اکنون با یک مشکلی که در اصلاح عناوین روحانیون مواجه هستیم این است که این عناوین بر روحانیون مدیر و روحانیون سیاسی اطلاق میشود. مشکل از اینجا شروع شده است؛ یعنی روحانی که تا قبل هیچ تدریسی در حوزه نداشته و سطوح عالی را تدریس نمیکرده صرف اینکه مدیریت حوزوی را بر عهده میگیرد، لقب آیتالله به او داده میشود. یا وقتی یک منصب سیاسی را بر عهده میگیرد به او لقب آیتالله داده میشود. لذا اینکه ما هر چیزی را بخواهیم تبدیل به یکنهاد و سازمان کنیم اساساً مفید نمیدانم، اما باید مراجع تقلید بزرگ نسبت به برخی اطلاقات بیجای آیتالله به شخصیتها و مسئولان اداری تذکرهای جدی دهند و جلوی این اطلاقات را بگیرند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: درباره نامها، القاب و عناوین علما و روحانیون باید گفت که القاب جدید تحت عناوین حجتالاسلاموالمسلمین، آیتالله و آیتاللهالعظمی و… ظاهراً از دوران مشروطیت به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از آن در کتابها و نوشتهها هیچیک از طبقات روحانیت با این القاب نام برده نشدهاند. بلکه عناوینی که به کار میرفته است معمولاً به این صورت بوده است که برخی از آنها هنوز هم رواج دارند مانند شیخ، سید، میرزا، علامه، آخوند. بااینوجود در مورد القاب مختلفی که اکنون در میان روحانیون رایج شده است و چگونگی نظاممند کردن آن سؤالاتی در گفتگو با حجتالاسلام علی الهی خراسانی، محقق و مدرس سطح عالی حوزه علمیه مشهد مطرح کردیم. به اعتقاد وی القاب حوزوی یک سنت اجتماعی و حوزوی است و تنها سازوکار آن است که مراجع تقلید و بزرگان حوزه بر آن نظارت کرده و تذکر دهند و مخالف هرگونه نهادسازی و سازماندهی رسمی و مدیریتی و سازمانی در این خصوص باشند. مشروح گفتگو بهقرار زیر است.
اجتهاد: هماکنون القاب روحانیون کدامند و هر یک برای چه رتبهای به کار میروند؟
اکنون سه لقب اختصاصی برای روحانیون داریم. حجتالاسلام، حجتالاسلاموالمسلمین و آیتالله، این القاب محسوب میشوند. حجتالاسلام به فردی اطلاق میشود که لباس روحانیت را برتن کرده است. حجتالاسلاموالمسلمین به روحانیتی اطلاق میشود که از مدرسین سطوح عالی حوزه باشد و بیش از ده سال است که در حال تدریس در حوزه است. معمولاً کسانی که سالهای اول درس خارج خود را میگذرانند و در حال تدریس درس خارج هستند هم حجتالاسلاموالمسلمین نامیده میشوند. آیتالله مربوط به روحانیتی است که تقریباً ده تا پانزده سال از تدریس خارج فقه و اصول او میگذرد. به مجتهدی که صاحب رساله باشد و توضیح المسائل داشته باشد و مرجع تقلید به او گفته شود، لقب آیتاللهالعظمی داده میشود.
اجتهاد: آیا نظاممند کردن القاب روحانیون، امری مطلوب است یا آنکه وضعیت فعلی مناسب است؟
الهیخراسانی: نظاممند کردن مربوط به عناوینی که دائرمدار مراجع و روحانیون و طلبهها است کار مفیدی نیست؛ اما اگر به این معنا که خود مراجع نسبت به اطلاقهای عنوان آیتالله تذکر دهند خوب است. عناوین یک رویه سنتی در حوزه داشته و بدون اینکه ساز و کار خاصی داشته باشد یا یک مرکزی آن را رصد کند، بهصورت سنتی این عناوین اطلاق شده و مشکلی ندارد. اکنون با یک مشکلی که در اصلاح عناوین روحانیون مواجه هستیم این است که این عناوین بر روحانیون مدیر و روحانیون سیاسی اطلاق میشود. مشکل ازاینجا شروع شده است؛ یعنی روحانی که تا قبل هیچ تدریسی در حوزه نداشته و سطوح عالی را تدریس نمیکرده صرف اینکه مدیریت حوزوی را بر عهده میگیرد، لقب آیتالله به او داده میشود. یا وقتی یک منصب سیاسی را بر عهده میگیرد به او لقب آیتالله داده میشود. لذا اینکه ما هر چیزی را بخواهیم تبدیل به یکنهاد و سازمان کنیم اساساً مفید نمیدانم، اما باید مراجع تقلید بزرگ نسبت به برخی اطلاقات بیجای آیتالله به شخصیتها و مسئولان اداری تذکرهای جدی دهند و جلوی این اطلاقات را بگیرند.
البته وضعیت فعلی، وضعیت خوبی است؛ جدا از برخی اشخاصی که اصرار دارند که عنوان آیتالله بر آنها بار شود. گاهی برای برخی نامه فرستاد میشد و در نامه به لقب آیتالله بر آنها خطاب نمیگردید، نامه را پاسخ نمیدادند. لذا نباید اشخاص درگیر این القاب باشند. اکنون سایت مرجع تقلید بزرگی مثل آیتاللهالعظمی سیستانی اصلاً لقبی از ایشان نبرده است. این نشان میدهد القاب نیازمند این اشخاص است و بزرگان با این القاب بزرگ نشده و اعتبار پیدا نمیکنند؛ بنابراین اکنون گاهی افرادی را میبینیم که بر این القاب اصرار دارند و همین بههمریختگی که در القاب حوزوی پیداشده است اصلاً مناسب و مفید نیست.
اجتهاد: آیا استفاده از معادلهای دانشگاهی برای القاب روحانیون مطلوب است یا آنکه باید القاب حوزوی جدیدی برای این امور ایجاد شود یا آنکه همان القاب پیشین حوزوی را منضبط کرد؟
الهیخراسانی: بنده مدرکهای دانشگاهی را مناسب نمیدانم. اگر شخصی مدرک دکتری گرفت همه او را دکتر خطاب میکنند، کما اینکه اکنون بسیاری از روحانیونی که مدرک دانشگاهی و دکتری گرفتهاند هم دکتر میگویند؛ اما اگر خواسته باشیم بدون گرفتن مدرک از دانشگاه، القاب دانشگاه را بر روحانیون اطلاق کنیم اصلاً مناسب نیست. اینها دو سنت جدا هستند و کسی که بهرهای از یک سنت نبرده است نباید بر او آن لقب را عنوان نمود. مثل اینکه ما به یک استاد تمام دانشگاه لقب آیتالله بدهیم. این اصلاً خوب نیست. این القاب برآمده از یک سنت و جریان ارزشی و فکری مجزا است. این القاب حوزوی یک سنت اجتماعی و حوزوی است و تنها سازوکار آن است که مراجع تقلید و بزرگان حوزه بر آن نظارت کرده و تذکر دهند و مخالف هرگونه نهادسازی و سازماندهی رسمی و مدیریتی و سازمانی در این خصوص باشند.
اجتهاد: برای نظاممند کردن القاب روحانیون چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
الهیخراسانی: برای این کار مراجع تقلید و بزرگان حوزه باید نسبت به القابی که در رسانهها و روزنامهها و خبرگزاریها عنوان میشود رصد داشته باشند و به برخی از القابی که برای مدیران و سیاسیون که بهره علمی ندارند به کار میرود تذکرهای لازم را دهند تا از بههمریختگی القاب جلوگیری شود.