنها به عنوان جبران خسارت و برخی جنبه تنبیهی دارد. ادیان آسمانی و مشخصاً دین اسلام هم از این قائده مستثنی نبوده و مجازات مجرمین را جزء قوانین خود قرار داده اند.
۱- قصاص
قصاص یکی از احکام کیفری اسلام است که اندازه و چگونگی آن، درست همانند جرمِ انجام گرفته است. علامه طباطبایی مینویسد: «قصاص را از این جهت قصاص نامیدهاند که جانى را در جنایتش تعقیب میکنند و عین آن جنایت که او وارد آورده بر او وارد مىآورند».[۹]
در آیه ۱۷۸سوره بقره و آیه ۴۵ سوره مائده به قصاص و احکام آن اشاره شده است.
عدهای از روشنفکران معتقدند اجرای قصاص موجب گسترش انتقام میشود و بهتر است تدابیر دیگری مانند زندان، درمان مجرم و … اتخاذ کرد.
۲- حدود الهی
یکی از ویژگیهای مجازات اسلامی اجرای حد است. حد در لغت به معنای منع و مرز است[۱۰] و در اصطلاح به مجازاتی میگویند که چگونگی و اندازه آن از سوی شارع مشخص شده است. برخی آیات قرآن بیانگر مجازات حد هستند.[۱۱] پیامبراکرم (ص) در این زمینه میفرمایند: «إِقَامَهُ حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» [۱۲]؛ اقامه یک حد، از بارش چهل شبانه روز باران مفیدتر است.
برخی اجرای علنی حدود را موجب تحقیر مجرم و منافی کرامت انسانی او میدانند.
فلسفه و اهداف مجازاتهای اسلامی
مجازاتهای اسلامی دستیابی به هدف یا اهداف خاصی را مدّ نظر دارند. چرا که مقررات را شارع حکیم وضع کرده و قانونگذاری مبتنی بر حکمت، امری هدفمند است. اینک به برخی از مهمترین اهداف مجازاتهای اسلامی اشاره میکنیم:
۱- اجرای عدالت
نظام حقوقی اسلام با توجه به مصالح فردی و اجتماعی اهدافی را دنبال میکند.[۱۳] در این نظام رعایت عدالت در مقام قانون گذاری و اجرا از اهمیت ویژهای برخوردار است.[۱۴]
یکی از ویژگیهای مجازاتهای اسلامی اجرای عدالت در جامعه است و معتقد است اجرای مجازات منافاتی با کرامت انسان ندارد. هدف از اجرای قصاص نیز همین است. قرآن مجید فلسفه قصاص را حفظ حیات آدمیان میداند.[۱۵]
قصاص اسلامى به هیچ وجه جنبه انتقامجویى ندارد بلکه دریچهاى است به سوى حیات و زندگى انسانها که از یک سو ضامن حیات جامعه است؛ زیرا اگر حکم قصاص به هیچ وجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنیت مىکردند، جان مردم بىگناه به خطر مىافتاد همانگونه که در کشورهایى که حکم قصاص به کلى لغو شده آمار قتل و جنایت به سرعت بالا رفته است. و از سوى دیگر مایه حیات قاتل است چرا که او را از فکر آدمکشى تا حد زیادى باز مىدارد و کنترل مىکند.
و از سوى سوم به خاطر لزوم تساوى و برابرى جلوی قتلهاى پى در پى را مىگیرد و به سنتهاى جاهلى که گاه یک قتل مایه چند قتل و آن نیز به نوبه خود مایه قتلهاى بیشترى مىشد پایان مىدهد، و از این راه نیز مایه حیات جامعه است. و با توجه به اینکه حکم قصاص مشروط به عدم عفو است نیز دریچه دیگرى به حیات و زندگى گشوده مىشود. [۱۶]
تشریع قصاص به عنوان کیفر مناسب برای قاتل نفس محترمه، خود دلیل بر ارزشمندی حیات از دیدگاه اسلام است. فلسفه تشریع قصاص تأمین حیات انسانها و تضمین حیات اجتماعی است؛ چراکه یادآوری عواقب کشتن انسان بی گناه تا حد زیادی قاتلان بالقوه را از ارتکاب جرم باز میدارد و در نتیجه، جامعه نیز از شرارت افراد شرور در امان می ماند.
بر خلاف پندار کسانی که قصاص را عامل گسترش انتقام میدانند، قصاص یک قانون قرآنی است که از سوی خداوند حکیم بر اساس حکمت وضع و تشریع شده است و ارتباطی با مسئله انتقام جویی ندارد؛ چون انتقام یک امر شخصی و برای فرونشاندن غضب فردی است، در صورتی که قصاص برای پیشگیری از تکرار ظلم و جنایت در اجتماع و هدف آن تأمین عدالت و تضمین حیات اجتماعی است. [۱۷]
۲- اصلاح و تربیت مجرم
مهمترین برنامه تربیتی اسلام برای مجرمین، تشویق و ترغیب آنها به توبه و بازگشت به سوی ارزشهای الهی است. امیدوار کردن مجرمین به اینکه جرم و گناه آنها مورد عفو قرار میگیرد و توبه آنها حتی از اجرای مجازات در مورد آنها بهتر است میتواند زمینه بسیار مناسبی را برای بازسازی روحی دوباره مجرمین فراهم نماید و آنها را به جامعه بازگرداند.[۱۸]
آیات متعددی از قرآن، هدف از بعثت پیامبران را تزکیه و تربیت آدمی دانسته اند.[۱۹] صرف نظر از آیات قرآن دقت در مقررات کیفری اسلام از جمله سقوط مجازاتها نشان میدهد که از اهداف بنیادین کیفرهای اسلامی، اصلاح و بازسازی بزهکاران است. بر پایه آیات قرآن کیفر بسیاری از جرائم، در شرایطی با توبه بزهکار ساقط میشود. حتی «محارب» هرگاه پیش از گرفتار شدن توبه کند، کیفر نمیشود. [۲۰] به تصریح قرآن مجید هرگاه سارق پس از ارتکاب سرقت توبه کند کیفر نمیشود. [۲۱] همچنین کسی که با ارتکاب جرم قذف به محرومیت از ادای شهادت و عدم قبول شهادت محکوم شده، هرگاه توبه نماید، شهادتش پذیرفته خواهد شد. [۲۲]
در روایات نیز گفته شده است اگر دزد، شرابخوار و زناکار، قبل از دستگیری و اثبات جرم توبه کنند، حد ساقط میشود. [۲۳]
بدین ترتیب، توبه –بازگشت انسان به حالت پاکی و دوری از جرم – و اصلاح مجرم که هدف اسلام است تحقق یافته است پس نیازی به اجرای حد نیست.
۳- بازدارندگی عمومی و خصوصی
یکی از اهداف مجازات از دیدگاه اسلام، بازداشتن مجرم از ارتکاب دوباره جرم و بازداشتن دیگران از دست زدن به اعمال مجرمانه است.
از نظر قرآن کریم، کشتن یک انسان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، برابر با کشتن تمامى انسانهاست. [۲۴] لذا قصاص به عنوان یک اصل بازدارنده از ریختن خون بی گناه مطرح شده است تا انسانهایی که توان کشتن دیگران را دارند با مشاهده کیفر قصاص دست کشتن دیگران نزنند. قرآن کریم به این اصل عقلایی اشاره میکند: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». [۲۵]
در مورد جرایم مستلزم حدّ نیز چون نوعاً منافع و مصالح اساسی جامعه را مورد تهدید قرار میدهد و ارکان حیات اجتماعی جامعه را مورد تهدید قرار میلرزاند، طبعاً هدف اساسی باید جلوگیری از وقوع چنین جرایمی باشد. از وقوع این جرایم به هر وسیلهای باید جلوگیری کرد و مصلحت عمومی را تأمین نمود، اگرچه ممکن است بعضی از منافع و مصالح فردی از بین برود. لذا در مجازاتهایی که به عنوان «حدّ» در سیستم کیفری اسلام وجود دارد پیشگیری از ارتکاب جرم نمود بیشتری دارد. [۲۶] ادلّه اثبات جرم در جرائمی که موجب حد میشود طوری تعیین شده که تحقق آن در جرائم جنسی عملاً ناممکن یا بسیار مشکل است و همین نشان میدهد که هدف از تشریع مجازات حداقل در مورد جرائم مربوط به حدّ بیشتر جنبه بازدارندگی آن است نه مجازات فرد خطاکار.[۲۷]
بسیارى از حدود با چهار شاهد عینی، یا چهار بار اقرار ثابت مىشود؛ بدین معنى که باید چهار نفر انسان عادل شهادت دهند فلان زن و مرد را در حال انجام عمل منافى عفّت دیدهاند، تا بتوان حدّ شرعى بر آنها جارى کرد.چنین امرى غالباً امکانپذیر نیست.
جبران خسارت بزه دیده و دفاع از جامعه و ارزشهای آن از دیگر اهداف مجازاتهای اسلامی است. [۲۸]
توجه به کرامت انسانی مجرم در اعمال مجازاتها
در کنار این فلسفههایی که برای مجازات ذکر شد توجه به این نکته لازم است که اسلام در عین توجه به مصالح جامعه، به شخصیت مجرم نیز عنایت خاصی دارد. هر چند مجرم با ارتکاب جرم حرمت احکام الهی را زیر پا گذاشته و چه بسا به خواستههای نامشروعی هم دست یافته و احساس امنیت و آرامش جامعه را از بین برده اما اینها دلیل و مجوزی برای بی احترامی به شخصیت مجرم نیستند.
همانطور که گفته شد عدالت پایه و اساس نظام حقوقی اسلام را تشکیل میدهد و این امر مهم باید هم در مرحله قانونگذاری و تشریع و هم در مرحله اجرای کیفر تحقق پیدا کند. در هر دو مرحله باید شخصیت انسانی مجرم، از عمل و جرمی که انجام داده است جدا دانسته شود. بر همین اساس، کسی که محکوم به اعدام شده را فقط باید اعدام و مجازات کرد و هیچکس حق توهین و ناسزا گفتن به او را ندارد.[۲۹]
نتیجه گیری
کرامت انسان یک ارزش پذیرفته شده در مکاتب الهی و بشری است.
در فرهنگ اسلامی خشونت جایگاهی ندارد و اگر در برخی موارد از ابزار خشونت استفاده میشود یا برای رعایت عدالت و حفظ امنیت در جامعه و یا به عنوان آخرین راهکار است.
مجازاتهای اسلامی و قوانین جزایی برای اجرای عدالت، تربیت مجرمین، جبران خسارت بزه دیده و بازداشتن مجرم از ارتکاب دوباره جرم در جامعه ضروری است.
این مجازاتها مجوز توهین و بیحرمتی به مجرم نیست و در عین اعمال مجازات تعیین شده مجرم، نباید به شخصیت و کرامت انسانی او بی احترامی شود.
پی نوشتها:
[۱]. از میان آن دسته از احکام اسلامی که به عنوان مصادیق خشونت معرفی شده اند ما فقط دو مورد قصاص و حدود الهی را مورد بررسی قرار میدهیم.
[۲]. مجله کیان، ش ۳۶، ص ۸٫
[۳]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج ۱۲، ص ۱۸۲۳۰٫
[۴]. جعفری، محمدتقی، حقوق جهانی بشر مقایسه و تطبیق دو نظام: اسلام و غرب، صص ۲۲۴-۲۲۳٫
[۵]. اسراء، ۷۰٫ ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم.
[۶]. حجرات، ۱۳٫ اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست)، گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!
[۷]. علیشاهی قلعه جوقی، ابوالفضل؛ دهقان علیشاهی، مهدی، بررسی مبانی نظری احترام به شخصیت انسانی مجرمان در طول مجازات، ص ۳۹٫
[۸]. ر.ک: یدالله پور، بهروز، کرامت انسان در قرآن، ص ۱۸۰٫
[۹]. طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۶۵۶٫
[۱۰]. حسین بن محمد، راغب اصفهانى، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۲۱٫
[۱۱]. ابراهیم پور لیالستانی، ابراهیم، گزیدههایی از حقوق جزا در قرآن، ص ۱۸۳٫
[۱۲]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۸، ص ۱۲٫
[۱۳]. جمعی از نویسندگان، درس نامه فلسفه حقوق، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۸ ش، ص ۲۵۷٫
[۱۴]. «وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ» (شورا، ۱۵)؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید، ۲۵)
[۱۵]. «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ بقره، ۱۷۹٫
[۱۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج ۱، ص ۶۰۶٫
[۱۷]. ر.ک: سلیمی، عبدالحکیم، قصاص در اسلام، مجله تخصصی فقه و اصول، پاییز و زمستان ۱۳۸۶٫
[۱۸]. خسروشاهی، قدرت الله، فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام، ص ۱۹۷٫
[۱۹]. جمعه، ۲؛ بقره، ۱۲۹؛ آل عمران، ۱۶۴٫
[۲۰]. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً»؛ مائده، ۳۲٫
[۲۱]. بقره، ۱۷۹٫
[۲۲]. مائده، ۳۴٫
[۲۳]. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۸، باب ۱۶، روایات ۱، ۳، ۴٫
[۲۴]. نور، ۵-۴٫
[۲۵]. بقره، ۱۷۹٫
[۲۶]. خسروشاهی، قدرت الله، همان، ص ۱۹۴٫
[۲۷]. یدالله پور، بهروز، همان، صص ۱۸۷- ۱۸۶٫
[۲۸]. برای مطالعه بیشتر رک: نوبهار، رحیم، اهداف مجازاتها در جرائم جنسی چشم اندازی اسلامی.
[۲۹]. ر.ک: علیشاهی قلعه جوقی، ابوالفضل؛ دهقان علیشاهی، مهدی، همان، صص ۵۰-۴۳٫
منابع:
قرآن کریم.
ابراهیم پور لیالستانی، ابراهیم (۱۳۹۱ ش)، گزیدههایی از حقوق جزا در قرآن، تهران: انتشارات خرسندی.
جعفری، محمدتقی (۱۳۸۶ ش)، حقوق جهانی بشر مقایسه و تطبیق دو نظام: اسلام و غرب، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
جمعی از نویسندگان (۱۳۸۸ ش)، درس نامه فلسفه حقوق، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
حسین بن محمد، راغب اصفهانى (۱۴۱۲ ق)، المفردات فی غریب القرآن، بیروت: دارالعلم الدار الشامیه.
خسروشاهی، قدرت الله (۱۳۸۰ ش)، فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام، قم: بوستان کتاب.
دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷ ش)، لغتنامه دهخدا، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
شیخ حر عاملی، محمدبن حسن (۱۴۰۹ ق)، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام.
طباطبایى، محمدحسین (۱۳۷۴ ش)، ترجمه تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه.
عبدالحکیم سلیمی، قصاص در اسلام، مجله تخصصی فقه و اصول، پاییز و زمستان ۱۳۸۶٫
علیشاهی قلعه جوقی، ابوالفضل؛ دهقان علیشاهی، مهدی، بررسی مبانی نظری احترام به شخصیت انسانی مجرمان در طول مجازات، بصیرت و تربیت اسلامی، سال دوازدهم، ش ۳۳، صص ۵۳-۳۳٫
مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۶۷ ش)، تفسیرنمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
یدالله پور، بهروز (۱۳۹۱ ش)، کرامت انسان در قرآن، تهران: نشر ادیان.
راضیه ناطقی – وسائل