عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه گفت: اهانتهای اخیر به قرآن باهدف اسلام هراسی و تحقیر مسلمانان صورت گرفته است. در نتیجه اگر با حرکت گروهی برنامهریزیشده و هدفگذاری شده قبلی درجهت مقابله با اسلام مواجه باشیم، فرد هتاک مصداق کافر حربی است.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست هماندیشی علمی «بررسی علل و ابعاد هتک ساحت قدسی قرآن کریم و راهکارهای مقابله با آن» به همت موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیهالسلام با حضور اساتید جواد حبیبی تبار، نجف لکزایی، محمدعلی رضایی اصفهانی و محمدصادق یوسفی به صورت حضوری و مجازی در جمع طلاب حوزه علمیه قم برگزار شد، آنچه میخوانید خلاصهای از مطالب بیان شده در این هماندیشی است.
اهانتهای اخیر به قران کریم باهدف تحقیر مسلمانان صورت گرفت
استاد جواد حبیبی تبار، مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم: درباره مفهوم «هتک حرمت مقدسات»، آنچه در فقه مسبوق هستیم، قاعده فقهیهای را حضرات بنا نهادند تحت عنوان «حرمت انتهاک حُرُم الله». منظور حضرات از «حُرُم» هرآن چیزی است که در شریعت دارای احترام باشد بنابراین هتک هرآنچه در شریعت دارای احترام است، حرام میباشد.
قداست مربوط به ذات اقدس اله است و در این راستا هرشخص و هرشیء و هر مقوله وجودی که خدای سبحان برای آن جعل احترام کرده است، قداست دارد. ما وقتی تعابیر را نسبت به نبی مکرم اسلام ملاحظه میکنیم، این میزان از تقرب تالی تلو دیگری ندارد، لذا وجود رسول خاتم دارای شرافت ذاتی است. و قداست حضرات معصومین، حضرت فاطمه (س) در این راستاست یعنی منهای شرافت اکتسابی یک شرافت ذاتی برای آنها ملحوظ است.
همچنین اماکن مقدسه و نیز مکه مکرمه که به جهت تعلق به ذات اقدس اله مقدس شدهاند و در اعیاد اسلامی و مناسبتهای مذهبی دیگر دستوراتی برای تعظیم شعائر رسیده است به جهت آنکه متعلق به خداوند هستند، قداست ذاتی پیدا میکنند. لذا احترام مؤمن در همین راستا تعبیر میشود و حتی کفار ذمی از احترام برخوردارند چون قرارداد با امیرالمؤمنین (ع) و جامعه اسلامی دارند. علیایحال، هرشیء و هرشخص و هرمقوله وجودی زمانی و مکانی هرآنچه در شریعت از احترام برخوردار است، هتک آنها مشمول عنوان «حرمت انتهاک» است که در فقه اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است.
جایگاه قرآن مجید بهعنوان کلام خدای سبحان، یک جایگاه بسیار ویژه است که داخل در مرتبه اول ذاتی و دارای قداست ذاتی قرار میگیرد لذا وقتی خود قرآن کریم به قرآن اشاره میکند، «الم ذلک الکتاب لاریب فیه» نشان از قداست ذاتی این کتاب آسمانی است. بسیاری از فقهای متقدم و متاخر ما تصریح دارند که برخی رفتارها نسبت به قرآن کریم مصداق «هتک حرمت مقدسات» است.
در دین مقدس اسلام و در بیان قرآن مجید نهتنها اهانت مسلمین بر مسلمین حرام است بلکه اهانت به مقدسات دیگر فرق هم جایز نیست. بنابراین همانطور که قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ». نکته جالب این است که گاهی ممکن است آنچه از دیگران مورد سب قرار میگیرد جزو امور محترم نباشد با این وجود از آن نهی و سفارش شده که انجام نشود.
اهانت به قرآن کریم که فقها مصادیق فراوانی برای آن برشمردهاند از جمله آنکه زیرپا قرار نگیرد، ملعبه دست کودکان قرار نگیرد، قرآن کریم توسط اقدامی نجس نشود حتی خطوط قران و جلد آن، میرساند که احترام به قرآن کریم لازم است.
اهانت قرآن نسبت به اینکه هتاک چه کسی باشد و هدفش چیست، مجازات مختلف است. اگر هتّاک مسلمان بوده باشد و با شرایطی که آمده و فعل او به معنای انکار کتاب باشد، موجب ارتداد است. و نسبت به زن یا مردبودن مجازات حبس ابد یا اعدام درپی دارد. اما اگر هتاک مسلمان نباشد، گاهی یک کار فردی شخصی و گاهی برنامهریزی و سازماندهیشده است. اقبال به اسلام در غرب رو به فزونی است و لذا کاپیتالیسم و سرمایهداری به هراس میافتند و لذا یک پسری قرآن در دست میگیرد و به خانه میبرد، پدر که تحت تأثیر تبلیغات جریان کاپیتالیسم است، قرآن را میگیرد و به طرفی پرت میکند یا آن را آتش میزند. این فرق میکند با اینکه فردی به صورت سازماندهیشده اقدام به هتاکی کند. اما این اهانتهای اخیر باهدف اسلام هراسی و تحقیر مسلمانان صورت گرفته است. در نتیجه اگر با حرکت گروهی برنامهریزیشده و هدفگذاری شده قبلی درجهت مقابله با اسلام مواجه باشیم، فرد هتاک مصداق کافر حربی است.
گروه و طیفی از کفار این برنامهریزی و سازماندهی را دارند که اگر معلوم باشد مرتکب وابسته به دستگاه جاسوسی است، مصداق کافر حربی خواهند بود. اگر کافر ذمی مرتکب چنین اعمالی شود و آن هم با اهدافی باشد که در جهان غرب دنبال میشود، آن کافر ذمی از قرارداد ذمه خارج میشود. بنابراین هتاک یا مسلمان است یا غیرمسلم. اگر مسلم باشد قطعاً با این اهداف آمده باشد، مرتد است و اگر غیرمسلم و جزو کفار ذمی باشد، از تحت شمول ذمه خارج میشود اگر جزو کفار در ذمه اسلام نیست و کار شخصی مرتکب شده است، ناصواب است ولی راهکار مقابله با آن جدال احسن است چون او مستضعف فکری است. اگر هم کفار ذمی نیستند و جهت تقویت جبهه کفر اقدام میکنند، بهحکم کفار حربی هستند.
ما با دو صورت احتمال توهین به قرآن مواجهیم؛ یکی افراد ناآگاه که مستضعف فکری هستند و باید با آنها جدال احسن کرد. اما با گروهی که شمشیر برهنه به روی مسلمانان میکشند، باید آرایش جنگی گرفت و مقابله لازم را با این اشخاص و اهداف داشت.
باید حضور قرآن را در صحنه فرهنگ عمومی و تخصصی جدی بگیریم
استاد نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: در حافظه تاریخی ما است که این حادثه مسبوق به سابقه است و پیشازاین هم در اروپا اتفاق افتاده و معمولاً با واکنش تند مسلمانان مواجه شده است. اما سؤالی که مطرح میشود این است که چرا علیرغم اینکه غربیها واکنش مسلمانان را نسبت به این قضیه میدانند، بازهم دست به این اقدام میزنند؟ به نظر میرسد اصل ماجرا باید به چیزی برگردد که برای اینها دست برداشتن از آن آسان نیست.
اصل منازعه، منازعه و مقابله آنها با اسلام است، بارها و بارها در سی سال گذشته و حتی توسط امام خمینی (ره) این مسئله تبیین شد که مشکل جهان اسلام با غرب، مشکلاتی که آنها بهظاهر مطرح میکنند، نیست. اصل مسئله، مسئله اسلام است. یعنی اگر ما از بهانههایی که اینها مطرح میکنند، را از آنها بگیریم، بهانه دیگری مطرح میکنند.
نظام سلطه به رهبری آمریکا دنبال سلطه بر همه جهان است و کشورهای دیگر هم باید سلطهپذیر شوند و غیرازاین را اینها برنمیتابند. اما اسلام نمیتواند سلطه کفار را بپذیرد و این دستور صریح قرآن کریم است.
برخی دولتها که این هتاکیها در قلمرو آن اتفاق میافتد، ممکن است خودشان هم متوجه عمق این حادثه نباشند و ابزار جهان سلطه واقع شده باشند. ولی این مسئله در جوهر فکری و طرح راهبردی اینهاست. تنها طرح راهبردی که میتواند مقابل اینها بایستد و در سالهای اخیر هم ایستاد، رویکرد راهبردی به قرآن کریم بوده است که توانسته آمریکاییها را از منطقه بیرون کند و بیداری اسلامی را رقم بزند. لذا باید بحث را در ساحت کلان فهم کنیم. اگر نسبت به بحثی رویکرد راهبردی داشته باشیم، در آن صورت، اقدامات هریک از اینها جایگاه خود را پیدا میکند.
متأسفانه جهاد تبیین کافی در نامههای رهبری به جوانان غربی صورت نگرفت. رهبری در آن نامهها متذکر شده بود که در غرب، حرکت بدبین کردن جوانان غربی به اسلام و قرآن در حال برنامهریزی است و دلیل آن هم شکست دموکراسی غربی و انزوا و انواع بیماریهای روانی در جامعه غربی است. در چنین شرایطی مردم غرب دنبال جایگزین میگردند. اینها سعی کردند با عرفانهای کاذب این نیاز را برطرف کنند اما تا سال ۲۰۴۰ و حداکثر ۲۰۵۰ جمعیت مسلمان بر غیرمسلمان فزونی خواهد گرفت. این هم انگیزه به آنها داده که رویارویی همه جانبه با قرآن داشته باشند و حتی دست به تبلیغاتی بزنند که مخالف همه تبلیغات اینها از جمله آزادی باشد.
نقطه مرکزی این ماجرا نزاع اسلام و سلطه است چون اسلام با هر کافری مشکل ندارد اما کفاری که با مسلمانان و مقدسات مسلمانان و ارزشهای اسلامی دشمنی میکنند، باید مسلمانان آنها را شناخته و سعی کنند در روابط بعدی خود با اینها روابط متناسب با عملکرد آنها داشته باشند.
بهنظر میرسد ما مسلمانان باید قدر کتاب آسمانی خود را بیشتر بدانیم و مراجعه جدیتری به آن داشته باشیم و زمینههای لازم برای ورود جدیتر قرآن به عرصههای معرفتی و انگیزشی و سبک زندگی را فراهمتر کنیم. باید حضور قرآن را در صحنه فرهنگ عمومی و تخصصی جدی بگیریم. فقه و اخلاق و اعتقادات و مبانی و درواقع فرهنگی که در آن تنفس میکنیم قرآنی شود. ما باید زیباییهای اسلام را بیان کنیم و قرآن را به همه مردم جهان معرفی کنیم.
علوم انسانی امروز در دنیا بهمثابه پیشقراول فرهنگ غرب عمل میکند و زمینه را برای نفوذ و ظهور نظام سلطه فراهم میکند. به نظر میرسد که وقت آن رسیده مسلمانان با نگاه جدیتری، علوم انسانی قرآن بنیاد را تقویت کنند و ما شاهد جایگزینی فراگیرتر و گستردهتر این علوم انسانی در سطح مراکز علمی خود باشیم.
حضور عملی قرآن در عرصه نظام سازی را مسالهای مهم بدانیم؛ نظامات مختلف که در قرآن از آنها بهعنوان ملت یاد میشود، همان دین تجسمیافته است. این نظام سازی مقدماتی دارد یعنی فردسازی، و جامعه پردازی، نظامات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، بهداشتی، فرهنگی، مدیریتی و…. باید قرآنی شود تا دولت قرآنی برسیم که دولت تمدنی و جهانی است.
ما باید به همه آیات قرآن عمل کنیم نه بعضی از آنها. چون غربیها با عمل به بعضی از آیات قرآن کریم مشکل ندارند بلکه با بخشی از آیات قرآن مشکل دارند که میخواهد وارد نظامات شود. مسلمانان مکلف هستند که با قاطعیت به قرآن با قرائت اهلبیت (ع) عمل کنند. یعنی مسلمانان اعلام کنند که ما قرآنی هستیم و تمام نظامات خود را با رویکرد قرآنی میخواهیم بازسازی کنیم و از رویکرد وابسته به غرب فاصله بگیریم. این اقدام توطئههای آنها را بیاثر میکند.
راهکارهای مقابله با اهانت به قرآن کریم
استاد محمدعلی رضایی اصفهانی، رئیس مجتمع قرآن و حدیث جامعه المصطفی العالمیه: وقتی ما از صدر اسلام نگاه میکنیم، میبینیم مشرکان مکه اولین گروهی بودند که مقابل قرآن ایستادند. حتی برخی مانند مسیلمه کذاب سعی کردند سورههایی مانند قرآن بیاورند تا در قرون وسطی کموبیش نمونههایی از این مسائل را میبینیم تا دوره اخیر که سورههای ساختگی جعل و سعی کردند نور قرآن را خاموش کنند اما موفق نشدند.
بعد دوم مساله اهانت به قرآن سیاسی است و به نظر میرسد یک بخش این کار سیاست بینالملل اسرائیل است چون شخص هتاک در سوئد از وابستگان موساد است و محتمل است که اسرائیل بخواهد مسیحیان و مسلمانان را به جان هم بیندازد و جنگ جدید بینالمللی به راه بیندازد. ما باید در این زمینه هوشیار باشیم و بدانیم قرآن، اصل کتابهای آسمانی قبل خود را تایید میکند و لذا نباید به آنها توهین نمود.
بعد سوم اهانت به قرآن اجتماعی است؛ حدود ۱۰ سال پیش گروهی از سوئد به قم آمدند و گفتند که به خاطر رشد سریع مسلمانان در سوئد، پیشبینی میشود اکثریت مردم آن کشور تا ۲۰۵۰ مسلمان شوند. این رشد عظیم اسلام در اروپا که مرهون قرآن کریم و حقوق زنان است، برای غربیها وحشتآفرین است و لذا واکنش نشان میدهند.
بعد چهارم اهانت به قرآن بحث علمی و منطقی است؛ ناپلئون وقتی مصر را گرفت، گفت قرآن را بیاورید تا من بخوانم. او بخشی از قرآن را خواند و سپس گفت: «اگر این پیامبر برحق نبود، اینقدر بر علم و عقل تأکید نمیکرد». حق این کتابی که بر علم و منطق تأکید میکند، آتش زدن نیست. معلوم میشود غرضهای غیرعلمی و غیرمنطقی در کار است.
بعد پنجم مسئله اهانت به قرآن بعد دینی است؛ اینها میخواهند ما دست از اسلام برداریم و از دین آنها تبعیت کنیم. در حقیقت، این چالش اسلام و کفر است.
بعد ششم هواپرستی است؛ قرآن میفرماید انسانها گاهی معاد، خداوند و انبیا و قرآن را انکار میکنند تا راه خود را بر گناه بیشتر باز کنند. لذا هوی پرستی زمینه چنین توهینها و هتاکیهایی میشود. در حقیقت ریشه تکذیبها تبعیت از هوای نفس است.
هرچند خداوند حفظ قرآن را تضمین کرده است ولی این وظیفه دفاع را از ما سلب نمیکند. ما در اسلام سه نوع جهاد داریم؛ جهاد اصغر به معنای قتال، جهاد اکبر با نفس، جهاد کبیر که جهاد فرهنگی است. هرچقدر آنها توهین به قرآن را بیشتر میکنند، ما باید به انتشار قرآن بیشتر توجه کنیم. راهکار دوم مقابله با اهانت به قرآن کریم، پاسخ منطقی دادن به شبهاتی است که دشمنان مطرح میکنند. راهکار سوم تبیین معارف قرآن کریم است. مباحث اعتقادی، اخلاقی و علمی الهی هرچه تبیین شود نوعی راهکار مقابله با این حملات است. راهکار چهارم تبیین اعجاز قرآن است. و بنا بر مطالعاتی که داشتیم ۸۶ بحث درباره اعجاز قرآن میتوانیم ارائه دهیم.
جهاد عملی راهکار دیگر مقابله با اهانت به قرآن است. جهاد عملی مراتبی دارد؛ گاهی میتواند دفاع اجتماعی باشد در قالب راهپیمایی و تظاهرات، گاهی ممکن است دفاع سیاسی باشد از قبیل بستن سفارتخانههای کشورهای اهانت کننده و گاهی میتواند دفاع اقتصادی باشد مانند تحریم کالاهای کشورهایی که این افراد را پناه داده و زمینه فراهم میکنند. گاهی هم میتواند به اقدام عملی و اجرای حکم محارب علیه اشخاص برسد که البته باید شرایط آن تطبیق داده شود چون افراد هتاک در کشورهای مختلف ممکن است احکام متفاوتی داشته باشند.
جامعه اسلامی در زمینه حفظ قداست قرآن کریم تلاش کند؛ دشمن درپی شکستن قداست قرآن است
استاد محمدصادق یوسفی مقدم، مسئول مرکز فرهنگ و قرآن کریم دفتر تبلیغات اسلامی: نقطه مرکزی در جریان این اهانتها حیات فعال و مؤثر قرآن کریم در جوامع اسلامی و بشری است. در قرآن کریم دو سلسله آیات وجود دارد، یک سلسله آیات درباره خود قرآن کریم هستند و دسته دوم آیاتی هستند که تشریعی هستند.
خداوند متعال در یکی از آیات خود میفرماید: «قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتَابٌ مُبِینٌ؛ این قرآن کریم که بهسوی شما آمده است حقیقت نور است، این قرآن کتاب مبین و آشکاری است» و در آیه دیگر میفرماید: «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛ و هرکسی که درپی جلب رضای خدا باشد، قرآن کریم او را به سبل سلام هدایت میکند. این سبل سلام، راههای دستیابی به امنیت، سعادت، طهارت و هرآنچه در سلامت جسمانی، روحانی، خانوادگی، اجتماعی و فردی انسان مؤثر است، میشود. قرآن کریم انسانها را از ظلمات به نور هدایت میکند و هیچ ظلمتی در این عالم برای انسان و جامعه پیش نمیآید جز آنکه با تمسک قرآن برطرف میشود. نقش قرآن کریم با خود توصیف قرآن کریم در این آیه بیان شده است.
کسی که احترام قرآن را حفظ نمیکند، احترام خداوند را هم نگاه نمیدارد. قرآن کریم جایگاه ویژهای دارد و احترام آن بر همگان واجب است. اما آنها که به قرآن اهانت میکنند درپی چه سود و نفعی هستند؟
در بحث روش و راهکارهای مقابله با حرمتشکنی قرآن کریم باید مطلب را در علل حرمتشکنی جویا بشویم. خداوند، قرآن را کتاب قدسی و دارای تقدس میداند. به نظر میرسد یکی از اهداف دشمن، شکستن قداست قرآن کریم است. ما این مسئله را در ماجرای اهلبیت (ع) هم شاهد هستیم که نمونه بارز آن واقعه عاشوراست. بنابراین جامعه اسلامی باید در زمینه حفظ قداست قرآن کریم تلاش کند، تبلیغ کند و نشر دهد.
یکی دیگر از اهداف دشمن در مسئله اهانت به قرآن کریم، جلوگیری از توسعه تسخیر قلوب انسانها توسط قرآن است. آنها بعد از رنسانس توانستند تورات و انجیل را زندانی کنند و علم را منحصر به تجربه و آزمون کردند. اما قرآن کریم کتابی که سراسر علم و دانش در آن مطرح است، نهتنها به علوم تجربی اهتمام دارد بلکه برای علوم از مجرای عقل و وحی حجیت قائل است. قرآن برهان و دانشی است که هیچ خطایی در آن وجود ندارد.
قرآن یک موجود زنده و اثرگذار در سعادت انسان و جامعه انسانی است. در روایات داریم که قرآن هیچگاه نمیمیرد و حجت بر همه امتها خواهد بود. بنابراین راهکار مقابله با اهانت به قرآن، تلاش در جهت توسعه علوم قرآن است.
به نظر میرسد، نظام سلطه میخواهد با این حرکتها، جامعه اسلامی را از اهداف دیگر نظام سلطه غافل کند. جامعه اسلامی همچنان که باید در برابر این توطئه مقابله کند، از اهداف پشت پرده نظام سلطه نباید غافل بماند.