اختصاصی شبکه اجتهاد: پیامبر اعظم (ص) در جامعهای زیست که در اثر فقدان جهان بینی و ایدئولوژیِ صحیح، روابط اجتماعی دچار مشکل جدی بود؛ کینه، عداوت، رقابتهای ناسالم و کشمکشهای دایمی جریان داشت. پیامبر اسلام (ص) به عنوان آخرین فرستاده الهی برای هدایت بشریت در پرتو تعالیم متعالی اسلام، در مدتی نه چندان طولانی، آن جامعه منحط و گرفتار در جهل و تباهی را متحول ساخت تا ناامنی، هرج و مرج، فساد اجتماعی و درگیریهای قومی جای خود را به وحدت، امنیت، برادری، محبت و ایثار داد.
در گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی عضو مجلس خبرگان رهبری، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم و از چهرههای فعال در بحث تقریب مذاهب به بررسی سیره اجتماعی و رفتاری پیامبر (ص)، ناظر به قرائتی کهامروز برخی گروههای تکفیری و افراطی از این دین الهی با ادعای پیروی از پیامبر اسلام نشان میدهد، پرداختهایم و سرفصلها و اصول برجسته سیره اجتماعی پیامبر (ص) را مرور کردیم. آنچه در ادامه میخوانید حاصل این گفت و گو میباشد.
قدم اول: شناخت سیره
از آن جهت که سیره پیامبر اسلام (ص) به نص صریح قرآن اسوه حسنه است، همه موظفیم از آن تبعیت کنیم و این اسوه بودن هم برای زمان خاصی نیست، بلکه همه زمانها را پوشش میدهد. اصولاً ما مسلمانان معتقدیم الگوی زندگی هنگامی کامل، جامع و انسانی و در عین حال الهی خواهد بود که اقتدا به سیره پیامبر خدا (ص) داشته باشیم، از این جهت بررسی سیره پیامبر ضرورت پیدا میکند، به این معنا که ما باید تمرکز جدی بر شناخت این سیره را به صورت مدام داشته باشیم.
از فقدان یک زندگی پاکیزه رنج میبریم
شاید علت اینکه ما در بعد الگویی با کاستیها و نقصهایی روبه روییم، این باشد که نسلهایامروز تصورشان این است که یک مناسکی را انجام دهند و اعتقاداتی برای خود داشته باشند، در حالی که اعتقادات و مناسک اسلامی باید در زندگی انسان سایه بیفکند و به تعبیر قرآن باید یک حیات طیبه و پاکیزه در زندگی شکل گیرد. آنچه کهامروزه از آن رنج میبریم فقدان یک زندگی پاکیزه است، یعنی بسیاری از مجموعهها و نسلها در سراسر جهان و حتی ما به صورت جدی نیازمند تعمیق یک زندگی کاملاً پاکیزه هستیم و این به صرف اعتقاد یک زندگی کاملاً پاکیزه هستیم و این به صرف اعتقاد به یک یکسری معتقدات و التزام به یک مناسک میسر نیست که اگر بود خداوند پیامبر (ص) را اسوه و الگوی حسنه معرفی نمیکرد. چرا که اسوه اصولاً برای الگوگیری است و باید این شق الگوگیری از زندگانی آن حضرت و سیره رفتاری و اجتماعی ایشان را در تمام ابعاد زندگی فعال کرد.
رها و به دور از اخلاق؟ هرگز!
پیامبر (ص) به شدت و به صورت کاملاً واضح و گستردهای اخلاقی رفتار میکرد. اخلاق ایشان هم این نبود که صرفاً هنگام برخورد با یک شخصی خوش و بشی داشته باشد و تمام شود. این اخلاق در لایه لایه و جزء جزء رفتار ایشان و در حوزههای مختلف فعالیت آن حضرت تجسم و تبلور داشت. از نشست و برخاستهای عادی تا مواجههها با آدمیان و اینکه قبل از او سلام کند و در یک موضع برتر به خاطر اینکه پیامبر خداست قرار نداشته باشد، تا آداب میهمانی و اخلاق در عبادت فردی و جمعی، اخلاق در کلام، تبسم، اخلاق در خانواده، اخلاق حتی در برابر کسانی که نسبت به آن حضرت اذیتهای فراوانی روا داشته بودند، اخلاق با اطفال و خردسالان، زنان، اخلاق درمعامله و بازار، اخلاق در طعام و اطعام، اخلاق در جنگ و … که همه این موارد در بررسی زوایای زندگی رسول خدا (ص) نشان میدهد که اخلاق به عنوان زیربنایی ترینامر مورد توجه مدام و جدی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در همه صحنهها و ساحتها و وضعیتها بوده است و شما نمیتوانید یک موردی را از زندگی پیامبر (ص) پیدا کنید که رها و به دور از اخلاق شکل گرفته باشد.
رمز مهم جذب دلها به سوی خدا
همه رمز موفقیت پیغمبر (ص) معجزه یا اذعان به حقانیت او نبود، زیرا برای موفقیت این کافی نیست. آنچه رمز مهم جلب قلوب و دلها به سوی رسول خدا (ص) بود اخلاق ایشان بود. امروز هم اگر بخواهیم جهانیان را به اسلام دعوت کنیم، تنها این نیست که مسائلی را مطرح و ثابت کنیم. در مواردی خیلی از مسلمانها وقتی میخواهند بر حقانیت دین صحه بگذارند از شیوههای بد اخلاقانهای استفاده میکنند که از همان اول باعث رمیدگی و دفع میشود. باید بدانیم که عامل جذب دلها و انسانها همانامر به شدت مفقود و گم شده در میان جوامع یعنی اخلاق است که باید روی آن تمرکز داشته باشیم و از این رهگذر است که میتوانیم نگاههای جهانیان را عوض کنیم. حتی زمینههای خشم و غضب و خشونت علیه مان را سلب کنیم و بسیاری از موفقیتها را به صورت شتابان به پیش ببریم. البته معنای اخلاق انفعال نیست، بلکه اخلاق یک حالت فعال است زیرا حالت انفعال ظلم پذیری است که حرف و بحث دیگری است.
جلوه رحمت الهی در زندگی انسان
یک فصل دیگر زندگی پیامبر (ص) توجه عمیق درونی به خدا بوده است که این توجه البته در نیمههای شب و عبادتهای آن حضرت بروز و ظهور جدی داشته ولی در رفتارها و ارتباطات اجتماعی ایشان هم دیده میشده است. اعراب جاهلی پیش از آنچه که خدا را از گفتار و کلام پیغمبر بگیرند و رفتار او میدیدند. این خیلی مهم است که ما طبق روایت از دیدن کسی به یاد خدا بیفتیم و پیامبر خدا آن انسانی بود که الهی بود و با یاد خدا زندگی میکرد. بنابراین نباید تصور شود که خداوند فقط باید در عبادات تبلور یابد بلکه باید در صحنههای مختلف زندگی حضور داشته باشد و این هنگامی است که زندگی انسان تجسم بخش صفات خداوند باشد. یعنی باید صفات خداوند در زندگی ما تجلی پیدا کند. انسانهای عصبانی و دارای برخوردهای غیر منعطف، هیچ گاه نمیتوانند آن صفات الهی را ظهور و بروز دهند. اصولاً خدای سبحان رحمتش بر غضبش سبقت دارد، لذا باید جلوه رحمت الهی در زندگی ما موج بزند. ما بشر هستیماما باید مجال بدهیم جلوههایی بیاید تا راه خدا تمایز پیدا کند.
توجه پیامبر (ص) به همه ابعاد زندگی
سرفصل دیگر درزندگی پیامبر اعظم (ص) زندگی تدبیر شده، حساب شده و جامع است. پیامبر یک جانبه گرا و متمرکز بر یک بعد زندگی و رها کننده ابعاد دیگر نبوده است، بلکه همانطور که دین او اجتماعی و جامع است، زندگی ایشان هم کاملاً از یک جامعیت برخوردار است؛ از توجه به نعمتهای الهی گرفته تا توجه به حقوق خانواده و احترام به زنان و کودکان و مردان و مهم دانستن صلح در عین حال مراقبت در برابر جنگ افروزان دفاع از کیان و شخصیت اسلام. اینهااموری است که در سیره پیامبر وجود داشته است و صدها بعد ناشناخته دیگری که باید آنها را کشف کرد و در کتب و اسناد شیعه و سنی وجود دارد. جنبههای اقتصادی، ارزشی، فرهنگی، اجتماعی و عبادی و جمع بین عبادات و معاملات و … که البته به خوبی منعکس شده و تنها نیازمند تشریح به زبان کامل و مناسب است.
تصور کنید پیامبری با این ابعاد برای ما آمده و آن وقت چه کسانی در عصر کنونی نمایندگان فکری این پیامبر (ص) شدهاند؟
تفرقه در سیره پیامبر (ص) جایی ندارد
آنچه که امروزه پیامبر اسلام (ص) از آن رنج میبرد این است که جوامع اسلامی از سیره آن حضرت بسیار فاصله گرفتهاند. اولاً جوامع اسلامی دچار اختلاف هستند در حالیکه پیامبر اسلام اولین چیزی که در جامعه ایجاد کرد انس، الفت، انسجام و اتحاد بود. معنا ندارد کسانی خود را وابسته بهامت پیامبر (ص) بدانند و در فضای امت به تفرقه و اختلاف دست بزنند، این خط قرمز پیامبر را شکستن است و بزرگ ترین خیانت به امت پیامبر است. تفرقه به هیچ وجه در قاموس رفتاری پیامبر و منطق قرآن پیامبر جایی ندارد.
برخی دست به آتش افروزی، به شکل بسیار وحشت بار تحت عنوان تکفیری و انسانهای خشونت طلب از آنها یاد میشود و اینها در واقع نه یک جنایت بلکه جنایتهای بسیاری را علیه پیامبر (ص) و دین اسلام انجام میدهند، اول اینکهامت پیامبر (ص) و دین اسلام انجام میدهند، اول اینکهامت پیامبر (ص) را متفرق میکنند؛ دیگر اینکه رعب و وحشت در دل عزیزترین انسانهای نزد پیامبر کهامتش هستند میافکند.
دین خدا را غیر انسانی معرفی میکنند
افراد و گروههای تندرو دین اسلام را دین به شدت مملو و پر شده از اخلاق غیر انسانی و رفتارهای غیر انسانی معرفی میکنند و در نتیجه موجب نفرت و گریز و فرار نسلهای امروزی از اسلام میشوند. ما در شرایط امروزی که باید بیش از مردمان زمان پیامبر (ص) به سمت ایشان برویم عملاً فاصلههای جدی از زندگانی و سیره و سنت و اخلاق یپامبر گرفتهایم. در نتیجه نه تنها به آنچه که باید، یعنی اقتدا به این اسوه نکردند، بلکه با اعمال زشت و نازیبای خود فضای اسلامی را پر کردهاند و متاسفانه انواع بدترین زشتیها و خشونتها، قتل و کشتار و مظاهر وحشی گری و جهل توسط این گروههای خشونت طلب، تحت عنوان اقتدا به پیامبر و پیمودن راه ایشان بروز و ظهور پیدا کرده است.